14 آبان 1397 - 09:23
سخن روز مطبوعات

۱۴ مهر / واقعیت‌های ایران امروز/ آمریکا در مسیر سقوط آزاد/ خودتان را به آن راه نزنید!

در ۶۵ کشور از ۱۳۴ کشور جامعه آماری، مردم دنیا، آمریکا را دیگر به عنوان اصلی‌ترین قدرت جهان قبول ندارند.
کد خبر : 1694

پایگاه رهنما : 

 

به نقل از مشرق ، روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

*********

 

خودتان را به آن راه نزنید!

 

حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:

دیروز شورای نگهبان در اقدامی هوشمندانه و با استناد به متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، لایحه الحاق کشورمان به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم-CFT- را رد کرد و روز تاریخی ۱۳ آبان را که ترامپ با انتخاب آن به عنوان «روز بازگشت تحریم‌ها» در پی انتقام از ملت ایران بود، به عزای آمریکا و متحدان بیرونی و دنباله‌های داخلی آن تبدیل کرد. در این‌باره گفتنی‌هایی هست؛


۱- نزدیک به دو سال است که دولت با زیر پا گذاشتن اصل ۷۷ قانون اساسی و بدون اطلاع مجلس، کشورمان را در مقابل FATF متعهد کرده است! و بیش از ۳۷ بند از ۴۱ بندِ تعهداتی FATF را اجرا می‌کند! و تنها ۴ بند که نیاز به تصویب قانون دارد را- اجباراً- در قالب لایحه به مجلس ارائه کرده است! لایحه مبارزه با تامین مالی تروریسم-CFT- که دیروز از سوی شورای نگهبان به علت مغایرت با قانون اساسی و موازین اسلامی رد شد، یکی از این چهار لایحه است.


گفتنی است که لایحه مقابله با پولشویی در سال ۱۳۸۱ به مجلس رفته و تصویب شده بود ولی دولت کنونی با توجه به تعهدی که بدون رعایت قانون اساسی به گروه اقدام مالی FATF داده است این لایحه را مطابق نظر آنان اصلاح کرده و برای تصویب به مجلس فرستاده بود! بنابراین، اصلاحیه مورد ‌اشاره دیکته‌ای است که دولت به نمایندگی از FATF نوشته و برای تصویب به مجلس داده است!


۲- این لایحه (CFT) زیر تابلوی فریبنده مقابله با تامین مالی تروریسم تدوین شده است ولی نکته مهم آن است که تعریف ما و غرب از تروریسم و گروه‌های تروریستی، متفاوت و حتی متضاد است و مدیران و برنامه‌ریزان گروه اقدام مالی FATF با صراحت و رسما اعلام کرده‌اند که تعریف جمهوری اسلامی ایران از «تروریسم» را نمی‌پذیرند و ایران باید تعریف FATF را ملاک عمل خود قرار بدهد! دولت و مجلس ادعا می‌کنند که درباره مصداق و تعریف تروریسم «حق تحفظ» داده‌ایم! که در این خصوص باید گفت؛


الف- گروه اقدام مالی FATF در آخرین بیانیه خود شروط ۹ گانه‌ای را برای ایران اعلام کرده است و در اولین شرط تاکید می‌کند که جمهوری اسلامی ایران باید تعریف FATF از تروریسم و مصادیق آن را بپذیرد. در این بند آمده است: ایران باید به نحو مناسبی تامین مالی تروریست‌ها را جرم انگاشته و از جمله معافیت گروه‌های تحریم شده را که «در تلاش برای پایان دادن به ‌اشغالگری خارجی، نژادپرستی و استعمار هستند»، حذف نماید. بنابراین، ادعای دولت و نمایندگان موافق این لایحه خلاف واقع است.


ب- ادعا کرده و می‌کنند که «نه در قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد و نه لیست خزانه‌داری آمریکا نام هیچ یک از سرداران و مسئولان ایرانی وجود ندارد بلکه این قطعنامه‌ها شامل لیست افراد و گروه‌های القاعده، طالبان و داعش! است. این ادعا نیز دروغ محض است چرا که در سایت وزارت خزانه‌داری آمریکا از سازمان صدا و سیما، وزارت اطلاعات، سپاه و وزارت دفاع و در قطعنامه‌های شورای امنیت ملی از فریدون عباسی، محمدرضا نقدی و قاسم سلیمانی به عنوان حامیان تروریسم نام برده شده و براساس قرارداد FATF اموال این افراد باید توقیف و مصادره شود! در بند دوم از شروط ۹ گانه FATF نیز تاکید شده است که؛ منظور از مصادیق تروریست همان قطعنامه‌های سازمان ملل است و از ایران خواسته است اموال و دارایی‌های آنها را شناسایی و بلوکه کند و از انجام تراکنش‌های مالی توسط آنان خودداری ورزد! اکنون باید گفت؛ از برخی نمایندگان مجلس که نقش وکیل‌الدوله را دارند انتظاری نیست به این نکات توجه داشته باشند چرا که اظهارات آنها نشان می‌دهد اساسا از موضوع این لوایح اطلاع چندانی ندارند! ولی از دولت و وزارت خارجه انتظار می‌رود که قبل از اظهارنظرهای خلاف واقع، نیم‌نگاهی به سایت‌های رسمی سازمان ملل و FATF بیندازند و سپس اظهار نظر کنند! انتظار زیادی است؟!


ج- با پذیرش این کنوانسیون، ایران باید بودجه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی قدس، وزارت اطلاعات، وزارت دفاع و... را قطع کرده و تمامی حساب‌های بانکی آنها را مسدود کند! و این اقدام که «خودتحریمی» ترجمان دیگر آن است باید تحت نظارت بازرسان کنوانسیون صورت پذیرد تا از انجام آن اطمینان کامل حاصل کنند! چه خوابی برای ما دیده‌اند که برای تصویب این لایحه ذلت‌بار سر و دست می‌شکنند؟!


د- بر اساس ماده ۱۹ کنوانسیون ۱۹۶۹ وین که به قانون اساسی حقوق معاهدات شهرت دارد «حق تحفظ یا شرط- Reservation » در یک معاهده بین‌المللی فقط هنگامی قابل پذیرش است که با موضوع و هدف معاهده ناسازگار نباشد. موضوع کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم، قطع منابع مالی و مراکز پشتیبان گروه‌های تروریستی است. بنابراین وقتی شرط ما آن است که تعریف کنوانسیون درباره تروریسم و مصداق گروه‌های تروریستی را نمی‌پذیریم، این شرط، به‌زعم آنان با موضوع کنوانسیون مغایرت داشته و قابل پذیرش نیست. آیا دولت حقوقدان! و مخصوصا وزارت امور خارجه کشورمان از این ماده در کنوانسیون وین بی‌خبر است؟!


۳- و اما، با وجود خسارت‌های فاجعه‌آمیز لایحه CFT برای کشورمان که فقط به بخشی از آن ‌اشاره شد، اکنون باید دید لایحه مزبور چه دستاوردی دارد که برای تصویب آن اینهمه تلاش می‌کنند؟! در این خصوص فقط به اظهارات آقای ظریف در جلسه علنی مجلس و به هنگام تصویب این لایحه بسنده می‌کنیم. ایشان می‌گویند؛


« نه بنده و نه آقای رئیس‌جمهور نمی‌توانیم تضمین دهیم که با پیوستن به لایحه حمایت مالی از تروریسم مشکلاتمان حل خواهد شد، اما می‌توانیم تضمین بدهیم که با نپیوستن به این لایحه، آمریکا بهانه مهمی را برای افزایش مشکلات ما پیدا خواهد کرد»! یعنی آقای دکتر ظریف تنها خاصیت این کنوانسیون را در گرفتن بهانه از دست آمریکا می‌دانند! و تاکید می‌کنند که این لایحه غیر از آنکه -به زعم ایشان- قرار است بهانه را از دست آمریکا بگیرد، هیچ خاصیت دیگری ندارد! به بیان دیگر از نگاه وزیر محترم امور خارجه کشورمان، ملاک و معیار قانونگذاری در ایران اسلامی باید تامین خواسته‌های آمریکا باشد! با این توضیح که هرگاه آمریکا با موضوع یا پدیده‌ای در ایران اسلامی مخالفت کرد و علیه آن بهانه‌ای ساز کرد، باید مجلس و دولت به صف شوند و قانونی وضع کنند که تامین‌کننده خواسته آمریکا باشد تا بهانه‌ای که تراشیده است را از دستش خارج کند! آیا استدلال جناب ظریف می‌تواند معنا و مفهوم دیگری داشته باشد؟! باید از ایشان پرسید، مگر طی چهل سال گذشته، بهانه‌تراشی‌های آمریکا علیه ایران اسلامی نقطه پایانی داشته است؟! اصلی‌ترین بهانه آمریکا، اسلامی بودن نظام و استقلال آن است. آیا برای گرفتن این بهانه باید به نوکری آمریکا تن بدهیم؟! اگر نتیجه استدلال آقای ظریف، این نیست پس چیست؟!


۴- مدعیان اصلاحات و رسانه‌های تحت مدیریت آنها بلافاصله بعد از اقدام هوشمندانه و شایسته تقدیر شورای نگهبان در رد این لایحه ذلت‌بار، صدا به اعتراض بلند کردند که‌ اشاره به برخی از اعتراضات آنان ضمن آنکه خنده‌دار است، نشان‌دهنده سطح معلومات و بینش آنها در این زمینه نیز هست. بخوانید؛


می‌گویند، آیا شورای نگهبان مخالف مبارزه با تروریسم است؟! که باید گفت مخالف اسارت زن و بچه ملت و از جمله نوامیس شما در دست تروریست‌های وحشی نظیر داعش و منافقین و الاهوازیه و... است. مگر این تروریست‌ها تحت حمایت آشکار کشورهای حاضر در مرکزیت و مدیریت FATF نیستند؟! آیا تنها تابلوی مقابله با تامین مالی تروریسم بدون توجه به محتوای آن می‌تواند اطمینان‌آور باشد؟! مگر استعمار به معنی عمران و آبادانی نیست؟ آیا مخالفت با استعمارگران مخالفت با آبادانی است؟!


ادعا می‌کنند که اقدام شورای نگهبان هدیه به آمریکاست و توضیح نمی‌دهند که اگر این لایحه به زیان آمریکاست چرا برای تصویب آن سر و دست می‌شکنند و یقه چاک می‌دهند؟! آیا خلع سلاح ایران، حذف بودجه سپاه و نیروی قدس و وزارت اطلاعات و وزارت دفاع و رها کردن مردم در چنگال خونریز تروریست‌ها و... آرزوی آمریکا نیست؟! چرا خودتان را به آن راه می‌زنید؟! و یا نمی‌دانید و ادای دانستن در می‌آورید؟!


می‌گویند، چرا شورای نگهبان نظر خود درباره رد لایحه CFT را دقیقا در روز ۱۳ آبان اعلام کرد؟ و توضیح نمی‌دهند که چرا اعلام مخالفت شورای نگهبان با یک لایحه ذلت‌بار را که خواسته بارها اعلام شده آمریکاست، در روز مبارزه با استکبار نمی‌پسندند و چرا برخی از آنان به نمایندگی از آمریکا عزا گرفته‌اند؟!


۵- باید از موافقان لایحه یاد شده (CFT) پرسید اگر این لایحه را قابل‌دفاع می‌دانید چرا حاضر نیستید با یکی از منتقدان جدی آن به مناظره بنشینید و از آن با ارائه سند و استدلال دفاع کنید؟!
متن این لایحه و پی‌آمدهای آن به ‌اندازه‌ای فاجعه‌بار است که بسیاری از نمایندگان موافق حاضر نیستند مردم از رای موافقشان به این لایحه با خبر شوند!


۶- و بالاخره باید از هوشمندی شورای نگهبان که بعد از استماع نظر موافقان و مخالفان و تطبیق این لایحه با قانون اساسی و مبانی اسلام به ذلت‌بار بودن آن پی‌برده و با طرح ۲۰ ایراد اساسی و رد این لایحه فاجعه‌ای را که تصویب آن درپی داشت برطرف کرده است صمیمانه قدردانی کرد.

 

 

غول تصویرسازی نظام سلطه چگونه خاموش می شود؟

 

 مصطفی غفاری در خراسان نوشت:

جوزف نای، نظریه‌پرداز سیاسی مشهور معاصر در کتاب «قدرت نرم» خود، سخنی دارد به این مضمون که آمریکا دست برتر را در زمینه قدرت نرم در برابر حریفان و دشمنان خود دارد؛ به دو دلیل:
1. نسل آینده رهبران دیگر کشورها در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند و نگرش آن ها به جامعه و جهان در آن جا ساخته می‌شود.


2. آمریکا با سامانه‌های رسانه‌ای مانند هالیوود و سی‌ان‌ان همچنان کارخانه رویاسازی برای افکار عمومی جهان را در اختیار دارد.


ادعای جوزف نای را هنوز هم می‌توان کم و بیش تصدیق کرد اما چالشی که امروز آمریکا بیش از گذشته با آن دست و پنجه نرم می‌کند آن است که عملکرد دولت‌های متوالی این کشور در سده کنونی میلادی، در مسائل مختلفی که ارزش خبری بسیاری برای مردم جای جای جهان دارد، با روندی پرشتاب از تصویری که آمریکا می‌خواهد از خود مخابره کند، پیشی گرفته است. به این ترتیب، دستگاه تصویرسازی آمریکا - چه از طریق دیپلماسی علمی و آموزشی و چه از مسیر دیپلماسی رسانه‌ای و عمومی - روزبه روز کار دشوارتری پیش رو دارد. در حالی که به واسطه گستردگی فضای مجازی پنهان‌کاری یا دست‌کاری در افکار عمومی سخت‌تر (نه غیرممکن) شده، کارخانه تصویرسازی ایالات متحده به‌طور فزاینده با رسوایی‌هایی مواجه است که نیاز به رُفوگری در ذهن مردم دارد. روی کار آمدن رئیس‌جمهور ترامپ نیز کار نقاب‌سازی برای چهره آمریکایی را دشوارتر کرده است. چند نمونه ساده که مردم در ماه‌های اخیر در کشور ما، منطقه غرب آسیا و در سراسر جهان از نزدیک آن را لمس کرده‌اند، شواهدی واضح برای این ادعا هستند.

خروج آمریکا از برجام در حالی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به طور مستمر و مکرر بر پایبندی کامل ایران به تعهداتش در این توافق صحه گذاشته و تلاش برای فروختن توافقی گران‌تر به ایران با استفاده از فشارهای اقتصادی - روانی، در همین زمینه قابل ارزیابی است. از سوی دیگر، روابط اقتصادی گسترده ایالات متحده با رژیم دیکتاتوری سعودی که حتی موضوع حقوق بشری واضحی مثل پرونده قتل جمال خاشقچی نیز نتوانست رئیس‌جمهوری آمریکا را از فسخ قراردادهای تجاری - نظامی با عربستان ملک سلمان منصرف کند، پیش چشم است.


تصور کنید در میدانی که کم و بیش همه جهان به دست برتر آمریکایی‌ها در زمینه طراحی و اثرگذاری بر افکار عمومی معترف هستند، کشورهای رقیب و حریف ایالات متحده باید با چه هزینه و کدام نقشه بهترین عملکرد را از خود ارائه می‌دادند تا این گونه از ماهیت سوداگرانه سیاست‌های آمریکا پرده بردارند؟ در چنین شرایطی، عملکرد سامانه‌های تصویرسازی نظام سلطه نیز نتیجه معکوس خواهد داد؛ چرا که فاصله آن ها از واقعیت‌های عیان پیش چشم مردم از اعتبارشان خواهد کاست و چندان باورپذیر نخواهد بود. این یکی از مهم‌ترین ابعاد فرسایش قدرت نرم ایالات متحده است که حتی آگاهی از آن توسط این کنشگر مدعی کدخدایی، کمک چندانی به جلوگیری از افول هژمونی‌اش نخواهد کرد. چون از ماهیت باطل سلطه‌گری - سخت باشد یا نرم - و تقابلش با سنت الهی ناشی می‌شود که دیر یا زود تاب خود را در برابر انکشاف حقایق بر فطرت انسان از دست خواهد داد.

 

 

آمریکا در مسیر سقوط آزاد

 

امیدرامز در وطن امروز نوشت:

شاید اصلی‌ترین سوالی که پیش از دور نهایی انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بخش اعظم افکار عمومی داخلی ایران را درگیر خود کرده بود، این سوال بود که برای ایران، انتخاب دونالد ترامپ جمهوری‌خواه بهتر است یا هیلاری کلینتون دموکرات؟ اگر چه واقعیت انکارناپذیر درباره نظام سیاسی آمریکا این است که راهبردهای اصلی ایالات متحده بسیار مستحکم‌تر از آن است که با انتخاب یک رئیس‌جمهور دستخوش تغییر بنیادین شود، یعنی برخلاف ایران که به‌واسطه انتخاب یک رئیس‌جمهور، بسیاری از سیاست‌های کلی کشور تغییر می‌یابد، در ایالات‌متحده نه کلینتون، نه اوباما، نه ترامپ و نه هیچ رئیس‌جمهور دیگری قادر نبوده و نیست راهبرد خصومت‌آمیز آمریکا در برابر ایران را تغییر دهد، بلکه اختلاف آنها تنها بر سر شدت و شکل خصومت علیه ایران است. اما با این وجود برگزیده شدن ترامپ نسبت به کلینتون، برای ایران یک تفاوت تاثیرگذار داشت.


تفاوت کلیدی ترامپ و کلینتون و تاثیر آن بر نحوه کنش آمریکا در قبال ایران در این بوده است که ترامپ در مقایسه با کلینتون «چهره عریان شده‌ای» از آمریکا را به نمایش می‌گذاشت و شاید همین موضوع تنها مزیت ترامپ بر کلینتون نه‌تنها برای ایران بلکه برای بسیاری از کشورها بوده است. پیش‌بینی می‌شد سیاست‌ورزی وحشیانه‌تر او بیش از هر زمان دیگری به اعتبارزدایی از آمریکا در سطح جهان بینجامد. در مقابل، پیروزی کلینتون بدون تردید می‌توانست موجب افزایش نرم فشارها علیه ایران(و روسیه) شود؛ کما اینکه در طول 37 سال بعد از پیروزی انقلاب نیز همواره شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران در دوره دموکرات‌ها رقم خورده است. به عنوان مثال می‌توان به تحریم‌های داماتو در دوره بیل کلینتون و تحریم‌های اقتصادی موسوم به فلج‌کننده زمان اوباما اشاره کرد. علاوه بر پیش‌بینی‌های داخلی، «یوهان گالتونگ» جامعه‌شناس مشهور نروژی که سابقه پیش‌بینی حوادث مهمی نظیر «فروپاشی شوروی» و «11 سپتامبر» را در کارنامه دارد نیز قبل از انتخاب ترامپ در مصاحبه با نشریه «مادربورد» پیش‌بینی کرده بود «انتخاب ترامپ روند کاهش قدرت آمریکا را تسریع خواهد کرد».22 ماهی که از دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ می‌گذرد، نشان می‌دهد این پیش‌بینی درست از آب درآمده و سبک سیاست‌ورزی و منش اخلاقی دونالد ترامپ به عنوان نماینده تمام‌عیار ایالات متحده، این کشور را در جهان منزوی کرده است؛ شرایطی که با فساد اخلاقی، مسائل اقتصادی و مالیاتی، دیکتاتوری او در دولت فدرال و کاخ سفید(که منجر به اخراج و استعفای 20 نفر از معاونان و مشاوران او طی 22 ماه از آغاز ریاست‌جمهوری او شده)، عدم ثبات نظر در مسائل مختلف داخلی و توافقات بین‌المللی و درنهایت خروج یک طرفه از معاهدات بین‌المللی نظیر برجام، توافقنامه پاریس و نقض قطعنامه 2231 و قوانین تجارت جهانی، به‌وجود آمده است.

البته روند کاهش افول قدرت ایالات متحده در حوزه نرم(رسانه‌ای و فرهنگی)، نیمه‌سخت(مالی و اقتصادی) و سخت (نظامی) محدود به دوره ترامپ نیست و می‌توان شدت این افول را از زمان جرج بوش و شکست حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان و شکست سیاست‌های این کشور با ایجاد داعش در غرب آسیا و در مقابل جبهه مقاومت با وجود هزینه 7 هزار میلیارد دلاری، احساس کرد. افول و زوال قدرت و هیمنه آمریکا نسبت به 4 دهه گذشته بخش مهمی از بیانات شنبه رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان نیز بود. کاهش توان اقناع و قبولاندن نظر خود به دیگر کشورها که ژوزف نای از آن به عنوان «قدرت نرم» یاد می‌کند و همچنین کاهش اعتماد کشورها (اعم از کشورهای غرب اروپا به عنوان همراهان همیشگی سیاست‌های آمریکا و همچنین چین، روسیه، آمریکای لاتین و آفریقا) واقعیتی است که هم مشاوران مقامات آمریکایی و هم تحقیقات اندیشکده‌های این کشور و هم نتایج نظرسنجی‌های معتبر بر آن صحه می‌گذارد. چندی پیش بود که «ریچارد نفیو»، معمار تحریم‌های آمریکا علیه ایران در زمان اوباما درباره لزوم تغییر استراتژی تحریم‌ها به دلیل عدم همراهی سایر کشورها با سیاست‌های تحریمی آمریکا در دانشگاه کلمبیا سخنرانی کرد.

این وضعیت درباره راهبردهای نظامی آمریکا در سال‌های گذشته از جمله در قبال سوریه نیز صادق بوده است. بنا بر نظرات «یوهان گالتونگ» هر دو نشانه سقوط آمریکا از جایگاه ابرقدرتی، یعنی انزوای آمریکا در قبال دوستان و متحدان همیشگی و همچنین تنهایی ایالات متحده جهت پیشبرد اهداف نظامی خود، هم‌اکنون رقم خورده است. اخیرا نیز گاردین با انتشار نتایج نظرسنجی موسسه معتبر گالوپ از کاهش اعتماد جامعه جهانی متشکل از 134 کشور نسبت به دولت آمریکا خبر داد. بر اساس این نظرسنجی که اوایل سال 2018 میلادی انجام شده، در دوره ترامپ فقط 30 درصد از جامعه آماری متشکل از مردم 134 کشور جهان نظر مطلوبی نسبت به آمریکا دارند که این میزان 18 درصد کمتر از زمان باراک اوباما و پایین‌ترین میزان اعتماد از زمان جنگ دوم جهانی (آغاز سلطه‌گری این کشور) است.

در 65 کشور از 134 کشور جامعه آماری، مردم دنیا، آمریکا را دیگر به عنوان اصلی‌ترین قدرت جهان قبول ندارند. ضمن اینکه همین چند هفته پیش بود که «فرانسیس فوکویاما» تئوریسین نظریه «پایان تاریخ» که در دهه 90 و پس از فروپاشی شوروی، لیبرالیسم را نقطه پایانی تکامل ایدئولوژیک بشر و جهانی شدن اندیشه لیبرال- دموکراسی را به عنوان آخرین نوع حکومت بشری قلمداد می‌کرد، در مصاحبه با نشریه «نیواستیت من» با اذعان به شکست لیبرال- دموکراسی و نئولیبرالیسم، گفته بود: «سوسیالیسم باید برگردد». علاوه بر این آمریکا در بعد اقتصادی نیز با بحران جدی روبه‌رو است و بدهی ملی این کشور در سال 2018 رکورد 20 تریلیون دلار را رد کرد. به هر حال واقعیت‌های جهانی نشان از افول قدرت آمریکا در همه ابعاد سخت، نیمه‌سخت و نرم دارد. آنچه در این راستا اهمیت می‌یابد، مطابق آنچه رهبر معظم انقلاب فرمودند، اولا حفظ روحیه مقاومت و ثانیا تلاش برای علنی کردن شکست‌ها و روند افول استکبار جهانی است که سعی دارد در یک جنگ رسانه‌ای شکست خود را پیروزی و پیروزی جمهوری اسلامی را شکست جلوه دهد.

 

 

سیگنال‌های رد الحاق به کنوانسیون CFT



سید محمدهادی موسوی در ایران نوشت:

همان گونه که پیش‌بینی می‌شد، شورای نگهبان قانون اساسی در آستانه اعمال تحریم‌های جدید ایالات متحده امریکا، لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم (CFT) را خلاف شرع و قانون اساسی تشخیص داد و عملاً این لایحه را رد نمود. براساس صحبت‌های سخنگوی شورای نگهبان، این شورا حدود 20 ایراد به این لایحه وارد دانسته که این ایرادات به همراه نظر منفی مجمع تشخیص مصلحت نظام، به مجلس شورای اسلامی عودت داده شده است. درصورت اصلاح ایرادات شورای نگهبان در مجلس، این مصوبه مجدداً به شورای نگهبان باز خواهد گشت، امری که براساس صحبت‌های رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس بعید به نظر می‌رسد. در صورت اصرار مجلس بر مصوبه موجود، ظاهراً سرنوشت این لایحه نیز مانند بقیه لوایح مربوط به FATF، در مجمع تشخیص مصلحت نظام رقم خواهد خورد. در این یادداشت به بررسی تأثیرات رد این لایحه توسط شورای نگهبان می‌پردازیم.


براساس آخرین مهلتی که نهاد FATF به ایران داده است، سرنوشت چند قانون منجمله لایحه الحاق به کنوانسیون CFT می‌بایست تعیین تکلیف گردد. پس از تصویب این لایحه در مجلس شورای اسلامی به هر حال این مصوبه باید تعیین تکلیف شود و احتمالاً در مجمع تشخیص مصلحت با اصلاحات اندکی تأیید خواهد شد اما فارغ از روش تعیین تکلیف آن، سیاستمداران و تصمیم‌گیران داخلی باید بر بعد رسانه‌ای و سیاسی رد این لوایح توجه کافی داشته باشند. در اجلاس اخیر FAFT تعدادی از کشورهای عضو این نهاد معتقد بودند اگر به ایران مهلت دوباره اعطا شود، رویه‌ای خطرناک را بین بقیه کشورها رواج خواهد داد که بدون اجرای تعهدات، از عکس العمل‌های قهری این نهاد مصون بمانند. رد لایحه الحاق به CFT و عدم تعیین تکلیف بقیه لوایح این سیگنال را به کشورهای عضو FATF علی‌الخصوص مخالفین عادی شدن شرایط ایران خواهد داد که علیرغم تلاش دولت مستقر، هسته مرکزی قدرت در ایران علاقه‌مند به اجرای الزامات این نهاد نیست. ارسال این سیگنال قطع به یقین در جلسه آتی این نهاد تأثیرگذار خواهد بود و عملاً نه تنها وضعیت تبادلات بانکی ایران در شرایط تحریم را کاملاً قفل می‌نماید، بلکه اعتبار و وجهه کشورهای اروپایی که تلاش کردند ایران به لیست سیاه بازنگردد را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. با توجه به سوابق موضوعاتی مانند توقف اجرای سند2030، عکس‌العمل نهادهای قدرت داخلی در برابر برجام و آشنایی کشورهای غربی با ساختار قدرت در ایران، این شبهه ایجاد خواهد شد که حتی با فرض تصویب الزامات مربوطه هم ایران ممکن است اجرای الزامات مربوطه و توصیه‌های FATF را با بهانه‌های مختلف به تأخیر بیندازد و حتی در دولت‌های بعد، اجرای آنها را متوقف نماید.


این درحالی است که در سال 1390، وزیر اقتصاد وقت در نامه‌ای به رئیس FATF قول پیگیری جهت اخذ تأیید لایحه CFT از شورای نگهبان را به این نهاد داده و پیش‌بینی کرده بود لایحه CFT بدون هیچ مشکلی توسط شورای نگهبان تأیید خواهد شد! بعید است وزارت اقتصاد بدون هماهنگی با نهادهای قدرت، چنین پیش‌بینی را به صورت مکتوب به FATF ارسال نماید. در این شرایط نهاد FATF در برابر سیاست دوگانه هسته اصلی قدرت نسبت به دو دولت مستقر در دو زمان مختلف چه عکس‌العملی نشان خواهد داد؟ رد لایحه الحاق به CFT با وجود رفع تمام ابهامات اعضای شورای نگهبان توسط کارشناسان دولت، بدون هزینه نبوده و بعد سیاسی و رسانه‌ای منفی در داخل و خارج از کشور ایجاد خواهد نمود. رد این لایحه به بازیگران داخلی و خارجی این پیام را مخابره می‌نماید که نهادهای صاحب قدرت داخلی، اراده‌ای به تصویب الزامات مربوطه  نداشته و ندارند.

یقیناً با ارسال این سیگنال‌های منفی، دست مخالفان ایران و لابی‌های تشدید فشار بر جمهوری اسلامی برای بازگشت ایران به لیست سیاه پر خواهد شد. از طرف دیگر ارسال پیام دوگانه از ایران، انگیزه کشورهای اروپایی حامی برجام در انجام اقدامات مؤثر جهت‌ بهره‌برداری ایران از منافع برجام را کاهش خواهد داد و دور از تصور نیست در صورت برگشت ایران به لیست سیاه FATF عملاً اقدامات این کشورها به حالت تعلیق درآید.

 

 

زوال آمریکا

 

سید مسعود علوی در رسالت نوشت:


چرا نشانه های زوال آمریکا آشکار شده است؟ چرا پس از چهل سال نبرد بی حاصل آمریکا با ملت ایران هنوز فریاد مرگ بر آمریکا بیش از همیشه در ایران اسلامی بلند است؟ چرا آمریکا پس از ماجرای طبس هرگز به فکر حمله نظامی به ایران نیفتاد؟ پاسخ، روشن است؛ خداوند با ملت ایران است و ظالمان را نابود خواهد کرد این وعده حتمی است.حق، ماندنی و باطل، رفتنی است. آمریکایی ها پس از ماجرای طبس به این حقیقت رسیدند که قبل از اینکه از مقاومت ملت ایران پاسخی دریافت کنند، خداوند در کمین دشمنان ملت ماست و از آنها انتقام خواهد گرفت. این است سرّ احتیاط آمریکا در عدم حمله نظامی به ایران. دیروز ملت ایران در سراسر کشور به خیابان ها ریختند و هر چه فریاد داشتند بر سر آمریکا کشیدند.13 آبان امسال تماشایی ترین حضور ایرانیان در عرصه استقلال خواهی و مبارزه با آمریکا بود. بلاهت ترامپ باعث شد فصل جدیدی از خصومت ورزی خود علیه ملت ایران را در روز 13 آبان رونمایی کند. همین مسئله موجب شد جوانانی که به خیابان آمدند، فریاد؛ «آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو - خون جوانان ما می چکد از چنگ تو« بیش از سال های گذشته شنیده شود.

دیروز نسلی به خیابان ها آمده بود که برای دفاع از اسلام و قرآن و ایران به شهید محسن حججی اقتدا کرده بود. دیروز نسلی به خیابان ها آمده بود که به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی برای آزادی قدس افتخار می کرد و حاضر بود در این راه، سر بدهد. دیروز در همه خیابان های ایران فریاد لبیک یا حسین (ع) و لبیک یا خامنه ای طنین انداز بود. دیروز ماهواره های آمریکا حضور عظیم و گسترده ملت ما را در حال و هوای استکبارستیزی و آمریکاستیزی ثبت کردند و صدا و تصویر فریاد تنفر جوانان ایران را تا راهروهای کاخ سفید، واتاب دادند.


امروز ترامپ، رئیس جمهور آمریکا منفورترین فرد در نزد ملت ایران و ملل مستضعف جهان است. او نماد قلدرمآبی، خشونت، دریدگی و دروغگویی است. دیروز مردم ایران با فریادهای دشمن شکن، آمده بودند تا موتور زورگویی ترامپ را پایین آورند و بگویند انقلاب اسلامی در چهل سالگی خود، همان طراوت و تازگی سال های نخستین پیروزی را دارد.


ملت ایران، چهل سال مردانه ایستاد و نگذاشت نقشه های شوم آمریکا در منطقه، عملیاتی شود. رزمندگان مقاومت ،عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن را از چنگال آمریکا بیرون کشیدند و نگذاشتند آنها را به ضرب و زور دلار قارون های منطقه ببلعند.


مردم آمده بودند که بگویند ما جلوی «فریب» و «نفوذ» آمریکایی ها را گرفته ایم. مسئولین، محکم بایستند و با اقتدا به امام (ره) و رهبری، همصدا با ملت ایران فریاد مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس سر دهند.


تحریم های آمریکا، مردم ایران را هدف قرار داده است. مردم هم دیروز قلب سیاه کاخ نشینان در واشنگتن و برخی حکام قارون صفت منطقه را هدف قرار دادند و برای آنها مرگ و نابودی آرزو کردند. دیروز طنین شعار مرگ بر آمریکا، ستون کاخ های ستمگران معاصر را به لرزه درآورد و آنها را از اعمال تجاوزکارانه خود پشیمان کرد.


اطمینان داریم خدا با ماست و با مشت ملت ایران، شیطان بزرگ را با زوال همیشگی، مجازات خواهد کرد.

 

 

واقعیت های ایران امروز

 

محمدحسن قدیری ابیانه در روزنامه حمایت نوشت:

1. کارایی ابزار تحریم‌ها برای سران کاخ سفید سال‌هاست که به سر آمده و مدت‌ها است که این حربه فرسوده به محملی برای استفاده تبلیغاتی و هیاهوی رسانه‌ای تبدیل‌شده است. کاخ سفید پیش‌تر اعلام کرده بود که روز 4 نوامبر مصادف با 13 آبان، تحریم‌های بخش نفت و انرژی را اعمال خواهد کرد اما ازآنجاکه دروغ‌گوها و دغل‌بازها در سراسر تاریخ فراموش‌کار بوده‌اند، گویا از یاد برده بودند که سر رسید تحریم‌هایی که تبلیغات سنگینی برای آن کرده بودند، دقیقاً روزی کلید خواهد خورد که سالروز مبارزه با استکبار جهانی است و چنانچه این خبط را در این روز مرتکب شوند، مناسبتی به مناسبت‌های این روز اضافه‌شده و طعم تلخ تعطیلی لانه جاسوسی با شکست سنگین تحریم‌های اخیر مقارن خواهد شد. لذا روز 5 نوامبر (14 آبان) را نقطه آغازین تحریم‌ها قرار دادند، غافل از اینکه در اصل ماجرا هیچ توفیری ایجاد نمی‌کند و نتیجه کار در هر شرایطی یکسان خواهد بود.


2. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، «آمریکای امروز از آمریکای ۴۰ سال قبل ضعیف‌تر است» (12 آبان 97) و ایران امروز از ایران 40 سال پیش قوی‌تر. به اذعان دوست و دشمن، دندان نیش آمریکا کشیده شده و هژمونی سردمدار نظام سلطه رو به افول است و کاخ سفید نه‌فقط در میان کشورهای دوست و هم‌پیمانش، بلکه حتی در میان مردم خود نیز محبوبیت ندارد و طبق شواهد متقن، ترامپ در حال از دست دادن قدرت خود در عرصه داخلی و بین‌المللی است. دولت‌های قبلی آمریکا در ادوار قبلی تحریمی توانسته بودند که اجماعی علیه ایران شکل داده و کشورهای مختلف را با خود همراه کنند. قطعنامه‌های ضدایرانی سازمان ملل بر این اساس، با همراهی و مشارکت چین و روسیه شکل می‌گرفت و لابی گسترده‌ای برای هم‌نظر کردن کشورهای دوست و متحد ایران در سراسر دنیا با تحریم‌ها ترتیب داده می‌شد اما امروز این اجماع شکسته و ورق برگشته است.

در برهه فعلی، چین، روسیه و مجموعاً 20 کشور در لیست سیاه و تحریم‌های کاخ سفید قرار دارند که این تعداد کشورهای متضرر از فشارهای اقتصادی آمریکا، هم اجماع علیه ایران را شکسته و هم تأثیر لازم برای ضربه زدن به اقتصاد کشورمان را ازدست‌داده است. بنابراین و علیرغم خواست آمریکا، تحریم‌های فعلی نمی‌تواند صادرات نفت ایران را به صفر برساند؛ واقعیتی که صهیونیست‌ها و دیگر دشمنان قسم‌خورده این مرز و بوم این روزها آن را تکرار می‌کنند و عرصه چنان به آن‌ها تنگ‌شده که به هشت کشور بزرگ خریدار نفت ایران، معافیت داده‌اند. ایران کشوری بزرگ، ثروتمند و با همسایه‌های متعدد است که راه‌های فراوانی را برای دور زدن تحریم‌ها برحسب تجربه یافته است و اقتصاد چندقطبی جهان اساساً این مجال را به سیاستمداران متوهم واشنگتن نمی‌دهد که کشورمان را به‌طور کامل – آن‌طور که به‌کرات آرزو کرده بودند – تحت محدودیت‌های معیشتی و اقتصادی قرار دهند.


3. اگر در مقام قیاس بخواهیم، شرایط امروز را با شرایط جنگ تحمیلی که مورد تحریم تسلیحاتی – اقتصادی قرارگرفته بودیم، مورد واکاوی قرار دهیم، می‌بینیم که تأمین منابع مالی موردنیاز کشور به‌مراتب از تأمین و ساخت قطعات پیچیده موشک در دوران دفاع مقدس آسان‌تر است و این گردنه را توسط شهید تهرانی مقدم‌ها و نیروهای جهادی با موفقیتی خیره‌کننده پشت سر گذاشتیم. ایران در حال حاضر، در سایه مجاهدت‌های شبانه‌روزی، به قدرتی برتر در سطح منطقه و فراتر از آن تبدیل‌شده و لذا قدرت‌های بزرگ، ابداً جرأت هجمه نظامی به جمهوری اسلامی را ندارند.


4. با مسدود شدن مسیر تهاجم نظامی، امید آمریکایی‌ها به این است که دو جنگ «روانی» و «اقتصادی» را هم‌زمان کلید بزنند. این هجمه به این شکل طراحی‌شده که ابتدا پافشاری بر ارزش‌ها را عامل مصائب اقتصادی کشور معرفی می‌کنند، تبلیغات دروغ در خصوص هزینه‌کرد درآمدهای نفتی در کشورهای دیگر به راه می‌اندازند، ده‌ها و صدها خبر کذب را روزانه از طریق شبکه‌های اجتماعی و دیگر رسانه‌ها به جامعه پمپاژ می‌کنند و در گام بعدی، وقتی مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌ها، معیشت و زندگی مردم را هدف قرار دادند، با استفاده از همان بوق‌های تبلیغاتی اجاره‌ای، مردم را به شرکت در اغتشاشات و اعتراضات سازمان‌دهی شده ترغیب می‌کنند تا از این طریق، نوعی تقابل و ضدیت جامعه با حاکمیت را شکل دهند.

همه هدف آن‌ها همین است. می‌خواهند مردم پیاده‌نظام آن‌ها شوند و به این منظور، خود را دلسوز مردم نشان می‌دهند. برای تحقق این نیت شوم، سعودی‌های جنایتکار و کودک کش که منطقه را به آتش کشیده‌اند نیز دست بکار شده و از طریق راه‌اندازی رسانه‌هایی همچون «ایران اینترنشنال» و اجیر کردن قلم به مزدان فراری، خود را دایه دلسوزتر از مادر جلوه داده‌اند. حماقت ترامپ اما باعث شد که این هدف عریان شود؛ هرچند بدون اعتراف اخیر رئیس‌جمهور و مقامات آمریکایی نیز خباثت یانکی‌ها معلوم و هویدا بود. این اقدامات، مثل همیشه، منجر به انسجام مردم در مقابل بیگانگان می‌شود و خللی در عزم و اراده راسخ ملت بزرگ و با بصیرت کشورمان به وجود نمی‌آورد.


5. آمریکا در حالی مدعی است که تحریم‌ها مردم کوچه و بازار را هدف قرار نمی‌دهند که دادگاه لاهه نیز علیه این سیاست مغایر با اصول اولیه حقوق بشری موضع‌گیری کرده و نسبت به رفع موانع تحریمی که معیشت مردم را تهدید می‌کند، حکم داده است. فراموش نکنیم که این همان آمریکایی است که در جنگ‌های رژیم صهیونیستی با مقاومت فلسطین، وقتی ذخایر سلاح‌های کشتارجمعی ارتش اسرائیل رو به اتمام می‌رفت، درب زرادخانه تسلیحات راهبردی خود را به روی این رژیم کودک کش باز می‌کرد؛ همان آمریکایی است که ترامپ، دستور جداسازی کودکان مهاجر از والدینشان را صادر و خردسالان را به جرم مهاجرت، دادگاهی کرد و همان آمریکایی است که تروریست‌های آدم‌خوار، کودک‌کش و تکفیری در عراق و سوریه را حمایت می‌کند و مستقیماً به آن‌ها سلاح می‌دهد.


و بالاخره اینکه ترامپ به دوستان و شرکای خود وعده می‌داد که سه ماه برای به‌اصطلاح سرنگونی جمهوری اسلامی صبر کنند؛ درحالی‌که کشورمان با امید قاطع و راسخ به آینده‌ای روشن، در حال نهایی کردن الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت برای 5 دهه آینده است که نشان از قدرت بالای انقلاب در مواجهه با تهدیدات دارد. ایران اسلامی به مدد ظرفیت‌های عظیم درونی و اتکا به داشته‌های خود، به‌طور حتم قادر است که این گردنه را نیز پشت سر بگذارد؛ کما اینکه نمونه‌های از آن در جنگ تحمیلی ذکر شد. اجرای قاطعانه و اهتمام شبانه‌روزی به مقاوم‌سازی اقتصاد در کنار همراهی مردم برای حمایت از تولیدات داخلی، هوشیاری مسئولین برای بستن منافذ نفوذ و بکارگیری مدیران انقلابی و جهادی، رمز عبور از تحریم‌هاست و با گذار از این پیچ تاریخی، یقیناً آینده‌ای بسیار امیدبخش را شاهد خواهیم بود. 

 

منبع: مشرق

ارسال نظرات