- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
- یادداشت ها / این پروژه کار صهیونیست هاست
- پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت سردار علیرضا افشار
- چرا فعالسازی مکانیسم ماشه، شوک جدیدی بر پیکره اقتصاد ایران نیست؟
- ۱۰ ویژگی حیرتانگیزحماس
- رهبر انقلاب: دل آرام، اراده مستحکم، ایمان ژرف و امید زنده، نتیجه اقامه نماز با خشوع و دلسپاری به خداست
- «ایران همدل» پاسخی به دعوت رهبر انقلاب برای یاری مظلومان است
دوشنبه ؛ 26 آبان 1404 پروژه مهار ممدانی توسط دموکراتها
نسبت "ساختار -بازیگر"در آمریکا و کشورهای غربی همواره یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز در الگوها و اندیشه های نئورئالیستی به شمار می آید. براین اساس، بازیگران در نهایت بایت تابع ساختاری باشند که به صورت پنهان وآشکار بر آنها سلطه دارد و عدول از خطوط قرمز ساختار، به معنای هضم بازیگر در بطن آن و در نهایت حذف آن از معادلات سیاسی و اجرایی قدرت خواهد بود. این قاعده درخصوص انتخابات اخیر شهرداری نیویورک و مباحث تبعی آن نیز صادق است.
پیروزی زهران ممدانی در انتخابات نیویورک، هرچند ممکن است در نگاه اول به عنوان یک پیروزی برای حزب دموکرات تلقی شود، اما در واقعیت، زنگ خطری حیاتی برای سران این حزب و نمادی از نارضایتی عمیق در بدنه رأیدهندگان آمریکایی است. این نتیجه، برخلاف تصور رایج، نه تنها محکومیتی بر سیاستهای جمهوریخواهان و دونالد ترامپ، بلکه یک ابراز نارضایتی صریح از نحوه زیست سیاسی و حکمرانی سنتی دموکراتها تلقی میشود. انتخاب ممدانی هشداری است مبنی بر اینکه مطالبات و اولویتهای جدیدی در میان شهروندان آمریکایی در حال شکلگیری است که ساختارهای فعلی حزب دموکرات قادر به پاسخگویی به آنها نیستند.
نکته بسیار مهم در تحلیل این پدیده و روند، واکنش قریبالوقوع «لابیهای پنهان و آشکار قدرت» در درون حزب دموکرات است. این بازیگران سنتی، قطعاً ممدانی را در مسیر حکمرانی شهری نیویورک با موانع جدی روبرو خواهند کرد. دلیل این محدودسازی روشن است: پذیرش مدل حکمرانی ممدانی، به معنای پذیرش مشروعیت مطالباتی است که مستقیماً با الگوهای حکمرانی کلان و پذیرفتهشده حزب در تضادند. اگر این تجدیدنظرطلبی عمومی ( حتی در عرصه مدیریت شهری) به عنوان یک مدل قابل تکرار پذیرفته شود، ساختار سنتی حزب اعتبار خود را از دست خواهد داد. این سازوکار پیش از این نیز در انتخاباتهای درونحزبی دیده شده است؛ جایی که همین لابیهای قدرت با اتخاذ رویکردی مشابه، چهرههای نوگرایی مانند برنی سندرز و الیزابت وارن را در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ عمداً از رقابت جدی کنار زدند تا زمینه برای تثبیت جریان اصلی و به اصطلاح ساختارگرا (مانند هیلاری کلینتون و جو بایدن) فراهم آید. حتی اعتراضات طرفداران تجدید نظر طلب سندرز و وارن راه به جایی نبرد و سران حزب دموکرات وقیحانه دست به سانسور و وارونه نمایی این مطالبات زدند.
انتخاب زهران ممدانی به عنوان یک نماد قدرتمند از «تجدیدنظرطلبی اجتماعی-سیاسی» در آمریکای امروز ظهور کرده است. این جریان نوظهور خواستار تغییراتی است که سران حزب دموکرات، بهدلیل محافظهکاری ساختاری، عامدانه در صدد نادیده انگاشتن آن هستند. آنها ترجیح میدهند پیروزیهای محلی را صرفاً به عنوان « پد یده های آماری» تلقی کنند تا مجبور به پذیرش تغییر بنیادین در الگوهای حکمرانی، اندیشه های سیاسی و رویکرد عملیاتی خود نشوند. این انکار عمدی، زمینه را برای شکلگیری یک دوقطبی واقعی و جدید در داخل حزب دموکرات در آینده نزدیک فراهم خواهد کرد؛ دوقطبیای که محوریت آن نه میان دموکراتها و جمهوریخواهان، بلکه بر سر «مطالبات نوین شهروندان آمریکایی» و انطباق حزب با این مطالبات خواهد بود. این محدودسازیها نه تنها ناظر بر رقابتهای انتخاباتی ، بلکه برای حفظ هژمونی فکری و ساختاری حزب در بلندمدت اعمال میشود.
ارسال نظرات