شنبه ؛ 23 فروردين 1404
21 فروردين 1404 - 07:53
مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

یادداشت ها /نباید به مذاکره با آمریکا خوشبین بود

روغ‌پراکنی آشکار ترامپ در همان بدو کار در مورد مستقیم‌بودن مذاکرات در‌حالی که ایران همچنان بر مذاکرات غیرمستقیم از طریق واسطه در کشوری ثالث تاکید دارد، نشان می‌دهد که آمریکا از همان ابتدا اولا به‌دنبال القای این پیام است که ایران ناگزیر به تسلیم در برابر خواسته‌های آمریکا است و ثانیا نباید به تیم ترامپ اعتمادی داشت، چراکه او به‌دروغ می‌تواند هر نوع ادعایی بکند
کد خبر : 18757

تبیین:

کیهان/مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

اتفاق جدیدی رخ نداده است! 

مسعود اکبری
«دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا روز دوشنبه به وقت محلی در کاخ سفید مدعی شد: «ما در حال گفت وگوهای مستقیم با ایران هستیم...این گفت‌و‌گو روز شنبه آینده برگزار می‌شود.»
پس از ادعای ترامپ درخصوص مذاکره مستقیم با ایران، جناب آقای عراقچی، وزیر محترم امور خارجه کشورمان اظهار داشت:«ايران و آمريكا، روز شنبه در عمان برای گفت‌وگوهای غیرمستقیم در سطح بالا دیدار خواهند کرد. این به همان اندازه که یک فرصت است، یک آزمون نيز هست. توپ در زمین آمریکاست.»
وزیر امور خارجه کشورمان تصریح کرد:«ما مذاکرات غیرمستقیم را انتخاب کرده‌ایم. دلیل این انتخاب این است که مذاکراتی که آنها به‌ وسیله فشار و تهدید نکات خود را تحمیل کنند، در واقع دیکته کردن است و ما به این شیوه اعتقادی نداریم. مذاکره غیرمستقیم می‌تواند تضمین‌کننده یک گفت وگوی واقعی و مؤثر باشد...مذاکرات ایران و آمریکا در عمان به صورت غیرمستقیم برگزار می‌شود و ایران شیوه دیگری را نمی‌پذیرد.» درخصوص مسئله «مذاکره غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان» گفتنی‌هایی است که در ادامه به اختصار به آن می‌پردازیم:
1- دولت آمریکا و به ویژه شخص ترامپ در ماه‌های اخیر با بهره‌گیری از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای، تمامی توان خود را به کار گرفت و به خیال خام خود در پی آن بود تا مشابه پروژه‌ای که برای اوکراین و «زلنسکی» پیاده کرده بود، درباره ایران نیز اجرا کند. پروژه اصلی این بود که ایران به مذاکره مستقیم، آن هم در مورد تمامی مسائل مدنظر دولت آمریکا تن داده و به قول معروف، دیکته طرف آمریکایی را بپذیرد. 
اما این پروژه ضدایرانی، از همان ابتدا ناکام ماند. چرا که نامه ترامپ به ایران، با پاسخ هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران مواجه شد. این جمهوری اسلامی ایران بود که زمین بازی را طراحی کرده و پازل را با توجه به منافع و اهداف خود چید. بر همین اساس، این ایران بود که مراحل و فاکتورهای مواجهه طرفین را تعیین کرد. تاکید بر مذاکره غیرمستقیم، انتخاب عمان به عنوان کشور میانجی و تعیین موضوع هسته‌ای به عنوان تنها مسئله مورد مذاکره، برتری ایران را به وضوح نمایش داد. 
در کنار موارد مذکور، ایران صراحتا اعلام کرد که مذاکرات غیرمستقیم، صرفا آزمونی برای سنجش اراده طرف آمریکایی است. اینکه جهانیان ببینند که آیا دولت آمریکا که به «قاتل زنجیره‌ای توافقات بین‌المللی» مشهور است، آیا اراده‌ای برای تغییر رویکرد سلطه‌گرانه و غارتگرانه خود دارد یا خیر؟! این رویکرد هوشمندانه، ضمن بر هم زدن پروژه عملیات روانی دشمن برای مقصرنمایی ایران، افکار عمومی جهان را نسبت به رفتار دولت آمریکا در مواجهه با ایران، حساس‌تر می‌کند. دنیا یک‌بار دیگر می‌بیند که دولت غارتگر و سلطه گر آمریکا که در آخرین نمونه، در پی چپاول معادن اوکراین و خالی کردن جیب اروپا است، در مقابل ایران نیز نمی‌تواند روحیه مستکبرانه خود را کنار بگذارد. این یعنی، مشکل اصلی، ذات خبیث دولت آمریکاست که تغییر نکرده و نخواهد کرد. 
2- پس از اعلام رسمی مذاکره غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، جریان غربگرا در داخل ایران، با ذوق زدگی عجیب و البته آمیخته با حقارت، این موضوع را نشانه تغییر ریل جمهوری اسلامی ایران و عقب‌نشینی از مواضع قبلی جا زد. 
این در حالی است که مسئله مذاکره غیرمستقیم ایران با آمریکا، امری مسبوق به سابقه بوده و به دفعات در دولت‌های مختلف و موضوعات مختلف صورت پذیرفته است. مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا در دولت شهید رئیسی نیز برقرار بوده و همان روند ادامه دارد و اتفاق جدیدی رخ نداده است.
در مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در دولت سیزدهم موضوعاتی از قبیل مسئله هسته‌ای و تبادل زندانیان مطرح شده بود و بر همین اساس، مذاکرات غیرمستقیم درخصوص موضوعات مشخص، روندی مسبوق به سابقه بوده و به‌عنوان تغییر ریل ایران و عقب‌نشینی تلقی نمی‌شود. 
جناب آقای عراقچی، روز گذشته طی مقاله‌ای در روزنامه واشنگتن پست نوشت:«من شخصاً نیز تجربه‌ هدایت مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده را داشته‌ام. این روند که در سال 2021 با میانجی‌گری اتحادیه اروپا انجام شد، هرچند پیچیده‌تر و دشوارتر از مذاکره‌ مستقیم بود، اما هم امکان‌پذیر و هم ثمربخش بود. گرچه آن زمان به خط پایان نرسیدیم، اما دلیل اصلی آن، نبود اراده‌ واقعی از سوی دولت جو بایدن بود.» در بخش دیگری از این مقاله آمده است:«پیگیری مذاکرات غیرمستقیم...انتخابی راهبردی است که بر پایه‌ تجربه اتخاذ شده است.ما با دیواری بزرگ از بی‌اعتمادی مواجه هستیم و نسبت به صداقت نیت‌ها تردیدهای جدی داریم.»
لازم به ذکر است که آمریکا به دلیل اعتیاد به خوی سلطه‌گری، در گفت‌وگوهای عمان در دوره دولت سیزدهم نیز که تا پاییز ۱۴۰۳ هم ادامه داشت، به صورت یکجانبه گفت‌و‌گوها را ترک کرد.  با بررسی اخبار رسمی و منتشر شده در رسانه‌ها، می‌بینیم که در 4 سال اخیر، مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا حداقل 4 مرتبه برگزار شده است. مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا پیرامون پرونده هسته‌ای (با رابرت مالی) در‌آوریل 2021 میلادی، مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا پیرامون پرونده هسته‌ای (با رابرت مالی) در آگوست 2022، مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا برای آزادسازی پول‌های بلوکه شده و زندانیان (با برت مک‌ گورک) در آگوست 2023 و مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا پیرامون افزایش تنش‌ها در منطقه (با آبرام پیلی و برت مک ‌گورک) در می‌2024 میلادی. 
3- همان‌طور که رهبر حکیم انقلاب بر پایه تجربه‌های گذشته تاکید کردند که مذاکره مستقیم و راهبردی و بر سر حل تمام مسائل با آمریکا رخ نخواهد داد، این روند بدون تغییر همچنان ادامه دارد و در کنار آن و کما فی‌السابق مذاکرات غیرمستقیم در چارچوب خاص، محدود، موقت، و بر پایه عزت، حکمت و مصلحت پیگیری می‌شود. 
رهبر معظم انقلاب- 1 فروردین 1392- فرمودند:«من به این گفت وگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربه‌های گذشته‌ ما نشان می‌دهد که گفت وگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه‌حل منطقی دست پیدا کنیم ـ منظورشان از گفت وگو این نیست ـ منظورشان از گفت وگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفت وگو نیست؛ این تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمی‌رود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.»
4- جریان غربگرا همزمان با فضاسازی دروغین درباره عقب‌نشینی و تغییر ریل ایران، پروژه شرطی‌سازی اقتصاد ایران را نیز به صورت پرحجم و گسترده در پیش گرفته است. این طیف روز گذشته با جنجال و هیاهو مدعی شد که «دیدید که دلار روند نزولی گرفت و بورس سبز شد، این تازه نتیجه خبر مذاکره بود، حالا ببینید که اگر خود مذاکره انجام شود، چه گشایش بزرگ اقتصادی رخ خواهد داد.»! 
عیار این ادعای مضحک پیش از این در ماجرای برجام مشخص شد. بعد از امضای برجام، صرفا در حد چند روز دلار روند کاهشی داشت و بورس نیز سبز بود اما مقامات آمریکایی بلافاصله با عهدشکنی و بیان اظهارات خصمانه، بر این روند تاثیر گذاشته و در نتیجه قصور و تقصیر برخی دولتمردان و شرطی‌سازی اقتصاد، برجام خسارات هنگفت و فراوانی بر پیکره اقتصاد کشور وارد کرد. 
حالا همان داستان در حال تکرار است. نشان به آن نشان که بلافاصله پس از اظهارات فریبکارانه ترامپ درباره گشایش روابط با ایران، «کریس رایت» وزیر انرژی آمریکا با تکرار ادعاهای واشنگتن مدعی شد:«اگر ایران با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا درخصوص برنامه هسته‌ای خود به توافق نرسد، می‌تواند انتظار تحریم‌های سخت‌تر را داشته باشد.»
این مقام دولت ترامپ در مصاحبه با سی ان بی‌سی ادعا کرد: «من قطعاً انتظار دارم که تحریم‌های بسیار سختی علیه ایران اعمال شود و امیدوارم این تحریم‌ها آنها را به سمت کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای خود سوق دهد.»
5- واقعیت این است که ما اکنون در میانه جنگ ترکیبی با دشمن به سرکردگی آمریکا هستیم. یکی از اضلاع اصلی در این نبرد، حمله گسترده اقتصادی است. بر همین اساس لازم و ضروری است که دولت جناب آقای پزشکیان، ضمن هوشیاری در مقابل عملیات روانی دشمن- که با مشارکت پادوهای آمریکا در ایران به آن ضریب داده می‌شود- از افتادن در دام «شرطی سازی اقتصاد» جلوگیری کرده و برای خنثی سازی نقشه شوم دشمن، در میدان اقتصادی آرایش جنگی به خود بگیرد. ناگفته نماند که با وجود اقدامات مثبت دولت چهاردهم، متاسفانه در حال حاضر شاهد آرایش یکپارچه و هدفمند جنگی در مجموعه دولت، آن هم متناسب با حجم و میزان حمله اقتصادی دشمن نیستیم.  کارشناسان و صاحبنظران بارها تاکید کرده‌اند که بزرگنمایی تبعات مثبت مذاکره با آمریکا و القای رفع مشکلات اقتصادی کشور به واسطه مذاکره با آمریکا، خطائی بزرگ و نابخشودنی است. 
6- رهبر معظم انقلاب، در پیام نوروزی، «سرمایه‌گذاری در تولید» را به عنوان شعار سال انتخاب کردند. بر همین اساس لازم است تا از یکسو دولت با زمینه‌سازی و برداشتن موانع از سر راه تولید و از سوی دیگر مردم با واردکردن سرمایه‌های خرد و کلان در راه تولید، گامی بلند به سوی تحقق شعار سال و به طور ویژه گامی اساسی برای بهبود اقتصاد و وضعیت معیشت بردارند. 
رهبر حکیم انقلاب، در مهرماه 1394 و همزمان با فضاسازی گسترده جریان غربگرا در داخل کشور مبنی بر حل تمامی مشکلات اقتصادی به واسطه برجام، در بخشی از نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور وقت تاکید کردند:«در خاتمه همان‌طور که در جلسات متعدد به آن‌جناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کرده‌ام، رفع تحریم‌ها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همه‌‌جانبه‌ اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد. امید است که مراقبت شود که این مقصود با جدیّت تمام دنبال شود و بخصوص به تقویت تولید ملّی توجه ویژه صورت گیرد.»

جوان/مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

«فناوری هسته‌ای» نماد عظمت و عزت ملت ایران‌

حمیدرضا شاه‌نظری

امروز، روز ملی فناوری هسته‌ای ایران است. امروز نه یک روز معمولی در تقویم که یادآور داستان مقاومت مردان و زنانی است که در سخت‌ترین شرایط، رؤیای دستیابی به فناوری هسته‌ای را برای ملت ایران محقق کردند. این روز یادآور ایستادگی ملتی است که در برابر زورگویی‌های ابرقدرت‌های جهان سر فرود نیاورد و با تکیه بر ایمان، دانش و اراده آهنین خود، یکی از پیچیده‌ترین فناوری‌های جهان را به تسخیر خویش درآورد. این روز، نمادی از خودباوری، پیشرفت علمی، مقاومت ملی و عزم راسخ ایرانیان در مسیر توسعه و اقتدار و تجلی‌گاه تلاش‌های شبانه‌روزی هزاران دانشمند متخصص و جوان مؤمن و متعهدی است که در سایه تحریم‌ها، تهدیدها، ترور‌ها و فشار‌های بی‌امان دشمنان، پرچم استقلال علمی ایران را در جهان به اهتزاز درآوردند. این دستاورد، تنها یک پیشرفت علمی نیست، بلکه تیری بر قلب توطئه‌های دشمنان است؛ نمادی از شکست تمام نقشه‌های شوم استکبار برای مهار ایران عزیز. 
دستیابی ایران به چرخه کامل سوخت هسته‌ای، غنی‌سازی اورانیوم در سطوح مختلف و ساخت رآکتور‌های پیشرفته، تنها بخشی از این حماسه بزرگ است؛ حماسه‌ای که در ابتدای راه، بسیاری فکر می‌کردند تحقق آن، یک آرزوی محال است، اما دانشمندان ما در آزمایشگاه‌های کوچک و با حداقل امکانات و با توکل بر خدا و باور به اراده ملت ایران شروع به کار کردند. 
این فناوری تنها به حوزه انرژی محدود نمی‌شود. در بیمارستان‌های کشور، هر روز ده‌ها بیمار با رادیودارو‌های تولید این صنعت درمان می‌شوند و در کشاورزی از این فناوری برای افزایش مقاومت محصولات استفاده می‌شود. در واقع این فناوری، دروازه‌ای به سوی خودکفایی در تولید انرژی پاک، توسعه پزشکی هسته‌ای برای درمان بیماری‌های صعب‌العلاج، پیشرفت کشاورزی و افزایش بهره‌وری صنعتی است، اما فراتر از همه، این دستاورد سکوی پرتابی برای تبدیل ایران به یک قدرت علمی و فناورانه بی‌نظیر در منطقه و جهان است. با دستیابی فرزندان ایران به چرخه کامل انرژی هسته‌ای و دانش کامل این حوزه، این موضوع مهم از انحصار قدرت‌های جهانی و غربی خارج شده و ایران را به یکی از معدود کشور‌های جهان تبدیل کرده که توانسته است چرخه کامل سوخت هسته‌ای را در داخل خود ایجاد کند و این، یعنی آغاز عصر جدیدی از عزت، استقلال و خوداتکایی ملی. 
اما این پیروزی بزرگ در رسیدن به مرز‌های دانش، بدون هزینه نیز نبوده است و بسیاری از فرزندان برومند ملت ایران، مشقات زیادی برای آن کشیده و خون‌های زیادی برای رسیدن به آن تقدیم کرده‌اند. پشت هر گام بلند ایران در مسیر فناوری هسته‌ای، رنج‌ها، مجاهدت‌ها و ازخودگذشتگی‌های بی‌شمار نهفته است. دانشمندان هسته‌ای ایران، نه در آزمایشگاه‌های مجهز دنیا، بلکه در زیر سایه تحریم‌های ظالمانه و تهدید‌های دائمی و با کمترین امکانات به این موفقیت‌ها دست یافته‌اند و چه بسیار فرزندان غیور این سرزمین که در این راه به دست شقی‌ترین انسان‌ها و دشمنان بشریت به شهادت رسیده‌اند، اما خون این عزیزان، نه تنها باعث توقف برنامه هسته‌ای ایران نشده، بلکه بر سرعت پیشرفت‌ها افزوده است. امروز، هر پیشرفت جدید هسته‌ای ایران، پاسخی کوبنده به جنایتکارانی است که گمان می‌کردند با ترور می‌توانند اراده ملت ایران را در هم بشکنند. 
باید این سؤال را پرسید که چه چیزی باعث این خباثت‌ها و مخالفت‌ها در حرکت ملت ایران برای دستیابی به دانشی است که تاکنون در انحصار مستکبران بوده و چرا غرب از هسته‌ای‌شدن ایران می‌ترسد و چرا در حالی که رژیم‌صهیونیستی با حمایت غرب، صد‌ها کلاهک هسته‌ای غیرقانونی تولید کرده و هرگز تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار نگرفته است، ایران که همواره برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای خود را شفاف‌سازی کرده است تحت شدیدترین فشار‌ها قرار می‌گیرد؟
امریکا و متحدان اروپایی‌اش، سال‌هاست بازار فناوری‌های پیشرفته را در انحصار خود گرفته‌اند. آنها با فروش تجهیزات هسته‌ای به کشور‌های دیگر، میلیارد‌ها دلار سود کسب می‌کنند، اما ایران با دستیابی به این فناوری، این انحصار را شکسته است و این یعنی کاهش نفوذ اقتصادی و سیاسی غرب در جهان. غرب به خوبی می‌داند که هسته‌ای‌شدن ایران، به معنای افزایش قدرت چانه‌زنی این کشور در عرصه بین‌المللی است. آنها سال‌ها تلاش کرده‌اند با تحریم‌های ظالمانه، ترور دانشمندان و فشار‌های سیاسی، ایران را به زانو درآورند، اما هر بار با مقاومتی قهرمانانه مواجه شده‌اند. امروز، ایران نه تنها در زمینه هسته‌ای، بلکه در فناوری‌های موشکی، پهپادی و دفاعی نیز به قدرتی بی‌چون‌وچرا تبدیل شده است. 
از طرفی برنامه هسته‌ای ایران، تنها یک نقطه آغاز است. این فناوری، پایه‌ای برای جهش‌های بزرگ‌تر در علوم مختلف خواهد بود. ایران امروز ثابت کرده است می‌تواند در سخت‌ترین شرایط، به پیشرفت‌هایی خیره‌کننده دست یابد. نسلی که شاهد این پیروزی‌ها بوده است، قطعاً در آینده، شاهد تبدیل ایران به یکی از قطب‌های علمی و فناوری جهان خواهد بود. 
دستیابی به این فناوری به ما ثابت کرد که می‌توانیم به توانایی‌های خود اعتماد کنیم. امروز جوانان ایرانی در رشته‌های مختلف علمی با انگیزه بیشتری تلاش می‌کنند، چون می‌دانند هیچ رؤیایی دور از دسترس نیست، این همان میراث ارزشمندی است که از این تلاش‌ها به جا مانده است. علاوه بر این، موفقیت ایران در دستیابی به فناوری هسته‌ای، به تمام ملت‌های تحت ستم نشان می‌دهد می‌توان در برابر زورگویی‌های امریکا ایستاد و به پیشرفت رسید. این، دقیقاً همان چیزی است که استکبار جهانی از آن وحشت دارد. آنها نمی‌خواهند کشوری خارج از سیطره غرب، به چنین فناوری‌هایی دست یابد، زیرا این موفقیت، به معنای پایان هژمونی دروغین آنان است و این دشمنی، ریشه در ترس عمیق آنان از بیداری ملت‌های مستقل دارد. آنها خوب می‌دانند که اگر ایران به عنوان یک کشور مقاوم و انقلابی، به فناوری‌های راهبردی مانند هسته‌ای دست یابد، دیگر نمی‌توانند مانند گذشته بر جهان حکمرانی کنند. 
 روز ملی فناوری هسته‌ای، تنها یک روز تاریخی برای ایرانیان نیست، این روز، نماد ایستادگی در برابر ظلم و نماد امیدی است که در دل تمام ملت‌های مظلوم جهان زنده شده است. اکنون که به برکت خون شهدای علم و فناوری به این مرحله از رشد دانش هسته‌ای رسیده‌ایم، باید آن را ارج نهیم و برای رشد و تعالی بیشتر آن جهاد کنیم و به فکر برداشتن گام‌های بعدی در این حوزه و حوزه‌های دیگر باشیم. توسعه کاربرد‌های پزشکی، پیشرفت در تولید انرژی پاک و تربیت نسل جدیدی از دانشمندان متعهد، مسیری است که باید با همان عزم ادامه داد. این راهی است که آغاز شده است و پایان ندارد و خباثت‌های دشمنان نخواهد توانست آن را متوقف کند.

جام جم/مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

نباید به مذاکره با آمریکا خوشبین بود

بیژن مقدم

در میان گمانه‌زنی‌های فزاینده درباره احتمال از سرگیری مذاکرات میان ایران و ایالات متحده، این پرسش محوری مطرح می‌شود: آیا باید باخوشبینی به این دور از مذاکرات نگریست؟ تجربیات گذشته، اهداف پنهان و آشکارطرف مقابل و فشار‌های کنونی همگی گواهی می‌دهند که رویکردی محتاطانه وواقع‌بینانه، رهنمودی شایسته‌تر ازخوش‌باوری‌های بی‌اساس است.

اما در ابتدا و قبل از پرداختن به محتوای مذاکره و همین‌طور رویکرد و نیات طرفین مذاکرات، به‌نظر می‌رسد یک مسأله مهم، نحوه مدیریت مذاکره و اصرار ایران به برگزاری مذاکره به‌شکل غیر‌مستقیم است. مذاکرات غیرمستقیم پدیده‌ای نوظهور نیست. پیش‌تر نیز، هم ایران و هم دیگر کشورها، از این روش برای حل‌وفصل مسائل گوناگون بهره برده‌اند. در واقع اصرار ایران به مذاکرات غیرمستقیم ناشی از تجربیاتی است که طی سال‌های گذشته با آمریکایی‌ها و به‌طور کلی غربی‌ها داشته و مرتب با بدعهدی و پیمان‌شکنی آنها مواجه شده است. ترس از عدم توانایی در انجام مذاکرات مستقیم، دلیل اصلی توسل به مذاکرات غیرمستقیم نیست؛ بلکه هدف آن است که با هوشیاری و احتیاط، از منافع ملی خود دفاع کرده و از هرگونه اشتباه وزیان احتمالی جلوگیری کنیم. درحقیقت پیشنهاد مذاکره غیرمستقیم، ناشی ازبی‌اعتمادی عمیق به طرف مقابل است. امضای توافقات بین‌المللی و سپس زیر پا گذاشتن آنها، اختلالی است که آمریکایی‌ها به‌خصوص ترامپ آن را به امری عادی و رویه تبدیل کرده‌ا‌ند. هیچ تضمینی وجود ندارد که این رویه در آینده نیزتکرارنشود. غیر‌مستقیم بودن مذاکرات ابزاری است برای کاهش ریسک مذاکراتی که نمی‌توان چندان امیدی به نتیجه آن داشت. البته این امری بدیهی است که متناسب با شرایط و نتایج، و درصورت روشن‌شدن حسن‌نیت طرف مقابل، این مذاکرات می‌تواند به‌شکل مستقیم تبدیل شود. 
اما از حیث نیت و رویکرد مذاکره‌کنندگان باید یادآور شد که ایران هیچ‌گاه میز مذاکرات را ترک نکرده است؛ بنابراین نخستین گام برای آغاز مذاکرات سازنده، آن است که آمریکا نشان دهد رویکردش به مذاکره مبتنی بر اعتقاد به تفاهم دوجانبه است، نه دیکته‌کردن خواسته‌های خود. نباید فراموش کرد که تجربه گفت‌و‌گو با آمریکا، به‌ویژه در دوره ترامپ، چندان خوشایند نبوده است. بی‌اعتمادی عمیقی در میان افکار عمومی و تصمیم‌گیران ایرانی شکل گرفته که ریشه در عدم پایبندی آمریکا به تعهدات خود دارد. دولت ترامپ، با خروج یک‌جانبه از برجام، یا توافق پاریس و همین‌طور تحریم دادگاه بین‌المللی کیفری بعد از محاکمه نتانیاهو نشان داد که توافقات بین‌المللی برایش ارزشی ندارند و به‌راحتی می‌توان آنها را زیر پا گذاشت. براساس این تجربه روشن، دستور مذاکره باید مشخص و مورد توافق طرفین باشد. اگر قرار باشد آمریکا دوباره همان شروطی را مطرح کند که زمانی مایک پمپئو، وزیر خارجه دوران اول ترامپ مطرح کرد، اساسا مذاکره بی‌معنا خواهد بود. 
همچنین از حیث سایر عوامل تأثیرگذار در سرنوشت مذاکره باید به دیگر عوامل دخیل در تعیین مسیر و محتوای مذاکرات اشاره کرد و در این میان به‌طور خاص نقش رژیم‌صهیونیستی در معادلات سیاسی و روابط بین‌الملل و به‌طور خاص رابطه ایران و آمریکا مد نظر داشت. حمایت همواره بی‌قیدو‌شرط آمریکا از این رژیم و در اولویت قرار دادن منافع آن را در اولویت قرار داده است. این تعارض بنیادین، یکی ازموانع اصلی بر سر راه هرگونه توافق پایدار میان ایران و آمریکاست. 
اما در نهایت از بعد شخصیت‌شناسی و نیت باید مراقب این نکته بود که به‌طور خاص آمریکای ترامپ از آنجا که مذاکره را محملی برای تحمیل خواسته‌ها و مطلوبیت‌های خود می‌داند، از هم‌اکنون با مطالبه‌سازی و توقع‌پراکنی و در واقع شرطی‌کردن مخاطب رسانه‌ها، به‌نظر می‌رسد خود راآماده می‌کند در صورت ایستادگی اصولی طرف ایرانی روی مواضع منطقی، با ترک یا به شکست کشاندن مذاکرات، دور دیگری از دروغ‌سازی در مورد این‌که ایرانی‌ها حاضر به توافق نیستند را آغاز و فضا را برای اعمال فشار بیشتر بر ایران آماده کند. بنابراین، عقل سلیم و تجربه درازمدت ما می‌گوید که ضروری است از همان ابتدا، خوشبینی خود را نسبت به نتایج مذاکرات آتی محدود کرده و احتمال شکست آن را بیشتر از موفقیت آن بدانیم. 
دروغ‌پراکنی آشکار ترامپ در همان بدو کار در مورد مستقیم‌بودن مذاکرات در‌حالی که ایران همچنان بر مذاکرات غیرمستقیم از طریق واسطه در کشوری ثالث تاکید دارد، نشان می‌دهد که آمریکا از همان ابتدا اولا به‌دنبال القای این پیام است که ایران ناگزیر به تسلیم در برابر خواسته‌های آمریکا است و ثانیا نباید به تیم ترامپ اعتمادی داشت، چراکه او به‌دروغ می‌تواند هر نوع ادعایی بکند. بنابراین، باید به‌صراحت به آمریکا اعلام کنیم که به نتایج مذاکرات اعتمادی نداریم، مگر آن‌که تضمین‌های کافی برای اجرای کامل و بدون قید و شرط تعهدات وجود داشته باشد. 

آرمان امروز/مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

چشم انداز مذاکرات ایـران و آمـریکا

عبدالرضا فرجی راد

با شروع مذاکرات ایران و امریکا بین دکتر عراقچی و ویتکاف که به احتمال قوی به شکل مستقیم در آینده نزدیک تبدیل می شود، شکستی برای نتانیاهو ثبت خواهد شد و او بازنده اصلی مذاکرات ایران و آمریکاست. لذا دفتر نخست وزیری اسرائیل دقیقا به همین علت فیلم را منتشر کرده که بگوید چقدر در امریکا مورد احترام ترامپ بوده است.
در حالی که ترامپ می خواسته سر کارش بزارد.
با اینکه قرار بود هفته آینده نتانیاهو به امریکا برود، ترامپ از بوداپست احضارش کرد که به او بگوید روز شنبه مذاکره مستقیم با ایران داریم.
به همین علت بعضی رسانه های اسراییلی نوشته اند که نتانیاهو بیشتر از زلنسکی در واشنگتن تحقیر شد. مذاکره مستقیم بین ایران و امریکا نه تنها نتانیاهو بلکه بعضی دیگر از کشورها در منطقه را غصه دار می‌کند.
واقعیت این است که مذاکرات مستقیم ایران و امریکا جدا از اختلافات هسته ای دو کشور یک تحول دیگری را هم به دنبال خود دارد و آن مسئله ژئوپلیتیک در منطقه است.
ضمن اینکه اکثر کشورهای منطقه هیچکدام نمی خواهند که جنگی بین دو کشور رخ بدهد اما در عین حال علاقمند نیستند که گفتگوی مستقیم و دارای نتیجه مثبت بین دو کشور انجام بشود زیرا این امر سبب می شود که وزن ژئوپلیتیکی آنها کاهش و بر وزن ژئوپلیتیکی ایران افزوده گردد. این نکته وقتی اهمیت پیدا می کند که هر کدام از این کشورها بخاطر اتفاقات منطقه و جبهه مقاومت در کاهش وزن ژیوپلیتیکی جمهوری اسلامی کم و بیش نقش داشته اند.
این افزایش وزن به نوعی برایشان دردسر خواهد شد. تنها دو کشور عمان و ارمنستان و احتمالا پاکستان از این وضعیت سود خواهند برد ضمن آن که آسیای مرکزی هم به قضایا مثبت نگاه خواهد کرد.
دقیقا به همین علت است که باید کمک کرد تا مذاکرات به نتیجه برسد و کشور به جایگاه بالای خود برسد و تحریم ها رفع شود.

خراسان/مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

مراقب تله صهیونیستی باشید

شاهد بنی اسدی

در شرایطی که با صحبت های دوشنبه شب ترامپ و توئیت عراقچی مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در عرصه دیپلماسی منطقه‌ای به نقطه حساسیت رسیده است و شنبه به صورت رسمی و در سطوح بالا قرار است جریان پیدا کند، همزمان با تلاش برای تثبیت فضای گفت‌و‌گو، باید به نقش کلیدی و مخرب اسرائیل و برخی رقبای منطقه‌ای در فضای مذاکرات اشاره کرد؛ اقداماتی که به صورت هدفمند به منظور تضعیف روند مذاکره و انتقال معادلات از مسیر سازنده به سوی پررنگ ساختن تنش ها به کار گرفته می‌شوند.
با احتمالی قریب به یقین اسرائیل به عنوان بازیگری استراتژیک و همیشه در حالت اعلان تهدید، با اقدامات خرابکارانه و عملیات‌های پشت پرده، سعی دارد فضای مذاکرات را به هر نحوی انحراف دهد. عملیات‌هایی همچون ترور شهید فخری‌زاده در سال ۹۹ که به اذعان برخی تحلیل گران به عنوان ابزاری برای انحراف روند گفت‌وگو و ایجاد حسی از بی‌ثباتی به کار گرفته شده‌اند، نشانگر نیت آشکار اسرائیل برای به کارگیری اقدامات خصمانه و ضدحقوق بشری در دفاع از منافع امنیتی خود است که ممکن است در این روزها نیز دوباره دست به اقدامات خرابکارانه بزند. منافعی که باید روند امنیتی سازی از چهره ایران را همیشه پررنگ نگه دارد و تحریم ها و تنش ها علیه ایران را تا بالاترین حد ممکن برساند. از سویی دیگر رژیم صهیونیستی، با بهره‌برداری از شایعات و تحریک‌های داخلی، سعی در ایجاد تردید در میان مخاطبان بین‌المللی دارد؛ به نحوی که سعی می کند به آمریکا بهانه‌ای دهد تا از تشدید فشارها و فزون خواهی ها در مذاکرات حمایت کند.
در کنار فعالیت های اسرائیل، باید مراقب جریان های مشکوک که گاهی با لباس انقلابی گری ظاهر می شوند نیز بود، این گروه‌ها، در حالی که در ظاهر از مقاومت سخن می‌گویند، در پشت پرده تلاش می‌کنند تا با انتشار شایعات و تحریک نخبگان داخلی، فضای مذاکره را از مسیر اصلی منحرف کنند. آن‌ها در تکاپوی این هستند تا با برخی رفتارها و نشر شایعات تحریک‌آمیز و اتهام به مقامات کشور ،فرماندهان نظامی واعضای تیم مذاکره کننده، ایران را متهم به کوتاه آمدن و ذلت پذیری کنند و با این کلیدواژه ها مشغول نشر تردید به کلیت نظام سیاسی کشور شوند. به عبارت دیگر این گروه ها از بحران‌های داخلی به عنوان ابزاری برای تضعیف روند مذاکرات استفاده می‌کنند و فضای دیپلماتیک را به سویی سوق می‌دهند که نهایتاً می‌تواند به پررنگ تر شدن تنش ها و البته متهم شدن ایران به برهم زدن روند مذاکرات در سطح بین المللی منجر شود.
ایران در این روزهای حساس باید با دیدی استراتژیک و قاطع نسبت به دخالت‌های دشمنان، چه در قالب اقدامات نظامی و چه از طریق تحریک‌های روانی و شایعات، واکنش نشان دهد و درواقع به شکل ویژه تری  مراقب تلاش های برخی دشمنان برای اقدامات مخرب در روند مذاکرات باشد. حفظ ثبات و یکپارچگی کشور در فضای مذاکرات تنها از طریق پاسخگویی دقیق، شفافیت و تلاش دوچندان برای مقابله با دوقطبی سازی ها و اقدامات رادیکال امکان پذیر است و در کنار این ها باید به مسائل امنیتی نیز توجه ویژه ای داشت.
در این بحران ژئوپلیتیکی، اسرائیل و برخی دیگر از رقبای منطقه ای ما به صورت هوشمندانه از هر گونه تضعیف فضای گفت‌و‌گو برای تغییر معادلات منطقه‌ای بهره می‌برند. به همین دلیل، نگهداری ثبات در این مذاکرات نه تنها برای حفظ منافع هسته‌ای ایران، بلکه برای جلوگیری از تهدید ساختار امنیتی کشور و منطقه حیاتی است. ایران باید با استفاده از دیپلماسی قاطع و سیاست های استراتژیک، فضای مذاکره را از دخالت‌های دشمنان مصون نگه دارد تا در فضای آرام تر به شکل بهتری بتوان از منافع کشور دفاع و از این روزهای سخت با سربلندی عبور کرد.

رسالت/مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

ترامپ به دنبال چیست؟

محمدکاظم انبارلویی
هیچ‌گاه جهان در دو سه قرن اخیر به این مقدار یک صدا علیه ستم، تجاوز، ظلم وتعدی ستمکاران بسیج نشده است.
زوال سرمایه‌داری و فروپاشی حکومت ستم در ضلع دوم الحاد، کفر و شرک جهانی آغاز شده است. این رویکرد تاریخی با انقلاب اسلامی ایران شدت گرفته و به سرعت پیش می‌رود.
انقلاب اسلامی ایران به تعبیر میشل فوکو؛ «روح یک جهان بی‌روح است.»
این روح با انقلاب الهی روح خدا خمینی کبیر (ره)در جهان دمیده شده است. هیچ قدرتی در جهان قادر نیست آثار وجودی آن را محو کند. 
راهپیمایی روز یک‌شنبه جهانیان مهر فاشیسم را بر پیشانی نظام ستم‌پیشه آمریکا زد.
مردم جهان از خود سؤال می‌کنند؛ حکمرانان آمریکا چه می‌کنند؟
ترامپ در کاخ سفید چه می‌کند؟ چرا او هر روز با یک یا چند فرمان اجرایی اوضاع را در داخل و خارج آمریکا به هم می ریزد؟
اصلا ترامپ در کدام اتاق از اتاق‌های حکمرانی در آمریکا و جهان نشسته است. به نظر حقیر ترامپ نه در کاخ سفید نه در پنتاگون و نه در سیا و... حضور ندارد. او صبح به صبح می‌رود وزارت خزانه‌داری‌کل آمریکا کارت می‌زند و شروع به کار می‌کند.
هر آدم هوشمندی که به «فعل» و «قول» ترامپ نگاه می‌کند می‌بیند که او با هر فرمان اجرایی یا «هزینه‌ای» را از بودجه آمریکا کم می‌کند یا «درآمدی» را به آن اضافه می‌کند.
براساس آخرین اخبار از وضعیت اقتصادی آمریکا بدهی ملی دولت آمریکا به مرز ۴۰ هزار میلیارد دلار نزدیک می‌شود.
امروز بزرگترین اقتصاد جهان بدهکارترین دولت جهان است.
بهره بدهی‌های آمریکا به سرعت در حال جذب تمام درآمدهای مالیاتی است لذا چیزی برای نیازهای حیاتی مردم باقی نمی‌گذارد.
مالیه‌چی‌های آمریکایی می‌گویند اگر بدهی‌ها با همین سرعت پیش رود ممکن است در شرایطی قرار گیریم، تنها چیزی که بتوانیم پرداخت کنیم بهره بدهی باشد.
ترامپ برای شروع جنگ تعرفه‌ها در جهان ۷ هزار میلیارد دلار در خزانه‌داری‌کل آمریکا کیسه دوخته است.
او می‌گوید؛ ولو وال استریت ۳ هزار میلیارد ضرر کند، خزانه ۴ هزار میلیارد جلو است. اخیرا ترامپ در دیدار ولیعهد بحرین گفته است: «شما ۷۰۰ میلیارد دلار دارید این برای شما خیلی زیاد است!»
مأموریت ترامپ توقف سرعت رشد بدهی‌های آمریکا، کاهش کسر بودجه و سروسامان دادن به وضعیتی است که جلوی افزایش فقر ۴۵ میلیون نفر  از شهروندان را در آمریکا را بگیرد.
او شعار «آمریکای نخست» را رها کرده است و در اتاق «نخست آمریکا» نشسته است. او می‌خواهد همه هزینه‌های شعار «آمریکای نخست» را حذف کند. برای همین رودرروی هم‌پیمانان و رفقای خود در اتحادیه اروپا و دیگر نقاط جهان ایستاده است.
ترامپ به تعبیر ژنرال محمد الشهاوی، سرلشکر مصری به «جنگ بدون جنگ» فکر می‌کند. او بدون جنگ با هارت و پورت می‌خواهد شرایطش را به جهان ازجمله ایران تحمیل کند.
ترامپ با این رویکرد با استانداردهای فکری و نظری لیبرال و نئولیبرال مدت‌هاست خداحافظی کرده است.

وطن امروز/مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴

حجم گسترده کمک‌های مایکروسافت و بیل ‌گیتس به جنایت در غزه اعتراض کارکنان این شرکت را هم برانگیخت
مایکروسافت یا اسرائیل‌سافت

مصطفی نصری

 ‌اخیراً اعتراضاتی از سوی کارمندان مایکروسافت در جریان جشن این شرکت رخ داده که توجهات را به سمت همکاری این غول فناوری با رژیم صهیونیستی جلب کرده است. کارمندان معترض خواستار شفافیت و پایان دادن به این همکاری‌ها شده‌اند که به گفته آنها، به‌ طور غیرمستقیم در عملیات نظامی اسرائیل بویژه در جنگ غزه نقش داشته است. این اعتراضات تنها بخشی از انتقادات گسترده‌تری است که مایکروسافت به دلیل ارائه خدمات فناوری پیشرفته به ارتش اسرائیل با آن مواجه شده است. مایکروسافت به ‌طور مستقیم تسلیحات نظامی تولید یا عرضه نمی‌کند اما فناوری‌های پیشرفته‌ای که در اختیار ارتش اسرائیل قرار داده، به ‌عنوان ابزاری کلیدی در عملیات نظامی این رژیم به کار گرفته شده است. این همکاری‌ها بر حوزه خدمات ابری، هوش مصنوعی و پشتیبانی فنی متمرکز است.
* خدمات ابری مایکروسافت آژور (Azure)
پلتفرم ابری آژور به ارتش اسرائیل امکان ذخیره‌سازی حجم عظیمی از داده‌ها و اجرای برنامه‌های نظامی را داده است. پس از آغاز جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، استفاده از این خدمات به ‌طور چشمگیری افزایش یافت. داده‌ها نشان می‌دهد مصرف ذخیره‌سازی ابری از ژوئن ۲۰۲۳ تا آوریل ۲۰۲۴ بیش از ۱۵۵ درصد رشد داشته و استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مبتنی بر آژور تا مارس ۲۰۲۴ به ۶۴ برابر میزان سپتامبر ۲۰۲۳ رسیده است. این افزایش نشان‌دهنده نقش حیاتی این فناوری در پشتیبانی از عملیات نظامی، از جمله جمع‌آوری اطلاعات و هماهنگی حملات است.
* هوش مصنوعی و مدل‌های GPT- 4
مایکروسافت از طریق همکاری با OpenAI که خود یکی از سرمایه‌گذاران اصلی آن است، مدل‌های پیشرفته هوش مصنوعی مانند GPT-4 را در اختیار ارتش اسرائیل قرار داده است. این فناوری‌ها در ترجمه اسناد (۵۰ درصد مصرف ماهانه)، تحلیل خودکار داده‌ها، تبدیل گفتار به متن و احتمالاً شناسایی اهداف نظامی استفاده شده‌اند. اسناد فاش‌شده حاکی از آن است این ابزارها در عملیات جنگی غزه، از جمله بمباران‌های هدفمند نقش داشته‌اند. به عنوان مثال سیستم Lavender که برای شناسایی اهداف در غزه به کار رفته، ممکن است از زیرساخت‌های مایکروسافت بهره برده باشد.
* پشتیبانی فنی و مهندسی
بین اکتبر ۲۰۲۳ و ژوئن ۲۰۲۴، مایکروسافت بیش از ۱۹,۰۰۰ ساعت پشتیبانی مهندسی به ارزش تقریبی ۱۰ میلیون دلار به وزارت جنگ اسرائیل ارائه کرده است. این خدمات شامل توسعه سیستم‌های نظامی حساس، از جمله سیستم‌های جدا از اینترنت 
(air-gapped) است که برای عملیات محرمانه و امنیتی حیاتی هستند. این سطح از پشتیبانی نشان‌دهنده عمق همکاری مایکروسافت با ساختار نظامی اسرائیل است.
* همکاری با واحدهای نظامی خاص
واحدهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل مانند واحد ۸۲۰۰ (اطلاعات سایبری) و واحد افک (نیروی هوایی)، از خدمات مایکروسافت برای توسعه پایگاه داده‌ها، بانک اهداف و برنامه‌های عملیاتی بهره برده‌اند. این همکاری‌ها به ‌طور غیرمستقیم در عملیات جنگی، از جمله حملات هوایی به غزه که به شهادت ده‌ها هزار نفر منجر شده، نقش داشته است.
* سابقه تاریخی همکاری
همکاری مایکروسافت با ارتش اسرائیل به دهه‌ها پیش بازمی‌گردد. سال ۲۰۰۲ این شرکت قراردادی ۳۵ میلیون دلاری برای ارائه محصولات و دانش فنی به ارتش اسرائیل امضا کرد که بخشی از آن با کمک‌های نظامی آمریکا تأمین شد. اگرچه مایکروسافت سال ۲۰۲۱ در مناقصه پروژه ابری نیمبوس (Nimbus) به آمازون و گوگل باخت اما همچنان یکی از تأمین‌کنندگان اصلی فناوری برای ارتش اسرائیل باقی مانده است.
* اعتراضات کارمندان و انتقادات حقوق بشری
اعتراضات اخیر کارمندان مایکروسافت در جشن این شرکت نشان‌دهنده نارضایتی داخلی از این همکاری‌هاست. کارمندان معترض معتقدند فناوری‌های ارائه‌شده توسط مایکروسافت به ‌طور غیرمستقیم در نقض حقوق بشر و جنایات جنگی در غزه نقش داشته است. گروه‌های حقوق بشری نیز این شرکت را متهم کرده‌اند با ارائه ابزارهای پیشرفته به ارتش اسرائیل، به تشدید درگیری‌ها و رنج غیرنظامیان کمک کرده است. با این حال، مایکروسافت به ‌صورت رسمی این اتهامات را رد نکرده و تنها اعلام کرده خدمات خود را به مشتریانش در سراسر جهان ارائه می‌دهد.
* ارتباط مایکروسافت با پروژه جهانی صهیونیسم
بیل گیتس به‌ عنوان یکی از بنیان‌گذاران و چهره‌های برجسته مایکروسافت، همواره در مرکز توجهات قرار داشته است. اگرچه او در سال‌های اخیر از مدیریت روزمره مایکروسافت فاصله گرفته و بیشتر بر فعالیت‌های به اصطلاح بشردوستانه از طریق بنیاد بیل و ملیندا گیتس تمرکز کرده، نفوذ تاریخی و ایدئولوژیک او بر این شرکت غیرقابل انکار است. همکاری مایکروسافت با اسرائیل بخشی از یک پروژه جهانی صهیونیستی است که گیتس به ‌طور غیرمستقیم در آن نقش دارد. قرارداد ۳۵ میلیون دلاری سال ۲۰۰۲ با ارتش اسرائیل زمانی امضا شد که بیل گیتس هنوز مدیرعامل مایکروسافت بود. این قرارداد نشان‌دهنده آغاز یک رابطه استراتژیک بود که تا امروز ادامه یافته است. گیتس با امضای این قرارداد، مایکروسافت را به بخشی از ماشین نظامی اسرائیل تبدیل کرد.
همچنین عدم انتقاد بیل گیتس از سیاست‌های اسرائیل و سکوتش در برابر اعتراضات کارمندان مایکروسافت، به تأیید ضمنی این همکاری‌ها تعبیر می‌شود. این سکوت در تضاد با مواضع او در مسائل بشردوستانه دیگر مانند تغییرات اقلیمی یا فقر جهانی قرار دارد. گیتس به ‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد جهان، با رهبران سیاسی و اقتصادی متعددی از جمله در اسرائیل ارتباط داشته و دارد. دیدارهای او با مقامات اسرائیلی در دهه‌های گذشته و حضورش در کنفرانس‌های فناوری که اسرائیل نقش برجسته‌ای در آنها دارد، به این گمانه‌زنی دامن ‌زده که او بخشی از یک شبکه گسترده‌تر حامی صهیونیسم جهانی است.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات