پنجشنبه ؛ 23 مرداد 1404

نقطه کانونی در مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن

اصالت نهادخانواده در تفکر دینی و تمدن ایرانین بر هیچ کس پوشیده نیست. خانواده در ایران قدرتمند صرفا یک نهاد کوچک یا واحد تشکیل دهنده اجتماع نبوده و موثرترین گفت و گوها و روشنگری های اقناع گرایانه در بطن آن صورت می گیرد. یکی از کانونها و نقاطی که دشمنان صهیونیستی و آمریکایی در جریان تجاوز 12 روزه اخیر میان رژیم صهیونیستی در مواجهه با آن زمینگیر شدند، همین نهاد مقدس بود. خانواده های ایرانی در این آوردگاه تبدیل به مامن و محفلی برای درک ماهیت دشمنان و کنشگری آگاهانه در قبال تجاوز به خاک کشورمان شدند. در این خصوص سه نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
کد خبر : 19593

اصالت نهادخانواده در تفکر دینی و تمدن ایرانین بر هیچ کس پوشیده نیست. خانواده در ایران قدرتمند صرفا یک نهاد کوچک یا واحد تشکیل دهنده اجتماع نبوده و موثرترین گفت‌و‌گو‌ها و روشنگری‌های اقناع گرایانه در بطن آن صورت می‌گیرد. یکی از کانون‌ها و نقاطی که دشمنان صهیونیستی و آمریکایی در جریان تجاوز ۱۲ روزه اخیر میان رژیم صهیونیستی در مواجهه با آن زمینگیر شدند، همین نهاد مقدس بود. خانواده‌های ایرانی در این آوردگاه تبدیل به مامن و محفلی برای درک ماهیت دشمنان و کنشگری آگاهانه در قبال تجاوز به خاک کشورمان شدند. در این خصوص سه نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:

نخست اینکه اصرار غرب و صهیونیست‌ها بر انهدام نهادخانواده در ایران و تعریف کارکردی حداقلی یا بازدارنده نسبت به آن در طول سال‌های گذشته و اخیر بی دلیل نبوده است. خلق بسیاری از الگو‌های رفتار جمعی و فرهنگی بر مبنای "دوری گزینی از کانون خانواده"و "فردگرایی مطلق" در همین راستا قابل فحص و بررسی است. مهم‌ترین و کارآمد‌ترین نهادی که مصادیق دین، تمدن، فرهنگ و علقه به سرزمین و تسلیم ناپذیری در برابر بیگانه جملگی در بستر آن تبلور می‌یابد خانواده است. این قاعده در قبال ایران اسلامی به مراتب نسبت به دیگر کشور‌های جهان پررنگ‌تر است. خانواده حلقه اصلی اتصال "تفکر ناب شیعی"، "مسئولیت پذیری جمعی "و" گفتمان استقلال طلبی در برابر بیگانه"است. اگر این حلقه وصل یا همان دال مرکزی مخدوش شود دیگر مجالی برای اتصال این مولفه‌ها و شکل گیری منظومه پایدار زیست فردی و اجتماعی اعضای جامعه بر مبنای الگوی اسلامی-ایرانی باقی نمی‌ماند.

نکته دوم معطوف به کارکرد تبعی و اکتسابی نهاد خانواده (خانواده ایرانی) در مواجهه با جنگ ترکیبی دشمنان است. تجاوز ۱۲ روزه اخیر رژیم‌های مستکبر دنیای امروز به مرز و بوم ما نقطه آشکارساز اعلان جنگ تمام عیار علیه موجودیت سرزمینی ماست. بدون شک این نبرد بیش از پیش در سطح "شناختی" ادامه خواهد یافت. در جنگ شناختی باور‌ها هدف قرار گرفته و متعاقبا ساختار ذهنی افراد تبدیل به بستری خطرناک و آماده جهت جولان دشمن خواهد شد. آنچه کشور را از توطئه‌های دشمنان مصون می‌سازد، حفظ کارکرد اجتماعی کشور در مواجهه با آن است. اصلی‌ترین نهادی که قدرت تامین و تضمین این نیاز اساسی را دارد نهاد خانواده است. هر چند در اینجا نقش دیگر نهاد‌های فرهنگی و اجتماعی نیز به نوبه خود پررنگ بوده و هر یک جایگاه خاص خود را در مواجهه با جنگ شناختی دشمنان دارند، اما کماکان اصلی‌ترین بستری که پیروزی در برابر جبهه باطل را تضمین می‌کند خانواده است.

نکته سوم مربوط به جایابی "جنگ شناختی "در بطن "جنگ ترکیبی "دشمن است. برخی تصور می‌کنند جنگ شناختی (که تضعیف جایگاه و کارکرد نهاد خانواده در ایران از مصادیق آن است) جزئی از جنگ ترکیبی دشمن است. این تصور چندان صحیح نیست! جنگ شناختی فرامتن و چارچوبی است که بسیاری از توطئه‌های دشمنان در ابعاد نظامی، میدانی و اقتصادی در بطن آن تبلور می‌یابد. خانواده‌های آگاه و منسجم مروج "خودآگاهی جمعی" و "دشمن شناسی موثر "هستند و بالعکس فقدان مناسبات اقناعی و پیوسته در نهاد خانواده منجر به پذیرش خواسته یا ناخواسته بسیاری از القائات و نقشه‌های دشمن خواهد شد. بی اغراق نیست که "نهاد خانواده" را اصلی‌ترین ظرفیت پدافندی خود در برابر انواع هجمه‌های خصم وقیح و ذلیل صهیونیستی و آمریکا قلمداد کنیم و در صیانت از ساختار و کارکرد آن نهایت تلاش ممکن را صورت دهیم.

در اسفندماه سال ۱۴۰۲ در یادداشتی تحت عنوان "سیاست خارجی خانواده محور"به توطئه‌های دشمنان در قبال نهادخانواده در ایران و دنیا اشاره کردیم. در آن مرقومه تصریح شد که جریان سلطه به‌جای یافتن راه‌های برون‌رفت از هنجارشکنی‌های غیرعرفی، طی یک دهه اخیر تمرکز ویژه‌ای روی جنگ شناختی صورت داده است. در یک نبرد فرهنگی، شاهد قداست‌زدایی در قبال خطوط قرمز فطری ـــ اخلاقی و در مقابل، عادی‌سازی مناسبات غیرانسانی و قبیح هستیم. این فعل و انفعالات در اتاق‌های فکر جریان سلطه، طراحی و از طریق مجاری رسمی و غیررسمی به اذهان و افکار تسری پیدا می‌کند و خانواده مهم‌ترین بستری است که قادر به پذیرش یا پس زدن این الگوی زیستی نادرست و قبیح خواهد بود. اکنون یک گام از آنچه ذکر کردیم فراتر رفته و تقویت نهاد خانواده و متعلقات آن از جمله "اقناع گری در بستر مباحثات درون خانوادگی"و" ارتقای کارکرد نهاد خانواده"را رمز پیروزی بر جنگ شناختی دشمن تلقی می‌کنیم. از این رسالت بزرگ نباید حتی لحظه‌ای غفلت نماییم.

در اروپای شمالی ازدواج به طور فزاینده‌ای در حال کاهش و جایگزینی با زندگی مشترک بدون ازدواج است؛ در اروپای جنوبی جوانان به طور فزاینده‌ای هم از ازدواج و هم از زندگی مشترک بدون ازدواج دوری می‌جویند و از تشکیل هر نوع کانون زندگی که منجر به تولد نوزاد شود، پرهیز می‌نمایند. ماهیت بحران‌های مشترک جمعیت و خانواده در اروپای قرن بیست و یکم این چنین است.

ارسال نظرات