یکی از چالشهای مهم در رویدادهای مربوط به آخرالزمان، گسترش تطبیقهای نادرست و نابجا میان علائم ظهور و وقایع معاصر است، این تطبیقها غالباً بر پایه روایات ضعیف، منابع غیرمعتبر یا برداشتهای سطحی از متون دینی صورت میگیرد، نتیجه این رویکرد، ایجاد انتظارات غیرواقعی، گسترش شبهات و حتی انحراف فکری در جامعه است. برخی افراد با استناد به روایات فاقد سند معتبر، تلاش میکنند وقایع جاری را به علائم ظهور نسبت دهند و این کار، زمینهساز گمراهی و ترویج شایعاتی میشود که با آموزههای حضرات اهلبیت علیهم السلام سازگاری ندارد.
اهلبیت علیهم السلام با تأکید بر اجتناب از تعیین وقت برای ظهور، راهنماییهایی روشن برای منتظران ارائه دادهاند. علائم ظهور بهگونهای طراحی نشدهاند که زمان یا فاصله دقیق ظهور را مشخص کنند، بلکه هدف از بیان آنها، تقویت بصیرت و آمادگی معنوی است، ازاینرو، هر گونه تلاش برای تعیین زمان یا تطبیق بیپایه میان علائم و حوادث روزمره، مخالف با اصول انتظار است. وظیفه جامعه دینی، بهرهگیری از این علائم برای ارتقای سطح ایمان، تقوا و عمل به وظایف شرعی است، نه ورود به گمانهزنیهای بیاساس که ممکن است منجر به تضعیف امید و اعتماد عمومی شود.
یکی دیگر از معضلاتی که از تطبیقهای نادرست برمیخیزد، ایجاد فضایی است که در آن اعتقادات اصیل دینی تضعیف میشود، وقتی مردم با پیشگوییهای اشتباه یا تعیین زمانهای غیرواقعی برای ظهور مواجه میشوند و این پیشبینیها به وقوع نمیپیوندند، ممکن است دچار یأس و سرخوردگی شوند، این مسئله نهتنها ایمان فردی را به خطر میاندازد، بلکه اعتماد عمومی به مبانی دینی را نیز تضعیف میکند و راه را برای شبههافکنی مخالفان هموار میسازد. بهجای تمرکز بر تطبیق علائم، توجه به وظایف اصلی منتظران ضروری است. از دیدگاه دینی، انتظار فرج، فراتر از صرفاً نشستن و نظارهکردن است، انتظار حالتی پویا از آمادهسازی روحی، اخلاقی و اجتماعی است، این آمادگی مستلزم ارتقای سطح معرفت دینی، ترویج عدالت در جامعه، تلاش برای حفظ وحدت اسلامی و تربیت نسلهایی است که بتوانند در دوران ظهور امام عصر عجّل اللّه تعالی فرجه نقشآفرین باشند، روایات اهلبیت علیهم السلام نیز تأکید دارند که بهترین منتظران، آنهایی هستند که خود را برای یاری امام زمانشان (ع) آماده میکنند و از گناه و انحراف دوری میجویند.
حجتالاسلام علی محمدی هوشیاری عضو هیئت علمی گروه جریانشناسی مهدویت در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره تطبیقهای علائم ظهور با حوادث اخیر گفت: مسئله مطروحه آن است که اگر اهلبیت به ما علائم ظهور را گفتهاند، یعنی نباید هیچ استفادهای از آن بکنیم؟
وی افزود: نشانهها به ما مسائل مختلفی را معرفی میکنند. وقتی شما در جادهای با ماشین حرکت میکنید، تابلوهای جادهای نوعی نشانه هستند. بعضی از این تابلوها مسافتها را نشان میدهند، مثلاً میگویند تا مسجد بعدی یک کیلومتر یا تا پمپبنزین ۱۰ کیلومتر، دسته دیگری از تابلوها شروط و قوانین رانندگی را بیان میکنند، مثل الزام بستن کمربند ایمنی یا محدودیت سرعت، حالا اگر به بحث ظهور امام زمان علیه السلام نگاه کنیم، میبینیم نشانههای مختلفی داریم، بعضی از این نشانهها شروط و اتفاقاتی را که قبل از ظهور رخ میدهد، توضیح میدهند، اما آیا نشانهای داریم که دقیقاً به ما بگوید چند سال یا چند ماه تا ظهور فاصله داریم؟ نه، چنین نشانهای که مسافت و زمان را مشخص کند، نداریم. بیشتر این نشانهها بهصورت پیشگوییهایی هستند که اتفاقات قبل از ظهور را شرح میدهند، مثل اینکه ممکن است مردها لباس زن بپوشند و بهعکس، اما این نشانهها به ما نمیگویند چقدر تا ظهور فاصله داریم؛ مثلاً ۱۰ روز یا ۱۰ سال؟ هیچ مسافتی به دست نمیدهند.
وی اضافه کرد: بنابراین نشانههایی مثل قتل جوانی در مدینه یا ظهور ملخهای سرخ، گرچه دست به دست میشوند، اما زمان دقیق را نشان نمیدهند، اینها بیشتر پیشبینیهایی هستند که بهعنوان اخبار آحاد مطرح شدهاند. اغلب این اخبار یا از منابع اهلسنت آمده یا ضعیف هستند و نمیتوانیم به آنها تکیه کنیم، پس تمرکز روی نشانههای ظهور بهگونهای است که بیشتر به شروط و اتفاقات قبل از ظهور اشاره میکنند، نه به زمان دقیق آن.
هوشیار ادامه داد: مسئلهای که مطرح میشود، درباره تطبیق نشانههای ظهور با وقایع فعلی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد، به چند نکته مهم در این زمینه میپردازیم:
۱. منابع متأخر: بسیاری از روایتهایی که امروزه بر سر زبانها هستند، در منابع قدیمی شیعه یافت نمیشوند و بهنظر میرسد که در قرنهای نهم و دهم و بعد از آن اضافه شدهاند، بسیاری از این روایات در کتابهایی پیدا میشوند که مشخص نیست منبع اصلی آنها کجاست و این عدم اطمینان به اعتبارشان لطمه میزند.
۲. روایات اهلسنت: بعضی از این روایتها از منابع اهلسنت آمدهاند و سخنان افرادی مانند ابوهریره یا کعبالاحبار است که بهجهتهای مختلف ممکن است در شیعه معتبر شناخته نشوند.
۳. منابع معتبر شیعه: حتی در مواردی که روایتها در منابع معتبر شیعه آمدهاند، حضور آنها بهمعنای صحت قطعی نیست، ممکن است این روایات مشکل دلالتی داشته باشند یا بهلحاظ سندی ضعیف باشند.
۴. عدمتطبیق با وقایع روز: مهمترین مسئله در اینجا این است که نباید این روایتها را بیمحابا با حوادث امروزی تطبیق داد؛ از یک سو به این دلیل که این تطبیق برای ما ثمرهای ندارد؛ اگر این نشانهها مسافت زمانی و مکانی به ما نمیدهند، تطبیق آنها کمکی به درک زمان ظهور نمیکند.
۵. خطر تعیین وقت ظهور: از سوی دیگر، تعیین وقت برای ظهور بسیار خطرناک است و میتواند منجر به نتیجهگیریهای غلط و حتی گمراهی شود. در روایات آمده است که هر کسی که زمان ظهور را تعیین کند، دروغگو معرفی شده است، بنابراین، هیچکس نمیتواند مدعی شود که ظهور نزدیک است یا در فلان زمان مشخص اتفاق میافتد.
این نکات تأیید میکنند که باید با احتیاط و دقت زیاد به این قبیل روایتها نگریست و از تطبیق نادرست آنها با حوادث فعلی پرهیز کرد.
این کارشناس مهدویت ضمن اشاره به این نکته که نشانههای قبل از ظهور تنها بهعنوان علامتها و پیشگوییهای اتفاقاتی هستند که رخ خواهند داد، گفت:، اما نباید این نشانهها را بدون تأمل و بررسی با وقایع کنونی تطبیق داد، چرا که فاصله زمانی بین وقوع نشانهها و ظهور مشخص نیست و میتواند صدها سال باشد. هوشیار با تصریح بر اینکه برای تشخیص واقعی ظهور، پنج نشانه قطعی وجود دارد، افزود: این نشانهها شامل خروج سفیانی، قیام یمانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه، و خسف در سرزمین بیداء است، این نشانهها بهعنوان مجموعهای پازلی به ما هشدار میدهند که ظهور در حال وقوع است، اما هرکدام بهتنهایی کافی نیستند تا بلافاصله ظهور را نشان دهند.
وی ادامه داد: ما باید دقت کنیم که فقط با پدید آمدن تمامی این نشانههای قطعی و بهنحوی که در روایات آمده است، بتوانیم بفهمیم که ظهور رخ داده است. هر گونه گمانهزنی بدون تحقق کامل و آشکار این نشانهها میتواند منجر به گمراهی شود. فرض کنید یک فرد دجالی خودش را بهعنوان یمانی معرفی کند، در این شرایط، عدهای ممکن است بگویند بله، و عدهای دیگر بگویند خیر، آیا این کسانی که میگویند خیر، لزوماً عناد دارند؟ نه؛ دلیلش این است که دلایلی که آن فرد برای اثبات خود میآورد، ناقص و غیرقابل قبول است. این، نشاندهنده این است که آیات محکمات یا بیّنه نیامده است و موضوع برای مردم مشخص نیست. در روایات آمده است که یمانی هم نمیتواند بهعنوان نشانهای برای شناخت امام زمان مورد استفاده قرار گیرد، چرا که خودش در هالهای از ابهام است و نمیتواند بهعنوان معرف باشد، تابهحال هم افرادی که مدعی یمانی بودن هستند، بهنظر میرسد دچار مشکلاند و هیچکدام از آنها ویژگیهای معرف بودن را ندارند.
هوشیار درباره راهکارهای قطعیِ ظهور امام عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف گفت: یک نشانه وجود دارد که بهوضوح میتوانیم با آن امام زمان را بشناسیم و آن همان صیحه آسمانی است. روایات متعددی درباره این صیحه وجود دارد که نشان میدهد این صدا بهقدری واضح و شناختهشده است که هیچکسی نمیتواند در آن دچار شبهه شود. در یکی از روایات، عنوان شده است که صدا، نام امام و نام پدر و مادرش را اعلام میکند و این صدا از سمت مکه به گوش همه اهل زمین میرسد، این یعنی هیچ جایی برای شک و شبهه باقی نمیگذارد، این صیحه آسمانی است که اگر تمام نشانههای دیگر هم باعث ایجاد شبهه شود، باز هم میتوان دید که این صدای آسمانی نمیتواند مورد تردید قرار گیرد، بنابراین باید تأکید کنیم که این صیحه آسمانی همانا معرف حقیقی امام زمان علیه السلام خواهد بود و نشانهای غیرقابل انکار و واضح برای شناخت ایشان است.
ارسال نظرات