- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
سهشنبه ؛ 25 آذر 1404 یادداشت روزنامههای پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۳

خبر آمد، خبری در راه است

اهمیت عاملیت مادرانه در ترویج مهدی باوری
مسئله «موعود» در تاریخ بشر و تاریخ ادیان همواره مطرح بوده است. صاحبنظران معتقدند پیامبران پیشین برخی آمدن دیگری را وعده میدادهاند، این امر در میان پیامبران بزرگ و مشهور بیشتر مشهود است و از طریق این وعدهها و بشارتها در ذهنیت هر یک از امتها موعودی مورد انتظار شکل مییافته است. در آیات کتاب مقدس این بشارتها دیده میشود. «استاد محمدرضا حکیمی در این ارتباط نوشته است: اعتقاد به «مهدی» در میان همه فِرَق اسلام مطرح بوده و است و هیچ اختصاصی به شیعه ندارد.»
طبق روایت زمان حکومت مهدی (عج) به همه مردم حکمت و علم بیاموزند تا آنجا که زنان در خانهها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند. (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲)
در آن روزگار قدرت عقلی تودهها تمرکز یابد و مهدی به تأیید الهی، خردهای مردمان را به کمال رساند و در همگان فرزانگی پدید آورد. (اصول کافی، جلد ۱، کتاب العقل، حدیث ۲۱)
روایتهایی از این دست به ویژگیهای جامعه مهدوی به عنوان ایدهآل مورد نظر اسلام و نوک قله اشاره دارند. «در این نوع نگاه، امام مهدی (عج) یک مافوق انسان نیست بلکه یک انسان مافوق است؛ یک موجود انسانی که وجودش، روح و اخلاقش، شیوه زندگیاش به انسانها نشان میدهد که چگونه باید بود و چگونه باید زیست. پیوند امام و امت رابطه بین نزدیک شدن مصداقها به کل است و هر کس که توانست بیشتر خود را به معیار و حقیقت نزدیک کند، او به انسانیت نزدیکتر است.»
امروز بر همه ما به عنوان مسلمانان این مسئولیت فرض شده که از وضعیت موجودمان هم به عنوان فرد و هم جامعه به سمت شرایط ایدهآل مهدوی در حرکت و تکاپویی دائمی باشیم که البته لازمه آن داشتن نقشه راه است: ابتداییترین قدم در مسیری پیچیده که بهرغم تلاشهای زیاد- و البته پراکنده - بهنظر نمیرسد تاکنون چندان محقق شده باشد. قرائن نشان میدهد بیشترین اقدامات عمومی انجام شده در زمینه ترویج فرهنگ مهدوی و زیست منتظرانه، در قالب مناسکی و نمادین و منحصر به ایام مناسبتی بوده و بخش اقدامات تخصصی و نرم افزاری آن منحصر به اقشار خاص جامعه مانند طلاب یا نیروهای فعال مذهبی و سیاسی است. البته با ایجاد محیطهای مجازی و گسترش سرویس دهی پلتفرمهای داخلی، بخشی از عموم جامعه هم به محتوای تخصصی پیرامون معارف مهدوی دسترسی پیدا کردهاند.
بدیهی است که موارد مذکور بخشی از اقدامات ضروری برای گسترش فرهنگ مهدویت محسوب میشوند و بخش مهمتر آن مربوط به مشاهده آثار عینی مثبت عمل به تفکر مهدوی در جامعه دینداران است؛ به عبارتی مردم باید ببینند که مؤمنان منتظر، روش و عملکرد متفاوتی در جامعه دارند. مشهود بودن ویژگیهای سبک زندگی مهدوی در میان کنشگران سیاسی، فرهنگی و مذهبی تأثیر بسزایی در ایجاد ذهنیت برای عامه مردم دارد. در واقع اقشار مختلف مردم که مخاطب برنامههای ترویجی و فرهنگی مهدوی هستند در وهله نخست از طریق عملکرد مثبت مبلغان به سمت سبک زندگی مهدوی متمایل میشوند. در این میان، ویژگیهای مثبت اخلاقی مبلغان شاخصه مهمی برای جذب مخاطب محسوب میشود و البته در این میان عدم وابستگیهای منفعت طلبانه مبلغان به مراکز قدرت و ثروت مهمترین سرمایه اجتماعی است که باعث جلب اعتماد بیشتر مردم نسبت به آنها خواهد شد. هر دین، زمانی در جامعه تثبیت میشود که ارزشها و باورهای خود را به عموم مردم منتقل سازد. این ارزشها زمانی که در بعد اخلاقی متبلور شوند بیشترین نمود از توفیق یک دین محسوب میشوند.
«انَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاق»، حدیثی از پیامبر اسلام (ص) است که در آن هدف از بعثتش، تکمیل فضایل اخلاقی بیان شده است، بنابراین مسلمان واقعی منتظر باید دارای اخلاق اسلامی باشد. امام جعفر صادق (ع)، در حدیثی میفرمایند: هر کس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد باید در عصر انتظار مظهر اخلاق نیک اسلامی باشد. چنین کسی اگر پیش از قیام قائم در گذرد پاداش او مانند کسانی باشد که قائم را درک کنند و به حضور او برسند.
خانواده به عنوان اولین نهاد مؤثر در تربیت انسان که نقش مهمی در درونی کردن ارزشهای اخلاقی دارد جزء بسترهایی است که بسیار مغفول مانده است. خانوادههای بسیاری در جامعه ایرانی زندگی میکنند که فقط مسلمان شناسنامهای هستند و با ارزشهای اخلاقی اسلام آشنایی چندانی ندارند و با آن مأنوس نیستند. طبیعتاً چنین خانوادههایی کودکانی را به جامعه تحویل میدهند که با ارزشهای دینی مورد نظر آن بیگانهاند و بعضاً احساس تضاد و تقابل میکنند، اما کودکانی که در خانوادهشان با تفکرات و ارزشهای اسلامی رشد کردهاند هم با جامعه دینی احساس تعلق خاطر و همسویی دارند و هم اینکه به راحتی تحت تأثیر مظاهر دنیای غرب قرار نمیگیرند و در آن غرق نمیشوند، بنابراین احتمال اینکه چنین فرزندانی بعد از بلوغ و هنگام ورود به جامعه، سبک زندگی موافق و همسو با آرمانهای اسلامی و مهدی باورانه را در پیش بگیرند بسیار بیشتر خواهد بود.
اما سؤال اینجاست برای تقویت بستر شکلگیری و برساخت چنین خانوادههایی، نهاد دین چه راهبردی دارد؟
در جامعه امروز ما برخی اقشار مختلف با فضاهای دینی احساس قرابت چندانی ندارند. به طور مثال وقتی مادر یک خانواده به دلیل عدم حجاب کامل در هیئت محلهاش پذیرفته نمیشود، اوقات فراغت خود را چگونه سپری میکند؟ شبکههای ماهوارهای قطعاً یکی از گزینههای عمومی است! به عبارتی عدم توانایی متولیان فضاهای مذهبی در جذب زنان و مادران خانواده، عامل مهم سوق دادن آنها به سمت رسانه مهاجم است. مادری که محتوای آموزشی مورد نیازش را از شبکههای دین ستیز ماهوارهای دریافت میکند طبیعی است که فرزندانی دیندار پرورش ندهد. فرزندان این نوع از خانوادهها معمولاً هنگام بلوغ حتی در مورد ضرورت دیندار بودن دچار شک و شبهه خواهند بود چه برسد به اینکه ظهور منجی آخرالزمان را باور کنند؛ مسئلهای که با توجه به نگاه پوزیتیویستی حاکم بر رسانههای امپریالیستی، شبکههای اجتماعی و اغلب مراکز علمی جهان (اصالت دادن صرف به امور مادی و تجربی) امری غیر قابل پذیرش و خرافی محسوب میشود. واقعیت میدان این است که جماعتهای مذهبی ما در جزیرههای کوچکی گرد هم میآیند تا توان خود را برای مقابله با فشار و هجمه فرهنگ مهاجم غرب تقویت کنند غافل از اینکه اکثریت جامعه در محاصره این فرهنگ مهاجم و پیشرونده است. اغلب کنشگران و عاملان تبلیغ دین، برنامههای دینی تبلیغیشان را برای مخاطب خاص تولید میکنند و نه اقشار متنوع ملت. دینداران ما در مناسبتها گرد هم میآیند و باورهای دینی و ایدئولوژیک خود را تقویت میکنند، این در حالی است که بیرون از این مجموعهها، ایرانیان بسیاری تحت سلطه رسانههای ضد دین قرار گرفتهاند و هر روز از ارزشهای دینی خود فاصله بیشتری میگیرند. البته در این میان افرادی هم وجود دارند که به واسطه سطح معرفت و آگاهی شخصی و نیز فطرت پاک انسانی خود هنوز پایبند به دین و قوانین آن هستند.
برای برون رفت از روند جاری و ممانعت از دین گریزی نسل جدید که به شدت تحت تأثیر رسانه است باید چارهای اندیشید. بهنظر میرسد مهمترین اقدام در این مقطع، تجدید نظر دینداران در مورد نوع تعامل و مواجههشان با دیگر افراد جامعه است. آنها باید با جامعه اطراف خود تعاملات جدی را آغاز کنند. در این میان زنان نقش بسزایی خواهند داشت، چراکه مطالعات مختلف اجتماعی نشان میدهد زنان تمایل بیشتری به دین ورزی دارند. ضمن اینکه بهواسطه مادر بودن و تربیت نسل جدید، عاملیتشان اهمیت مضاعفی مییابد.
یکی از موانع اصلی چنین تعاملاتی، تأکید زیاد بر ظاهر است. نگاه صفر و صدی امکان رفت و آمد زنان را به مکانهای مذهبی و هیئات تنگ میکند. همین که یک مادر خانواده تاحدی حجاب را رعایت کرده، به مسجد و هیئت رفت و آمد کند، برای شروع کار تبلیغ مهدوی کفایت میکند. این مادران با دریافت کردن آموزشهای مورد نیازشان در تربیت فرزند، خانهداری و همسرداری از مبلغان دینی به مرور با محیط مذهبی انس مییابند و مخاطب دین میشوند. مخاطبی که بعد از آن مقابل محتوای ماهواره و شبکه اجتماعی صرفاً دریافت کنندهای منفعل نیست بلکه با توجه به آموزشهای دینی که کسب کرده به تحلیل پیامهای دریافتی از رسانه میپردازد، بنابراین درگیر شدن مادران با موضوع مهدویت بهترین شانس توفیق مبلغان این حوزه محسوب میشود، چراکه آنها با تربیت مهدوی فرزندانشان تأثیر مضاعفی بر گسترش مهدی باوری جامعه خواهند داشت.

اهمیت همکاری ایران و ترکیه در معادلات منطقهای
محمدحسن حبیبا... زاده
روابط ایران و ترکیه بهعنوان دو کشور مهم منطقه از دیرباز براساس پیوندهای فرهنگی، تاریخی و ژئوپلیتیکی شکل گرفته است. بر این اساس گفتوگوها و مشورتهای منظم میان دو کشور به یک سنت خوب و نهادینهشده میان ایران و ترکیه تبدیل شده است. سفر اخیر معاون سیاسی وزارت امور خارجه به آنکارا جهت برگزاری نشست مشورتهای سیاسی و دیدار با مقامات ترکیه بار دیگرنشان داد که تهران و آنکارا، اراده جدی برای توسعه همکاریها در حوزههای مختلف دارند.
در این سفر موضوعات مختلف سیاسی، تجاری، انرژی، فرهنگی، مرزی، کنسولی در روابط دوجانبه و نیز مسائل منطقهای ازجمله تحولات فلسطین، غزه، لبنان، جنایتهای رژیمصهیونیستی وسیاستهای توسعهطلبانه این رژیم و دیگرمسائل موردعلاقه دو کشور درحوزه قفقاز، همسایگان و جهان اسلام مورد توجه قرار گرفت و از محورهای مهم گفتوگو با مقامات ترکیهای بود. دوطرف درنشستهای مشترک بر اراده جدی مسئولان دو کشور برتوسعه هرچه بیشتر روابط دوجانبه درهمه زمینههاوتداوم رایزنیهای نزدیک و همکاری در مسائل منطقهای تاکید کردند. نقش کشورهای تأثیرگذاری همچون ایران و ترکیه و مشورتهای مستمر بین دو کشور بسیار مهم است. جمهوری اسلامی ایران بر اهمیت ثبات و آرامش در سوریه و تأثیر آن بر صلح و امنیت منطقهای، لزوم حفظ یکپارچگی سرزمینی وتمامیت ارضی سوریه و احترام به اراده و خواست مردم این کشور در تعیین سرنوشت خود تاکید میکند.
تصمیمگیری در مورد آینده سوریه مربوط به مردم سوریه است. سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر حفظ و ارتقای روابط دوستانه با همه کشورهای همسایه و اسلامی است. دوکشور ایران و ترکیه با اشتراکات راهبردی و منافع مشترک دربسیاری ازمسائل منطقهای، میتوانند با ماهنگی بیشترنه تنها درتحولات جاری نقشآفرینی کنند، بلکه مسیرتوسعه پایداردرمنطقه رانیزهموارسازند. همکاریهای اقتصادی- تجاری میان دو کشور نیز میتواند ابعاد تازهای پیدا کند. ترکیه بهعنوان یک پل ارتباطی میان آسیا و اروپا، فرصتهای گستردهای برای افزایش تعاملات اقتصادی با ایران دارد. درمقابل، ایران نیز با منابع غنی انرژی، ظرفیتهای اقتصادی و موقعیت جغرافیایی راهبردی خود، میتواند نقش مهمی در تأمین نیازهای ترکیه ایفا کند. علاوه بر مسائل تجاری و اقتصادی، همکاریهای فرهنگی و رسانهای نیز میتواند به تقویت مناسبات کمک کنند. در این راستا، سال ۲۰۲۵ بهعنوان سال فرهنگی مشترک ایران و ترکیه اعلام شده است و برنامههای مختلفی در دوکشور جهت معرفی بهتر فرهنگ و هنر در شهرهای مختلف ایران و ترکیه برگزار میشود. تعامل نخبگان، اندیشکدهها و رسانههای دو کشور نیز به درک متقابل و کاهش سوءبرداشتها کمک کرده و بستر مناسبی برای سیاستگذاریهای همسو فراهم میکند.
در مجموع، تداوم رایزنیهای مقامات ایران و ترکیه در سطوح عالی و ایجاد سازوکارهای همکاری در حوزههای گوناگون، نهتنها به منافع دو کشور کمک میکند، بلکه میتواند در ایجاد ثبات و امنیت منطقهای نیز مؤثر باشد. آنکارا و تهران بهعنوان دو قدرت منطقهای، با دیپلماسی فعال و همکاری سازنده، میتوانند نقشی کلیدی در کمک به ارتقای صلح و توسعه منطقهای ایفا کنند.

رشت سرسبز و زیبا نیازمند تعادل و تعامل
چند روز پیش به دعوت تعدادی از سمنها (سازمانهای مردمنهاد) رشت به جلسهای رفتم تا درباره کشمکشهای آنها بر سر احداث پلهای هوایی بر رینگ یا خیابان کمربندی داخل شهری رشت بشنوم. گفتند شهردار، جناب شوقی، بنا بر طرحهای جامع و ترافیکی شهر رشت اخیرا پنج پل هوایی روی این خیابان کمربندی زده و میخواهد تا شروع سال نو سه تای دیگر را هم کلنگ بزند. معمولا استدلال سنتی شهرسازان و مسئولان این است که با وجود ترافیک سنگین جادههایی که به رشت (و شهرهای دیگر) وارد یا از آن خارج میشوند، چارهای جز ساختن تقاطعهای غیرهمسطح (یعنی پلهای هوایی) در جای جای شهرها نیست. در دهههای اخیر نیز مهندسان ترافیک و عمران گوی سبقت از دیگر مهندسان ربوده و این رویکرد سازهمحور به شهر را قویتر هم کردهاند. البته شهرسازان ما در دهههای اخیر به تفکرهای رایج در دنیا برای پیادهراهکردن هسته مرکزی شهرها، از جمله رشت، توجه کردهاند اما این عنایت عالمانه مانع از این نبوده که همراه آن پیشنهاد بردن خیابانهای ماشینرو به زیر زمین یا احداث ساختمانهای حجیم در همان محدودههای تاریخی را ندهند. درواقع دم خروس همیشه بیرون آمده تا ما بفهمیم که شهرسازان سنتی به آوردن خودروی شخصی به همه جای شهر اصرار دارند. درحالیکه رویکردهای جدید حملونقل شهری در تمام دنیا تغییر کرده است.
هفته پیش همینجا گفتیم که مردم خوب است قانع شوند آزادانه تردد روزانه با اتوبوسهای شهری را انتخاب کنند. اتوبوسهایی با خطوط و ایستگاههای متعدد. حال باید بگویم که شهر بزرگ رشت به گفته شهرسازانش فقط سه، چهار خط اتوبوس دارد که تنها 12 اتوبوس رسما و 30 اتوبوس اسما مسافر میبرند. باید گفت فضای شهری رشت تا 20 سال پیش تلفیق زیبایی از زندگی توأم با طبیعت بود و خانهمزرعهها در داخل و نواحی پیرامونی شهر و نیز دو رودخانه «زرجوب» و «گوهررود» و آبکنارانشان، بهعنوان پتانسیلهایی برای ارتقای کیفی منظر شهر مطرح بودند. حدود 10 سال پیش میدان شهرداری و خیابانهای اطراف آن در مرکز شهر به پلازای شهری تبدیل شد و رشت بهعنوان شهری نمونه و رشکبرانگیز به لحاظ فضای عمومی جذاب و سرسبز برای گردشگری معرفی شد. قرار بود اطراف رودخانهها - که برخلاف نامهای زیبایشان شهر بهنوعی به آنها پشت کرده بود- نیز زیباسازی و فضاسازی شود. همچنین اطراف مرقد «خواهر امام» در محله ساغریسازان سنگفرش و ساماندهی شد و شهر رشت میرفت تا گامهای بلندی در جهت تحقق پروژه بازآفرینی شهری (Regeneration) خود بردارد که با تغییر سیاستهای مدیریت شهری و چرخش اولویت به سمت اقدامات ترافیکی از طریق مگاپروژههای عمرانی پلسازی روبهرو شد.
قابل ذکر اینکه شمار این تقاطعهای غیرهمسطح در برخورد با رینگ یا معبر حلقوی شهر در طرح سال 89 مشاور ترافیک شهر رشت به 35 تقاطع میرسید. همین مشاور در سال 96 طرح خود را بهروز کرد و تعداد پلها کمتر شد. اما رویکرد منتقلکردن ترافیک از یک پل به چهارراه بعدی همچنان برجا ماند، غافل از اینکه مشکل این ترافیک با سیاستگذاریهای چندجانبه قابل حل است و نه با تکرار پلهای هوایی. حتی دو پل از پلهای تازه افتتاحشده و یک پل از سه پلی که بر سرشان دعواست که نباید اجرا شوند، حتی در طرح مشاور ترافیک نبودهاند! بدون شک برای گرفتن مجوز و بستن قراردادهای عمرانی پلها توافقاتی صورت گرفته که با شفافیت همراه نبوده، درحالیکه در خیلی از جاهای دنیا طرحها ابتدا با مردم شهر در میان گذاشته میشوند. سازمانهای مردمنهاد رشت از شهردارشان گله دارند. میگویند آقای شوقی خودش اذعان دارد که پلها مشکل شهر را حل نمیکنند و همچنان اینهمه پل میسازد، درحالیکه شهرداری کسری بودجه نیز دارد. میگویند بقیه طرحهای مختلف قدیم و جدید شهر رشت بهخاطر پلهای طرح میثاق (یعنی میثاق شهردار و شورای شهر و نه با مردم!) در محاق رفتهاند.
میگویند اتوبوسهای رشت برای تعمیر به قزوین میروند و برنمیگردند، درحالیکه رشت جزء منطقه تردد آزاد ماشینهای منطقه آزاد انزلی است و شهر رشت میتوانست ناوگان حملونقل خود را با ماشینهای دوستدار محیط زیست بدون پرداخت عوارض، تجهیز و نو کند، همانطورکه برای ماشینهای آتشنشانی از این ظرفیت استفاده شد. از طرفی نظری داده شده است که چون خرید ناوگان حملونقل عمومی از منطقه آزاد صنعت ملی خودروسازی ما را تضعیف میکند، پس کار درستی نیست! بههرحال، طبق گفته سمنهای رشت در جلسه 20 بهمن، حدود نیمی از کل بودجه شهرداری صرف همین پلسازیها میشود. حال باید گفت تشکلهای حوزه شهری رشت که از حامیان نشست «هشدار ایران 46» بودند- نشستی که هم تشکلهای مهندسی استان و هم دانشگاهیان و شهرسازان از تهران در آن شرکت کردند- با اقتدا به آییننامه طراحی معابر شهری مصوب سال 1399 وزارت راه و شهرسازی ملاک عمل، ادعا میکنند که تقاطعهای غیرهمسطح برای جایی میتواند پیشنهاد شود که محل اتصال تندراه به معبر ورودی شهر باشد. درحالیکه بلوار درونشهری محل تقاطعهای غیرهمسطح پروژه میثاق، امروز دیگر بلواری شهری محسوب میشود و با توجه به ردیف کاربریهای تجاری و مغازهها و کافهرستوران و بافتهای مسکونی دو طرف آن بسیار شک وجود دارد که ساختن این پلها به دردی جز برهمزدن چهره شهر و خرابکردن پیادهروها بخورد. از طرفی، ساختن یک کمربندی دوم طبق طرحهای جامع قدیم و جدید رشت نیز به زمینهای کشاورزی داخل و پیرامون شهر و الگوی سکونت شهری- روستایی مطلوب برای نواحی پیرامونی شهر آسیب میزند.
به نظر من بههرحال، در هر کشمکشی یک خیر نهفته است که با گفتوگو به راهحل میرسد. شهردار و شورایعالی شهرسازی خوب است در این روند با خرد جمعی به تعامل بپردازند.

مسیر شناخت مدعیان دروغین
آیت ا... سید جعفر سیدان
تعیین نشدن وقت برای ظهور موفور السرور امام عصر(عج) از جمله نکاتی است که در زمان غیبت باید مورد توجه قرار گیرد؛ چنان که امام باقر(ع) تعیین کنندگان وقت را کذاب معرفی می فرمايند: «تعیین کنندگان وقت دروغگویند؛ تعیین کنندگان وقت دروغگویند؛ تعیین کنندگان وقت دروغگویند.»(۱) طبق این فرمایش منتظر واقعی اگر چه ظهور حضرت را نزدیک شمرده (إِنَّهُم يَرَونَهُ بَعِيداً وَ نَرَاهُ قَرِيباً) و مشتاق چنین زمانی است اما این بدان معنا نیست که برای آن وقت تعیین نموده تا با این کار خود را به هلاکت اندازد.
حدیثی دیگر؛ یکی از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان عرضه میدارد: «فدایت شوم، مرا خبر ده از زمان این امری که منتظرش هستیم. حضرت درپاسخ فرمود:« تعیین کنندگان وقت دروغگویند و کسانی که در امر فرج عجله می کنند، هلاک می شوند و تسلیم شدگان «در برابر امر الهی» نجات می یابند.»(۲) بنا براین درباره این حکومت جهانی هیچ زمانی تعیین نشده است و کسی که چنین کاری کند، دروغگوست و آن هایی که برای ظهور عجله می کنند، در هلاکت هستند.
ممکن است این سوال مطرح شود که ما در دعاهایمان تعجیل فرج را خواستاریم آیا چنین دعایی مصداق استعجال (عجله نمودن برای فرج) می شود؟ در جواب باید گفت مستعجلی که علاقه به نزدیکی ظهور دارد در هلاکت نیست و بلکه یکی از ویژگی های فرد منتظر، علاقه به تعجیل در ظهور است اما آن تعجیلی که مورد هلاکت است به گونه ای است که حال اعتراض به خود میگیرد. اما کسانی که در عین علاقه وافر به تعجیل فرج، تسلیم بوده و هیچ اعتراض و چون و چرایی به طولانی شدن غیبت ندارند و به خواست خداوند تعالی راضی هستند؛ از نجات یافتگان محسوب میشوند. مثل این که شخصی علاقه مند به مهمان کردن فرد دیگری باشد و بر این کار اصرار ورزد اما در عین حال این دعوت را منوط به رضایت طرف مقابل قرار می دهد و راضی به رضایت او میگردد. یاد دارم شخصی در میان تسلیم امرالهی بودن و نیز دعا کردن برای اجابت خواسته ها، می گفت: «الدعاء من التسليم.» همان خداوندی که امر به تسلیم نموده است به دعا نیز امر فرموده و پس از دعا کردن تسلیم درگاه حق تعالی می شویم.
در این میان اما یکی از اتفاقاتی که در دوران غیبت، امکانش وجود داشته و بلکه به تحقق نیز پیوسته است، وجود افرادی است که با طرح ادعای دروغین مهدویت، موجبات گمراهی برخی را فراهم می آورند اما باید دانست که برای مهدی موعود نشانه هایی است که توجه به آن ها میتواند کذب بودن ادعای چنین افراد کذابی را اثبات نماید. از جمله نشانه هایی که می توان از احادیث استخراج کرد و به وسیله آن ها کذب مدعیان دروغین را اثبات کرد، موارد زیر است:
الف-غیبت طولانی:
از مشخصه های اساسی حضرت مهدی(عج) که روایات زیادی به این امر تصریح کرده اند، غیبت طولانی ایشان است بنابراین کسانی که خود را مهدی موعود معرفی می نمایند باید از این ویژگی مهم برخوردار باشند، حال آن که کسانی که تا این زمان مدعی مهدویت بوده اند، تاریخ زندگانی شان هیچ نشانی از غیبت طولانی ندارد.
ب-پر شدن جهان از عدل و داد:
با ظهور آن حضرت، جهان پر از عدل و داد می شود. همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود. این در حالی است که همه کسانی که ادعای مهدویت کرده اند نه تنها جهان را پر از عدل و داد نکرده اند بلکه خودشان سبب بدبختی بیشتر شده اند.
ج- ولادت مخفی :
تولد پنهانی مهدی موعود دیگر شاخصه ای است که می تواند ممیز مهدی حقیقی از مهدی های دروغین شود؛ حال آن که مدعیان دروغینی که تا کنون ادعای مهدویت کرده اند، از چنین ویژگی ای بهره مند نبوده اند.
امیدواریم که خداوند تعالی هر چه زودتر چشمان ما را به مشاهده جمال جهان آرای بقیة ا... روحی و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء روشن فرماید.
۱- کلینی، الکافی، بیروت، دار صعب و دار التعارف، ج ۱، ص۳۶۸
۲- همان

ارسال نظرات