دوشنبه ؛ 21 مهر 1404

افغانستان در طناب‌کشی هند و پاکستان؛ بمباران کابل، پیامی برای طالبان و دهلی‌نو

در صورتی که طالبان در مقابله با گروه‌های تروریستی مستقر در خاک افغانستان اقدام عملی انجام ندهد نه ‌تنها روند مشروعیت‌بخشی این گروه با تأخیر و ابهامات بیشتری مواجه خواهد شد بلکه احتمال مداخله مستقیم کشورهای همسایه برای کنترل تهدیدات امنیتی نیز افزایش می‌یابد که می‌تواند به شکل‌گیری چالش‌های تازه در سطح منطقه منجر شود.
کد خبر : 20207

تبیین:

با افزایش چشمگیر حملات تروریستی علیه نیروهای ارتش پاکستان طی ماه‌های اخیر که صدها کشته و زخمی برجای گذاشت، روابط پاکستان و افغانستان وارد مرحله پرتنشی شده است. این تحولات نگرانی‌های امنیتی اسلام‌آباد را افزایش داده و واکنش‌های نظامی علیه مناطقی در خاک افغانستان را به دنبال داشته که به بی‌ثباتی بیشتر منطقه دامن زده است.

در تازه‌ترین تحول، پس از حملات مرگبار گروه تروریستی «تحریک طالبان پاکستان» به کاروان نظامیان این کشور در نزدیکی مرز افغانستان که ۹ نیروی نیمه دولتی پاکستانی و دو افسر کشته شدند، اسلام‌آباد واکنش شدیدی نشان داد و مناطقی در کابل، پایتخت افغانستان و ولایت پکیتا را بمباران کرد.  

این حملات به ادعای مقامات پاکستانی، مقرهای رهبران تحریک طالبان را هدف قرار داده بود، اقدامی که از سوی حکومت طالبان رد شد و طالبان به اسلام‌آباد درباره عواقب این عملیات هشدار دادند. احمد شریف، سخنگوی ارتش پاکستان در این باره گفت:«افغانستان به عنوان پایگاهی برای عملیات علیه پاکستان استفاده می‌شود و شواهد و مدارکی در این مورد وجود دارد. اقدامات لازم که باید برای حفاظت از جان و مال مردم پاکستان انجام شود انجام خواهد شد». این رخداد در بستر روابط پیچیده و حساس میان دو کشور شکل گرفته که با نگاهی دقیق‌تر به تحولات چهار سال گذشته و منافع استراتژیک طرفین می‌توان ابعاد گسترده‌تری از آنرا درک کرد.

اهمیت افغانستان برای پاکستان

در چهار سال اخیر، پاکستان با همکاری کشورهای همسایه افغانستان، گام‌های موثری برای بازگرداندن ثبات و امنیت به این کشور برداشته است. این تلاش‌ها عمدتاً از طریق برگزاری نشست‌های منطقه‌ای و تقویت تعاملات دوجانبه و چندجانبه صورت گرفته تا بستری مناسب برای توسعه همکاری‌ها فراهم شود.

افغانستان از دیرباز در محاسبات ژئوپلیتیکی و امنیتی پاکستان جایگاه ویژه‌ای داشته و موقعیت جغرافیایی آن به یکی از عوامل کلیدی در شکل‌دهی به امنیت ملی، سیاست خارجی و حتی هویت راهبردی اسلام‌آباد تبدیل شده است. پاکستان همواره تلاش کرده تا دولتی در کابل بر سر کار باشد که با منافع و نگرانی‌های امنیتی اسلام‌آباد همسویی داشته باشد.

از منظر امنیتی، وجود مرز مشترک بیش از ۲۶۰۰ کیلومتری میان دو کشور چالش‌ها و فرصت‌هایی را برای پاکستان ایجاد کرده است. فعالیت گروههایی چون تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان، تهدیدی مستقیم برای امنیت داخلی پاکستان محسوب می‌شود و اسلام‌آباد از کابل انتظار دارد در مهار این گروهها نقش فعال ایفا کند. با وجود انکارهای مکرر طالبان درباره ارتباط با تحریک طالبان، حملات پاکستان به مواضع این گروه در قلب کابل نشان می‌دهد که سرکردگان این گروهک روابط نزدیکی با حکومت افغانستان دارند، موضوعی که حساسیت اسلام‌آباد را به شدت بالا برده است.

از سوی دیگر، موقعیت ژئوپلیتیکی افغانستان به اسلام‌آباد امکان می‌دهد تا در برابر نفوذ هند در منطقه نوعی موازنه قدرت راهبردی ایجاد کند.

از بُعد اقتصادی نیز افغانستان مسیر حیاتی برای دسترسی پاکستان به آسیای مرکزی و بازارهای انرژی آن است. طرح‌هایی مانند کریدور اقتصادی چین-پاکستان و پروژه انتقال گاز تاپی (TAPI) تنها در صورت ثبات افغانستان می‌توانند به ‌طور کامل تحقق یابند. این مسیرهای ترانزیتی، در صورت محقق شدن نقشی کلیدی در ارتقای جایگاه اقتصادی و ژئوپلیتیکی پاکستان خواهند داشت و به تقویت موقعیت این کشور در تجارت منطقه‌ای کمک خواهد کرد. 

علاوه‌براین، پیوندهای قومی و مذهبی میان پشتون‌های دو سوی مرز، بُعد اجتماعی و فرهنگی خاصی به روابط دو کشور بخشیده است.

همچنین، ثبات و جهت‌گیری سیاسی افغانستان برای پاکستان نه‌ فقط یک مسئله سیاست خارجی بلکه مؤلفه‌ای حیاتی در امنیت داخلی، اقتصاد منطقه‌ای و جایگاه ژئوپلیتیکی اسلام‌آباد است و هرگونه بی‌ثباتی در افغانستان، مستقیماً امنیت و منافع راهبردی پاکستان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

نگرانی اسلام‌آباد از نزدیکی طالبان به هند

حملات اخیر پاکستان هرچند ظاهراً با هدف مقابله با تهدیدات گروه تحریک طالبان انجام شده اما در پس این عملیات نظامی، اهداف سیاسی نیز نهفته است. این حملات درست در زمانی صورت گرفت که امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان به هند سفر و با سوبرامانیام جایشانکار، وزیر خارجه هند دیدار و گفتگو کرد.

در جریان این دیدار، دو طرف بر ارتقای روابط دیپلماتیک خود تأکید کردند، دهلی‌نو اعلام کرد که سفارت خود را در کابل افتتاح خواهد کرد و دولت طالبان نیز دیپلمات‌هایی را به پایتخت هند اعزام خواهد نمود. وزیر خارجه هند همچنین افغانستان را به عنوان دوست نزدیک دهلی‌نو معرفی کرد و ابراز داشت که توسعه روابط دوجانبه، می‌تواند به صلح، ثبات و پیشرفت در منطقه کمک شایانی نماید.

طالبان که زمانی به عنوان متحد نزدیک پاکستان شناخته می‌شد اکنون درحال بازنگری در سیاست خارجی خود است. این گروه تلاش می‌کند با قدرتهای منطقه‌ای مختلف از جمله هند که دشمن تاریخی پاکستان محسوب می‌شود، تعامل و همکاری برقرار کند تا به رسمیت شناخته شدن دیپلماتیک خود را تضمین نماید و این تغییر رویه باعث نگرانی اسلام‌آباد شده است.

دلیل اصلی نگرانی پاکستان از نزدیکی افغانستان به هند، سابقه خصومت‌های تاریخی دو کشور و رقابت‌های ژئوپلیتیکی آنهاست. نزدیکی طالبان به هند می‌تواند منافع استراتژیک پاکستان را به خطر بیندازد و منجر به افزایش تنشهای منطقه‌ای شود.

پاکستان به خوبی می‌داند که هند سرمایه‌گذاری گسترده‌ای برای افزایش نفوذ خود در افغانستان انجام داده تا توازن قدرت منطقه‌ای را به نفع خود در برابر پاکستان تغییر دهد. بنابراین، هرگونه نزدیکی طالبان به دهلی‌نو، به عنوان خطری جدی برای امنیت و منافع بلندمدت پاکستان قلمداد می‌شود.

لذا، حملات محدود و هدفمند پاکستان به خاک افغانستان را می‌توان به عنوان هشداری آشکار به رهبران کابل تفسیر کرد که نشان می‌دهد اسلام‌آباد با دقت و جدیت تمامی تحرکات دیپلماتیک و همکاری‌های افغانستان با هند را زیر نظر دارد و در صورت ادامه این روند، واکنش‌های جدی‌تری در دستورکار قرار خواهد گرفت. این پیام ضمن تاکید بر حساسیت اسلام‌آباد نسبت به تحولات منطقه، نقش مهم این حملات را در بازدارندگی و فشار سیاسی بر طالبان برجسته می‌سازد.

تلاش آمریکا برای جلوگیری از نفوذ چین

یکی از عوامل کلیدی و مستمر بی‌ثباتی در افغانستان، به اتخاذ سیاستهای مداخله‌جویانه آمریکا ارتباط دارد.

واشینگتن که نسبت به گسترش همکاری‌های راهبردی میان چین، پاکستان و افغانستان به شدت نگران است، تلاش می‌کند با ایجاد ناامنی و تزلزل در منطقه، نفوذ رقیب استراتژیک خود را مهار نماید. این سیاستها بخشی از راهبرد کلان آمریکا برای محدود ساختن توسعه نفوذ فزاینده چین در جنوب آسیا و آسیای مرکزی و حفظ موقعیت برتر جهانی آمریکا محسوب می‌شود.

تشدید این رویکرد مداخله‌جویانه پس از برگزاری ششمین نشست سه‌جانبه وزرای خارجه چین، پاکستان و افغانستان بیش از پیش نمایان شد. در این نشست که دو ماه پیش در کابل برگزار شد، طرفین متعهد شدند همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود را گسترش داده و در مبارزه مشترک علیه تروریسم اقدامات مؤثرتری را انجام دهند. این توافق که به عنوان گامی مهم در بهبود تعاملات اسلام‌آباد و کابل و همچنین افزایش نفوذ چین در منطقه تلقی می‌شود، نگرانی‌های عمیق کاخ سفید را برانگیخته است.

در همین راستا، اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر بازپس‌گیری پایگاه هوایی «بگرام» در افغانستان، به عنوان اقدامی راهبردی جهت جلوگیری از گسترش نفوذ چین در این کشور مطرح شده است. این سیاستها به عنوان بخشی از استراتژی جامع آمریکا برای مهار چین و تثبیت برتری ژئوپلیتیکی در سطح جهانی قلمداد می‌شوند.

از این منظر، افزایش تنشها میان پاکستان و افغانستان تحت عنوان مقابله با تهدیدات تروریستی، فرصتی مناسب را برای آمریکا فراهم می‌آورد تا با ادعای حفظ ثبات و حمایت از دولت افغانستان، حضور نظامی خود را مجدداً در منطقه تقویت کند. از اینرو، بازگشت احتمالی نیروهای آمریکایی به پایگاه بگرام بخشی از این راهبرد است که هدف آن افزایش نفوذ واشینگتن و کنترل اوضاع در آسیای جنوبی به ویژه در شرایط تشدید رقابت ژئوپلیتیکی با چین می‌باشد.

ضرورت شفافیت طالبان در سیاست خارجی

پس از روی کار آمدن طالبان، کشورهای منطقه به شدت نگران تهدیدات ناشی از عملیات تروریستی گروه تحریک طالبان و سایر گروههای تروریستی از خاک افغانستان هستند که امنیت و ثبات مرزها را به خطر می‌اندازد و این وضعیت بر روند تعاملات سیاسی و اقتصادی همسایگان با کابل تأثیر منفی گذاشته است. بنابراین، اگر طالبان واقعاً قصد دارد روابطی دوستانه و سازنده با کشورهای همسایه برقرار کند، ضروری است مواضع رسمی و شفافی در سیاست خارجی خود اتخاذ نماید و میان تعامل با همسایگان و حمایت یا ارتباط با گروه تحریک طالبان یکی را انتخاب کند.

این انتخاب می‌تواند به عنوان نقطه عطفی در مسیر به رسمیت شناخته شدن دیپلماتیک حکومت موقت طالبان قلمداد شود و فرصتی برای اثبات حسن نیت این گروه به شرکای منطقه‌ای فراهم آورد.

تا زمانی که حکومت طالبان از گروه‌های تروریستی مانند «تحریک طالبان» حمایت می‌کند امیدواری رهبران کابل برای بازگشت به جامعه جهانی و پیوستن به کریدورهای مهم ترانزیتی منطقه بی‌اثر خواهد بود. در مقابل، اگر طالبان رویکردی تعاملی با همسایگان در پیش گیرد، نه‌ تنها زمینه حل بخش بزرگی از بحران‌های سیاسی و اقتصادی افغانستان فراهم می‌شود بلکه فرصت‌های مداخله و بی‌ثبات‌سازی قدرت‌های خارجی در منطقه نیز به طور محسوسی کاهش خواهد یافت.

درخاتمه، در صورتی که طالبان در مقابله با گروههای تروریستی مستقر در خاک افغانستان اقدام عملی انجام ندهد نه ‌تنها روند مشروعیت‌بخشی این گروه با تأخیر و ابهامات بیشتری مواجه خواهد شد بلکه احتمال مداخله مستقیم کشورهای همسایه برای کنترل تهدیدات امنیتی نیز افزایش می‌یابد که می‌تواند به شکل‌گیری چالش‌های تازه در سطح منطقه منجر شود.

منبع: الوقت

ارسال نظرات