24 آبان 1402 - 09:26

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۲۴ آبان 

نقش رسانه در جنگ غزه و چند نکته

جعفر بلوری

دیروز یعنی در سی‌ونهمین روز جنگ غزه، دوستی در واکنش به پستی که در اینستاگرام راجع به «کودک‌کُشی» صهیونیست‌ها گذاشته بودم این سؤال را پرسید: «چرا اخبار کودکان فلسطینی که کشته می‌شوند را این‌طور پوشش می‌دهید ولی اخبار کشتار کودکان اسرائیلی و بریدن سر 40 کودک یهودی را پوشش نمی‌دهید؟» وقتی عذرخواهی رسمی «سارا سیدنر» خبرنگار سی ان ان و منتشر‌کننده این خبر جعلی را در کنار مواضع رهبران برخی از همین کشورهای حامی رژیم صهیونیستی مبنی بر رد این خبر برایش فرستادم، فقط سکوت بود که تحویلم داد! چرا برخی، دروغ‌های به این درشتی را باور می‌کنند؟ چرا تکذیبیه‌های متعدد و بزرگ‌تر از این دروغ را ندیده بود؟ آیا در دل این سؤال، رژیم اسرائیل، مظلوم تلقی نشده است؟ اگر بله، آیا اسرائیل واقعا مظلوم است؟! موضوع این یادداشت، نگاهی به «نقش و قدرت رسانه در جنگ غزه» و «واقعیت‌های میدانی جنگ» است. بخوانید:
1- تحولات این روزهای غزه را می‌شود از زوایای گوناگونی تحلیل کرد و در این بین؛ این رسانه‌ها هستند که تعیین می‌کنند، کدام زاویه را برجسته و کدام‌یک را حذف یا تحریف کنند تا دیده نشود. صهیونیست‌ها هم از همان ساعات ابتدائی شروع جنگ، تصمیم گرفتند در حوزه رسانه، روی «مظلوم‌نمایی» از خود و «هیولاسازی» از حریف متمرکز شوند. امکانات عظیم رسانه‌ای را هم که پشت «صهیونیسم جهانی» قرار دارد به میدان آوردند و با اضافه کردن «داستان» روی «اخبار جعلی» سعی در درگیر نمودن عواطف جهانیان به نفع خود کردند. «حماس 40 کودک اسرائیلی را سر بُرید» یا «کودکان اسرائیلی را سوزاندند» و «به کودکانمان تیر خلاص زدند» جزو آن خبرهایی هستند که با همین هدف جعل شدند و یکی دو روزی هم موفق شدند از خود، چهره‌ای مظلوم بسازند. این اقدام با دو هدف عمده انجام شد: اولا؛ همراه کردن افکار عمومی جهان و به‌تبع آن قدرت‌های جهان با خود علیه فلسطینی‌ها و ثانیا؛ توجیه جنایاتی که قصد انجامش را داشتند! در طول تاریخ و در حوزه افکار عمومی، اصولا صهیونیست‌ها با دو اصل کاملا ضد هم، امورشان را پیش برده‌اند: «مظلوم‌نمایی» و «جنایت برای ترساندن». افسانه «هولوکاست» برای مظلوم‌نمایی و «کشتارهای وحشیانه» برای ترساندن است. خود این موضوع که، مظلوم‌نمایی و جنایت، دو نقطه مقابل هم هستند هم جای تامل دارد! واقعیت این است که گاهی با به خدمت گرفتن «ثروت»، «علم» و «رسانه» ناممکن‌ها را ممکن می‌کنند!
اما جنایت هولناکی که در بیمارستان «المعمدانی» غزه رخ داد، در کنار فعالیت‌های خوب رسانه‌ای طیف مقابلِ صهیونیست‌ها، ورق را در حوزه «افکار عمومی» کاملا به نفع ملت مظلوم فلسطین برگرداند و صهیونیست‌ها را از همان روز به بازنده این جنگ تبدیل کرد. پلتفرم‌های دیجیتال و مجازی مثل اینستاگرام، یوتیوب و...هم که کنار صهیونیست‌ها قرار گرفته بودند، حریف کاربران خود در سرتاسر جهان نشدند و این‌طور بود که صهیونیست‌ها افکار عمومی را به طور کامل از دست دادند. کار به جایی رسیده که «الی کوهن»، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی می‌گوید اسرائیل دو هفته بیشتر فرصت ندارد و چنانچه به هدفش طی این مدت نرسد، فشار «افکار عمومی» کار را برای صهیونیست‌ها خیلی سخت کرده و «پنجره دیپلماسی نیز بسته خواهد شد.» نگاهی به تظاهرات‌های بی‌سابقه و بزرگی که همه روزه از غرب تا شرق عالم علیه صهیونیست‌ها برگزار می‌شود، بیندازید تا ببینید، پیروز جنگ روایت‌ها، چه کسی است.
2- اما در حوزه جنگ سخت نیز، فلسطینی‌ها «خوب» عمل کرده‌اند و نباید فریب جنگ روانی و رسانه‌ای صهیونیست‌ها را - چنان که آن دوست ما خورده بود - خورد. گرفتن تلفات از میان ژنرال‌های آمریکایی و صهیونیستی توسط جوانان فلسطینی، اتفاق بی‌نظیری است. تنها هنر صهیونیست‌ها طی 18 روزی که از حمله زمینی‌شان به غزه می‌گذرد، کودک‌کشی و انهدام بیمارستان‌ها و خانه‌ها و مدارس بوده است. چرا راه دور برویم. بگذارید اینجا عینا به گوشه‌ای از گزارش اخیر اندیشکده آمریکایی «مطالعات استراتژیک و بین‌المللی» اشاره کنیم تا شرایط میدانی جنگ غزه و وحشتی که دشمن از قدرت مقاومت دارد، معلومتان شود: «کاملا ممکن است این جنگ، اولین جنگ در تاریخ اسرائیل باشد که ارتش در آن جنگیده و شکست بخورد... این شکست برای اسرائیل فاجعه‌بار و برای ایالات متحده بسیار زیانبار خواهد بود. دقیقا به همین دلیل است که نباید نادیده انگاشته شود...» همین‌طور این اظهارات «توماس فریدمن» متخصص برجسته آمریکایی در حوزه سیاست خارجی که چند روز پیش «نیویرک تایمز» منتشر کرد: «صراحتا می‌گویم، برای من کاملاً روشن است که اسرائیل اکنون در معرض خطری واقعی و به‌مراتب بزرگ‌تر از هر زمان دیگری از سال 1948 قرار دارد. به سه دلیل مهم. نخست اینکه اسرائیل با تهدید مجموعه‌ای از دشمنان مواجه است که جهان‌بینی خداسالارانه را با تسلیحات مدرن قرن 21 ترکیب کرده‌اند و دیگر نمی‌توان آنها را به ‌عنوان گروه‌های کوچک شبه‌نظامی رده‌بندی کرد، بلکه آنها هر کدام دارای ارتش‌های جدید با تیپ‌ها، گردان‌ها، قابلیت‌های سایبری، موشک‌های دوربرد، پهپادها و پشتیبانی‌های فنی- لجستیک هستند. حماس‌، حزب‌الله لبنان، گروه‌های مقاومت اسلامی در عراق و حوثی‌ها در یمن... این نیروهای ضداسرائیلی مدت‌هاست که برای چنین روزی برنامه‌ریزی کرده و اکنون همه آنها کنار هم ظاهر شده‌اند و اسرائیل را از همه طرف تهدید می‌کنند.... هدف این است که اعتماد اسرائیلی‌ها را از بین ببرند و این امر را اثبات کنند که سرویس‌های دفاعی و اطلاعاتی تل‌آویو دیگر نمی‌توانند از آنها در برابر حملات غافلگیرانه محافظت کنند. اگر این مطلب به صورت کامل برای ساکنان اسرائیل اثبات شود، مجبور خواهند بود ابتدا از مناطق مرزی دور و سپس به طور کامل از اسرائیل خارج شوند. من از اینکه چه حجم از اسرائیلی‌ها این خطر را کاملا احساس می‌کنند، حیرت‌زده شدم.»
3- اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، شمار شهدای فلسطینی از عدد 11 هزار و500 نفر عبور کرده است و صهیونیست‌ها هم پنهان نمی‌کنند که 95 درصد آنها غیر نظامی هستند. چیزی نزدیک به یک‌چهارم ‌تانک‌ها و خودروهای زرهی صهیونیست‌ها منهدم شده (200 فروند) و به احتمال قریب به یقین، تلفات صهیونیست‌ها نیز از 3 هزار نفر عبور کرده است (صهیونیست‌ها به شدت اخبار تلفات خود را سانسور می‌کنند) این را می‌شود از گزارش‌هایی که هرازچندگاهی از دست صهیونیست‌ها دَر می‌رود فهمید. مثل گزارش آن خبرنگار صهیونیستی که تصاویر سردخانه‌ای مملو از اجساد نظامیان صهیونیستی را به قیمت بازداشت شدنش، منتشر کرد! این در حالی است که، نه حزب‌الله لبنان و نه انصارلله یمن، هنوز ظرفیت واقعی خود را به میدان نیاورده‌اند. گزارش‌هایی هم هست که می‌گوید، صهیونیست‌ها طی 18 روزی که از حمله زمینی‌شان به غزه می‌گذرد، تنها 10 درصد این باریکه آن هم در مناطق شمالی و حاشیه‌ای را تصرف کرده‌اند و برای همین10 درصد نیز خسارات و تلفات سنگینی متحمل شده‌اند. نبرد اصلی نیز در همان شمال غزه جریان دارد و درگیری‌های زمینی به مرکز و جنوب غزه نرسیده است. 18 روز 10 درصد با این همه خسارت و تلفات را معیاری بگیرید برای پیش‌بینی میزان خسارات و تلفات صهیونیست‌ها برای 100 درصد غزه و از آن سو به خط قرمز حزب‌الله لبنان، مقاومت عراق، انصارالله یمن و... نیز بیندیشید. پیش‌بینی فرجام این جنگ زیاد هم سخت نیست!
4- ذره‌ای تردید نباید داشت، اسرائیل بعد از جنگ غزه، با اسرائیل قبل از این جنگ، تفاوت‌های بنیادینی خواهد داشت. تفاوت در همه حوزه‌های نظامی، امنیتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خواهد بود. چرا که به قول فریدمن، حزب‌الله لبنان و انصارالله - که هنوز به طور جدی وارد معرکه نشده‌اند - برای چنین روزی آماده شده‌اند و اصولا فلسفه وجودی‌شان، مبارزه با صهیونیست‌هاست و به قول ستون‌نویس نشریه لوموند فرانسه، فقط 30 روز جنگ، اقتصاد اسرائیل را به خاک سیاه نشانده و 80 درصد پروژه‌های اقتصادی این رژیم را متوقف کرده است. همین دیشب نیز سیدعبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله یمن تاکید کرد صدها هزار یمنی آماده ورود به جنگ غزه‌اند و هر چه در توان دارند را برای این جنگ به میدان خواهند آورد.
به قول حضرت امام ره «امروز، روزی است که اگر با هم قیام کنند، اسرائیل به کلی از بین خواهد رفت. من امیدوارم که... این دولت‌های کشورهای اسلامی بیدار بشوند و با این ماده سرطانی که خطرش برای همه منطقه و برای اسلام است، قیام کنند و با حرف و صحبت و شوخی و مزاح مسائل را نگذرانند.» صحیفه امام، ج16، ص330، جماران،23 خرداد 1363.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز چهارشنبه ۲۴ آبان

وقاحت ژرمن ها در جنگ غزه
دکترحامد رحیم‌پور
عملیات «طوفان الاقصی» مقاومت اسلامی در 7 اکتبر و پاسخ وحشیانه رژیم‌صهیونیستی، افکار عمومی و دولت‌های اروپایی را به دوقطب متضاد تقسیم کرده است: «همبستگی با فلسطینی‌ها» و «حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل». درحالی‌که راهپیمایی‌های حمایت از فلسطین در خیابان‌های اروپا با وجود برخی ممانعت‌ها ادامه دارد، در پارلمان‌ها و کابینه‌های اروپایی اوضاع تا حد بسیار زیادی متفاوت است. در همین راستا اولاف شولز، صدراعظم آلمان از مخالفت با آتش‌بس «فوری» در نوار غزه درست در زمانی سخن به میان آورد که درخواست‌ها در سطح جهانی برای توقف درگیری افزایش یافته است. روزنامه‌های آلمانی نیز در همین راستا به صورت بی‌قید و شرط از اسرائیل حمایت می‌کنند.واقعیت این است که  از زمان آغاز روابط رسمی آلمان غربی با رژیم صهیونیستی در 1956، آلمان‌ها متعهد شده‌اند ضمن به رسمیت شناختن نسل‌کشی یهودیان اروپا به دست رژیم نازی، به جبران خسارات مادی و معنوی این واقعه بپردازند و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از تکرار آن، به هر شکل و در هرکجای جهان به کار گیرند. به‌علاوه آنان سیاست‌‌های حمایت‌گرایانه و همکاری‌های نزدیک با این رژیم را در ابعاد امنیتی و نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی  در پیش گرفته‌اند که از سوی تمام احزاب آلمانی لازم‌الاجراست. شایان ذکر است در سال 1952 معاهده لوکزامبورگ میان آلمان و رژیم صهیونیستی منعقد شد که دولت آلمان را موظف به پرداخت 1.53 میلیارد دلار به قربانیان هولوکاست می کرد. برآوردها نشان می‌دهد یهودیان تا سال 2018 مبلغی بسیار فراتر از این، یعنی حدود 74 میلیارد دلار از آلمان دریافت کرده‌اند که 30 میلیارد آن مستقیما به خانواده‌های بازماندگان قربانیان این حادثه تعلق گرفته و بقیه نیز در قالب خدمات بیمه‌ای، درمانی و تسهیلات مالی و بانکی در اختیار افراد متأثر از واقعه هولوکاست قرار گرفته است.    
 از نظر امنیتی و نظامی، آلمان همواره به حمایت بدون قید و شرط از امنیت و موجودیت رژیم صهیونیستی پرداخته است؛ از دهه 70 قرن بیستم (با وجود موانع قانونی) این کشور، اقدام به صدور گسترده انواع تجهیزات نظامی به رژیم صهیونیستی کرده که در رأس آن‌ها تحویل شش زیردریایی فوق‌پیشرفته «کلاس دولفین» با توانایی پرتاب موشک‌ دارای کلاهک اتمی است. آلمان همچنین با هرگونه تهدید نظامی و امنیتی منطقه‌ای علیه این رژیم جنایتکار، صریحاً مخالفت کرده است. به‌گونه‌ای که حتی حق مقاومت ضد اشغالگری برای فلسطینی‌ها را شناسایی نکرده و حملات دفاعی فلسطینی ها در نواره غزه را محکوم می‌کند. به لطف آلمان‌ها، رژیم صهیونیستی مشمول سیاست همسایگی اروپا در حوزه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) است. آلمان تلاش کرده از پتانسیل همکاری اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه برای کاهش تنش‌ها میان اعراب و رژیم صهیونیستی استفاده کند. برلین در عین نشان دادن حساسیت به  نقض حقوق‌بشر در سایر کشورهای منطقه، در بیشتر موارد مبادرت به نادیده گرفتن اقدامات ضد حقوق بشری رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطینی کرده است. با اوج‌گیری درگیری‌ها در غزه و بمباران و حملات وحشیانه شبانه‌روزی رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی در این منطقه، آمار شهدای فلسطین به ویژه کودکان و زنان از مرز 11هزار نفر و آمار زخمی‌ها از 38 هزار نفر عبور کرده است. بیش از 41 هزار واحد مسکونی به طور کامل تخریب شده و بیش از 222 هزار واحد مسکونی آسیب دیده‌اند. حدود 900هزار نفر از مردم غزه از خانه و کاشانه خود تبعید و آواره شده‌اند. پرسش این است: واکنش مقامات آلمانی به این جنایات ضد حقوق بشری رژیم صهیونیستی چه بوده است؟ از ابتدای بحران اخیر اولاف شولتز صدر اعظم آلمان و آنالنا بربوک وزیر امور خارجه (حداقل دو بار) به سرزمین های اشغالی سفر کرده و حمایت خود را از مقامات رژیم صهیونیستی اعلام داشته‌اند.همان طور که اشاره شد، آن ها ضمن مخالفت با برقراری آتش‌بس، به بهانه مبارزه با تروریسم، دست رژیم آدمکش اسرائیل را برای ارتکاب هر جنایتی باز گذاشته‌اند. در همان روزهای نخستین، اخبار حکایت از آمادگی مقامات آلمانی برای تحویل پهپادهای عملیاتی به رژیم صهیونیستی علیه گروه‌های فلسطینی داشت. در داخل آلمان نیز ابتدا مقامات سیاسی و امنیتی این کشور، برگزاری تجمعات ضد صهیونیستی و در حمایت از مردم مظلوم فلسطین را ممنوع اعلام کردند. اقدامات و موضع‌گیری‌های جانبدارانه مقامات آلمانی از رژیم کودک‌کش صهیونیستی، نشان‌ از به سخره گرفتن ارزش‌های خودساخته‌ای است که آنان خود را مدافع آن می‌خوانند. اکنون عملکرد دوگانه مقامات آلمانی، پیش چشم جهانیان بیش از پیش آشکار است: هزاران انسان بی‌گناه که روزانه توسط جانیان صهیونیست به خاک و خون کشیده می‌شوند، هیچ اهمیتی برای مقامات پرمدعای آلمانی ندارند.برای حکمرانان آلمان، تنها دفاع بی‌قید و شرط و کورکورانه از رژیم وحشی صهیونیستی مهم است. ارزش‌هایی که آلمان‌ها مدعی آن هستند، صرفا ابزارهای فشار سیاسی علیه سایر ملت‌های – از دید آنان- ناهمسو هستند.  خوشبختانه به پشتوانه فضای مجازی، نقاب از چهره افرادی چون وزیر خارجه آلمان افتاده است؛ او که همواره پشت نقاب حقوق زنان، حقوق بشر و کودکان مخفی شده بود، اکنون با رسوایی نادیده گرفتن این ارزش‌ها مواجه است. پشت کردن به این همه مخالفت مردم در سراسر جهان با رفتارهای دوگانه غربی‌ها به‌ویژه آلمان‌ها، حکایت از آن دارد که از این پس، افکار عمومی ادعاهای صرف را نمی‌پذیرد و جهان، آبستن تحولاتی بزرگ برای زدودن هر چه بیشتر نقاب از چهره حامیان رژیم کود‌ک کش صهیونیستی است؛ آلمان نمی‌تواند «گناه تاریخی» خود را با آلوده کردن دستانش به خون هزاران زن و کودک بی‌گناه فلسطینی پاک کند. از اکنون تا همیشه، رد خون بی‌گناهان فلسطینی بر دستان حاکمان آلمان مانده است
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۲۴ آبان

اکو، سازمانی منطقه‌ای با تأثیرگذاری فرامنطقه‌ای

حسن رشوند

تاشکند، پایتخت ازبکستان هفته گذشته (۱۸ و ۱۹ آبان) به مدت دو روز میزبان شانزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اقتصادی (اکو) بود و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از سه کشور مؤسس این سازمان، همچون گذشته نقشی فعال در این اجلاس داشت. اکو سازمانی است که در سال ۱۳۶۴ (۱۹۸۵ میلادی) در بحبوحه جنگ ایران و عراق به ابتکار ایران با عضویت ترکیه و پاکستان تشکیل شد و اکنون با توسعه‌ای که در آن صورت گرفته است ۱۱ کشور به عضویت آن در آمده‌اند. هدف از تشکیل این سازمان ارتقای شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار و افزایش سطح زندگی و رفاه مردم، گسترش تجارت درون منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و حذف موانع تجاری، تلاش برای ادغام تجارت کشور‌های منطقه و ارتقای همکاری‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و علمی، توسعه زیربنا‌های حمل و نقل و ارتباطات، توسعه همگرایی بخش دولتی و خصوصی با تأکید بر آزادسازی اقتصادی و تدوین برنامه مشترک برای توسعه منابع انسانی و بهره‌برداری از منابع طبیعی اعلام شده است.
این سازمان منطقه‌ای ۸ میلیون کیلومتر مربع مساحت و بیش از نیم میلیارد جمعیت و به تعبیری یک شانزدهم جمعیت جهان را در خود جای داده است. آنچه نقطه قوت و وجه تمایز اکو با سازمان‌های همنوع آن به شمار می‌آید، عضویت تعدادی از کشور‌های دارای انرژی جهان (نفت و گاز) در این سازمان، اشراف بر چند موقعیت استراتژیک جهانی و قرار داشتن در منطقه هارتلند جهان، همسایگی با چند دریای مهم، شرایط ژئوپلیتیک و سرزمینی منحصر به فرد، دارا بودن مسیری کوتاه و مقرون به صرفه از اروپا به آسیا برای تجارت و حمل و نقل و داشتن بازار مصرف قابل توجه است که شاید هیچ یک از سازمان‌های اقتصادی جهان از چنین ویژگی‌هایی برخوردار نباشند.
در شرایطی که نظم جهانی در حال تغییر به چندجانبه‌گرایی است، سازمان‌هایی از جنس اکو با ویژگی‌ها و ظرفیت‌های این چنینی، می‌تواند منشأ تحول بزرگ منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای باشد. اکو با ظرفیت‌هایی که دارد می‌تواند در برابر اتحادیه‌های منطقه‌ای، نظیر اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج‌فارس فعال‌تر و حتی مکملی برای اتحادیه‌ای، نظیر اوراسیا باشد. البته توسعه نیافتن زیرساخت‌های ریلی و حمل‌و نقل هوایی و زمینی از یک‌سو و موانع اداری و تعرفه‌ای در تجارت بین اعضا از سوی دیگر، مانعی بزرگ بر سر راه رسیدن سازمان به اهدافش است که امید است با فعالیتی که دولت سیزدهم در زمینه تجارت با همسایگان در قالب پیمان‌های منطقه‌ای دارد، هر چه زودتر این ضعف و خلأ مرتفع گردد.
نظر به اینکه گسترش تجارت درون سازمانی از اولویت‌های سازمان اکو است، ایران نیز به دنبال گسترش سهم تجارت خود با اعضا از ۷ درصد فعلی به ۲۰ درصد است. بر همین اساس و منطبق بر آمارها، در هفت ماهه امسال میزان تجارت تهران با اعضای سازمان اکو، با رشد ۱۸ درصدی در وزن و ۴/۵ درصدی در ارزش همراه بوده است.
جمهوری اسلامی ایران همواره عضو فعال این سازمان بوده و صرف نظر از برخی دوره‌ها و کم کاری‌هایی که صورت می‌گرفته، غالباً دولت‌های مستقر در این نزدیک به چهار دهه از عمر اکو، سعی بر ارتقای این سازمان داشته‌اند. به ویژه اینکه این نگاه با روی کار آمدن دولت سیزدهم شتاب قابل توجهی گرفته است. اگرچه گفته می‌شود، سازمان اکو در بسیاری از ابتکارات جهانی به عنوان یک شریک فعال و جدید حضور دارد و نقش سازنده در پیشبرد اهداف توسعه پایدار در برخی حوزه‌ها از جمله در برخی حوزه‌های همکاری‌های اقتصادی داشته است، اما آنچه دیده می‌شود فاصله بسیاری با آرزو‌هایی دارد که کشور‌های عضو تاکنون داشته‌اند. تعرفه‌های تجاری دو طرف نه تنها هنوز به حد مطلوب که بیانگر گسترش روابط کشور‌های عضو اکو باشد، نرسیده، بلکه کشور‌هایی که قرار بود تعرفه گمرکی بیشتر کالا‌های خود راصفر کرده یا به صفر نزدیک کنند، تاکنون یا این کار را نکرده یا اگر هم انجام داده‌اند تعرفه‌های صفر شامل کالا‌های بی‌ارزشی همچون سنگ پا بوده است. این درحالی است که زمانی یک سازمان اقتصادی منطقه‌ای می‌تواند موفق باشدکه مشکل تجارت و مسیر‌های آن را حل کرده باشد. تاکنون مسیر‌های ترانزیت شرق به غرب و شمال به جنوب هیچ کدام به مرحله بهره برداری کامل نرسیده‌اند و پروژه‌های مربوطه به کندی پیش می‌روند، توسعه حمل و نقل هوایی کشور‌های عضو به ویژه با ایران بسیار ناقص است، در واقع می‌توان گفت که حمل و نقل هوایی میان ایران با کشور‌های آسیای میانه بسیار ناچیز و در حد صفر است، توسعه حمل و نقل ریلی و دریایی هم کندتر از حد انتظار است و مناسبات تجاری کشور‌ها بسیار پایین‌تر از ظرفیت‌ها و انتظارات است.
اما در عین حال باید گفت که یکی از مفاهیم کلیدی که سیاست خارجی دولت سیزدهم را می‌توان حول آن مورد تفسیر قرار داد، دیپلماسی اقتصادی است. توجه دولت به دیپلماسی اقتصادی و استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک برای تعریف مناسبات دوجانبه وچندجانبه اقتصادی، از ابتدا مشهود بوده و با گذشت دو سال از فعالیت آن آشکارتر شده است.
خروجی و نتیجه رایزنی‌های دوجانبه و چندجانبه دولت با مقامات رسمی کشور‌های عضو اکو از مصادیق بارز آن است. عضویت رسمی ایران در اجلاس همکاری‌های شانگهای، حرکت به سوی تکمیل عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، عضویت در بریکس وآوردن اکو بر روی ریل توسعه روابط و رفع نیاز‌های اقتصادی ۱۱ کشور عضو، نشان می‌دهد که چنین منظومه‌ای به خوبی در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان در دوره جدید تبلور پیدا کرده است.
با وجود این تلاش ها، شایسته است دولت سیزدهم که داعیه دار گسترش روابط با همسایگان و اولویت دادن به آن‌ها را بر هر گونه رابطه بین‌المللی دیگر در عرصه سیاست خارجی ترجیح می‌دهد، به سازمان اکو به دیده یک ظرفیت ویژه بنگرد تا از ظرفیت‌های آن استفاده بیشتر شود. چراکه اکو سازمانی است که می‌تواند در حل بسیاری از مشکلات کشور‌های عضو در حوزه تجارت و عرصه دیپلماسی و فشار به قدرت‌های زیاده خواه تأثیر گذار و تمام کننده باشد

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۲۴ آبان

درس عبرت برای نتانیاهو

رژیم صهیونیستی باوجود جنایات فراوانی که درحدود ۴۰روز گذشته انجام‌داده، نتوانسته است به اهداف‌خود دست‌یابد و همین مسأله سبب سردرگمی مقامات این رژیم شده است.

صهیونیست‌ها از زمان شروع دور جدید جنایات‌شان اعلام کردند که هدف از این عملیات، نابودی حماس است و از همان زمان شروع به کوچاندن اجباری مردم غزه از خانه‌های خود کردند، اما مجموعه تحولات جنگ غزه به خوبی آشکار کرد که صهیونیست‌ها تا این لحظه به اهداف خود دست نیافته‌اند. شواهد هم نشان می‌دهد که تل‌آویو در روز‌های پیش رو از توان و بنیه کافی برای اجرایی کردن پروژه خود برخوردار نیست. مقاومت جانانه نیرو‌های حماس در مقابل جنایات اسرائیل و ضرباتی که در این مدت از سوی مقاومت به صهیونیست‌ها وارد شد، نشان می‌دهد گروه‌های مقاومت از توان نظامی کافی برای دفاع از خود برخوردارند و می‌توانند روی پای خود بایستند. از سوی دیگر مردم غزه نیز به هیچ‌وجه تسلیم خواسته صهیونیست‌ها نشده و با وجود همه نقشه‌ها و طرح‌هایی که نتانیاهو برای سرکوب مردم غزه داشت، اما اهالی این منطقه همچنان در شمال وجنوب‌غزه حضور دارند. نکته مهم‌تر آن‌که ازابتدای شروع عملیات طوفان‌الاقصی تاکنون به توان رزمی‌حماس هیچ‌خللی واردنشده است. بسیاری از کارشناسان نظامی و آگاهان به تحولات منطقه اتفاق نظر دارند که حتی به ۵ درصد بنیه دفاعی نیروی مقاومت هم آسیبی وارد نشده و با وجود ادعا‌های نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، حماس موقعیت خود را همچنان حفظ کرده است. صهیونیست‌ها در حالی مدعی هستند کنترل غزه را از دست حماس خارج کرده‌اند که نیرو‌های مقاومت نه تنها همچنان بر نوار غزه مدیریت دارند بلکه با قوت تمام حتی دورترین شهرک‌ها در فلسطین اشغالی را مورد هدف موشک‌های خود قرار می‌دهند و از سوی دیگر نیرو‌های ارتش رژیم صهیونیستی را که در حال عملیات زمینی در غزه هستند با کمین‌های شوک‌آور مواجه می‌کنند. انتشار تصاویر و فیلم‌هایی متعدد از تانک‌های سوخته و تجهیزات نظامی صهیونیست‌ها، همچنین افزایش تلفات نظامیان این رژیم حاکی از آن است که نه تنها حماس از توانایی لازم برای برخوردی سخت با نیرو‌های متجاوز برخوردار است بلکه تمامی نقشه‌های دولت رژیم صهیونیستی را نقش بر آب کرده است. واقعیت جنگ غزه نشان می‌دهد گروه‌های جهادی به سادگی قابل مهار شدن نیستند و نمی‌توان آن‌ها را براحتی از بین برد و نابود کرد. در کنار این شکست‌ها برای رژیم صهیونیستی باید به خیزش‌های ضد صهیونیستی در بین ملت‌های جهان اشاره کرد که صهیونیست‌ها و حامیان‌شان را بیش از گذشته تحت فشار قرار داده است. بعد از جنایات اخیر رژیم اشغالگر قدس علیه فلسطینی‌ها، شاهد حمایت‌های بی‌سابقه‌ای از فلسطینی‌ها بودیم به‌گونه‌ای که تاریخ چنین تجربه‌ای را به یاد ندارد و این حرکت بزرگ جهانی ضد‌صهیونیستی در حالی صورت می‌گیرد که این نظام آپارتاید بر جریان اصلی رسانه‌های جهان تسلط دارد، اما رویکرد اطلاع‌رسانی نیرو‌های مقاومت به خوبی در برابر جنگ روایت‌هایی که صهیونیست‌ها راه انداخته‌اند، ایستادگی کرده است.

سیامک باقری | تحلیلگر مسعناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۲۴ آبان

پشت پرده یک انتصاب در بریتانیا

عبدالرضا فرجی راد

با اینکه انتظار می رفت ریشی سوناک نخست وزیر بریتانیا خانم سوئلا براورمن وزیر کشور را از کابینه اخراج کند ولی اصلا انتظار نمی رفت که دیوید کامرون نخست وزیر پیشین به سمت وزیر خارجه منصوب شود.

خانم براورمن بعنوان چهره ای تند و محافظه کار، اظهاراتش در یکی دو هفته اخیر باعث دردسر برای نخست وزیر شده بود. در ابتدا پس از تظاهرات هفته پیش در اعتراض به کشتار مردم غزه توسط رژیم صهیونیستی اعلام نمود که باید جلوی این تظاهرات نفرت انگیز گرفته شود که منجر به اعتراضاتی در داخل بریتانیا گردید. بعد از آن در مقاله ای که به یکی از روزنامه های جزیره جهت چاپ ارسال نمود پلیس انگلیس را متهم به طرفداری از تظاهر کنندگان کرد که این امر نخست وزیر بریتانیا را بیشتر مصمم نمود که وی را از کابینه خارج کند بویژه آنکه قبل از چاپ مقاله نخست وزیر از وی خواسته بود که مقاله مورد نظر را تعدیل نماید که وزیر کشور سابق اعتنایی به تذکر نخست وزیر نکرد.

به همین دلیل با خروج «براورمن» از کابینه، جیمز کلورلی وزیر خارجه جابجا شد و به وزارت کشور رفت اما هیچکس در بریتانیا تصور نمی کرد که دیوید کامرون نخست وزیر پیشین برای وزارت خارجه انتخاب شود. نخست وزیر پیشینی که در زمان انتخاب بعنوان رییس اجرایی کشور جوانترین نخست وزیر در ۲۰۰ سال گذشته شناخته می شد و در دوره حکمرانی اش سه اتفاق مهم رخ داد.

یکی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی بود که حرف و حدیث های بسیار داشت. با اینکه خود دیوید کامرون مخالف خروج کشورش از اتحادیه بود ولی شرایط آن زمان انجام انتخابات خروج از اتحادیه را ضروری تشخیص داد و بر خلاف انتظار وی رای دهندگان به خروج رای دادند که همین امر سبب شد که وی پس از شش سال زمامداری از پست نخست وزیری استعفا دهد. دومین اتفاق مهم ریسک وی برای برگزاری رفراندوم استقلال اسکاتلند بود که قبل از رفراندوم خروج از اتحادیه انجام شد.با اینکه به وی توصیه میشد که دست به این اقدام نزند ولی وی ریسک آن را پذیرفت و با خوش شانسی مواجه شد که با یک اکثریت چند درصدی مردم به استقلال رای ندادند و خواهان ماندن در چارچوب بریتانیا شدند.

حادثه بعدی سفر وی همراه با رییس جمهور وقت فرانسه به لیبی در بحبوحه بهار عربی بود که بعد از ملاقات با قذافی اعلام کردند از مخالفین حمایت می کنند و اتفاقات بعدی در لیبی رخ داد.

انتخاب دیوید کامرون توسط ریشی سوناک به این دلیل مورد تعجب واقع شد که دیوید کامرون هم میتواند رقیبی برای خود نخست وزیر باشد و هم دیوید کامرون در کابینه فعلی مخالفینی دارد. البته بعضی ها فکر می کنند که انتخاب دیوید

کامرون به این دلیل است که ریشی سوناک در نظر دارد در سیاست خارجی خود تغییراتی را اعمال کند که البته بعید بنظر میرسد. زیرا سیاست خارجی بریتانیا اگر قرار بود تغییری بکند با حضور جیمز کلورلی هم این تغییرات قابل انجام

بود حتی خود دیوید کامرون اعلام کرده که در مورد حوادث اخیر خاورمیانه از سیاست قبلی پیروی میکند و تغییری در آن ایجاد نخواهد کرد. این تغییر بیش از آنکه به سیاست خارجی مربوط باشد بیشتر به سیاست داخلی جزیره بر می گردد. به این علت که بر اساس آخرین برآوردها حزب محافظه کار در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و حدود ۲۰ در صد از حزب رقیب برای انتخاباتی که یکسال دیگر انجام می شود، عقب تر است. از طرفی بر اساس نظرسنجی ها بسیاری از رای دهندگان به خروج از اتحادیه اروپایی الان از رای خود پشیمانند و اگر در مقطع فعلی رفراندومی صورت پذیرد

اکثریت به عدم خروج رای خواهند داد.در واقع ریشی سوناک بدنبال آن است که با بعضی جابجایی ها و اقدامات فاصله خود را از رقیب کمتر کند تا بتواند در انتخابات پارلمانی سال آینده دوباره نخست وزیر بریتانیا شود که میتوان گفت کاری سخت در پیش رو دارد.

 

روزنامه وطن امروز

نتیجه بازی در زمین واشنگتن و تل‌آویو

حنیف غفاری

ولودیمیر زلنسکی ،رئیس‌جمهور اوکراین تبدیل به یک شکست‌خورده تمام‌عیار در نظام بین‌الملل شده است.درحالی‌که تل‌آویو در سایه حمایت‌های واشنگتن و اتحادیه اروپا مشغول نسل‌کشی و تخریب نوار غزه می‌باشد، مقامات اوکراینی روزبه‌روز بیشتر به شکست نهایی در جنگ با روسیه نزدیک می‌شوند. زلنسکی که از ابتدا، خود را به‌عنوان متغیری وابسته به کاخ سفید و رژیم اشغالگر قدس در کی یف معرفی نموده است، اکنون از سوی غرب بابت مذاکرات صلح با روسیه و پذیرش برخی شروط مسکو جهت پایان دادن به جنگ تحت‌فشار قرارگرفته است. اگرچه رئیس‌جمهور اوکراین این موضوع را ظاهرا تکذیب کرده است، اما شواهد و مستندات موجود و همچنین سکوت معنادار بازیگران غربی نشان می‌دهد که تاریخ‌مصرف زلنسکی برای آن‌ها به پایان رسیده است. 
اخیرا رئیس‌جمهور اوکراین با «اورزولا فون در لاین»، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا دیدار کرده و در این دیدار، نسبت به وضعیت جنگ ابراز نگرانی کرده است. سخنان   «والری زالوژنی» فرمانده کل ارتش اوکراین که وضعیت در خط مقدم جنگ را به‌مانند یک «بن‌بست» توصیف کرده است، جایی برای فرار زلنسکی از واقعیت باقی نگذاشته و مسیر وی به‌سوی شکست نهایی را هموارتر ساخته است. 

واقعیت امر این است که زلنسکی بابت بازی در زمین ناتو و همراهی با ایده گسترش ناتو به شرق ( باهدف محاصره راهبردی و جغرافیایی روسیه)، بدترین خطای ممکن را مرتکب شد. مقامات آمریکایی به رئیس‌جمهور اوکراین وعده داده بودند که جنگی میان کی یف و مسکو در کار نخواهد بود و اگر چنین مسئله‌ای رخ دهد، به حمایت‌های همه‌جانبه خود از کی یف روی خواهند آورد. اما اختلاف میان اعضای ناتو بر سر توصیف میدان جنگ و نحوه مواجهه با آن از ابتدا محرز بود. اکنون تاب‌آوری بسیاری از دولت‌های اروپایی در حمایت از دولت زلنسکی به پایان رسیده و فرا متن میدان جنگ اوکراین کاملا برخلاف محاسبات و القائات اولیه غرب به دولت این کشور پیش می‌رود. 
اکنون اوکراین تبدیل به یک زمین سوخته شده و خبری نیز از عضویت این کشور در اتحادیه اروپا و ناتو نیست!
به عبارت بهتر، زلنسکی بر اثر بازی در زمین آمریکا و رژیم اشغالگر قدس یک بازی دوسر باخت را تجربه کرده  و گریزی از فرجام این بازی نیز وجود ندارد.عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی و اتحادیه اروپا، دو وعده مطلق و متقن غرب به رئیس‌جمهور زودباور اوکراین در ابتدای وقوع جنگ بود اما اکنون بازیگران غربی حاضر به پذیرش یک بازیگر جنگ‌زده و دردسرساز در بین خود نیستند. گفتاردرمانی سیاستمدارانی مانند جوبایدن ، ماکرون ، اولاف شولتس  و جوزف بورل نیز نتوانسته است منجر به نجات زلنسکی از سقوط و شکست قطعی در جنگ شود.شکست در نبرد باخموت و ناکامی ارتش در ضد حمله علیه روسیه در مناطق شرقی( دونتسک و لوهانسک) موضوعی نیست که دیگر زلنسکی بتواند آن‌ها را با استناد به پروپاگاندای رسانه‌ای و تبلیغاتی غرب لاپوشانی کند، ضمن آنکه عاملان غربی جنگ اوکراین نیز دیگر تمایلی در خصوص لاپوشانی این موارد ندارند.

روزنامه رسالت
 
نشست ریاض و پیام انفعال حکام عرب
هدی شکیبایی
روز شنبه بیستم آبان‌ پس از گذشت بیش از یک ماه از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به غزه، سران سازمان همکاری‌ اسلامی بالاخره در ریاض پایتخت عربستان گرد هم آمدند تا درباره وضعیت غزه، گفت‌وگو کنند اما فقط جمهوری اسلامی ایران بود که با دست پر در این اجلاس حضور یافت و چند ایده عملیاتی برای پایان دادن به نسل‌کشی مردم فلسطین توسط رژیم صهیونیستی ارائه داد.
اما نتیجه اجلاس متناسب با ظرفیت دنیای اسلام و حجم حضور توده‌های ملت‌های اسلامی در صحنه نبود. ظرفیت‌های کشورهای اسلامی با نتیجه این اجلاس اصلا با هم همخوانی ندارد.
انتظار از سازمان همکاری‌ اسلامی با ظرفیت‌ عظیمی که در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی دارد، با بیانیه صادر‌شده قابل مقایسه نیست. دولت‌های عربی - اسلامی با مواضع بسیار نازلی که گرفتند، عامدانه در مقابل رژیم صهیونیستی عقب‌نشینی کردند. این موضوع نشان می‌دهد این کشورها تا چه میزان قابل توجهی به غرب و رژیم صهیونیستی وابستگی و دلبستگی دارند. اگر غیر از این بود، حالا باید صدای دولت‌های عربی بلندتر از صدای مردم‌شان شنیده می‌شد. بیانیه پایانی نشست اضطراری سازمان همکاری‌ اسلامی بسیار ضعیف و منفعلانه بود. جمهوری اسلامی ایران زحمت زیادی برای برگزاری این نشست اضطراری کشید و انتظار می‌رفت نتیجه اجلاس اقدام عملی دولت‌های عربی -  اسلامی در مقابل رژیم صهیونیستی باشد.
نتیجه این نشست، افکار عمومی ملت‌های مسلمان را سرخورده کرد. وقتی 57 کشور عربی - اسلامی هیچ تحرک و اقدام عملی‌ای‌ نسبت به مساله فلسطین علیه رژیم صهیونیستی انجام ندهند، نباید انتظار داشته باشیم سازمان ملل، کشورهای غربی، دولتمردان غربی و اتحادیه اروپایی گامی برای توقف جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطین بردارند. در واقع وقتی دولت‌های اسلامی چنین موضع منفعلانه‌ای در مقابل اسرائیل و نسل‌کشی مردم فلسطین اتخاذ می‌کنند، چه انتظاری از اروپایی‌ها می‌رود که حمایت از رژیم صهیونیستی را کنار بگذارند و ماشین کشتار صهیونیست‌ها را متوقف کنند؟
موضعی که دولت‌های اسلامی در نشست اضطراری سازمان همکاری‌ اسلامی گرفتند، اصلا قابل مقایسه با مواضع مردم خود نسبت به مساله فلسطین نیست. دولت‌های عربی - اسلامی حداقل به ملت‌های خودشان خیانت کردند؛ ملت‌هایی که جلوتر از دولت‌های‌شان در حمایت از غزه حرکت کردند و حالا از مواضع دولت‌ها سرخورده شده‌اند.
این بیانیه و موضع‌گیری‌های دولت‌های عربی- اسلامی هرگز رژیم صهیونیستی را وادار به توقف جنایاتش نخواهد کرد، بلکه برعکس، بیانیه اخیر سازمان همکاری‌ اسلامی پیام انفعال کشورهای مسلمان را به سرزمین‌های اشغالی مخابره می‌کند و باعث می‌شود دست رژیم صهیونیستی برای قتل عام بیشتر مردم فلسطین بازتر باشد. موضع‌ اخیر دولت‌های عربی، اقدامی خیانت‌آمیز بود و این پیام را به رژیم صهیونیستی ارسال کرد که ماشین کشتار علیه فلسطین هر قدر هم سرعت داشته باشد، ما اقدامی نخواهیم کرد.
اساسا موضع کشورهای عربی در نشست اخیر سران سازمان همکاری‌ اسلامی صرفا به محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی محدود بود، بدون اینکه اقدامی عملی در حمایت از مردم فلسطین صورت دهند. برخی دولت‌های عربی و اسلامی می‌توانستند با قطع ارتباطات اقتصادی خود با رژیم صهیونیستی، سرزمین‌های اشغالی را برای توقف جنایاتش علیه غزه تحت فشار قرار دهند اما از انجام این کار برای مردم فلسطین هم دریغ کردند.
* جمهوری اسلامی ایران، پرچمدار مقابله با اسرائیل
جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری بود که از روزهای ابتدایی جنگ، در حمایت از فلسطین به میدان آمد. سفرهای دیپلماتیکی که حسین امیرعبداللهیان انجام داد و همین‌طور تماس‌های تلفنی متعددی که رئیس‌جمهور با سران کشورهای خارجی برقرار کرد، نشان داد عزم جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین جدی است. مردم مظلوم فلسطین از جمهوری اسلامی ایران انتظار داشتند به عنوان پرچمدار مقابله با اسرائیل، زبان گویای آنها در عرصه‌های بین‌المللی باشد؛ آن هم در شرایطی که دولت‌های غربی به حمایت تمام قد از اسرائیل برخاسته بودند و دولت‌های عربی در انفعال به سر می‌بردند. جمهوری اسلامی و مردم ایران بخوبی توانستند انتظار مردم فلسطین و گروه‌های مقاومت فلسطینی را برآورده کنند. این موضوعی است که رهبران مقاومت فلسطین در نوار غزه نیز بر آن تاکید دارند و معتقدند ایران بخوبی صدای مظلومیت و اقتدار مردم غزه را به گوش دنیا رساند. 
در ارتباط با نشست سران سازمان همکاری اسلامی نیز انتظار می‌رفت تریبون این نشست، همچنین اتحادیه عرب، صدای رسای فلسطین باشد و مطالبات آنها را فریاد بزند.
سخنان حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدابراهیم رئیسی در این نشست و ارائه راه‌حل‌های دهگانه برای پایان دادن به جنایات رژیم صهیونیستی، چیزی بود که از جمهوری اسلامی انتظار می‌رفت. رئیس‌جمهوری اسلامی ایران از ابتدایی‌ترین مساله‌ای که مردم فلسطین در پی جنایات اخیر فریاد می‌زدند، یعنی توقف ماشین کشتار رژیم صهیونیستی صحبت کرد؛ از رفع محاصره نوار غزه برای امدادرسانی به مردم مظلوم فلسطین صحبت به میان آورد؛ خواستار خروج نظامیان صهیونیستی از نوار غزه شد؛ اینها مطالبه مردم فلسطین است.
موضع جمهوری اسلامی ایران بسیار دقیق و حکیمانه بود. آن هم در شرایطی که دولت‌های عربی در انفعال محض به سر می‌برند. در میان تمام کشورهای عربی، این جمهوری سلامی ایران بود که صدای مردم مظلوم نوار غزه شد. همین مواضع در مجمع عمومی سازمان ملل و... نیز از زبان ایران بیان شده است. راه‌حل‌های فوری که توسط جمهوری اسلامی پیشنهاد شد، درخواست‌های واقعی مردم فلسطین است. 
«تسلیح فلسطین» یکی از راهکارهایی بود که رئیس‌جمهور در نشست سران سازمان همکاری اسلامی در غزه ارائه داد اما 57 کشور اسلامی با سطح بالایی از ذخایر نفتی، گازی و حتی ذخایر انسانی هیچ زمانی به ندای مظلومیت فلسطین گوش نداده‌اند. تجسم کنید اگر این کشورهای عربی - اسلامی با ثروت عظیمی که در اختیارشان است، دست فلسطینی‌ها را برای مبارزه با اسرائیل پر کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اثری از رژیم اشغالگر نخواهد ماند. نیازی به اعزام ارتش کشورهای عربی برای کمک به فلسطین نیست. اگر تنها اقدام به تسلیح گروه‌های فلسطینی کنند، مردم فلسطین می‌توانند حداقل یک جنگ برابر با رژیم صهیونیستی داشته باشند. آیا نیابد کمی از ظرفیت قابل توجهی که کشورهای عربی - اسلامی در اختیار دارند، برای مبارزه با اسرائیل در اختیار مردم فلسطین قرار گیرد؟ این ننگ است که کشورهای عربی از ظرفیت‌های عظیمی برخوردار و ثروتمند باشند اما مردم فلسطین در مقابل دشمن جنایتکار خود دست خالی مبارزه کنند. به همین خاطر است که می‌گوییم موضع کشورهای عربی در ریاض، خیانت به ملت فلسطین است.
این موضوعی بود که رئیس‌جمهور کشورمان نیز به آن اشاره کرد و با سرزنش دولت‌های عربی، خطاب به آنها گفت اگر نمی‌توانید جنایات رژیم را متوقف کنید، اگر نمی‌توانید محاصره نوار غزه را رفع کنید، اگر نمی‌توانید نظامیان رژیم را از نوار غزه بیرون کنید، اگر نمی‌توانید آنها را محاکمه کنید و... حداقل دست مردم فلسطین را از سلاح پر کنید تا بتوانند خودشان در برابر رژیم بایستند، کما اینکه تا الان هم خودشان در برابر رژیم ایستاده‌اند.
* رفراندوم؛ راهکاری عادلانه برای تعیین سرنوشت مردم فلسطین 
پیشنهاد و راهکار مطرح‌شده از سوی ایران برای آینده فلسطین، یک ایده منطبق با استانداردهای بین‌المللی است؛ تعیین سرنوشت به دست خود مردم فلسطین. این چیزی است که اروپایی‌ها خیلی مدعی آن هستند و معتقدند همه چیز را باید به همه‌پرسی گذاشت و هر تصمیمی را باید از صندوق‌های رای بیرون آورد. این پیشنهاد جمهوری اسلامی هم ناظر به همین مساله است و از طریق همین راهکار سیاسی‌ که مطرح شده، جمهوری اسلامی خواستار این است که فرصتی فراهم شود تا ملت فلسطین سرنوشت خود را به رای بگذارد. ایده پیشنهاد شده از سوی ایران، معیاری است که اروپا بشدت با آن آشنایی دارد.
اینکه این پیشنهاد چقدر امکان اجرایی شدن دارد، به این بستگی دارد که سازمان ملل تا چه اندازه به ادعاهایش پایبند است. رجوع به آرای مردم مساله‌ای است که کشورهای غربی دائما آن را به مثابه پتکی بر سر سایر کشورها می‌کوبند و هر زمانی که بخواهند از مردم سایر ملت‌ها باج‌خواهی کنند، موضوع رجوع به آرای مردمی را مطرح می‌کنند. حالا این اجازه باید به ملت فلسطین هم داده شود که رای و نظر آنها چیست. ملت فلسطین شامل مسلمانان، یهودیان و مسیحیانی است که ساکنان اصلی فلسطین هستند و جمهوری اسلامی معتقد است نظام سیاسی آینده فلسطین را باید مردم فلسطین رقم بزنند و آن را از طریق برگزاری یک همه‌پرسی مشخص کنند. 
پیشنهاد جمهوری اسلامی کاملا نقطه مقابل طرح غربی‌هاست که به دنبال تقسیم سرزمین فلسطین بین مردم فلسطین و اشغالگران صهیونیست هستند. در حال حاضر از یک سرزمین 27 هزار کیلومتر مربعی، تنها 5 هزار کیلومتر آن در اختیار فلسطینی‌هاست و 22 هزار کیلومتر مربع در اختیار رژیم اشغالگر صهیونیستی است. دلیل اینکه مردم فلسطین با طرح 2دولتی مخالفت می‌کنند نیز همین است. در حالی که صاحبان اصلی سرزمین فلسطین کمتر از 10 درصد سرزمین را در اختیار دارند، مهاجران اشغالگری که از سایر کشورها به فلسطین رفته‌اند، 90 درصد آن را تحت اشغال خود گرفته‌اند.
به طور کلی در اتفاقات اخیر غزه و بویژه پس از عملیات توفان الاقصی، ۲ کشور بودند که بسیار فعالانه وارد صحنه شدند؛ آمریکا به حمایت از رژیم صهیونیستی و ایران به حمایت از مردم مظلوم فلسطین. هر ناظر بیرونی بخوبی می‌توانست این صحنه را درک کند. در حالی که هیچ کشور اسلامی بزرگ یا کوچکی جرأت نمی‌کرد وارد صحنه شده و از جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی صحبت کند، جمهوری اسلامی وارد صحنه شد. هیچ رهبر اسلامی به اندازه رهبر معظم انقلاب در صحنه پیام‌رسانی برای ملت فلسطین و دنیا درباره جنایات رژیم صهیونیستی نبود. تبیین اتفاقاتی که در غزه در حال رخ دادن است، از سوی ایشان بی‌نظیر بود. به گفته خود فلسطینی‌ها، به پشت‌گرمی جمهوری اسلامی است که به مبارزه با رژیم صهیونیستی ادامه می‌دهند.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات