در دوران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم یکی از مهمترین مباحث که مطرح شد، موضوع سیاست خارجی بود، موضوع مذاکره و امتداد سیاست مقاومت. بعضا شاهد بودیم درباره نامزد پیروز انتخابات، نگرانیهایی مطرح میشد که شاید مسیر آغاز شده در دوران شهید رئیسی و دیپلماسی عزت سرو سامان گرفته با مجاهدت شهید امیر عبداللهیان با وقفههایی روبرو شده یا شاهد تغییر ریل را شاهد باشیم، اما عملکرد «دکتر مسعود پزشکیان» رئیسجمهور منتخب کشورمان مسیری کاملاً متفاوت را پیش روی ما قرار داد. اما آنچه در روزهای پس از انتخابات پیش روی ما قرار دارد نشان داد که دولت چهاردهم با قوت و قدرت راه شهید رئیسی را ادامه خواهد داد.
چنانکه آقای پزشکیان در نخستین کنشورزی سیاست خارجی خود طی مکاتبهای با «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان بر تداوم حمایتهای دولت جدید از مقاومت تأکید کرد. این پیام که به نوبه خود نشان از هوشمندی رئیسجمهور منتخب در فهم عوامل مؤثر بر حفظ همگرایی بین نهادی و پیشبرد منافع ملی کشورمان دارد، فرای اعلام رویکرد دولت آینده در حوزه سیاست خارجی و خاصه مسئله مهم نحوه تعامل و پیوند آنچه رابطه دیپلماسی و میدان خوانده میشود، شرایط مساعدی را برای افزایش وفاق و همدلی در عرصه داخلی فراهم کرد.
کنشی که نشان میدهد دولت چهاردهم، مسیر موفقی که دولت سیزدهم در همگرایی میدان و دیپلماسی ایجاد کرده است را تداوم بخشد، این پیام به خوبی ترجمان این نکته است که «دیپلماسی» و «میدان» دو ابزار مهم در پیشبرد سیاست خارجی کشورها هستند.باید از این دو ابزار مهم که اگرچه در عین تفاوتهای ظاهری اما در عمل مکمل یکدیگر هستند و میتوانند با تعامل با یکدیگر، اثربخشی سیاست خارجی را به حداکثر برسانند، استفاده کرد.
بر اساس تجربه تاریخی ملت ایران و همچنین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، گاه دیپلماسی پیشنیاز میدان است، به عبارت دیگر، کشورها ابتدا سعی میکنند از طریق مذاکره و گفتوگو به اهداف خود دست یابند؛ اما در صورتی که دیپلماسی به نتیجه نرسد، ممکن است به استفاده از ابزارهای میدانی روی آورند.گاه میدان پشتوانه دیپلماسی است، به عبارت دیگر، کشورها با نشان دادن قدرت و توانایی خود در میدان، میتوانند در مذاکرات دیپلماتیک دست برتر را داشته باشند؛ و گاه دیپلماسی ابزار مدیریت میدان است. به عبارت دیگر، یک کشور میتواند با استفاده از دیپلماسی، از تشدید تنشها در میدان جلوگیری کرده و به سمت حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات حرکت کند.
همانگونه که مشخص است این دو مفهوم در عمل مکمل یکدیگر عمل میکنند و در نتیجه میتوانند در تعامل با یکدیگر، اثربخشی سیاست خارجی را به حداکثر برسانند. دیپلماسی میتواند به مثابه پیشنیاز میدان عمل کند، به این معنا که کشورها ابتدا تلاش میکنند از طریق مذاکره به اهداف خود دست یابند و در صورت موفق نشدن، به ابزارهای میدانی متوسل شوند. از سوی دیگر، میدان میتواند پشتوانه دیپلماسی باشد. نمایش قدرت و توانایی در میدان، میتواند در مذاکرات دیپلماتیک دست برتر را به کشورها بدهد و آنها را در موقعیت بهتری برای چانهزنی قرار دهد.
همچنین متنی که منتخب مردم در ۱۵ تیرماه در روزنامه «تهران تایمز» با عنوان «پیام من به جهان جدید» منتشر کرد نیز به وضوح به صراحت بر این موضوعات تاکید دارد.
دکتر پزشکیان در متن خود یاد آوری میکند: «در دولت من، تحکیم روابط با همسایگان در اولویت قرار خواهد داشت. ما پیگیر تشکیل یک «منطقه قوی» خواهیم بود، نه مناسباتی که در آن یک کشور به تنهایی به دنبال استیلا و تسلط بر دیگران باشد. من قویاً اعتقاد دارم که کشورهای همسایه و برادر نباید منابع ارزشمند خود را در جهت رقابتهای فرسایشی، مسابقه تسلیحاتی و محدودسازی بیمورد یکدیگر هدر دهند.» این به این معناست که قرار نیست کشور وارد دالان های بی انتهای معطل شدن در مذاکره با دولتهای غربی شدن و بدون توجه به ظرفیتهای گسترده کشور ، منطقه و کشورهای دوست و هم پیمان دستاوردهای حاصل شده در سه سال گذشته را نادیده بگیرد، چنانچه منتخب ملت در بخش دیگری از این یادداشت مینویسد:« نقشه راه ۲۵ ساله ایران و چین یک گام مهم در جهت ایجاد یک «شراکت جامع راهبردی» سودمند برای هر دو کشور بود و تمایل داریم همکاریهای گستردهتری در این مسیر با پکن برقرار سازیم؛ روسیه یک همپیمان راهبردی ارزشمند و همسایه ایران است و دولت من متعهد است که به گسترش و تقویت همکاریهایمان پایبند بماند؛دولت من همکاریهای دوجانبه و چندجانبه با روسیه را به ویژه در چارچوبهایی مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا در اولویت قرار خواهد داد.»
البته ناگفته پیداست در نظامهای سیاسی دنیا، آمد و شد دولتها در اصول سیاست خارجی کشورها تفاوت چندانی ایجاد نمیکند و تغییرات عمدتاً در تاکتیکها و نحوه اجرای سیاستهای مشخص شده است. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. با این حال، یک حقیقت نیز وجود دارد و آن، اینکه نوع نگاه و نگرش مجریان سیاست خارجی به تحولات و بازیگران روابط بینالملل در تحقق اهداف سیاست خارجی نقش تعیینکنندهای ایفا میکند.
هر چند باید صبور بوده و عملکرد دولت آینده را به دقت تحت نظر داشت، اما میتوان گفت در گام اول و پیامهای ارسال شده در روزهای پس از انتخابات حاکی از آن است که سبد و کیک سیاست دولت چهاردهم در حوزه بینالملل یک سبد متنوع است. ارتباط با شرق، مذاکره با غرب، حمایت از مقاومت و دیپلماسی اقتصادی با همسایگان، هر یک بخشی از این سبد را تشکیل خواهند داد. همانگونه که در تماس پوتین، وی بر این نکته تأکید کرد که منتظر اجلاس بریکس و امضای توافقنامه همکاری جامع ایران و روسیه است؛ همچنین وی در پیام و تماس با چهرههای مؤثر مقاومت در لبنان، فلسطین و سوریه بر این نکته صحه گذاشته شده است. رویکردی که تا حدود زیادی نگرانی دلسوزان کشور و انقلاب را برای بازگشت احتمالی ریل سیاست خارجی به دهه ۹۰ برطرف کرد.
ارسال نظرات