- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
شنبه ؛ 22 آذر 1404 یادداشت روزنامههای چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳
تفاوت «میشود» و «نمیشود»

ایران سوریه نیست
حسین عبداللهیفر
با سقوط دولت اسد در سوریه موضوع «سوریسازی ایران» بر زبان برخی از سران باند تروریستی حاکم بر سرزمینهای اشغالی و دولتمردان حامی آنها در غرب جاری شد که بیشک تحت تأثیر سرمستی ارتش کودک کش صهیونیستی در میدان خالی از حریف است.
اگر همه مؤلفههای قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران از حکومت مردمسالار دینی، ملت شرافتمند، غیرت ملی و بصیرت دینی، نظام ولایی با رهبری حکیم و فرزانه، سرمایه انسانی ۸۰ میلیونی با استعداد فوق العاده جوانان ایران، منابع سرشار زیرزمینی، موقعیت جغرافیایی و سرزمینی با شرایط اقلیمی بسیار عالی، پیشرفتهای علمی و اقتدار دفاعی و نظامی و... جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیریم، «حماسه یوم الله ۹ دی» به تنهایی برای اثبات برتری و بطلان هر گونه قیاس میان دو کشور کفایت میکند. حضور گسترده، متراکم، خودجوش، خداجویانه، حقطلبانه ملت ایران در نهم دی ماه ۱۳۸۸ ثابت کرد:
رابطه امت و امام در ایران اسلامی چنان قوی و مستحکم است که امت بدون صدور فرمانی از سوی امام به یاری ولی خدا آمده و چشم جهانیان را از عظمت حضور خویش خیره میسازد.
بصیرت مردم به اندازهای بالاست که غبار فتنههای بزرگ و پیچیده هم نمیتواند مانع تشخیص حق و باطل گشته و بر انگیزه دفاع از جبهه حق تاثیر بگذارد.
بیگانه ستیزی و دشمن شناسی در فرهنگ اسلامی - ایرانی به حدی است که پنجههای پولادین دشمن پشت دستکشهای مخملی و انقلابهای رنگی تشخیص داده و دست رد بر سینهها آنها میزند.
ارزشهای اسلامی و فرهنگ عاشورایی در ایران چنان قوی است که اهانت به عاشورا از سوی عدهای غیرت میلیونها ایرانی را به جوش آورده و اجازه ادامه فتنهگری را به دشمن نمیدهند.
همه اینها نشان میدهد ایران سوریه نیست و اگر اسد به یکی از این امکانها نیز دسترسی داشت، میتوانست از سقوط دولتش جلوگیری کند. حال سؤال اساسی این است که چرا دشمنان ملت ایران سخن از سوریهسازی و اجرای مدل فروپاشی این کشور به میان میآورند. به نظر میرسد آنچه دشمن را تشجیع نموده تا سخن از مشابهتسازی و اجرای مدل سوریه در ایران به میان آورد، شیوه و روش فروپاشی این کشور است که بر استفاده از هوش مصنوعی، تحلیل کلان دادهها و مدیریت اذهان عمومی حتی دولتمردان و فرماندهان ارتش سوریه تمرکز داشت؛ لذا دوستان و دشمنان سوریه میدانند که دولت اسد پیش از آنکه میدان را واگذار نماید، فضای رسانهای و روانی، مدیریت اذهان و افکار مردم و نیروهای مسلح را واگذار نموده و در یک جمله به شیوه و شگرد نرم دشمنان خود باخت. اگرچه با این شیوه هم تصور فروپاشی نظام اسلامی حتی با کمک ابزارهای نوین قابل ترسیم نیست، اما عدم استفاده از این روش، سوء استفاده از فرصت پیش آمده و شرایط داخلی کشور سبب میشود تا زمینهای برای تست شانس مجدد فراهم آید. به ویژه آنکه سران صهیونیزم بهتر از هر کسی میدانند که حفظ امنیت سرزمینهای اشغالی امروز حتی در تلآویو که میلیاردها دلار برای گنبد آهنین آن هزینه شده ممکن نیست چه رسد به اینکه بخواهند دایره اشغالگری خویش را گسترش داده و دشمنان خود را مصممتر و متحدتر کنند.
آنچه در این میان به شکل دهی تصمیم دشمن کمک میکند یکی تحلیلهایی است که هوش مصنوعی از دادههای هر ایرانی در فضای مجازی به دشمن میدهد. دوم اشتباهات نخبگان، دیر فهمان همسو و مغرضان غیرهمسو است که با ارسال پیامهای غلطی مانند استعفا، استیضاح و... به فکر بهره برداریهای سیاسی هستند. سوم نادیده گرفتن نقش عوامل نفوذی و لیدرهای داخلی در سوق دهی مطالبهگریها و نارضایتیها به اعتراضات و تجمعات خیابانی میباشد. چهارم مرجفون و هراس افکنانی هستند که با مقصرسازی دیگران در تنور اختلافات خودیها دمیده و دل دوستان را خالی میکنند. پنجم خناسان و وسوسه گرانی هستند که در لایههای عمیقتر و پشت صحنه، دشمن را در موقعیت برتر و نظام اسلامی را در شرایط سخت نشان میدهند. کاری که رسانههای غربی در سوریه کردند.
با این توضیح دشمن صهیونیستی باید بداند آنچه که در اندیشههای خیالپردازانه سران این رژیم درباره نظام جمهوری اسلامی ایران جاری است، از اساس باطل است و نظام جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه عظیم مردمی از بحرانها و گردنههای به مراتب سخت تری عبور کرده و خواهد کرد.

رهبر انقلاب اذهان را به قدرت پیام روایتگری و رسانه معطوف میکنند
رحیم مخدومی
پیام رهبر معظم انقلاب به رئیس رسانهملی کوتاه، اما بسیار بااهمیت است. این پیام سه بخش دارد؛ در بخش اول، تأیید دردآشنایی سازمان صداوسیما را میبینیم؛ این بخش نقش بیبدیل برای رسانه و تبلیغ در پیکارهای کنونی جهانی قائل است. شناخت درد، امکان درمان را میسر میکند.
اگر درد شناخته نشود، چه بسا منجر به مضاعف شدن بیماری و مرگ خواهد شد. بخش دوم، تبیین اهمیت این دردآشنایی و اهمیت درمان است. حضرت آقا نقش بیبدیل رسانه و تبلیغ را با پیروزی یک طرف و شکست طرف دیگر مساوی میداند. این امر به حدی اهمیت دارد که ما شاید از ارکان نظامی چنین توقعی داشته باشیم، اما حضرت آقا اذهان را به قدرت پیام، روایتگری و رسانه معطوف میکنند که پیشتاز قدرت نظامی است. بخش سوم بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، رهنمود است. ایشان رهنمودهایی درخصوص آنچه هست، ارائه میکنند که در این راستا باید تلاش را مضاعف کرد. اگر تلاش، ابتکار و دقت ما مضاعف شود، امید به پیروزی وجود دارد و اگر درجا بزنیم یا عقبگرد داشته باشیم، باید طبیعتا منتظر تلخی شکست باشیم و خدا چنین روزی را نیاورد. ما معتقدیم خون شهدا اجازه چنین سرنوشت شوم و تلخی را نخواهد داد. امروزجامعه بهشدت چشمانتظار وعده صادق۳ است. من ازپیام رهبرمعظم انقلاب اسلامی استنباط میکنم که کلید وقوع وعده صادق۳ در دست رسانه است. اگر رسانه نقش بیبدیل خود را در تبلیغات، رساندن درست پیام و روایت درست ازحقیقت بهخوبی ایفا کند، سوخت در صحنه بودن مردم و مطالبه آنها خواهد شد. پیش از اینها حضرت آقا فرموده بودند «سوخت موشکها مطالبات و حضور مردم است.» اگر این کلید توسط صداوسیما درست زده شود و مردم نقش خود را درست ایفا کنند، زمینه برای اینکه قوای نظامی نقش خود را بهخوبی ایفا کنند، فراهم خواهد شد.

مجازات دستهجمعی برای یک اتهام بدون متهم
میلاد صفائی
در روزهای اخیر، خبر مسدودشدن همزمان درگاههای ورودی ریالی پرداختیارهای صرافیهای رمزارز در فضای خبری و اقتصادی کشور منتشر شد؛ اقدامی که تقریبا همه صرافیهای ارز دیجیتال را فارغ از میزان رعایتکردن یا رعایتنکردن ضوابط، در بر گرفته است. دراینمیان تنها یک منبع رسانهای (خبرگزاری تسنیم) به طور مشخص علت این تصمیم را «پولشویی و عملیات سفتهبازی در بازار تتر» اعلام کرده است، اما هیچ مستند شفافی درباره این ادعا ارائه نشده و متهم مشخصی معرفی نشده است. به عبارت دیگر، اتهامی کلی و جمعی مطرح و مجازاتی فراگیر اعمال شده است. این رویکرد دستکم از دو منظر حقوقی و اقتصادی، محل بحث جدی است.
اصل شخصیبودن جرم و مجازات:
یکی از مهمترین اصول پذیرفتهشده در حقوق کیفری، «اصل شخصیبودن جرم و مجازات» است. به موجب این اصل، نمیتوان صرفا با انگشت اتهام کلی -نظیر «پولشویی» یا «سفتهبازی»- علیه یک صنف یا گروه گسترده، مجازاتی جمعی را اعمال کرد. هر نوع جرم یا تخلف باید در دادگاهی صالح و بر مبنای ادله روشن، برای متهم (حقیقی یا حقوقی) اثبات شود. بیتردید اگر یک صرافی یا شرکت پرداختیار مرتکب تخلف یا پولشویی شده، باید همان واحد متخلف تحت پیگرد قرار گرفته و در صورت اثبات، مشمول مجازات قانونی شود. اما بستن دستهجمعی درگاه صرافیها نهتنها مبنای حقوقی روشنی ندارد، بلکه به شکل پیشدستانه، هم متهم و هم غیرمتهم را مجازات کرده است.
ضعف در توجیه افکار عمومی و ایجاد فضای ناامن اقتصادی
از منظر اقتصادی، بستن همزمان درگاههای ورودی تمام صرافیهای رمزارز، بدون تفکیک متخلف از غیرمتخلف و بدون ارائه مستندات کافی، پیامهای نامطلوبی به فضای کسبوکار مخابره میکند. پیش از هر اقدامی، فعالان اقتصادی حق دارند بدانند اتهام دقیق چیست، متهمان کداماند و فرایند رسیدگی به چه شکل خواهد بود. وقتی اصل بر متهمبودن کل فعالان یک حوزه گذاشته شود، ریسک سرمایهگذاری به طور چشمگیری بالا میرود و اعتماد عمومی به سیاستگذار و نهادهای نظارتی کاهش مییابد. علاوهبراین کسبوکارهای سالمی که مطابق با دستورالعملهای موجود عمل میکنند، نیز خسارات جبرانناپذیری را متحمل خواهند شد.
لزوم ارائه دلایل روشن و تبیین دقیق اتهام
از نهادهای مسئول انتظار میرود در صورت وجود هرگونه تخلف آشکار، مستندات لازم را -حتی به طور خلاصه- در اختیار افکار عمومی قرار دهند تا مشخص شود چه صرافی یا پرداختیار خاصی، به چه شکل و در چه ابعادی مرتکب پولشویی یا سفتهبازی شده است. اگر اینگونه شفافسازی نشود، بستن درگاههای پرداخت بدون شواهد اثباتشده، نهتنها به بیاعتمادی عمیقتر در جامعه دامن میزند، بلکه کسبوکارهای سالم را که میتوانستند در چارچوب مقررات به فعالیت ادامه دهند، بیدلیل از گردونه رقابت خارج میکند.
پیشنهادهایی برای ساماندهی نظارت بر عملکرد صرافیها
1. تدوین ضوابط روشن در قالب قانون یا آییننامه
قانونگذار و نهادهای ذیربط، باید در زمینه مبارزه با پولشویی و سفتهبازی در بازار رمزارز، مجموعهای از مقررات و آییننامههای شفاف را تصویب کنند. این مقررات باید بهصراحت تعیین کند چه رفتارهایی ممنوع یا مصداق تخلف است و سازوکار تشخیص آن تخلفات چگونه است.
2. برخورد موردی و قانونی با تخلف اثباتشده
به جای توقف کلی فعالیت صرافیها یا صدور مجوز انحصاری، هر صرافی که براساس مستندات دقیق تخلف کرده باشد، از طریق سازوکارهای قانونی (مثلا دستور قضائی یا کمیته تخصصی شبهقضائی) محدود یا مسدود شود. درعینحال صرافیهای دیگر که به صورت شفاف و مطابق مقررات عمل میکنند، بدون مشکل به کار خود ادامه دهند.
3. ارتقای ابزارهای نظارتی بانکی و مالی
بانک مرکزی و نهادهای نظارتی میتوانند با تقویت سامانههای الکترونیک و فراهمکردن امکان ارسال گزارشهای مردمی، شفافیت مکانیسمهای نظارتی را افزایش دهند. بهاینترتیب، بدون نیاز به صدور مجوز خاص یا مسدودسازی ناگهانی، میتوان تخلفات را رصد و بررسی کرد.
در شرایط فعلی، آنچه به نظر میرسد، این است که اتهامی کلی با عنوان «پولشویی و سفتهبازی در بازار تتر» مطرح شده، اما بدون معرفی متهمان یا ارائه شواهد متقن، مجازاتی دستهجمعی اعمال شده است. این روش برخلاف اصول حقوقی و به زیان پویایی اکوسیستم اقتصادی است. ازاینرو راه درست آن است که اولا صرافیها و پرداختیارهای متخلف (در صورت اثبات تخلف) به طور شفاف معرفی شوند و ثانیا با تدوین قوانین و مقررات روشن، فضا برای فعالیت مشروع و قانونمند دیگر بازیگران سالم بازار رمزارز مهیا شود، چراکه تنبیه بیرویه همه فعالان، نهتنها کمکی به ریشهکنکردن تخلف نمیکند، بلکه صنعت نوپای رمزارز را که میتوانست زمینهساز توسعه فناوریهای مالی در کشور باشد، دچار رکود و بیثباتی خواهد کرد.

فصل بودجهریزی و حکمرانی در تاریکخانه !
سید عباسعلی وهاب زاده موسوی
۲. متاسفانه در سالهای اخیر در فضای حکمرانی کشور، تاریکخانههایی در سازمانها و نهادها ایجاد شده است. آنها خود را ملزم به پاسخگویی ندانسته و اطلاعات لازم نسبت به هزینهکرد اعتبارات خود را ارائه نمیدهند. این اقدام سبب میشود از طرفی عموم مردم -که در حقیقت صاحبان حکومت هستند- اعتماد خود را به حکومت از دست داده و از سویی امکان قضاوت در مورد عملکرد موسسات را دیگر نخواهند داشت.
۳. شفافیت در بودجهریزی در گام اول و ارائه گزارش عملکرد متناظر با اعتباراتی که هزینه شده است در گام دوم، به نهادها این امکان را میدهد که بهطور مؤثرتری با ذینفعان خود ارتباط برقرار کنند. وقتی که مردم از نحوه تخصیص منابع و هزینهها آگاه باشند، میتوانند نظارت بیشتری بر عملکرد نهادها داشته باشند. در نتیجه، نهادها مجبور به پاسخگویی خواهند بود. این امر به ویژه در کشورهایی که با چالشهای فساد و سوءمدیریت مواجه هستند، اهمیت دوچندانی پیدا میکند.
۴. در سطح جهانی، کشورهایی مانند نروژ بهخوبی از شفافیت در بودجهریزی بهرهبرداری کردهاند. نروژ با استفاده از سیستمهای دیجیتال و پلتفرمهای آنلاین، اطلاعات مربوط به بودجه را بهراحتی در دسترس عموم قرار میدهد. این کشور با ایجاد یک فرهنگ شفافیت، نهتنها به افزایش اعتماد عمومی کمک کرده، بلکه به بهبود کارایی و کاهش فساد نیز دست یافته است.
۵. در برخی کشورهای دیگر نیز با اجرای مدل «بودجهریزی مبتنی بر نتایج»، شفافیت را در بودجهریزی خود بهطور جدی مدنظر قرار داده اند. این مدل این امکان را میدهد که نتایج و تأثیرات هزینهها را بهطور دقیقتری اندازهگیری کنند و در نتیجه، تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند. این رویکرد نهتنها به شفافیت بیشتر کمک میکند بلکه باعث میشود که منابع بهطور بهینهتری تخصیص یابند.
۶. درخور ذکر است که مقصود نگارنده از گزارش شفافیت در بودجه و عملکرد نه آن مدلی است که در گزارشهای تخصصی که فقط برای حسابرسان و متخصصان ارائه میشود، بلکه مقصود گزارشی است که تک تک افراد بتوانند میزان بودجه یک نهاد و هزینهکرد آن و نتایج حاصله را با زبانی آسان درک کنند. البته مانعی نیست که بودجه نهادهای امنیتی را محرمانه تلقی کرد، ولکن اکنون تمام سازمانها خود را امنیتی دانسته و بودجه خود را پنهان مینمایند.
۷. برای افزایش شفافیت در بودجهریزی و عملکرد، میتوان راهکارهای ذیل را استفاده کرد:
۷-۱- استفاده از فناوری اطلاعات: ایجاد پلتفرمهای آنلاین برای انتشار اطلاعات بودجه و هزینهها بهصورت شفاف و قابل دسترس.
۷-۲- آموزش و فرهنگسازی: برگزاری دورههای آموزشی برای نهادها و ذینفعان بهمنظور افزایش آگاهی درباره اهمیت شفافیت و نحوه اجرای آن.
۷-۳-تقویت نظارت عمومی: ایجاد سازوکارهای نظارتی که به مردم این امکان را میدهد که بر عملکرد نهادها نظارت داشته باشند و در صورت مشاهده تخلف، اقدام کنند.
۷-۴-ایجاد قوانین و مقررات: تصویب قوانین و مقرراتی که نهادها را ملزم به ارائه اطلاعات شفاف و دقیق کند.
۸. کلام آخر: شفافیت در بودجهریزی همچون جراحی دردناکی است که میتواند غده چرکین ناکارآمدی و فساد را درآورده و اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی نظام را افزایش دهد.
با توجه به فصل بودجهریزی، ضروری است که نهادها و بهویژه مجلس شورای اسلامی به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند و با استفاده از تجربیات جهانی، به سمت ایجاد یک سیستم شفاف و پاسخگو حرکت کنند.

قوام مقاومت به قیام است
یمن درختچهای است که همواره از میان صخره میروید. هر جا تهدیدها به نهایت خود میرسد، فصل خودنمایی یمن نیز آغاز میشود. دولت انقلابی یمن امروز یکتنه در کنار مظلومان غزه ایستاده است. در زمانی که حزبالله جبرا آرام گرفته و سوریه فعلا از ظرفیتهای محور مقاومت به حساب نمیآید، این تنها یمن است که نمیگذارد شعاع درگیری و مشغولیت رژیم غاصب به جغرافیای کوچک غزه محدود بماند. این ایستادگی در حالی است که یمن خود نیز از هر سو زیر تهدید است. چه از سوی نیروهای وابسته به رژیم سابق این کشور، چه از سوی ایالات متحده و انگلیس و چه از سوی خود اسرائیل. راهبرد یمن در این شرایط حفظ تهدید از جانب خود و آزار دشمن است؛ بهنحوی که ادامه تجاوز او به غزه، به تمامه برایش بدون هزینه نباشد. طی این رویکرد ایثارگرانه، دشمن مجبور است علیالدوام بخشی از تمرکز خود را از غزه برگیرد و به صنعا اختصاص دهد. چراکه حوثیها با اتخاذ مشی عملیاتهای متناظر، امکان نادیده انگاشتن خود را از دشمن ستاندهاند. سرزمین عقیق به این ترتیب نظم ضربان محور مقاومت را حفظ کرد.
در این میان مهم است که رفتار جمهوری اسلامی ایران نشاندهنده انسجام مقاومت باشد. منظور از این سخن نه صرفا افزایش حمایتهای گوناگون از حوثیهاست و نه الزاما هدف قرار دادن رژیم اشغالگر؛ بلکه ایران نباید منفعل جلوه کند. عدم انفعال از یکسو میتواند به فعالیتهای دیپلماتیک فرامنطقهای و دعوت از قدرتهای بزرگ و کوچک شرق برای ایفای نقش سازنده در غرب آسیا باشد و از سوی دیگر، بازتعریف سیاستها در قبال سوریه جدید؛ به نحوی که دشمن گمان نبرد پرونده سوریه برای جمهوری اسلامی ایران بسته شده است. برخلاف صبر استراتژیک که باعث احتیاط دشمن میشود، انفعال او را به تجری وا میدارد. عدم انفعال حتی میتواند به معنای از کار انداختن ماشین ترور دشمن از طریق ایجاد سپرهای امنیتی و افزایش اشراف اطلاعاتی باشد. امروز وقت تحرک است و برای هر جزء از محور مقاومت به یک شیوه. اما نباید از یاد برد که قوام مقاومت به قیام است.

ارسال نظرات