پایان صبر استراتژیک ایران!
در تحلیل تنشهای منطقه و جهان، همه سطوح اقتصادی، سیاسی و راهبردی قابل بررسی بوده و این سطوح قطعاً در روند تحولات نقش دارند ولی آنچه به عنوان زیربنای این تقابل در سطح کلان میتوان نام برد تقابل تمدنی است. تمدن اسلامی بعد از یک دوره طلایی شکوفایی به علل مختلف از جمله نفوذ و دشمنی غربیها به افول رفت و تمدن غربی با در پیش گرفتن رویه استعماری توانست کمکم به تمدن غالب در جهان تبدیل شود. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و خیزش عظیم ملت ایران و فراگیری نهضت الهی امام خمینی (ره)، زنگ پایان ماه عسل تمدن غربی در استثمار ملتها به صدا درآمده و تقابل حدود نیم قرنی غربیها با سردمداری امریکا با این انقلاب آغاز شد.
این روزها این گزاره را زیاد شنیدهایم که «حمله ترکیبی ایران به اسرائیل، گذار ایران از صبر راهبردی به حمله شدید تلافیجویانه بوده و قواعد بازدارندگی جدیدی را به رژیم صهیونیستی و دیگران دیکته کرده است.» ولی بهرغم صحت این گزاره در سطح راهبردی، تأثیرات این حمله بسیار بیشتر بوده و آغاز دوره جدیدی در منطقه و جهان را نشان میدهد. تصور کنید روزگاری با یک تشر مقامات امریکایی، دولتها تسلیم میشدند ولی امروز با وجود تلاشهای شدید امریکا و کشورهای غربی برای منصرف کردن، جمهوری اسلامی ایران حمله را طبق وعده داده شده انجام داد و اوج اقتدار امریکا این بود که مقامات این کشور بارها از ترس تلافی ایران گفتند که ما از حمله به کنسولگری خبر نداشتیم و اوج افتخار آنان این بود که در کمک به رژیم صهیونیستی تعدادی از پهپادها و موشکهای ایرانی را رهگیری کردند!
انقلاب اسلامی که عناصر تحقق بخش آن، فرزندان سرزمینی هستند که مردمان آن، سابقه دراز تمدنی و حکمی حتی در دوران پیش از اسلام داشته و با این سابقه بوده که اسلام شیعی را پذیرفتند، در طی حدود نیم قرن، شرارتها و دشمنیهای بسیاری را خنثی کرده و پشت سر گذاشتند و تلاش بسیاری برای قوی شدن انجام دادند تا زمانی برسد که بتوانند با اقتدار در برابر نظام سلطه و غرب وحشی بایستند و امروز حمله ترکیبی و بینظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه رژیم صهیونیستی، یک نقطه عطف در تحقق این آرمان است که نشان از تغییراتی شگرف در عرصه منطقه و جهان دارد. موشکهای ایرانی نه فقط تأسیسات نظامی رژیم صهیونیستی بلکه انگاره ترس جمهوری اسلامی ایران از افتادن به معرکه جنگ، انگاره شکستناپذیری این رژیم در اذهان مردم دنیا، انگاره ارض موعود و سرزمین وعده داده شده در اذهان صهیونیستهای چندملیتی مهاجر، انگاره ابرقدرتی امریکا و نظم امریکایی، و انگاره برتری سفیدپوستان غربی بر سایر ملل و تمدن غربی بر سایر تمدنها و مهمتر از همه قوه شناختی و محاسباتی سران رژیم صهیونیستی، امریکا و دولتهای غربی را هدف قرار داد.
یکی از مهمترین اهداف رژیم صهیونیستی از قتل عام مردم غزه، بازسازی انگاره بازدارندگی و تشدید ترس در دل ملتهای منطقه بود تا دیگر کسی جرئت حمله به این رژیم و مقابله با شرارتهای آن را نداشته باشد. هدفی که نه تنها مورد سخره ایرانیان قرار گرفت بلکه در واکنش به حمله به کنسولگری ایران در دمشق که تصور این رژیم درباره واکنش ایران، بیپاسخی یا پاسخ غیرمستقیم ضعیف از طرف ایران بود، سبب عملیاتی بینظیر و وسیع علیه این رژیم گردید. صدای غرش موشکهای ایرانی که به سوی رژیم صهیونیستی شلیک شد، ندای تغییراتی شگرف در سطح منطقه و جهان بود. امروز ایران به برکت انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و در نتیجه پایمردی مردانی پولادین ذیل این پرچم، بسیاری از معادلات جهانی را تغییر داده و مهمترین عنصر الهام بخش و یاریرسان ملتهای ستمدیده و تغییر دهنده نظم ناعادلانه جهانی شده است و صهیونیستها چه پاسخی به عملیات ترکیبی سپاه پاسداران بدهند و چه ندهند، بازنده این رویداد هستند و زوال آنها سرعت بیشتری گرفته و نظم جدیدی در منطقه استقرار خواهد یافت. امروز انقلاب اسلامی معمار نظم نوینی در منطقه غرب آسیا است که نویدبخش ایجاد تغییراتی شگرف در نظم جهانی است. امروز تصویر جدیدی از بازیگران منطقهای و جهانی به خصوص از ایراندر اذهان ملل منطقه و جهان نقش بسته است و ترتیبات امنیتی و راهبردی منطقه غرب آسیا و تصویر ایران، امریکا و رژیم صهیونیستی دیگر به ماقبل حمله ترکیبی سپاه علیه اسرائیل بازنخواهد گشت
پرده ای از همکاری مخفی اردوغان و اسرائیل
صلاح الدین خدیو
تردیدی نیست که آنچه اسرائیل در غزه انجام داده، از نسل کشی گرفته تا خانه کشی و بیمارستان کشی، مصداق بارز جنایت علیه بشریت است.
با این وجود چند روز است که یک کلیپ ساختگی در برخی کانال ها و حساب های اجتماعی پانترک می چرخد.
همین سرنخ کافیست که انگشت اتهام را به سوی ترکیه نشانه رفت و برای احتمال نفوذ مخرب آن در غزه تاسف خورد.
در کپشن فیلم نوشته شده که در خانههای ویران شدهی خان یونس، نقش پرچم کردستان بر دیوارها و شعارهایی از قبیل پیش به سوی آزادی عفرین یافت شده!
جاعلان در ادامه افزودهاند که اینها نشانه هم سنگری واحدهای مدافع خلق کرد سوریه و سربازان اسرائیلی است که از فرودگاه اربیل به تل آویو منتقل شدهاند!
طرفه این جاست که این جاهلان نمی دانند که پ.ک.ک و سازمان های اقماری آن اساسا پرچم مذکور را قبول ندارند.
دوما مقامات اربیل که متحد ترکیه هستند، ابدا اجازه ورود آنها را به اربیل نمی دهند، چه برسد به استفاده از فرودگاه آن!
حتی ترکیه حدود یک سال است که فرودگاه سلیمانیه را به ظن استفاده کردهای سوری در لیست سیاه قرار داده و عملا آن را از حیز انتفاع ساقط کرده است.
طبعا از سلیمانیه هم که مقامات آن متحدان نزدیک ایران هستند، هیچ پروازی به سوی اسرائیل انجام نمی شود!
پس مساله چیست؟
داستان این است که ترکیه که چهار سال قبل عفرین را اشغال کرد، در حال اجرای یک برنامه صد در صد اسرائیلی در آنست.
آنها منظما کردهای عفرین را از خانه و کاشانه هزار سالهشان در شیک ترین ملک سوریه اخراج می کنند.
ترک ها با شهرک سازی در عفرین، فلسطینی های اردوگاه یرموک را که در جنگ داخلی سوریه به مخالفان بشار اسد پیوستند و سپس آواره شدند، در سرزمین کردها اسکان می دهند.
درست مشابه کاری که اسرائیل در کرانه باختری و قدس شرقی انجام می دهد.
هدف اردوغان ایجاد کمربند امنیتی در مرزهای جنوبی ترکیه و کردزدایی از آنست.
جای تاسف است که اقلیتی از فلسطینی ها به مجری نقشههای شریرانه سلطان تبدیل شدهاند.
در شش ماه گذشته که اسرائیل غزه را ویران کرد و ایران بخاطر دفاع از منافع فلسطینی ها تا آستانه جنگ تمام عیار با اسرائیل پیش رفت، ترکیه به تجارت پرسود خود با کشور یهود ادامه داد و حتی صادرات ادوات نظامی را هم قطع نکرد!
در حالی که از لفاظی و زبان بازی انصافا از چیزی فروگذار نکرد!
بکش اما خطا نکن!
حنیف غفاری
آتش بس بگذارند طی ۶ یا ۸ هفتۀ آینده غذا و دارو وارد نوار غزه شود.در خصوص مواضع اخیر بایدن نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه سخن گفتن از تفکیک نتانیاهو و بایدن، تمایز میان واشنگتن و تلآویو و حتی اختلافات راهبردی و تاکتیکی طرفین در قبال تحولات منطقه ( ازجمله جنگ غزه ) اساسا خطاست. نباید فراموش کرد که از نخستین لحظه جنگ غزه تاکنون، بهمانند گذشته، واشنگتن بهمثابه متغیری وابسته به تلآویو وارد میدان شده و حتی در جنگ اخیر، بخش عمدهای از فرماندهی میدانی، نظامی و امنیتی نبرد نیز بر عهده پنتاگون و سنتکام است. ازاینرو ادعای بایدن مبنی بر خطا بودن رویکرد نتانیاهو، نوعی فرافکنی آشکار در قبال نقش پررنگ کاخ سفید در کشتار و نسلکشی غزه و البته شکست مشترک آمریکا-اسرائیل در میدان نبرد با حماس است.
نکته دوم اینکه آمریکا اخیرا پس از رأی ممتنع به قطعنامه شورای امنیت ( که در آن صرفا از آتشبس موقت در غزه سخن گفته شده بود)، بلافاصله این قطعنامه را اختیاری توصیف کرد تا صهیونیستها با خیالی راحت نسبت به لازمالاجرا نبودن آن، برای کودکان و زنان بیپناه فلسطینی خطونشان بکشند.فراتر از آن، هدف آمریکا از تأکید بر یک آتشبس موقت ۶ تا ۸هفتهای ،هرگز صیانت از جان انسانهای بیگناه در فلسطین نبوده و نیست.
هدف مشخص واشنگتن این است که حماس با آزادی همه اسرای صهیونیست در غزه موافقت کند و متعاقبا، مدتی کوتاه از نبرد به دور بماند و پس از پایان آتشبس موقت، رژیم اشغالگر قدس بدون هیچ نگرانی و دغدغهای ( ازجمله وجود اسرای صهیونیست در غزه)، به بمباران وحشیانهتر غزه، رفح و خان یونس بپردازد.این نقشه شوم مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، بارها از سوی حماس و گروههای مقاومت رصد شده و قطعا اجازه اجرایی شدن آن داده نمیشود. نکته پایانی اینکه بخشی از بازی تبلیغاتی بایدن و سخنان مزورانه وی در قبال جنگ غزه، ناظر بر نظرسنجیهای انتخاباتی در آمریکاست. با توجه به اینکه جنگ غزه تبدیل به پاشنه آشیل دموکراتها در ایالات مهم و سرنوشت سازی مانند میشیگان، پنسیلوانیا و نوادا شده است، اکنون بایدن بر آن است تا حداقل در ظاهر، بدون آنکه در عمل تغییری نسبت به سیاستهای وحشیانه مشترک خود و نتانیاهو در غزه صورت دهد، از تمایز و تفاوت ویژه خود با نتانیاهو و صهیونیستها سخن بگوید.قطعا این بازی نخنما نیز تاریخمصرف معینی دارد و نمیتواند تبدیل به یک سوپاپ اطمینان کاذب برای رئیسجمهور قاتل و کودک کش آمریکا شود.
ارسال نظرات