کتاب «بانوی عاشق»، نوشته اعظم بروجردی از جمله معدود آثاری در حوزه ادبیات داستانی است که تلاش دارد ادای دینی کند به ساحت مقدس حضرت خدیجه(س). این کتاب که در ایران از سوی نشر جمکران منتشر شده، اخیراً در لبنان به قلم کوثر علی الجبار با عنوان «سیدة مکة» به زبان عربی ترجمه و در این کشور توزیع شده است.
رمان «بانوی عاشق» به مقطع حساسی از زندگی حضرت خدیجه(س) میپردازد؛ مقطعی که ایشان در اوج شکوه و جلال و ثروت بودند، بانویی با نفوذی در شهر مکه به حساب میآمدند و تمام اشراف و بزرگان آرزوی همسری ایشان را داشتند. آنها از اقصی نقاط جزیرةالعرب به خواستگاری ایشان میآمدند، اما این بانوی بزرگوار منتظر شخصی خاص و آسمانی بودند؛ شخصی که کاملترین انسان روی زمین باشد؛ همانی که تعبیر خواب شگفتش بود.
بروجردی در این کتاب ماجرای زندگی حضرت را تا پیدا کردن عشق حقیقیاش پیش میبرد و سپس به ماجرای ازدواج ایشان با نبی مکرم اسلام(ص) میپردازد. تولد حضرت زهرا(س) و در ادامه، پرداختن به ساعات پایانی زندگانی این بانوی بزرگ اسلام، از دیگر بخشهای خواندنی کتاب «بانوی عاشق» است. خبرگزاری تسنیم به مناسبت سالروز ازدواج حضرت خدیجه(س) با پیامبر اکرم(ص) به گفتوگو با بروجردی پرداخت که در ادامه میخوانید:
با وجود آنکه حضرت خدیجه(س) از شخصیتهای تأثیرگذار در تاریخ اسلام هستند، اما متأسفانه سهم ایشان در ادبیات داستانی بسیار اندک است. از این منظر، کتاب «بانوی عاشق» جزو معدود آثاری است که تلاش دارد در قالب یک داستان پرکشش، تصویری از چهره ایشان را به مخاطب امروز ارائه دهد. درباره دغدغه خود برای نوشتن این اثر بگویید. کتاب «بانوی عاشق» با چه دغدغههایی شکل گرفت؟
من از کودکی به حضرت خدیجه(س) علاقه داشتم، اما همیشه سؤالاتی درباره زندگی ایشان برای من مطرح بود. مثلاً اینکه چرا پیامبر(ص) با زنی ازدواج کردند که 45 سال سن داشته و پیش از آن نیز ازدواج کرده بودند؟ به همین خاطر شروع به مطالعه درباره زندگی و شخصیت حضرت خدیجه(س) کردم و در این مدت متوجه شدم که شبهات متعددی حول زندگی و شخصیت ایشان در طول تاریخ شکل گرفته است.
با خواندن روایتهای متعدد متوجه شدم که ایشان در زمان ازدواج 25 و یا در برخی روایتها 28 سال سن داشتند. این تناقضها توجهم را بیشتر به سمت ایشان جلب کرد. ماحصل این پژوهش، نگارش نمایشنامهای با عنوان «ملکه بطحا» شد. پس از انتشار این نمایشنامه، به پیشنهاد ناشری، شروع به نوشتن درباره حضرت خدیجه(س) در قالب رمان کردم که در نهایت کار با عنوان «بانوی عاشق» از سوی نشر جمکران منتشر و اخیراً نیز به زبان عربی ترجمه شده است.
حضرت خدیجه(س) چهرهای بینالمللی است. هم اهل سنت به ایشان اعتقاد دارند و هم تشیع. در واقع میتوان از ایشان با عنوان یکی از نقاط وحدت مسلمین یاد کرد.
کتاب «بانوی عاشق» متمرکز بر آغاز شکلگیری علاقه حضرت خدیجه(س) به پیامبر(ص) است و پس از آن، به ادامه این ازدواج میپردازد. ایشان قبل از اینکه حضرت محمد(س) را ببینند و پیش از اینکه حضرت به پیامبری برسند، با روایتهایی که درباره ایشان میشنوند، عاشق پیامبر میشوند.
این در حالی است که حضرت خدیجه(س) را میتوان «ملکه» توصیف کرد. او خواستگارهای متعدد داشته اما به هیچکدام جواب مثبت نمیدهند. بارها به ایشان میگویند تو که قصد ازدواج نداری، چرا خواستگارها را میپذیری؟ آنها نمیدانستند که حضرت به دنبال کسی است که باطن او را میشناسد، اما از چهره او آگاهی ندارد. او در این خواستگارها به دنبال آن یک نفر است.
حضرت خدیجه(س) واقعاً بانوی عاشق بودند. به دلیل وجود همین عشق هم دیر ازدواج میکنند؛ در حالی که طبق روایتها چهره بسیار زیبایی داشتند. در کنار آن، صاحب کمالات متعدد و عالمه بودند. از مال و مکنت دنیوی هم چیزی کم نداشند. وقتی هم متوجه میشوند که پیامبر(ص) همان کسی است که او سالها به دنبالش است، خود پا پیش میگذارد و سهم خود را از زندگی به بهترین شکل ممکن میگیرد.
وجود همین عشق هم باعث میشود که در سختترین شرایط همراه پیامبر(س) و حامی ایشان باشند.
بله، دقیقاً. ایشان در واقع با این ازدواج تجارتی ابدی میکنند. انسان از زندگی جز آرامش و رشد و تعالی چه میخواهد؟ حضرت خدیجه(س) با این ازدواج به همه اینها میرسد. او با این انتخاب به مرتبه بالاتری میرسد؛ به طوری که حاضر است تمام دارایی خود را برای پیشرفت اسلام هزینه کند.
او زندگی خود را فدای امری میکند که زوالناپذیر است، خیر کثیر است و کوثر. در روایتها درباره «کوثر» چند برداشت آمده است؛ نخست همان چشمهای که در بهشت هست و همواره جاری است. و دیگری، نسل پیامبر(ص) است که هرگز تمامشدنی نیستند. این نسل حاصل ازدواج حضرت خدیجه(س) و پیامبر اکرم(س) است.
اشاره کردید درباره زندگی حضرت خدیجه(س) شبهات متعددی مطرح شده است. با بررسی و پژوهشی که داشتید، این شبهات از چه زمانی و با چه هدفی وارد روایتهای تاریخی شد؟
این روایتها عمدتاً توسط دو زنی که پیامبر(ص) داشتند، مطرح شد. پیامبر اکرم(ص) همواره از حضرت خدیجه(س) با احترام یاد میکردند و میفرمودند کجا پیدا میشود مثل خدیجه؟ تکرار این سخنان، حسادت را در برخی از زنان برمیانگیخت و سبب شد شبهات و روایتهای نادرستی مطرح شود.
از جمله شبهات این است که حضرت خدیجه(س) به غیر از حضرت زهرا(س) فرزند دیگری هم داشتند. در خلال بررسیهایی که داشتم، به این نتیجه رسیدم که ایشان تنها حضرت زهرا(س) را داشتند و دیگر فرزندانی که به ایشان منسوب است، فرزندانی هستند که ایشان با حضرت رسول(ص) به فرزندی پذیرفته بودند. حضرت خدیجه(س) بسیار بخشنده بودند، به همین دلیل فرزندان متعددی را به سرپرستی قبول میکنند.
اما حضرت رسول(ص) را با کنیه «ابوالقاسم» میشناسیم.
این کنیه اشاره به یکی از همین فرزندان دارد که ایشان با حضرت خدیجه(س) به فرزندی پذیرفته بودند. یکی از دلایلی که میگویم ایشان به جز حضرت زهرا(س) فرزند دیگری نداشتند، 40 روز انزوا و روزه گرفتن پیامبر(ص) قبل از بارداری حضرت خدیجه(س) است.
ایشان در روز چهلم، روزه خود را با طعام بهشتی میگشایند. اگر فرزند دیگری داشتند، چرا روایتهایی از این دست برای دیگر فرزندان نداریم؟ اصلاً به دلیل اینکه ایشان فرزند دیگری نداشتند، دشمنان زبان به طعنه باز میکنند و پیامبر(ص) را مورد شماتت قرار میدهند. این در حالی است که آنها خبر نداشتند نسل همین یک بانو، بشریت را نجات خواهد داد.
نوشتن در حوزه ادبیات دینی، چالشها و محدودیتهای متعددی دارد. به تصویر کشیدن یک عشق و علاقه آن هم در صدر اسلام از مهمترین شخصیتهای تاریخ اسلام، قطعاً سختیهای بیشتری دارد. با چه موانعی در به تصویر کشیدن این عشق مواجه بودید؟
خط قرمزهایی که در رمان های دینی وجود دارد، خیلی برجسته و غیر منطقی است. در حالی که نویسنده تاریخ را روایت نمیکند، او رماننویس است. او در بستر واقعیتها، خیال خود را میپروراند. ایجاد محدودیتها برای نویسنده دینی، اذیتکننده است و گاه مانع انتشار آثار مختلف میشود.
اما درباره عشق حضرت خدیجه(س) به پیامبر(ص) باید بگویم این عشق، آسمان و زمین را به یکدیگر پیوند داد. نه کاملاً زمینی است و نه کاملاً آسمانی؛ اتصالی بین دنیا و آخرت است.
ما معمولاً عشق زمینی را مجازی و راهی برای رسیدن به عشق حقیقی میدانیم. اما عشق حضرت خدیجه(س) مجازی نبود، حقیقت محض بود. از روی آگاهی و عاقلانه بود. با حرف و حدیث کمرنگ و بیرنگ نمیشود. خدشهدار نمیشود و هر لحظه تب آن بیشتر میشود.
عشقی که حضرت در ابتدا به نبی خدا(ص) دارد، در پایان این زندگی دنیوی، هزارانبرابر میشود. این علاقه در حضرت رسول(ص) هم دیده میشود. ایشان هرگاه پس از وفات حضرت خدیجه(س)، به یاد ایشان میافتد، چشمان مبارکشان به گریه میافتد. آنقدر حضرت خدیجه برای حضرت محمد(ص) دوستداشتنی بود که هرگز هیچ زنی همپایه ایشان در زندگی نمیشود؛ به همین دلیل است که مورد حسادت برخی زنان قرار میگیرند.
حضرت خدیجه(س) آغازکننده این علاقه بودند. او پس از شنیدن وصف پیامبر(ص)، پیشنهاد میدهند و پیامبر(ص) نیز پذیرنده این عشق هستند. حضرت محمد(ص) نیز در سن ازدواج بودند، اول باور نمیکنند که حضرت خدیجه(س) راغب به این ازدواج هستند، پس از آنکه مطمئن میشوند، این پیشنهاد را میپذیرند.
شخصیت ایشان برای شما به عنوان یک زن، از چه منظری جذاب و الهامبخش است؟
ایشان زن قدرتمند، با اراده و عالم بودند. اعتماد به نفس داشتند و بر زندگی خود مسلط بودند. از سوی دیگر، بسیاری از افراد هستند تا به جایی میرسند، دیگران را قبول ندارند و حتی نسبت به خدا هم احساس بینیازی میکنند. اما حضرت خدیجه(س) از این موقعیت برای خود فرصت درست میکند، دستگیر فقراست، مانع زندهبه گوری کودکان میشود، در واقع او از زمانه خودش جلوتر بود.
در روایتهای تاریخی آمده که ایشان منزل بسیار وسیعی داشتند و میگفتند نصف مکه، خانه ایشان بود. در خانه ایشان نهری جاری بود. اما پس از ازدواج حاضر میشوند که به منزل کوچک پیامبر(ص) بیایند. او با در نظر گرفتن تمام جوانب، این ازدواج را میپذیرد و پای این زندگی عاشقانه عاقلانه میایستد.
ارسال نظرات