«سید مصطفی صدرزاده» از رزمندگان مدافع حرم حضرت زینب (س) و فرمانده گردان عمار لشگر فاطمیون بود که در عملیات محرم به دست تروریستهای تکفیری به شهادت رسید.
وی متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵در شهرستان شوشتر استان خوزستان بوده است. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش ازخاندان جلیله سادات است. نتیجه ازدواج طلبه شهید در سال ۸۶، دو فرزند یک دختر و یک پسر است که به یادگار مانده است.
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع رزمندگان لشگر فاطمیون و در خط مقدم جبهه مقاومت سوریه خاطرهای از شهید مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم) را روایت کرده است: «درایام فاطمیه سال قبل بود که شهید حسین بادپا اینجا آمد. در دیرالعدس دیدم که یک صدای خیلی برجسته و مردانه تهرانی از پشت بیسیم می آید. حسین بادپا پشت بیسیم با سید ابراهیم داشت صحبت می کرد، نمی شناختمش! پرسیدم این جوان تهرانی از کجا در تیپ فاطمیون جا گرفته؟!
صبح که برگشتیم از حسین بادپا پرسیدم که این سید ابراهیم کیه که با این صدای بلند و مردونه صحبت می کرد؟! سید را نشان داد گفت : این!
یک جوان باریک و نحیف! گفتم من فکر می کردم یک آدم با هیکل بزرگ الان باید باشد با آن صدای کلفت و بلند!
یک جوان تو دل برویی بود، آدم لذت می برد نگاهش کند؛ من واقعا عاشقش بودم. آن وقت این جوان چون ما راهش نمی دادیم بیاید اینجا رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد، زرنگ به این می گویند!
به ما و امثال ما که اینجا آمده ایم، زرنگ نمی گوید. به آنها که دنبال مال جمع کردن و… هستند [زرنگ] نمی گویند! زرنگ و با ذکاوت کسی است که اینطور کار را بدست می آورد و بالاترین بهره را از آن میگیرد و به نحو احسن از فرصت استفاده می کند.
چرا این کار را کرد؟ چون قیمت داشت. إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ، خدا کسی را که در راهش جهاد می کند دوست دارد. اگر کسی را خدا دوست داشته باشد محبتش، عشقش، عاطفه اش و همه چیزش را در دلها پراکنده می کند».
تحسین روایت مصطفی
هفته پیش بود که در مراسمی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر دو کتاب که هر دوی این کتاب ها در مورد شهید مصطفی صدرزاده است، رونمایی شد. در این مراسم که در پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور باعنوان «مثل مصطفی» برگزار شد، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) بر کتاب «اسم تو مصطفاست» زندگینامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده به روایت همسر شهید منتشر شد.
متن تقریظ بدین شهر است:
«بسمه تعالی صفا، اخلاص، صِدق، ایثار، ترجیح رضای حضرت حق بر همه چیز، بر همهی عشقها و همهی محبوب ها.. اراده و عزم راسخ در راه خدا و عشق به اهل بیت علیهم السلام، نمایشگر بخشی از شخصیت ممتاز شهید عزیز مصطفی صدرزاده است. سلام خدا بر او، و بر همسر صبور و دیگر وابستگانش، نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است.»
کتاب دیگر کتابی است با عنوان «سرباز روز نهم»؛ متن تقریظ رهبری بر این کتاب نیز به شرح زیر است:
«بسمه تعالی. پیش از این کتاب دیگری در شرح حال شهید صدرزاده خواندهام، ولی ابعاد شخصیت محبوب و چندجانبهی این شهید عزیز در این کتاب بیشتر بیان شده است. این چهرهی برجسته بیشک یک الگو است برای جوانان امروز و فردا. ارادهی قوی، فهم درست، روحیهی ایثار، شجاعت، خستگیناپذیری، ادب، دلِ انباشته از محبت و صفا، و بسی دیگر از خصوصیات برجسته، بخشهائی از شخصیت این جوان فداکار و انقلابی نسلهای دوم و سوم انقلاب است. خواندن این کتاب برای من غبطهانگیز است. این گل های سرسبد به چه مقاماتی رسیدند، و من و امثال من چگونه در این مسیر، پای در گل ماندیم. سلام و صلوات خدا بر شهید مصطفی صدرزاده و همسر صبور و پدر و مادر ایثارگر او.اسفند ۴۰۱»
* چرا روایت صدرزاده؟
راضیه تجار نویسنده «اسم تو مصطفاست» سال هاست که در حوزه نویسندگی فعالیت دارد و شاگردان خوبی را نیز در این راه تربیت کرده است. او درباره کتاب «اسم تو مصطفاست» گفته است؛ « وجوه شخصیت شهید صدرزاده را انسان تدریجاً با مطالعهی همین کتاب و کتابهای دیگر درباره ایشان میتواند به دست بیاورد. این شهید یک جوانی بوده که با پتانسیل و یک شور و نشاط درونی با گرایشهای مذهبی و افق دید خیلی وسیعی داشته است؛ به این صورت که به روزمرگیها قانع نبودند. با وجود اینکه ازدواج میکند و همسرش را هم خیلی دوست داشته و همسرش هم همان جور به ایشان علاقهی زیادی دارد و تدریجاً این علاقهمندیها هم بیشتر میشود. اما این چیزها هیچکدام برای مسیر و اهدافی که شهید به آن معتقد، مانع نبوده است.»
محمدمهدی رحیمی، پژوهشگر و از نویسندگان کتاب «سرباز روز نهم» نیز درباره شخصیت شهید مصطفی صدرزاده می گوید؛ «من فکر میکنم که مصطفی به آن مسیری که میرفت خیلی اعتقاد داشت، دل صافی داشت و بدون هیچ چیزی آدمها را دوست داشت. شما ارتباطات این آدمها با مصطفی را نگاه کنید. مصطفی خیلی آدمها را دوست داشت. کار فرهنگی آنجایی روی مخاطبت جواب میدهد که تو او را بخواهی و دوستش داشته باشی. برادرت و مادرت را چطور دوست داری؟ همان طور دوستش داشته باشی. آن وقت است که آن کار فرهنگی جواب میدهد ولو شده یک نفر. فکر میکنم مصطفی این ویژگی را داشت. چرا کار فرهنگیاش جواب میدهد؟ چرا دست روی هر کاری میگذارد موفق میشود؟ پایگاه نوجوانان میزند، پایگاه بسیج راه میاندازد، هیئت راه میاندازد، سوریه میرود. با بچهها کار میکند. در سوریه بین مردم هست. فعالیت میکند. فکر میکنم دلیل عمدهاش همین است که مصطفی مردم را دوست داشت. مخاطبش را دوست داشت و به خاطر همین تأثیرگذار شد. حاضر بود از همه چیزش بزند برای آن بنده خدا یک کاری کند.»
نسیم اسدپور
ارسال نظرات