چهارشنبه ؛ 14 خرداد 1404

تبیین:

در میانه مذاکرات غیر مستقیم میان ایران و آمریکا که با میانجیگری عمان در حال پیگیری است و همزمان با برخی اظهارنظر‌ها از سوی مقامات آمریکایی در خصوص ضرورت برچیده شدن برنامه غنی سازی اورانیوم ایران، رهبرمعظم انقلاب در مراسم بزرگداشت شهید رئیسی، خطاب به مقامات آمریکایی هشدار دادند: «سعی کنند یاوه‌گویی نکنند. این که بگویند ما به ایران اجازه‌ی غنی‌سازی نمی‌دهیم، این غلط زیادی است. کسی منتظر اجازه این و آن نیست. جمهوری اسلامی سیاستی دارد، روشی دارد، سیاست خودش را تعقیب می‌کند.» این سخنان، نه‌تن‌ها بیانگر یک موضع اصولی و ثابت از سوی رهبری نظام در دفاع از حقوق هسته‌ای ایران است، بلکه نشانه‌ای از درک عمیق نسبت به ماهیت واقعی مطالبات طرف مقابل است. رهبر انقلاب همچنین تاکید کردند که در آینده، دلایل اصلی اصرار غرب بر توقف غنی‌سازی در ایران را با مردم در میان خواهند گذاشت: «البته در یک مناسبت دیگری به ملت ایران توضیح خواهم داد که علت این که این‌ها روی غنی‌سازی تکیه می‌کنند چیست، چرا این قدر طرف‌های غربی و آمریکایی و دیگران اصرار دارند که باید در ایران غنی‌سازی نباشد.» این وعده حاکی از آن است که نظام جمهوری اسلامی با شفاف‌سازی، قصد دارد فضای داخلی را برای مواجهه مقتدرانه با زیاده‌خواهی‌های طرف آمریکایی در مذاکرات جاری آماده کند.
حال چرا آمریکا و غرب روی غنی سازی در ایران حساس است و اصرار دارد غنی سازی در ایران به صفر برسد؟
آپارتاید هسته‌ای و عدم رعایت عدالت جهانی:
آمریکا کشوری که نخستین بار از سلاح هسته‌ای استفاده کرده و اکنون در حدود ۱۰۰ رآکتور فعال دارد، ایران را به خاطر غنی سازی محدود تحت فشار قرار می‌دهد این در حالی است که انرژی هسته‌ای برای تولید برق، کاربرد‌های پزشکی، کشاورزی و حتی شیرین سازی آب، یک صنعت مادر و راهبردی است. نکته خجالت آور این است که ایالات متحده آمریکا اخیراً با امضای ترامپ به دنبال تسریع و توسعه فعالیت هسته‌ای خود است.
اتکاء کردن جمهوری اسلامی ایران به سوخت فسیلی:
پیچیده‌ترین قطعه زنجیره تولید سوخت هسته‌ای غنی سازی است البته غنی‌سازی با سطوح و درصد‌های مختلفی انجام می‌گیرد که محصول هر سطح کاربرد‌های مختلفی دارد. غنای پایین (۵ درصد) عمدتاً به منظور تولید برق هسته‌ای، غنای متوسط (تا ۲۰ درصد) با کاربری تولید رادیو ایزوتوپ در پزشکی و کشاورزی، غنای بالاتر (تا ۶۰ درصد) قابل بهره‌برداری در وسایل پیشرفته‌ای، چون زیردریایی و غنای (۹۰ درصد به بالا) با کاربرد‌های نظامی است. بار‌ها ترامپ اعلام کرده است که ایران دارای سوخت فسیلی هست و نیازی به سوخت هسته‌ای ندارد. این در حالی است که سوخت فسیلی دارای پیامد شدید زیست محیطی بوده و روزی به اتمام می‌رسد. یعنی عملاً ایران یک کشور غیر پیشرفته و توسعه نیافته باقی بماند. این در حالی است که خود آمریکا هم نفت دارد پس چرا فناوری هسته‌ای دارد و مدام در حال گسترش این صنعت می‌باشد؟
غنی سازی تضمین توافق:
اساساً توافق با آمریکا و ماندگاری این توافق مستلزم غنی‌سازی ایران است. ایران برای به چالش کشیدن این تحریم‌ها و منصرف کردن عامل وضع کننده آنها به ابزاری، چون غنی‌سازی نیاز دارد. این ابزار در عین حال رفتار طرف مقابل را تنظیم می‌کند. اصلاً یکی از دلایل اصرار آمریکایی‌ها برای محروم کردن ایران از این حق آن است که در صورت خلف وعده مجدد آمریکایی‌ها دست ایران برای اقدام متقابل موثر خالی باشد. پس تا زمانی که ایران در حد عرف غنی‌سازی می‌کند آمریکا مجبور به برداشتن تحریم‌ها خواهد ماند و در غیر این صورت خیر.
ماده ۴ NPT:
بر اساس ماده ۴ معاهده NPT کشور‌های عضو معاهده حق دارند از چرخه سوخت هسته‌ای فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای استفاده کنند. ادعای ایالات متحده مبنی بر اینکه ایران نباید هیچ سطحی از غنی سازی داشته باشد در تعارض آشکار با مقررات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، معاهده NPT و اصول حقوق بین‌الملل است. چرا که آژانس به عنوان مرجع صالح در حوزه انرژی هسته‌ای این حق را برای کشور‌های عضو قائل شده است. در نتیجه آمریکا به عنوان یک عضو آژانس حق ندارد به صورت یک جانبه بر خلاف مقررات آژانس خواستار توقف کامل غنی‌سازی در ایران شود.
از غنی سازی تا بازدارندگی
مهم‌ترین نکته در تحلیل صحبت‌های رهبری در ایستادگی محکم بر سر حق غنی سازی، اما احتمالا به صورت مستقیم با امنیت ملی کشور مربوط است. برای هر فردی واضح است استفاده از هرگونه سلاح کشتار جمعی عملی غیر انسانی است که معاهده‌های بین المللی بسیاری من جمله همین معاهده NPT برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی به وجود آمده اند. اما جالب است بدانید که با توجه به همین معاهده که دلیل وجودی آن منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای است «بندی» وجود دارد که کشور‌های غیربرخوردار از سلاح هسته‌ای عضو این معاهده که شرایط خطیری را در برابر منافع و امنیت ملی خود احساس کنند می‌توانند از آن خارج شوند. اما علت گنجاندن این بند در این معاهده چیست؟ مشخصا مهم‌ترین مولفه‌ای که باعث می‌شود کشور‌ها هزینه‌های بسیار زیاد مادی و سیاسی را برای ساخت سلاح هسته‌ای متحمل شوند، اما همچنان به سمت ساخت آن حرکت کنند «بازدارندگی» است که در اختیار داشتن این سلاح برای آن‌ها به ارمغان می‌آورد؛ لذا حق ساخت این سلاح در جهت ایجاد بازدارندگی برای حفظ منافع و امنیت ملی کشور‌ها حتی در معاهده منع استفاده از سلاح هسته‌ای هم امری عقلایی و پذیرفته شده است. در منطقه خاورمیانه رژیم صهیونیستی تنها رژیمی است که دارای این سلاح است و علاوه بر این به طور همزمان توسط قدرت‌های هسته‌ای دیگری مثل آمریکا، انگلستان و فرانسه که در منطقه هم حضور نظامی دارند حمایت می‌شود. رژیمی که نه تنها به هیج اصل انسانی و معاهده بین المللی پایبند نیست بلکه ایده گسترش نیل تا فرات را هم به عنوان دکترین وجودی خود دنبال می‌کند و عملا یک تهدید وجودی برای تمامی کشور‌های منطقه و مخصوصا ایران محسوب می‌شود. تا حدود یک سال گذشته با توجه به نفوذ منطقه‌ای ایران و قدرت جبهه مقاومت در محدود سازی اسرائیل به مرزهایش عملا میان ایران و اسرائیل بازدارندگی ایجاد کرده بود علاوه بر این با توجه به غنی سازی ۶۰ درصدی اورانیوم در کشور، گرچه در دکترین هسته‌ای کشور، ساخت سلاح هسته‌ای هیچ گاه جایگاهی نداشته است، اما عملا در صورت هرگونه تهدید کشور توانایی ساخت بمب اتم برای ایجاد بازدارندگی را در کوتاه‌ترین زمان ممکن دارا خواهد بود. مدت زمانی که آن را تحت عنوان زمان گریز هسته‌ای می‌شناسند و این مدت بنا به ادعای برخی رسانه‌های خارجی حتی کمتر از دو هفته نیز ذکر شده است. تحولات یک سال اخیر در منطقه، اما تبدیل به تهدیدی برای قدرت بازدارندگی ایران شده است. فارغ از این که مقاومت در منطقه یک اعتقاد و ایده است و قابل نابودی نیست، اما به لحاظ استراتژیک می‌توان ادعا کرد که شرایط برای کشور‌های محور مقاومت سخت شده است؛ بنابراین می‌توان این گونه نتیجه گرفت که غنی سازی احتمالا آخرین تکه از پازل توان بازدارندگی کشور در برابر آمریکا و اسرائیل است. دست کشیدن از آن به بهایی گزاف برای کشور تمام خواهد شد؛ بنابراین توقف غنی سازی به مدت ۳ سال که در اخبار هم به عنوان یکی از پیشنهاد‌ها مطرح می‌شود هم عملا هیچ تفاوتی با دست کشیدن از حق غنی سازی ندارد؛ لذا همین است که رهبر انقلاب لفاظی‌های طرف آمریکایی را غلط اضافه می‌دانند.
نیت شوم آمریکا (تاریخچه تاریک اقدام‌های آمریکا علیه ایران)
دستگاه‌های امنیتی آمریکا به صلح آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران واقف هستند. اصرار به نداشتن ایران به غنی‌سازی هسته‌ای با وجود دانستن فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای ایران از نیت شوم و پلید آمریکا علیه ایران حکایت دارد. مردم ایران خاطره خوبی از آمریکا ندارند. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، غارت نفت ایران، پیوند شوم سیا و ساواک، گرفتن حق توحش و تحمیل کاپیتولاسیون به مردم ایران، انقلاب سفید، حادثه طبس، تحریم‌های ظالمانه، شهادن حاج قاسم عزیز و ... فقط بخشی از خبائث و خیانت‌های آمریکایی‌ها علیه ملت ایران می‌باشد؛ بنابراین نباید گذشته آمریکایی‌ها را فراموش کنیم و باید بدانیم خواسته آمریکا از ایران در خصوص عدم غنی سازی، صد در صد با نیت شوم آنها در ارتباط هست.
ممانعت از حضور قدرت نوظهور:
یکی از ابعاد قدرت داشتن فناوری هسته‌ای می‌باشد؛ لذا یکی از دلایل مخالفت آمریکا به با غنی‌سازی ایران عدم ایجاد قدرت نوظهور می‌باشد. غنی سازی نماد اقتدار ملی و استقلال راهبردی محسوب می‌گردد پس آمریکا به عنوان دشمن دیرینه کشورمان، طبیعی هست از این حق ایران خرسند نباشد.
پیام تسلیم و عقب نشینی:
هرگونه کوتاه آمدن ایران در انجام غنی‌سازی، پیام تسلیم و عقب‌نشینی را به دنیا مخابره می‌کند، حالا جنگ اراده و خواستن است. رهبری به درستی با مثال رئیس جمهور شهید رئیسی که در مذاکره با آمریکا کوتاه نیامد، با تکرار خواسته به حق ایران یعنی غنی‌سازی، این پیام را به جهانیان رساند که ایران زیر بار حرف زور نخواهد رفت.
تعیین تکلیف مذاکرات در برابر اختلاف نظر‌ها و فضای دوقطبی:
رهبری به درستی مسیر حرکت مذاکرات را از تردید‌ها و تفاسیر مختلف در داخل و خارج نشان دادند. یعنی با تاکید بر حق غنی‌سازی ایران و عدم سازش در صورت عدم غنی‌سازی ایران، تکلیف تمامی برداشت‌ها و تفاسیر و تردید‌های داخلی و خارجی را مشخص کردند و روی خیال‌های خام کاخ سفید نشینان خط بطلان کشیدند. تکیه آمریکا بر عدم غنی سازی در مذاکره، ایجاد شکاف و دوقطبی کردن گفتمان مذاکره در داخل و خارج است که طبیعتاً وجود دارد کسانی که متکی به آراء و حامی افکار آمریکایی‌ها هستند و مقابل آراء و اندیشه‌های انقلابی مخالفت می‌کنند که ادامه این جنجال‌ها باعث ایجاد اختلاف و شکاف در کشور خواهد شد.
آینده نگری در مسیر مذاکرات:
درصورت هرگونه کوتاه آمدن در مذاکرات در خصوص حق غنی‌سازی ایران، مطمئناً در مسیر مذاکرات و موضوع‌های مختلف نیز باید کوتاه بیاییم مثلاً ایران خواستار لغو یکباره تمام تحریم‌ها است این در حالی است که آمریکا خواهان لغو تدریجی تحریم‌های هسته‌ای است. پس آمریکا از همین الان به دنبال کارشکنی، تحت فشار آوردن، کنترل نتایج مذاکرات به نفع خود می‌باشد.
ترس از الگو شدن ایران برای کشور‌های مستقل:
یکی از دلایل مهم و کمتر رسانه‌ای شده، ترس غرب از الگو شدن ایران برای سایر کشورهاست. اگر کشوری در حال توسعه، با تکیه بر توان داخلی و در برابر فشار‌های شدید سیاسی، تحریمی و امنیتی، به فناوری حساس و پیشرفته‌ای مثل غنی‌سازی دست یابد، دیگر کشور‌ها نیز همین مسیر را در پیش خواهند گرفت. در واقع مخالفت آمریکا نه فقط با خود غنی سازی بلکه با پیام سیاسی و نمادین آن است. یعنی این پیام که می‌توان در برابر آمریکا ایستاد و پیشرفت کرد.
راهبرد مهار بلند مدت جمهوری اسلامی ایران:
حذف توان غنی‌سازی به معنای حذف بخش راهبردی استقلال علمی و فناوری ایران است. به همین دلیل، پاسخ قاطع رهبری به این موضوع فراتر از یک موضع دیپلماتیک، در واقع تبیین یک راهبرد ملی برای صیانت از موجودیت و استقلال ایران محسوب می‌شود. نگاه آمریکا به غنی‌سازی ایران معطوف به آینده نگری آمریکا برای مهار طولانی مدت ایران است.
حفظ برتری راهبردی اسرائیل:
اساس سیاست امنیت ملی اسرائیل، دکترین موسوم به برتری کیفی نظامی است، راهبردی که تضمین می‌کند اسرائیل همواره در مقایسه با همسایگان خود، از فناوری‌های نظامی و اطلاعاتی پیشرفته‌تری برخوردار باشد. این دکترین در بُعد هسته‌ای، به معنای انحصار کامل قدرت بازدارندگی در سطح منطقه است. انحصاری که تاکنون با سکوت راهبردی و حمایت آشکار واشنگتن حفظ شده است. از منظر تل آویو، حتی یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی، اما بومی شده در ایران، معادلات بازدارندگی را دچار اخلال می‌کند.
اهرم سازی برای مذاکرات فرابرجامی:
از منظر آمریکا، توقف کامل غنی سازی، ابزار فشار موثری برای چانه زنی در موضوعاتی مانند برنامه موشکی ایران یا نقش منطقه‌ای تهران به شمار می‌رود؛ بنابراین باید دست بالا را بگیرند که ضمن به دست آوردن امتیاز در مذاکرات جاری، طرف را با ترسیم الگوی مناسب در موضع ضعف برای انجام مذاکرات بعدی قرار دهند.
کنترل بازار انرژی:
آمریکا به دنبال بودن بهانه‌ای برای عدم رفع تحریم‌هاست. چرا که با برداشتن تحریم‌ها ایران به بازار انرژی برمی‌گردد و باعث برهم خوردن توازن قیمت‌ها و منافع ژئوانرژیک در سطح جهانی است؛ لذا خواهان عدم غنی‌سازی ایران برای جلوگیری از تبعات بعدی است.
نتیجه:
ایران امروز با اتکا به توان علمی دانشمندان خود بدون تکیه بر قدرت‌های خارجی، چرخه کامل سوخت هسته‌ای را به دست آورده و در مسیر خودکفایی و عزت ملی گام‌های بلندی برداشته است. آنچه غرب را نگران کرده، نه غنی‌سازی اورانیوم، بلکه غنی‌سازی اقتدار، استقلال و عزت در کشور است که حاضر نیست سرنوشتش را به اراده بیگانگان گره بزند.
دوران اجازه گرفتن به سر آمده است، امروز ایران نه در جایگاه یک مطیع بلکه در قامت یک الگو ایستاده است، الگویی که پیام آن روشن است، عزت ملی را باید ساخت، عزت ملی خریدنی نیست و به قول رهبر فرزانه امان، این حرف آمریکایی‌ها که به ایران اجازه غنی سازی نمی‌دهیم، غلط زیادی است.
هیچ ایرانی غیرتمندی نه تنها جدایی تکه‌ای از خاک این سرزمین بلکه حتی تغییر نام خلیج فارس را هم برنمی تابد، قطعاٌ در برابر علم و صنعتی که به قیمت شهادت دانشمندان هسته‌ای این سرزمین به دست آمده است هم کوتاه نخواهد آمد.

نویسنده: محمد رضا نجفی سلامت

ارسال نظرات