پنجشنبه ؛ 20 شهريور 1404

پیامدهای هفته اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در چین

بین ۳۱ آگوست و ۱ سپتامبر، رهبران ملی در تیانجین چین برای اجلاس سازمان همکاری شانگهای (SCO) گرد هم آمدند. این گروه - که در سال ۲۰۰۱ توسط چین، روسیه و چهار کشور آسیای مرکزی به عنوان یک سازمان منطقه‌ای تأسیس شد - گسترش یافته و هند، پاکستان، ایران و بلاروس را نیز شامل می‌شود. در مجموع، SCO دارای ۱۰ عضو، ۲ ناظر و ۱۴ شریک گفتگو است. چین دو روز بعد، هفته دیپلماسی پر سر و صدای خود را ادامه داد، زمانی که پکن میزبان یک رژه نظامی عظیم به مناسبت هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم بود که فداکاری‌های چین در آن درگیری را برجسته کرده و توسعه نظامی و اقتصادی خود را در دهه‌های بعدی به نمایش گذاشت.
کد خبر : 19840

موسسه استیمسون آمریکا: ۵ سپتامبر – ۱۴ شهریور۱۴۰۴

www.stimson.org

کارشناسان استیمسون به هفته دیپلماتیک شلوغ پکن واکنش نشان می‌دهند، چرا که اعضای سازمان همکاری شانگهای دستور کار‌های ملی خود را پیش می‌بردند و واشنگتن از دور اوضاع را کنترل می‌کرد.

در طول اجلاس امسال سازمان همکاری شانگهای، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و نارندرا مودی، نخست وزیر هند، گرمی روابطی را که سال‌ها دیده نشده بود، به نمایش گذاشتند و با راحتی با هم گپ زدند و برای عکس گرفتن لبخند زدند. این اجلاس و رژه جنگ جهانی دوم پس از آن در پکن، پس از دیدار بی‌نتیجه رئیس جمهور دونالد ترامپ در آلاسکا با پوتین و رکود جدی روابط ایالات متحده و هند در اواخر تابستان که قابل توجه بود، برگزار شد. به عنوان میزبان اجلاس، آرزو‌های چین برای رهبری جهانی در تمام طول هفته نمایش‌های دیپلماتیک نمایان بود، در حالی که بازیگران منطقه‌ای مانند پاکستان از این مجمع برای پیشبرد دستور کار‌های ملی محدودتر استفاده کردند. هنوز سوالاتی در مورد دستاورد‌های ملموس سازمان همکاری شانگهای وجود دارد، اما شکی نیست که هفته اجلاس توجه سراسر جهان را به خود جلب کرد، خشم ترامپ را برانگیخت و تغییرات عمیق‌تری در نظم جهانی را منعکس کرد.

بین ۳۱ آگوست و ۱ سپتامبر، رهبران ملی در تیانجین چین برای اجلاس سازمان همکاری شانگهای (SCO) گرد هم آمدند. این گروه - که در سال ۲۰۰۱ توسط چین، روسیه و چهار کشور آسیای مرکزی به عنوان یک سازمان منطقه‌ای تأسیس شد - گسترش یافته و هند، پاکستان، ایران و بلاروس را نیز شامل می‌شود. در مجموع، SCO دارای ۱۰ عضو، ۲ ناظر و ۱۴ شریک گفت‌و‌گو است. چین دو روز بعد، هفته دیپلماسی پر سر و صدای خود را ادامه داد، زمانی که پکن میزبان یک رژه نظامی عظیم به مناسبت هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم بود که فداکاری‌های چین در آن درگیری را برجسته کرده و توسعه نظامی و اقتصادی خود را در دهه‌های بعدی به نمایش گذاشت.

کارشناسان استیمسون این تحولات و پیامد‌های آنها را ارزیابی می‌کنند.

چین از این هفته اجلاس چه انتظاری داشت و آیا به آن انتظارات دست یافت؟

یون سان: پکن اجلاس سازمان همکاری شانگهای را به عنوان رویداد مهم سیاست خارجی سال خود تعریف کرده بود و چین تقریباً به طور قطع به اهداف اصلی دیپلماتیک و استراتژیک خود دست یافت. این اجلاس به دلیل بزرگترین اجلاس سازمان همکاری شانگهای تاکنون، با حضور بیش از ۲۰ رهبر دولت و روسای ۱۰ سازمان بین‌المللی، قابل توجه بود. این هفته شامل سفر بی‌سابقه ۴ روزه پوتین و مشارکت مودی بود که تا زمان وخامت اخیر روابط هند و آمریکا قطعی نشده بود. اعضای سازمان همکاری شانگهای استراتژی توسعه این سازمان را برای دهه آینده تصویب کردند، از جمله آغاز فرآیندی برای تأسیس بانک توسعه سازمان همکاری شانگهای. این اجلاس همچنین برنامه‌هایی را برای ایجاد چهار مرکز برای مقابله با تهدیدات امنیتی، تأمین امنیت اطلاعات، مبارزه با جرایم سازمان‌یافته و مبارزه با مواد مخدر غیرقانونی اعلام کرد. شرکت‌کنندگان توافق کردند که همکاری در سایر زمینه‌ها، از جمله انرژی، را دنبال کنند.

بحث در جامعه سیاسی در مورد سازمان همکاری شانگهای همواره بر این موضوع متمرکز بوده است که آیا این سازمان چیزی بیش از صرفاً یک محفل گفت‌و‌گو است یا خیر. این سوال کاملاً موجه است، زیرا سازوکار‌های همکاری ملموس و دستاورد‌های سازمان همکاری شانگهای تاکنون محدود مانده است. با این حال، از دیدگاه چین، سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک سازوکار مؤثر برای مدیریت روسیه، همسایه نزدیک خود با تاریخی پیچیده، عمل کرده است. انزوای بین‌المللی که روسیه از زمان جنگ اوکراین با آن مواجه بوده است، به چین فرصتی داده است تا سازمان همکاری شانگهای را به سمت گسترش همکاری فراتر از تمرکز محدود امنیتی که مدت‌ها ترجیح مسکو بوده است، سوق دهد.

چهار مرکز امنیتی و روند سیاسی برای تأسیس بانک توسعه سازمان همکاری شانگهای، الحاقات مهمی به ساختار‌های موجود فعلی برای تقویت سازوکار‌های اساسی سازمان همکاری شانگهای هستند. علاوه بر این، توافق این گروه برای ارتقای همکاری در ظرفیت‌سازی، آموزش، اقتصاد سبز و اقتصاد دیجیتال، نشانه‌هایی از پتانسیل آینده این سازمان است.

اجلاس سازمان همکاری شانگهای چگونه در چارچوب دستور کار سیاست خارجی روسیه قرار می‌گیرد و دولت ترامپ چه درس‌هایی باید از این گردهمایی بیاموزد؟

پیتر اسلزکین: برای پوتین، اجلاس سازمان همکاری شانگهای در چین، دومین صحنه در مرکز صحنه بود. پس از دست دادن با ترامپ در انکوریج، پوتین در تمام طول جلسه سازمان همکاری شانگهای در تیانجین و جشن روز پیروزی در پکن، در سمت راست شی ایستاده بود. او همچنین پس از سفر اخیرش با کادیلاک ترامپ، ابتدا از مودی و سپس کیم دعوت کرد تا با لیموزین آروس ساخت روسیه او بچرخند. در نمادین‌ترین لحظه اجلاس، پوتین و مودی دست در دست هم برای گفت‌و‌گو با شی رفتند. نمایش همبستگی این سه رهبر، به عنوان رد عمومی تلاش ترامپ برای اعمال فشار بر چین و هند برای کاهش خرید انرژی روسیه عمل کرد. اعلام بعدی مبنی بر اینکه پوتین و شی یک تفاهم‌نامه الزام‌آور قانونی برای ساخت خط لوله «قدرت سیبری ۲» امضا کرده‌اند، تنها این پیام را تقویت کرد که امتناع (جزئی) اروپا از خرید انرژی روسیه، صرفاً منجر به صادرات بیشتر به آسیا خواهد شد.

برای ایالات متحده، نمایش چین باید بیشتر آموزنده باشد تا نگران‌کننده. سازمان همکاری شانگهای به سختی می‌تواند به یک توطئه ضد آمریکایی تبدیل شود (همانطور که ترامپ اخیراً در یک «حقیقت» مطرح کرد) و تروئیکای روسیه-هند-چین هرگز از تنش رها نخواهد شد. نیازی نیست که ژئوپلیتیک‌دانان در واشنگتن نگران اتحاد «قلب» اوراسیا علیه غرب باشند. با این حال، دولت ترامپ باید به خاطر داشته باشد که دنیایی فراتر از غرب وجود دارد و آنچه در امپراتوری آمریکا مؤثر است، ممکن است در صورت تلاش برای فراتر رفتن از مرز‌های آن، نتیجه معکوس داشته باشد. «متحدان و شرکای» ایالات متحده، در واقع، نهاد‌های تابع در یک ساختار واحد هستند و چاره‌ای جز پذیرش شرایط تجاری ترامپ نداشته‌اند. روسیه، هند و چین خارج از این سیستم وجود دارند و در حالی که واشنگتن می‌تواند درد و رنج ایجاد کند، نمی‌تواند تصمیم‌گیری را دیکته کند.

آیا هند و چین واقعاً اختلافات خود را در اجلاس حل کردند؟

الیزابت ترلکلد: در حالی که سیاست‌گذاران در واشنگتن و فراتر از آن حق دارند که به گرم شدن روابط بین هند و چین اشاره کنند، اقدام متعادل‌کننده دقیق هند، همراه با سرعت کند پیشرفت ملموس، نشان می‌دهد که تنش‌های ساختاری اساسی و بی‌اعتمادی عمیق هنوز مانع از یک تنظیم مجدد واقعی می‌شوند.

این اولین سفر مودی به چین از سال ۲۰۱۸ و به ویژه اولین سفر او از زمان درگیری مرزی ۲۰۲۰ بین نیرو‌های هندی و چینی بود که در آن ۲۰ سرباز هندی کشته شدند. در دیدار مودی با رئیس جمهور چین، شی، دو رهبر کشور‌های خود را «شرکای توسعه و نه رقیب» نامیدند و افزودند که «اختلافات آنها نباید به اختلاف تبدیل شود». آنها تمایل خود را برای پیشرفت در جهت حل و فصل اختلافات مرزی همراه با از سرگیری سازوکار‌هایی برای تقویت روابط اقتصادی و مردمی ابراز کردند. شی خواستار «رقص اژد‌ها و فیل با هم» شد.

با وجود این گرمی، در ارزیابی پتانسیل گرم شدن روابط هند و چین و میزان تأثیر آن بر تنش‌های غیرمنتظره تابستانی هند و آمریکا، احتیاط لازم است. مودی در دیدار خود با شی جین پینگ بر نکته دوم تأکید کرد و خاطرنشان ساخت که روابط چین و هند «نباید از دریچه کشور ثالث دیده شود». در واقع، آشتی هند و چین پیش از مشکلات ایالات متحده و هند آغاز شده است، و هر دو طرف زمینه را برای توافق‌نامه جدایی مرزی اکتبر ۲۰۲۴ خود فراهم کرده‌اند. هند همچنین مراقب بود که سفر مودی به چین را با توقف قبلی در ژاپن، شریک چهارجانبه، متعادل کند، جایی که دو طرف همکاری‌های گسترده‌ای را تشریح کردند و نگرانی خود را در مورد زورگویی چین ابراز داشتند، البته بدون اینکه از پکن نامی ببرند. ارتش هند همچنین همزمان با برگزاری اجلاس سازمان همکاری شانگهای، یک رزمایش جنگی در ارتفاعات بالا در آروناچال پرادش انجام داد که نمایش آشکاری از قدرت در سرزمینی است که پکن ادعای مالکیت آن را دارد؛ و در حالی که به نظر می‌رسد مودی اظهارات خود در مورد بحران ماه مه هند و پاکستان را به انتقاد از حمایت از تروریسم فرامرزی محدود کرده است، حمایت نظامی مداوم پکن از اسلام آباد همچنان مانع مهمی برای نزدیکی عمیق‌تر هند و چین است.

پاکستان چگونه از این اجلاس برای پیشبرد اهداف خود با چین، هند، ایران و روسیه استفاده کرد؟

اسفندیار میر: در حالی که هند در اجلاس رهبران سازمان همکاری شانگهای امسال - با حضور تمام قد نخست وزیر مودی و روایت رسانه‌ای که این گردهمایی را از نظر استراتژیک مهم و حتی در تقابل با نفوذ ایالات متحده به تصویر می‌کشید - لحن خود را تعیین کرد، پاکستان موضعی ثابت‌تر و ماهرانه‌تر اتخاذ کرد. این کشور حضور در سطح بالا را حفظ کرد و از سازمان همکاری شانگهای به عنوان مجمعی که در آن در کنار قدرت‌های بزرگ ظاهر می‌شود، بهره برد. اسلام آباد در نظم چندقطبی مفروض، محرک اصلی نیست، اما عموماً به باشگاه‌های قدرت‌های جهانی مانند سازمان همکاری شانگهای که پاکستان را به حاشیه نمی‌رانند یا به طور انحصاری هند را بالا نمی‌برند، بها می‌دهد.

در اصل، اسلام آباد لحن اعلامیه مشترک را یک پیروزی خواهد دانست: رهبران سازمان همکاری شانگهای علاوه بر حمله تروریستی پهلگام در ۲۲ آوریل، ربودن قطار جعفر اکسپرس در ۱۱ مارس و بمب گذاری خضدار در ۲۱ مه در پاکستان را «به شدت محکوم کردند». محکومیت خشونت در خاک پاکستان توجه را به نگرانی‌های امنیتی پاکستان جلب کرد و تلاش‌های هند برای به تصویر کشیدن پاکستان به عنوان عامل بی‌ثباتی منطقه‌ای را پیچیده کرد. همچنین به اجماع بین‌المللی گسترده‌تر علیه خشونت ارتش آزادی‌بخش بلوچستان (BLA) که در ماه اوت توسط ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی تعیین شد، کمک کرد.

شهباز شریف، نخست وزیر، و عاصم منیر، فرمانده ارتش، در حاشیه اجلاس سازمان همکاری شانگهای، سه دیدار سطح بالا برگزار کردند. مهم‌ترین دیدار با شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، بود. بیانیه رسمی پکن، این رابطه را در چارچوب «تحولاتی که هر قرن یک بار رخ می‌دهد» قرار داد و حمایت چین را از افزایش «قدرت ملی» پاکستان اعلام کرد - که نشان‌دهنده تعهد مداوم پکن به تقویت قابلیت‌های نظامی پاکستان، به ویژه پس از درگیری هند و پاکستان در ماه مه است.

شریف و منیر همچنین با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران، دیدار کردند. با توجه به اظهارات روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، مبنی بر تمایل پاکستان به «میانجیگری در گفتگوها» بین ایالات متحده و ایران، این تعامل می‌تواند پیامد‌های گسترده‌تری داشته باشد. شریف در دیدار دیگری با پوتین، رئیس جمهور روسیه، تأکید کرد که پاکستان به همکاری نزدیک مسکو با هند احترام می‌گذارد، در عین حال که به دنبال تعمیق روابط با روسیه است.

روی هم رفته، این اجلاس احتمالاً تعهد پاکستان به سازمان همکاری شانگهای و همچنین روابط دوجانبه آن با چین، ایران و روسیه را ارتقا داد. با این حال، از نظر داخلی، تأثیر آن در مقایسه با شور و شوقی که پس از ناهار کاری فرمانده ارتش، منیر، با رئیس جمهور ترامپ ایجاد شد، هنوز ناچیز بود؛ ناهاری که از نظر استراتژیک به عنوان مهمترین رویداد دیپلماتیک برای پاکستان در سال ۲۰۲۵ تلقی می‌شود.

هفته دیپلماسی پرسروصدای پکن در واشنگتن چگونه مورد استقبال قرار گرفت و پیامد‌های آن برای ایالات متحده چیست؟

دنیل مارکی: جای تعجب نیست که اجلاس سازمان همکاری شانگهای، جلسات دوجانبه و رژه یادبود جنگ جهانی دوم پس از آن، به مذاق رئیس جمهور ترامپ خوش نیامد. در ابتدا، تمرکز رئیس جمهور - و سایر مقامات ارشد دولت - بر هند متمرکز بود. ترامپ، پیتر ناوارو و اسکات بسنت، هند را به ویژه به دلیل ادامه خرید نفت روسیه مورد انتقاد قرار دادند. با این حال، خیلی زود، نگاه ترامپ به جشن‌های جنگ جهانی دوم معطوف شد، که او هم به دلیل اینکه محلی برای توطئه ضد آمریکایی و هم به دلیل عدم توجه کافی به کمک‌های ایالات متحده در زمان جنگ علیه نازی‌ها و امپراتوری ژاپن بود، از آن انتقاد کرد.

در پایان هفته، ترامپ دوباره به عقب برگشت و اظهار نظر کرد: «به نظر می‌رسد که ما هند و روسیه را به چینِ عمیق‌ترین و تاریک‌ترین [کشور]باخته‌ایم. باشد که آینده‌ای طولانی و مرفه با هم داشته باشند!» احتمالاً سخنان ترامپ با هدف تمسخر یا طعنه زدن به هند و روسیه به خاطر نزدیک شدن به چین خطرناک بود، نه به خاطر پذیرش مسئولیت ایالات متحده در سوق دادن قدرت‌های بزرگ جهانی به آغوش داوطلبانه پکن. با این حال، منتقدان دولت ترامپ حق دارند که از خود بپرسند آیا ترامپ مرتکب یک اشتباه بزرگ استراتژیک، حداقل در رابطه با هند، می‌شود یا خیر.

به طور کلی، هفته برگزاری اجلاس سازمان همکاری شانگهای در واشنگتن حساسیت ایجاد کرد. سال‌هاست که رسانه‌های خبری ایالات متحده، گروه‌های تحت رهبری چین مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس را به عنوان بازتاب‌هایی از یک نظم جهانی جایگزین توصیف می‌کنند و نگرانی‌های آمریکا را مبنی بر اینکه آنها روزی می‌توانند جایگزین گردهمایی‌هایی مانند اجلاس ناتو و گروه هفت شوند، افزایش می‌دهند. انتشار عکس‌های فراگیر این هفته که رهبران چین، روسیه و هند را در حال گفتگوی گرم نشان می‌دهد و به دنبال آن رژه نظامی عظیم پکن که سیستم‌های تسلیحاتی را که آشکارا برای رقابت با سیستم‌های ایالات متحده در نظر گرفته شده بود، به نمایش گذاشت، بسیار بیشتر از آنچه دستاورد‌های ملموس محدود سازمان همکاری شانگهای لزوماً نشان می‌دهد، در اضطراب‌های موجود آمریکا نقش داشته است. در لحظه‌ای که اختلافات عمیق حزبی در داخل کشور وجود دارد و زمانی که اتحاد‌ها و مشارکت‌های ایالات متحده در خارج از کشور مورد آزمایش قرار می‌گیرند، این هفته ممکن است برای مدت طولانی به عنوان یک نقطه عطف مهم، اگرچه عمدتاً نمادین، در مسیر کاهش رهبری ایالات متحده در صحنه جهانی تلقی شود.

نویسنده: دانیل مارکی    اسفندیار میر    پیتر سلزکین    یون سان    الیزابت ترلکلد

ارسال نظرات