دوشنبه ؛ 12 آبان 1404
بحران اوکراین، که از منظر بسیاری از پایتختهای اروپایی به مثابه یک تهدید وجودی تلقی میشود، به عاملی دائمی در سیاست خارجی و امنیتی قاره سبز تبدیل شده است. این بحران، با آغاز جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، به نقطهعطفی تبدیل شد که مواجهه با آن نیازمند یکپارچگی بیسابقه در میان کشورهای اروپایی ناتو و آمریکا بود. اروپا در واکنش به این جنگ ، مجموعهای از تحریمهای اقتصادی بیسابقه را علیه مسکو اعمال کرد، حمایت نظامی و مالی گستردهای را به کییف سرازیر نمود و عملاً سیاست دفاعی خود را در راستای تقویت مرزهای شرقی و بازدارندگی در برابر روسیه تنظیم کرد.
با این حال، در پسِ این حمایت قاطع و بسیج منابع مالی و نظامی، یک اضطراب عمیق و ریشهدار در میان رهبران اروپایی نهفته است. این اضطراب، بیش از آنکه ناشی از قدرت نظامی فعلی روسیه باشد، از عدم اطمینان نسبت به تعهدات بلندمدت ایالات متحده، بهویژه در بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید نشأت میگیرد. ایالات متحده، به عنوان ستون اصلی پیمان ناتو، همواره ضامن اصلی امنیت اروپا پس از جنگ جهانی دوم بوده است. هرگونه تردید در پایبندی واشنگتن به این تعهدات، ستونهای معماری امنیتی اروپا را متزلزل میسازد.
طی ماههای اخیر، در راستای جلب حمایت مداوم واشنگتن در دوران جنگ اوکراین، اروپا در چندین جبهه کلیدی به درخواستهای آمریکا امتیازات قابل توجهی داده است که اغلب با هدف حفظ ائتلاف و تضمین تداوم حمایتها صورت گرفته است.یکی از مهمترین امتیازات اروپا، تحقق تعهد افزایش سهم کشورهای عضو در بودجه ناتو به حداقل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) است. این فشار، که از سوی ترامپ و بسیاری از جمهوریخواهان اعمال میشد، به عنوان یک شرط ضمنی برای حفظ همکاریهای امنیتی تلقی میگردید.
نقطه اوج این امتیازدهی، شکلگیری «توهم تضمین امنیتی» بود. اروپا گمان میکرد که با پذیرش رهبری آمریکا در تحریمها و افزایش سهم دفاعی، تعهد واشنگتن به دفاع از مرزهای شرقیاش و بقای اوکراین، غیرقابل برگشت خواهد بود. این توهم از این پیش فرض نشأت میگرفت که منافع استراتژیک آمریکا و اروپا در مهار روسیه همسو و ثابت است.
اما واقعیت این است که امتیازات اروپا، ماهیت دوطرفه داشتهاند؛ در حالی که اروپا هزینههای سنگینی متحمل شده، این هزینهها صرفاً به نفع دولت مستقر در واشنگتن بوده است، نه لزوماً نهادهای دائمی آمریکا (مانند کنگره یا پنتاگون). این تمایز حیاتی است: امتیازات اروپا، تعهدات سیاسی زودگذر را تقویت کرده، نه تعهدات نهادی پایدار را.
اکنون اروپاییان نسبت به هر زمان دیگری بیشتر وحشتزده هستند! آنها نگرانند ترامپ کییف را وادار به پذیرش شرایط روسیه برای پایان دادن سریع جنگ کند، حتی اگر به معنای واگذاری اراضی تحت اشغال (به رسمیت شناختن غیرمستقیم گسترش قلمرو روسیه) باشد. هدف ترامپ در این سناریو، کسب یک «پیروزی سریع» دیپلماتیک برای نمایش قدرت در عرصه داخلی آمریکا است، صرف نظر از تبعات استراتژیک آن برای امنیت اروپا.از سوی دیگر، در حالی که ماده ۵ ناتو (تضمین دفاع جمعی) یک تعهد نهادی است، اما اجرای آن به اراده سیاسی رئیس جمهور ایالات متحده وابسته است. در چنین شرایطی ترامپ هر لحظه ممکن است شدت گروکشی های خود از اعضای اروپایی ناتو را در راستای اعمال آتش بس تحمیلی خود به آنها افزایش دهد!
ارسال نظرات