جمعه ؛ 16 خرداد 1404

تبیین:

حوزه سیاست و روابط بین الملل همواره مورد توجه آحاد مختلف مردم است و بارزترین وجه این مسئله شکل گیری مرز دولت-ملت است. این مرز بر اساس پیمان وستفالیا در قرن هفدهم و پس از رنساس در اروپا شکل گرفت و از آن می‌توان به عنوان نخستین پیمان صلح همه جانبه یاد کرد. الگوی شکل گیری جامعه ملل و سازمان ملل متحد براساس این پیمان است و در نتیجه قانون بین الملل از دل این معاهده سربرآورد. بر اساس این قانون، کشور‌ها از حقوق یکسان و برابری به عنوان واحد‌های سیاسی مستقل برخوردار هستند و این معاهده توسط کشور‌های غربی و آمریکا پذیرفته شده است. براین اساس کشور‌ها حق دارند منافع سرزمینشان را خودشان تعیین کنند و حق دخالت در امورداخلی کشور‌ها را ندارند. این اصل نه تنها هیچ گاه مورد توجه کشور‌های غربی و آمریکا نبوده است که همواره مورد تعدی و تجاوز قدرت‌های فاتح جنگ در بستر زمان قرار گرفته است. با مطالعه سیرتاریخی از کنگره وین (۱۸۱۵) تا به اکنون، جهان عرصه حضور متجاوزانه غربی‌ها و بعداز ج. ج دوم دو بلوک غرب و شرق بوده است و با فروپاشی شوروی سابق، این اصل توسط ایالت متحده آمریکا استمراریافته است. درهمین راستا آمریکا ضمن تظاهر به رعایت اصول و موازین قواعد بین الملل و با در اختیار داشتن ابزارهایی، چون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، سازمان تجارت جهانی اقدام به مذاکره با ج. ا. ایران و سایر کشور‌های متضاد منافع و اجبار بر تمکین مقابل خواسته‌های نامشروع خویش مبنی برخلع توانمندی‌های نظامی، تسلیحاتی، عدم تعامل با گروه‌ها و نهضت‌های ضد استعماری و با روش وارد کردن فشار، از انرژی صلح آمیزهسته‌ای محروم نمایند.
مذاکره به عنوان راحت‌ترین روش حل مسائل، همیشه مورد توجه دولت‌ها بوده است. گفتگویی میان دو یا چند فرد و یا گروه که با هدف دستیابی به یک درک مشترک، رفع نقاط اختلاف، یارسیدن به منفعتی درنتیجه آن گفتگو، یا حصول نتیجه‌ای رضایتبخش برای منفعت تمامی افراد یا گروه‌های درگیر در فرآیند مذاکره انجام می‌شود. اساس مذاکره برفرآیند امتیازدهی و امتیازگیری است و داشتن انعطاف لازم در بازی امتیاز اصل انکارناپذیراست. در حال حاضر مذاکره غیر مستقیم ج. ا. ایران با آمریکا در حال انجام است که خارج ازقواعد و اساس مذاکره، دولتمردان آمریکا، اصرار بر تحمیل خواسته‌های خود مبنی بر توقف غنی‌سازی ایران و به صفررساندن آن هستند.
با وجود اهمیت مؤلفه‌های قدرت نرم از منظر اندشمندان روابط بین الملل همانند جوزف‌نای، برخی از نئورئالیست‌ها بر این باورند که انرژی هسته‌ای و فناوری‌های مرتبط با آن می‌توانند به عنوان یک عامل کلیدی در تقویت هژمونی یک کشور عمل کنند. بر اساس این دیدگاه، کشور‌ها به دنبال تأمین منافع ملی خود و حفظ قدرت هستند و در این راستا از تمامی ابزار‌های ممکن استفاده می‌کنند. برای تحلیل و تفسیر این موضوع به چند مورد اشاره شده است.
 قدرت بازدارندگی: کشور‌های دارای سلاح‌های هسته‌ای می‌توانند به عنوان یک عامل بازدارنده عمل کنند. وجود سلاح هسته‌ای به دیگر کشور‌ها پیام می‌دهد که هرگونه اقدام تهاجمی علیه این کشور می‌تواند با عواقب ویرانگری همراه باشد. این نوع بازدارندگی می‌تواند به تقویت امنیت ملی و در نتیجه هژمونی کشور کمک کند.
 افزایش نفوذ دیپلماتیک: کشور‌هایی که توانایی‌های هسته‌ای دارند، معمولاً در عرصه بین‌المللی وزن بیشتری دارند. این کشور‌ها می‌توانند از این قدرت برای افزایش نفوذ خود در مذاکرات و توافق‌های بین‌المللی استفاده کنند و به عنوان بازیگران اصلی در سیاست‌های جهانی شناخته شوند.
 توسعه فناوری و اقتصاد: دسترسی به انرژی هسته‌ای می‌تواند به کشور‌های صادرکننده انرژی کمک کند تا به استقلال اقتصادی بیشتری دست پیدا کنند. این امر می‌تواند به سرمایه‌گذاری‌های بیشتر، ایجاد اشتغال و در نهایت افزایش قدرت اقتصادی کشور منجر شود.
 رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی: در دنیای امروز، کشور‌های دارای فناوری هسته‌ای می‌توانند قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی را به چالش بکشند. این امر می‌تواند به تنش‌های بیشتری منجر شود و در برخی موارد، کشور‌ها اقدامات تهاجمی‌تری برای جلوگیری از گسترش قدرت یکدیگر انجام دهند.
در نهایت، بر اساس نظریه نئورئالیسم، انرژی هسته‌ای و قدرت منبعث از آن می‌تواند به عنوان یک ابزار حیاتی برای کشور‌های خواهان حفظ یا افزایش هژمونی خود در نظام بین‌الملل عمل کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین سالگرد شهدای خدمت، به بخشی از فتنه‌ها و توطئه‌های پیش روی ج. ا. ایران اشاره کردند و هشدار‌هایی را به دولت‌های فتنه‌گر دادند. ج. ا. ایران به عنوان یک کشور مستقل همواره رویه مستقل خویش را داشته و هرگز به دشمن اجازه نخواهد داد که در مسائل مرتبط با کشور ایران مداخله کند. این تحلیل از سوی معظم لّه به این دلیل مطرح شده است که زعیم عالیقدر به مواقف امور و پشت پرده‌های نقش دشمن در خصوص تضعیف ج. ا. ایران جهت اعمال برنامه‌های خود برای براندازی آگاه بوده و این هشدار‌ها و انذار‌ها هم در همین راستا مطرح می‌گردد. براین اساس آمریکا در مذاکرات به دنبال تمکین خواسته‌های خود به ج. ا. ایران است تا خود را فاتح و مالک الرقاب میدان مذاکره و ایران را طرف بازنده معرفی کند.
به زعم نگارنده، تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر برنامه هسته‌ای، به ترکیبی از نیاز‌های امنیتی، اقتصادی و سیاسی برمی‌گردد که در راستای افزایش قدرت ملی و تأمین منافع کشور قرار دارد؛ و در صورتی که آمریکا موفق شود توقف یا محدودیت غنی سازی ایران را عملیاتی کند یقینا دیگر هیچ حد یقفی برای تحمیلات بیشتر خویش برابرکشورمان قانع نخواهد بود.

نویسنده: میثم خدامرادی

ارسال نظرات