- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
- یادداشت ها / این پروژه کار صهیونیست هاست
- پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت سردار علیرضا افشار
شنبه ؛ 01 آذر 1404 تاملی بر دیدار بن سلمان-ترامپ
تبیین:
دیدار اخیر دونالد ترامپ و محمد بن سلمان در کاخ سفید، در برههای حساس و پرتلاطم از تحولات منطقهای به وقوع پیوسته است. این ملاقات صرفاً یک دیدار دیپلماتیک دوجانبه نبود، بلکه در بستر تلاقی منافع و چالشهای ژئوپلیتیکی عمیقی قرار داشت که میتواند آینده روابط منطقهای و سیاست خارجی آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد. تحلیل این دیدار مستلزم در نظر گرفتن تحولات میدانی اخیر است که به وضوح، موازنه قدرت را به نفع محور مقاومت و به ضرر اهداف بلندمدت واشنگتن و تلآویو تغییر داده است.
برگزاری این دیدار در شرایطی است که معادلات منطقهای شاهد چرخشهای بنیادین بوده است. مقاومت قهرمانانه ایران در برابر رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه، با ناکامی مشترک واشنگتن-تلآویو در دستیابی به اهداف خود در جنگ دو ساله غزه ، وزن جدیدی به قدرتهای منطقهای بخشیده است. موفقیتآمیز بودن انتخابات عراق و تثبیت نقش آفرینی بیشتر احزاب همسو با محور مقاومت، بازتعریف قدرت و نفوذ حزبالله در لبنان و تثبیت و تقویت قدرت انصارالله در یمن همگی شواهدی از پیشروی مؤثر جبهه مقاومت هستند. در حقیقت، معادلات "فرامتنی" و "متنی" منطقه به گونهای پیش رفته که در تعارض با اهداف کلان، میان مدت و کوتاه مدت واشنگتن و تل آویو در منطقه قرار گرفته است. یکی از عواملی که در فرامتن رفتارهای ریاض مشهود است، عدم اطمینان فزاینده نسبت به تعهدات امنیتی آمریکا در قبال متحدان سنتی خود است. همچنین سیاستهای متغیر دولتهای آمریکا در قبال عربستان سعودی (از جمله برخورد اولیه دولت بایدن با پرونده جمال خاشقجی) شکافهایی را در اعتماد استراتژیک ایجاد کرده است. این امر، عربستان را مجبور ساخته تا برای حفظ منافع خود، مسیرهای دیپلماتیک متعددی را فعال کند.
نکته دیگر اینکه مانور تبلیغاتی ترامپ و رسانههای نزدیک به حزب جمهوریخواه بر ابعاد اقتصادی این دیدار نشاندهنده یک استراتژی تبلیغاتی عامدانه و هدفمند است. در شرایطی که محبوبیت ترامپ (بر اساس نظرسنجیهایی مانند امرسون) به زیر ۴۰ درصد سقوط کرده و او نیازمند کسب «دستاورد» برای تقویت کمپین انتخاباتی خود است، تمرکز بر سرمایهگذاریها و قراردادهای تجاری با عربستان سعودی، تلاشی برای «سانسور» یا کماهمیت جلوه دادن ابعاد ژئوپلیتیکی و شکستخورده منطقهای است. واشنگتن نمیخواهد اعتراف کند که استراتژیهای منطقهایاش با شکست روبرو شده است؛ لذا، ارائه یک تصویر از «مشارکت سازنده اقتصادی» با ریاض، ابزاری برای توجیه مذاکرات سطح بالا و دستیابی به پیروزیهای نمایشی کوتاهمدت محسوب میشود. این رویکرد، تلاشی برای به حاشیه راندن موفقیتهای رقبای منطقهای آمریکا و بازپسگیری روایت غالب است.
بدون شک یکی از محورهای اصلی رایزنیهای بن سلمان و ترامپ، بدون شک، تلاش برای تکمیل و گسترش طرح پیمان ابراهیم و فراهم کردن "تنفس مصنوعی" برای صهیونیستهاست. با این حال، این طرح با موانع جدی روبروست. ریاض، به دلیل حساسیت شدید افکار عمومی عربی و اسلامی نسبت به قضیه فلسطین و جنایات غزه، در حال حاضر توانایی "هضم" شدن در چارچوب پیمان ابراهیم (بهویژه در سایه حضور نتانیاهو) را ندارد. این وضعیت، عربستان را در یک دوراهی استراتژیک قرار داده است. همزمان، ترامپ به نتانیاهو تعهداتی برای دوران پس از آتشبس داده است که به دلیل تداوم مقاومت و عدم دستیابی به اهداف نظامی، فاقد قابلیت اجرایی لازم است. در مقیاس داخلی، هرگونه اقدام شتابزده برای عادیسازی روابط ریاض-تل آویو ، میتواند مشروعیت خاندان حاکم را نزد بخش بزرگی از شهروندان سعودی که هویت اسلامی و عربی قوی دارند، به خطر اندازد. به بیان ساده، شرط اساسی عربستان برای عادیسازی، یعنی تحقق یک دولت فلسطینی پایدار، در حال حاضر توسط دولت نتانیاهو غیرقابل قبول است.
در نهایت اینکه ملاقات اخیر ترامپ -بن سلمان ، منعکسکننده تلاش دو طرف برای مدیریت یک موقعیت سخت ژئوپلیتیکی است. ترامپ به دنبال کسب یک پیروزی انتخاباتی نمایشی با محوریت اقتصاد است، در حالی که بن سلمان سعی دارد در میانه طوفان تغییر موازنه قدرت در منطقه، موقعیت عربستان را در چارچوب منافع بلندمدت خود حفظ کند، هرچند که طرحهای مبنایی مشترک عربستان و آمریکا مانند پیمان ابراهیم فعلاً در هالهای از ابهام باقی ماندهاند. این دیدار در نهایت، تأکیدی بر این حقیقت است که بازیگران منطقهای دیگر پذیرای مطلق دستورات واشنگتن نیستند.هضم و درک این پیام برای ترامپ دردناک خواهد بود!
ارسال نظرات