دوشنبه ؛ 27 مرداد 1404

چالش‌های فراروی «زنگزور» زیر سایه رقابت‌های ژئوپلتیکی

تا زمانی که «کریدور زنگزور» در قالبی چندجانبه بازطراحی نشود و نگرانی‌های همه بازیگران کلیدی را در نظر نگیرد بیشتر یک نقطه تنش ژئوپلیتیک باقی خواهد ماند تا یک موتور توسعه پایدار منطقه‌ای.
کد خبر : 19619

تبیین:

«کریدور زنگزور یا مسیر ترامپ» که اخیرا در کاخ سفید از آن رونمایی شد، به یکی از پروژه‌های بحث‌برانگیز ژئوپلیتیکی و اقتصادی در قفقاز جنوبی تبدیل شده است. این طرح که عمدتاً از سوی جمهوری آذربایجان و ترکیه حمایت می‌شود، قرار است خاک اصلی آذربایجان را به نخجوان و سپس ترکیه متصل کند. از نگاه باکو، این مسیر صرفاً یک راه مواصلاتی نیست بلکه ابزاری برای بازطراحی موازنه ژئوپلیتیک منطقه محسوب می‌شود.

با وجود این روایت جاه‌طلبانه، عملیاتی شدن کریدور که در ظاهر اهداف اقتصادی را برای خود ترسیم کرده، با موانع جدی روبه‌رو است. به رغم توافقنامه صلح در قفقاز، اما اختلافات تاریخی میان ارمنستان و آذربایجان همچنان امکان تنش‌های مرزی یا اعمال فشارهای سیاسی را افزایش می‌دهد و مسیر را برای سرمایه‌گذاری و تجارت پایدار ناامن می‌کند. همچنین، ساخت و تجهیز مسیرهای زمینی و ریلی در مناطق کوهستانی استان سیونیک و دیگر بخش‌ها نیازمند سرمایه‌گذاری سنگین و زمان طولانی است.

همچنین، زیرساخت‌های لجستیکی، گمرکی و حمل‌ونقلی در طول مسیر باید هماهنگ شوند تا جریان تجاری روان و مقرون‌به‌صرفه باشد که در حال حاضر مسیرهای قفقاز از این مزیت برخوردار نیستند.

اینها تنها مانع برای تحقق جاه‌طلبی‌های باکو به شمار نمی‌رود بلکه مهم‌ترین مانع پیش روی این کریدور، نبود اجماع منطقه‌ای درباره ضرورت و منافع آن است.

 

تضاد منافع بازیگران منطقه در کریدور زنگزور 

درحالی ‌که باکو و آنکارا به عنوان مدافعان کریدور زنگزور بر مزایای اقتصادی آن از جمله کاهش هزینه حمل‌ونقل، افزایش تجارت و تبدیل شدن به حلقه‌ای مهم در زنجیره‌های ترانزیتی تأکید می‌کنند اما واقعیت ژئوپلیتیک منطقه و بی‌اعتمادی که از نبود اجماع درباره اهداف آشکار و پنهان طرح وجود دارد نشان می‌دهد که موانع سیاسی و امنیتی چنان عمیق‌اند که مانع تحقق این اهداف می‌شوند.

نگرانی‌های بازیگران کلیدی از جمله ایران، روسیه و ارمنستان و در بعدی دیگر چین، چشم‌انداز تحقق اهداف اقتصادی این پروژه را با تردیدهای جدی مواجه کرده است.

ایران این کریدور را نه یک مسیر اقتصادی، بلکه تهدیدی علیه جایگاه ژئوپلیتیک و نقش سنتی خود در ترانزیت شرق-غرب می‌بیند. از نگاه تهران، هرگونه تغییر در نقشه مواصلاتی قفقاز که ارتباط ایران با ارمنستان را محدود کند، منافع حیاتی این کشور را هدف قرار می‌دهد.

اگر کریدور طبق خواست باکو و آنکارا و به شکل فرامرزی شکل گیرد، ارتباط مستقیم ایران با ارمنستان قطع یا محدود خواهد شد که تنها مسیر زمینی تهران به قفقاز، دریای سیاه و اروپا محسوب می‌شود. چنین تغییری ایران را از جایگاه محوری در مسیرهای ترانزیتی کنار می‌زند و نفوذ ترکیه و حتی ناتو را در مرزهای شمالغربی ایران افزایش می‌دهد. به همین دلیل، تهران بارها تأکید کرده که هرگونه تغییر در مرزهای ژئوپلیتیک منطقه خط قرمز آن است و تنها با مسیرهایی تحت حاکمیت ارمنستان موافقت خواهد کرد.

از اینرو، ایران نه‌ تنها از چنین پروژه‌ای حمایت نمی‌کند بلکه صراحتاً هشدار داده که اجازه نخواهد داد مسیرهای سنتی و توازن ژئوپلیتیک قفقاز به‌ طور مصنوعی تغییر یابد. این موضع‌گیری، وزن ژئوپلیتیک سنگینی علیه اجرایی شدن کامل زنگزور ایجاد می‌کند.

روسیه نیز از زاویه‌ای دیگر نگران این مسیر ترانزیتی است. روسیه، قفقاز جنوبی را بخشی از حوزه نفوذ سنتی خود می‌داند و هر پروژه‌ای که خارج از کنترلش شکل گیرد تهدیدی علیه جایگاهش محسوب می‌شود.

روسیه ترجیح می‌دهد مسیرهای ترانزیتی تحت نظارت مستقیم نیروهای حافظ صلح یا ساختارهای چندجانبه تحت رهبری خود باشد، نه پروژه‌ای که موازنه را به نفع محور باکو-آنکارا- تغییر دهد. لذا مسکو اخیرا اعلام کرد که اگر ایروان از کریدور ترانزیتی میان آذربایجان و نخجوان حمایت کند، مسکو هم از این طرح حمایت خواهد کرد.

روسیه معتقد است که اجرای این مسیر ترانزیتی، نفوذ ترکیه و به‌ طور غیرمستقیم غرب را در منطقه افزایش می‌دهد. این امر نه ‌تنها جایگاه روسیه در معادلات انرژی و ترانزیت را تضعیف می‌کند، بلکه نفوذ ژئوپلیتیک این کشور بر ارمنستان و حتی گرجستان را نیز کاهش می‌دهد. در واقع، عملیاتی شدن کریدور می‌تواند به معنای عقب‌نشینی روسیه در برابر محور ترکیه-آذربایجان-غرب باشد و کرملین احتمالاً مانع جدی در برابر اجرای آن خواهد بود.

ارمنستان هرچند با بازگشایی مسیرهای ترانزیتی در خاک خود موافقت کرده اما صریحاً اعلام کرده که هیچ طرحی را که به تضعیف حاکمیت ملی‌اش منجر شود نخواهد پذیرفت. تجربه جنگ قره‌باغ و فشارهای نظامی آذربایجان سبب شده که نخبگان سیاسی ارمنستان، کریدور زنگزور را نه صرفاً یک مسیر اقتصادی، بلکه ابزاری برای افزایش فشار ژئوپلیتیک و احتمالاً گام بعدی در سیاست‌های توسعه‌طلبانه باکو ارزیابی کنند.

در این چارچوب، حتی بازگشایی مسیرهای حمل‌ونقل در داخل خاک ارمنستان نیز با حساسیت بالا مواجه است، زیرا بیم آن می‌رود که این اقدام به تدریج به تغییر واقعیت‌های میدانی و تضعیف موقعیت ژئوپلیتیک ایروان منجر شود.

به رغم فشارهای سیاسی و امنیتی بر ارمنستان برای امضای توافقنامه صلح با آذربایجان، این کشور تنها به ایجاد مسیرهای ترانزیتی تحت قوانین و نظارت خود رضایت خواهد داد نه کریدوری با ماهیت فرامرزی که مدنظر باکو و آنکارا است.

در چنین شرایطی، اصرار آذربایجان و ترکیه بر مدل موردنظرشان با مقاومت جدی ایروان مواجه می‌شود. به همین منظور مقامات ارمنستان در روزهای اخیر بارها به ایران و روسیه تأکید کرده‌اند که کریدور پیشنهادی تحت مدیریت آمریکا، هیچ تغییری در مرزها و توازن ژئوپلیتیک منطقه ایجاد نخواهد کرد. این موضع نشان می‌دهد که برخلاف برداشت عمومی و گزارش‌های رسانه‌ای، ایروان هیچ‌گونه توافقی بر اساس خواست و منافع باکو-آنکارا انجام نداده است.

از طرف دیگر هیچ اجماع داخلی در ارمنستان درباره صلح با جمهوری آذربایجان و به تبع آن کریدور مورد نظر باکو در دل اراضی ارمنستان وجود ندارد و تغییرات احتمالی در ساختار سیاسی ایروان و روی کار آمدن دولت جدید بلافاصله می‌تواند ورق معادله در روند توافقات را برگرداند. 

دولت پاشینیان برای اجرای کامل توافق نیاز دارد که قانون اساسی ارمنستان را تغییر دهد و از این رو نیاز به رای اکثریت جامعه ارمنی دارد، موضوعی که اپوزوسیون به شدت در حال تلاش برای ناکام گذاشتن آن است و پاشینیان به هیچ وجه کار راحتی در پیش نخواهد داشت.

 

چین نگران مدیریت آمریکا بر کریدورهای قفقاز

با توجه به ماهیت فرامنطقه‌ای کریدور زنگزور، اجرای آن می‌تواند تهدیدی مستقیم برای راهبرد "کمربند و جاده" چین تلقی شود. این مسیر به‌عنوان رقیبی جدی برای پروژه‌های چین در حوزه دریای خزر عمل می‌کند و ممکن است جریان ترانزیت شرق به غرب را تحت تأثیر قرار داده و سرمایه‌گذاری‌های پکن در منطقه را با خطر مواجه کند.

ایالات متحده تلاش دارد از هرگونه پروژه‌ای که موجب کاهش وابستگی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به مسیرهای تحت مدیریت چین و روسیه شود حمایت کند. از این منظر، زنگزور می‌تواند به ‌عنوان یک مسیر جایگزین برای بخشی از ترانزیت منطقه طراحی شود، مسیری که در صورت تقویت محور باکو-آنکارا، پیوندهای اقتصادی و سیاسی کشورها را به سمت غرب سوق داده و عملاً بخشی از ظرفیت چین در طراحی شبکه‌های اوراسیایی را محدود خواهد کرد.

با این حال، چین به دشواری می‌تواند با چنین پروژه‌ای همراهی کند. پکن اساساً به دنبال مسیرهایی است که تحت مدیریت یا حداقل با مشارکت خودش باشد و امنیت آنها به نفوذ قدرت‌های رقیب مانند آمریکا وابسته نباشد.   

چین طی چهار سال گذشته که مسیرهای زمینی روسیه به اروپا مسدود بود، از کریدورهای خزر و ترکیه برای صادرات کالا به بازارهای اروپایی استفاده کرده و این تجربه موفق را می‌توان نوعی آزمون برای تکمیل جاده ابریشم جدید و اتصال شرق به غرب دانست.

از همین رو، پکن به راحتی با سیاست‌های مخل واشینگتن کنار نخواهد آمد، زیرا یافتن مسیرهای جایگزین در شرایط بسته بودن مرزهای روسیه و احتمال محدود شدن مسیرهای قفقاز و ترکیه، بسیار دشوار است و هزینه‌های چین را به شدت افزایش می‌دهد.

از آنجا که زنگزور بیش از آنکه در خدمت پیوندهای اوراسیایی باشد، ابزاری برای مهار چین و روسیه ارزیابی می‌شود، احتمال همراهی چین با آن پایین است. بنابراین، پکن ترجیح خواهد داد همچنان بر مسیرهای متنوع اما همسو با منافع راهبردی خود مانند کریدور میانی یا کریدورهای عبوری از ایران و آسیای مرکزی تکیه کند.

در مجموع، کریدور زنگزور نمونه‌ای روشن از دشواری اجرای پروژه‌های ترانزیتی در محیط‌های مناقشه‌آمیز است. این طرح به جای آنکه بر پایه منافع مشترک شکل گیرد، به ‌عنوان ابزاری یکجانبه برای تقویت موقعیت ژئوپلیتیک آذربایجان و ترکیه مطرح شده است.

بدین ترتیب، اهداف اقتصادی کریدور در شرایط کنونی بیشتر جنبه شعاری دارد تا واقعیت عملی. تا زمانی که این پروژه در قالبی چندجانبه بازطراحی نشود و نگرانی‌های همه بازیگران کلیدی را در نظر نگیرد، بیشتر یک نقطه تنش ژئوپلیتیک باقی خواهد ماند تا یک موتور توسعه پایدار منطقه‌ای.

منبع: الوقت

ارسال نظرات