31 تير 1402 - 08:09

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز شنبه ۳۱ تیر

تاوان سنگین دولت سوئد برای توهین به قرآن
محسن پاک آیین
هتک حرمت قرآن در سوئد و دادن مجوز از سوی پلیس این کشور به فرد هتاک برای اهانت به ارزش‌های دینی از چند منظر باید مورد توجه قرار گیرد.
نخست این‌که پلیس سوئد یکی از ارکان دولت این کشور محسوب می‌شود، بنابراین دولت سوئد مسئول مستقیم در این رابطه است و نمی‌تواند خود را تبرئه کند و در واقع باید پاسخگوی اصلی به جهان اسلام و مردم مسلمان باشد، چرا که پلیس دستور مقامات بالاتر را اجرا می‌کند.
دوم این‌که مسلم شده صهیونیست بین‌المللی در ارتباط با هتک حرمت به جهان اسلام در پی تحریک دولت سوئد است و این موضوعی فراتر از این کشور بوده و مسلمانان جهان باید به آن توجه کرده و اهداف مشکوک این پروژه خطرناک را شناسایی کنند و اقدامات لازم را انجام دهند. 
سوم این‌که معتقدم این اقدام دولت سوئد باعث اتحاد مسلمانان در جهان شده و کشور‌های مسلمان به نوعی اعتراض خود را به دولت سوئد نشان می‌دهند.
البته صرف برگزاری تجمعات اعتراضی نمی‌تواند پاسخ مناسبی به این اقدام اهانت آمیز باشد، بلکه همه کشور‌های مسلمان باید در یک اقدام مشترک تمام همکاری‌های اقتصادی خود با کشور سوئد را متوقف و ضمن تحریم کالا‌های سوئدی از خرید و فروش آن خودداری کنند. 
علاوه بر این باید موضوع کاهش روابط سیاسی کشور‌های مسلمان با دولت سوئد مورد توجه قرار گیرد و در یک اقدام هماهنگ و از مسیر سازمان همکاری اسلامی دولت‌های مسلمان ضمن اخراج سفیر سوئد روابط خود با این کشور را تا سطح کاردار تقلیل دهند یا این‌که روابط سیاسی خود را به حالت تعلیق درآورند.
چهارم این‌که باید از سوئد خواسته شود این فرد هتاک به مجازات برسد و همچنین تامین امنیتی نداشته باشد و بی‌عملی در برابر این هتاکی باعث نشود دیگران هم بتوانند به چنین جسارت‌هایی ادامه دهند.
در مجموع اگر کشور‌های جهان اسلام به صورت هماهنگ و متحد با همراهی یکدیگر طرح‌هایی مشترک را در مواجهه با سوئد اجرا کنند، این باعث خواهد شد نه‌تن‌ها سوئد از تداوم چنین رفتار‌هایی عقب‌نشینی کند بلکه بقیه کشور‌هایی که در معرض تحریکات صهیونیست‌ها هستند هزینه هتک حرمت به قرآن را سنگین بدانند و وارد این بازی‌های خطرناک نشوند.
در چنین شرایطی باید همچنان اعتراضات دولت‌ها و ملت‌های اسلامی به سوئد تداوم پیدا کند تا درسی برای دولت این کشور و سایر کشور‌هایی شود که خواهان اهانت به ارزش‌های دینی و اسلامی هستند. دولت سوئد با این اقدام خود را منفور اسلام و مسلمانان جهان اسلام کرد و این ننگی است که به زودی پاک نخواهد شد. 
جمهوری اسلامی ایران که پیشگام دفاع از اسلام و ارزش‌های دینی و اسلامی بوده در این حادثه می‌تواند دوباره پیشقراول باشد و دستگاه دیپلماسی با دعوت از سفیران کشور‌های مسلمان در ایران درباره اقدامات مشترک و متحد علیه کشور‌های اهانت‌کننده مشورت کنند و از آن‌ها بخواهد تا از طریق دولت‌های خود اقدامات لازم را در خصوص برخورد دیپلماتیک و حقوقی با دولت سوئد انجام دهند.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز شنبه ۳۱ تیر

اظهارات خام و حساسیت‌زا  حل مسئله حجاب را به تأخیر می‌اندازد

محمدصادق فقفوری
در شرایطی که رهبر معظم انقلاب به زیست مهربانانه همه اقشار جامعه در کنار هم تأکید می‌کنند و رؤسای قوا هم بر اجرای مرّ قانون و پرهیز از رفتار‌های سلیقه‌ای در برخورد با ناهنجاری‌های اجتماعی اصرار دارند، اظهارات برخی از صاحبان تریبون پیرامون حجاب، بر دوقطبی‌های کاذب و افزایش گسست اجتماعی دامن می‌زند. 
اکنون و در شرایطی که مواجهه افراد با مقوله حجاب، بیشتر از آنکه برخاسته از فرهنگ و علقه‌های اعتقادی شخصی باشد، به نمودی کژ برای ابراز عقاید سیاسی تبدیل شده است، اظهارنظر‌های معوج پیرامون پوشش، بر گسترش ناهنجاری‌ها می‌افزاید. به عبارت دیگر، گوینده صحبت‌های غیرکارشناسی پیرامون حجاب، بر لجاجت سیاسی برخی از افراد می‌افزاید که نتیجه آن افزایش ناهنجاری‌های اجتماعی است. خصوصاً اگر مخاطبان رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی نسبت به فرد اظهارنظرکننده حساس باشند و اصطلاحاً اظهارات او را ترند کنند، بیان ناراست از سوی چنین فردی، اتفاقاً و مستقیماً باعث بیشتر شدن ناهنجاری‌ها خواهد شد. 
«مریض» خطاب کردن دختران و زنانی که شاید به دلایل سیاسی به صورت مقطعی، یا حتی به دلایل اعتقادی و به صورت دائم، خود را ملزم به رعایت قانون در مقوله حجاب نمی‌دانند، بیشتر از آنکه علاجی برای ناهنجاری‌های اجتماعی باشد، بر گسترش آن دامن خواهد زد. 
درست است که تریبون‌داران و سایر کسانی که اظهاراتشان در رسانه‌ها دست به دست می‌شود، نسبت به حجاب احساس مسئولیت دارند و باید هم برای بهبود آن صحبت کنند، اما صحبت حساسیت‌زا در شرایط کنونی، دمیدن بر تنور ناهنجاری است. علاوه بر این، افکار عمومی، حتی بخشی از اذهان جامعه معتقد و متدین، نسبت به اظهارنظر‌های خارج از عرف، حساس شده و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، آن را به حساب فهم ناصحیح گوینده از وضعیت جامعه و اقتضائات آن می‌گذارد. نتیجه تکرار این اظهارنظرها، لوث شدن بیش ازپیش صحبت‌ها پیرامون حجاب و بی اعتباری رسانه‌ای گویندگان این صحبت هاست. 
نقاط اشتراک جامعه ایرانی کم نیست. حماسه به یادماندنی جشن خیابانی غدیر یکی از نماد‌ها و نمودهاست که ثابت می‌کند روح معنویت در بین ما ایرانیان رخنه کرده است. دهه محرم و هیئات چندین هزارنفری هم یکی دیگر از وجوه اشتراک ایرانیان است که هر سال باشکوه‌تر از سال گذشته برگزار می‌شود. رهبر معظم انقلاب بار‌ها بر رشد ایمانی جامعه ایرانی تأکید و برای آن مصادیق فراوانی هم ذکر کرده‌اند. 
با این همه اشتراکات، دمیدن بر سوژه اختلافی شده حجاب در منابر و بلندگوها، آن هم با جملات نسنجیده و آن هم از سوی کسانی که رسانه منتظر ضریب دادن به اظهاراتشان است، رشتن پنبه‌های وحدت جامعه ایرانی است. حالا زمانی است که سخنرانان باید برای هر جمله شان یک پیوست رسانه‌ای داشته باشند، وگرنه صحبت نکردن را بر ایراد سخن ترجیح دهند. حتی اگر مشاور رسانه‌ای و پیوست رسانه‌ای در دسترس نیست، رصد جزئی و مختصر شبکه‌های مجازی هم نشان می‌دهد که صحبت نکردن پیرامون حجاب از سوی برخی، بسیار بهتر و پرفایده‌تر از صحبت کردن شان پیرامون حجاب است. 
گسترش روابط با همسایگان، دستاورد‌های علمی، وضعیت مسکن یا حتی گرانی مرغ و گوشت، موضوعات بهتری برای صحبت هستند، تا حجاب که سخن گفتن درباره آن در شرایط کنونی، نیازمند تدقیق بیش از پیش است. اصلاً مگر قرار است وضعیت حجاب، با سخنرانی‌های غیرکارشناسی به صورت متکلم وحده حل شود؟! ناهنجاری اجتماعی یک دغدغه مردمی است و با رویکرد‌های مردمی هم در کنار اقدامات عملی حاکمیت، و نه صحبت‌های یک طرفه، حل می‌شود. رهبر معظم انقلاب پیش از این روشن بینانه تصریح کرده‌اند که «این مسئله [حجاب]قطعا حل خواهد شد.» فقط این اظهارنظر‌های خام و حساسیت زا، حل شدن مسئله حجاب را به تأخیر می‌اندازد.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز شنبه ۳۱ تیر
حلقه مفقوده خصوصی‌سازی در فوتبال
مهدی حسن‌زاده
 سال گذشته بود که سرانجام گام اولیه برای خصوصی سازی دو باشگاه ورزشی بزرگ و پرطرفدار کشور برداشته شد و با پذیره نویسی سهام جدید برای پرسپولیس و استقلال، این دو باشگاه وارد بورس شدند و هر کدام بیش از 200 میلیارد تومان منابع مالی جدید از این طریق به دست آوردند. تا این جای کار اتفاق بزرگی رخ داده بود. ورود به بورس یعنی شفافیت مالی و از همین رهگذر، صورت های مالی این دو باشگاه منتشر شد و اطلاعات جالبی از قراردادهای این دو باشگاه با بازیکنان و کادرفنی و بدهی های انباشته به بازیکنان قبلی و کادرفنی سابق افشا شد.
ذات حرکت به سمت خصوصی سازی و حضور در بورس، ایجاد شفافیت است و نتایج مثبت این شفافیت حداقل در این دو باشگاه تا حدی دیده شد. به گونه ای که اکنون بستن قراردادهای نجومی برای این دو باشگاه سخت شده است و چنان که در فصل جاری می بینیم، این دو باشگاه در جذب بازیکنان جدید گران قیمت ناکام مانده‌اند و حتی برخی بازیکنان خوب فصل های قبل خود را از دست داده اند. با این حال و با وجود برخی اقدامات مثبت در ایجاد شفافیت در بخشی از فوتبال کشور، چرا پروژه شفافیت در این عرصه ناقص مانده است و منتج به بهبود کارایی در ورزش و به ویژه فوتبال نشده است؟
واقعیت این است که ما پروژه اصلاحات اقتصادی در ورزش و به ویژه فوتبال را به طور ناقص و صرفا از دریچه خصوصی سازی و بدون توجه به الزامات قانونی مربوط به شفافیت و ایجاد بسترهای اقتصادی مناسب برای ورزش و به خصوص فوتبال پیگیری کرده ایم. درست است که شفافیت برای دو باشگاه اصلی، بخشی از فوتبال ایران را  وارد اتاق شیشه ای می کند اما بخشی دیگر که هنوز الزام قانونی صریحی برای انتشار صورت های مالی ندارد به هزینه های نجومی خود در فوتبال ادامه می دهد و در نتیجه فعلا پروژه شفافیت به ضرر باشگاه های شفاف و به نفع رقبای غیرشفاف جلو می رود.
برای مواجهه با این مسئله یک الزام مهم قانونی باید پیش روی دولت و مجلس قرار گیرد. تدوین قانون  یا قوانینی که ضمن تعیین منابع مالی پایدار برای ورزش و به ویژه فوتبال از محل گردش مالی این بخش، بتواند شفافیت و نظارت پذیری تمام عیار برای همه ارکان ورزش و به ویژه فوتبال فراهم کند.در حقیقت تدوین قوانین در این زمینه دو هدف را باید دنبال کند:
نخست، سهم باشگاه ها به عنوان سرمایه گذاران اصلی ورزش از محل گردش مالی این بخش مشخص شود. گردش مالی که به ویژه در بخش حق پخش تلویزیونی و تبلیغات مرتبط با مسابقات ورزشی می تواند آورده ای چند هزار میلیارد تومانی را به خصوص برای ورزش پرطرفداری نظیر فوتبال فراهم کند. در این زمینه، اتکای صرف به بند «پ» ماده 92 قانون برنامه ششم توسعه راهگشا نیست، چون این حکم بسیار کلی و موجز است و خواستار ایجاد تمهیدات قانونی در خصوص تقسیم درآمدهای تبلیغاتی ناشی از پخش مسابقات ورزشی شده است. مشخص است که تمهیدات قانونی در این بند یعنی تدوین قانونی که جزئیات درآمدهای مرتبط با گردش مالی بخش ورزش و سهم اجزای فعال در بخش ورزش به ویژه باشگاه ها را مشخص کند.
دوم، شفافیتی همه جانبه برای همه باشگاه های ورزشی فعال در کشور به ویژه با اولویت ورزش های پرطرفدار از جمله فوتبال، کشتی، والیبال، بسکتبال، فوتسال و ... فراهم کند که برمبنای آن هیچ باشگاهی نتواند قواعد« فیرپلی مالی» را که یکی از اساسی ترین مبناهای قانونی مرتبط با باشگاه داری در قوانین حقوقی در جهان است، زیر پا بگذارد.
در حقیقت آن چه در 2 سال اخیر و با وجود فعالیت های ارزشمند سازمان خصوصی سازی در زمینه شفاف سازی فوتبال دیده شد، فرایندی بود که با وجود آثار مثبت آن، به نتیجه چندان موفقی نرسید. فرایندی که باید با تدوین قوانینی مشخص به نفع شفافیت و تقویت پایه اقتصاد ورزش، اصلاح شود.
 
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۳۱ تیر

جنایات نوادگان وایکینگ‌ها! 

مسعود اکبری

هتک حرمت قرآن کریم در کشور سوئد و اصرار بر تکرار این عمل شنیع، یک‌بار دیگر نقاب را از چهره دولت‌های اروپایی کنار زد. این اقدام موهن که با پشتیبانی سرویس‌های جاسوسی غربی- عبری انجام شده است از چند منظر قابل بررسی است:
1-«وایکینگ‌ها» دزدان دریایی منطقه اسکاندیناوی
یعنی سوئد، دانمارک و نروژ فعلی بودند. اجداد سوئدی‌ها بیش از 2 قرن، انواع جنایت‌ها و غارتگری‌ها را مرتکب شدند. قربانیان وایکینگ‌ها، به این قوم وحشی، «دنی» هم می‌گفتند که به معنی «شمالی‌های بی‌دین و ایمان» بود.
براساس اسناد موجود، یکی از منابع اصلی درآمد وایکینگ‌ها در کنار غارت و دزدی، تجارت بردگان بوده است. وایکینگ‌ها به سنگدلی و قسی‌القلب بودن نیز مشهور بودند و به عنوان نمونه، برده‌های خود را برای خدایان دروغین و یا اربابان خود قربانی کرده و سر می‌بریدند که در بین بردگان، کودکان و زنان نیز وجود داشتند!
2- امپراطوری رسانه‌ای غرب با تبلیغات دروغین این‌گونه القاء کرده که سوئدی‌ها مردمانی صلح‌جو و آرام و بافرهنگ هستند و به شدت به حقوق بشر پایبند می‌باشند؛ به نظر شما این توصیف‌ها منطبق بر واقعیت است؟! به این موارد توجه کنید: کشور سوئد در «سرقت خودرو» و «دوچرخه دزدی» جزو 5 کشور نخست دنیا است.  سوئد در سرقت از منازل و اماکن نیز آمار تکان‌دهنده‌ای دارد و جایگاه چهارم جهان را به خود اختصاص داده است.
براساس گزارش روزنامه ایندیپندنت، سوئد کشوری با بالاترین میزان جرائم جنسی در اتحادیه اروپا است. بر همین اساس موسسه «گیت استون» به سوئد لقب «پایتخت تجاوز جنسی در غرب» را داده است. طبق نتایج یک تحقیق در سوئد، 47 درصد از زنان گفته‌اند که پس از غروب آفتاب جرأت خروج از منزل را ندارند. به طور متوسط در هر روز حدود 30 زن مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند.
قاچاق انسان برای مقاصد جنسی و به کارگیری مجانی آنها (برده‌داری)، رایج‌ترین شکل‌های قاچاق انسان در کشور سوئد به عنوان مدعی حفظ و پیشگامی حقوق بشر است. قربانیان قاچاق انسان در سوئد عمدتا زنان و کودکان اهل اروپای شرقی و آفریقا هستند. کمیسیون اروپا پیشتر اعلام کرده بود که کودکان مهاجر با خانواده یا بی‌خانواده در سوئد به شکلی گسترده در معرض خطر قاچاق و استثمار قرار دارند.
خشونت با سلاح گرم، نژادپرستی، نقض حقوق کودکان، نقض حقوق زندانیان، نقض حقوق بومیان و...از دیگر مصادیق نقض فاحش حقوق بشر در سوئد است.
3- سوئد، «بهشت تروریست‌های ضدایرانی» است. دولت سوئد به دفعات از تروریست‌های ضدایرانی حمایت کرده و از آنان میزبانی کرده است. بخشی از منافقین پس از پایان یافتن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سوئد را به دلیل آزادی‌های تروریستی که می‌توانند در آن کشور داشته باشند برگزیدند و در آنجا اقامت یافتند. آنها دولت سوئد را هم‌سو با خود می‌دیدند. منافقین- قاتلین 17 هزار ایرانی- همچنان در سوئد حضور دارند و در برهه‌های مختلف دست به اقدامات خرابکارانه می‌زنند؛ اقداماتی که با حمایت دولت سوئد انجام می‌شود.
براساس اسناد منتشر شده در دهه گذشته که حضور اعضای منافقین در فضای مجازی پررنگ‌تر شد، افرادی از کشورهای سوئد، فرانسه و آمریکا به آلبانی رفتند و به منافقین آموختند که چگونه در شبکه‌های اجتماعی فعالیت کنند و به تبلیغ و نشر پیام‌های دروغ و خشونت‌آمیز بپردازند.
همدستی دستگاه قضایی سوئد و منافقین در ماجرای بازداشت و محاکمه غیرقانونی «حمید نوری»، از جدیدترین مصادیق اقدامات ضدایرانی و ضدحقوق بشر توسط سوئد است.
4- حالا، دولت سوئد با آن سابقه و کارنامه سیاه در نقض حقوق بشر، در ماههای اخیر دومرتبه به هتک حرمت قرآن کریم اقدام کرده است. براساس مستندات منتشر شده، نقش موساد در این اقدام موهن دولت سوئد، پررنگ و قابل تأمل است.
به نظر شما چرا موساد این طراحی را صورت داده است؟! پاسخ را باید در داخل سرزمین‌های ‌اشغالی جست‌وجو کرد. اطلاعات منتشر شده نشان می‌دهد فرد عراقی اهانت‌کننده به قرآن در سوئد با موساد مرتبط بوده است. نکته قابل توجه این‌جاست که چهره‌های تندرو کابینه نتانیاهو با این موضوع مرتبط بوده و از آن دفاع کرده‌اند.
هدف صهیونیست‌ها، آغاز موج اهانت به قرآن از جانب افراد لاابالی و بی‌اعتقاد در اقصی نقاط جهان است. یهودیان افراطی در رژیم صهیونیستی یکی از شیوه‌های فرار از فشارهای اخیر مقاومت را توهین مستقیم به اسلام می‌دانند. یک مقام امنیتی صهیونیست اخیرا اذعان کرده وضعیتی که اسرائیل از حیث‌ امنیتی در آن به سر می‌برد فاجعه‌بار و بی‌سابقه است. اما به فضل الهی، حماقت صهیونیست‌ها در راه‌اندازی این بازی خطرناک، به تسریع در نابودی آنان و محو شدن اسرائیل از روی کره زمین منجر خواهد شد.
5- طرح‌ها و اقداماتی همچون قرآن‌سوزی و دیگر اقدامات شبکه جهانی صهیونیسم نشان‌دهنده عمق وحشت و نگرانی دشمنان از فراگیری دین مبین اسلام در سراسر جهان است. براساس گزارش «مرکز تحقیقات پیو» در آمریکا و وب‌سایت «ایزی فاند» جمعیت مسلمانان در اروپا با شتاب معناداری رو به افزایش است. این در حالی است که رشد اسلام‌گرایی در آمریکا و روسیه به مراتب بیشتر از اروپا بوده و هست.
براساس داده‌های منتشر شده، جمعیت مسلمانان در اروپا در سال ۱۹۹۰ میلادی 29 میلیون نفر یعنی ۴% جمعیت اروپا و در سال ۲۰۱۰ میلادی 44 میلیون نفر و ۲۰۲۰ میلادی 51 میلیون نفر یعنی بیش از ۸% جمعیت اروپا بوده است. طبق پیش‌بینی مرکز تحقیقات پیو، این آمار در سال ۲۰۵۰ به 12درصد بدون احتساب مهاجران و 21 درصد با احتساب مهاجران خواهد رسید.
چندی پیش مجله فرانسوی فیگارو در گزارشی با عنوان «رشد خرید قرآن فرانسوی زبان» نوشت: «فروش قرآن ترجمه شده به فرانسه به شکل قابل توجهی در سایت آمازون بالا رفته است.»
در حال حاضر با توجه به این واقعیت غیرقابل انکار و غیرقابل کنترل، جای تعجب نیست که دولت و احزاب افراطی غربی که غالباً راست‌گرایان افراطی حامی رژیم صهیونیستی هستند، نفرت خود را با توهین به پیامبر اسلام (ص) و قرآن و نمادهای اسلامی نمایش می‌دهند و البته به فضل الهی همین مسئله مجدداً عامل تشویق بیشتر مردم به شناخت اسلام و قرآن خواهد شد.
6- مردم و دولت‌ها در سراسر جهان و از جمله ایران نسبت به هتک حرمت قرآن کریم در کشور سوئد واکنش گسترده‌ای نشان دادند. بر همین اساس سفیر سوئد به وزارت خارجه ایران احضار شد. همچنین وزیر محترم امور خارجه در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل خواستار اتخاذ تدابیر لازم برای عدم تکرار و جلوگیری از این پدیده موهن و درخواست از دولت‌های عضو‌ سازمان ملل برای برخورد شدید با آمران و‌ عاملان این اقدام شد.
علاوه‌بر این، وزرای خارجه ایران و عراق در گفت‌و‌گوی تلفنی بر ضرورت تشکیل نشست سازمان همکاری اسلامی در پی اهانت به قرآن کریم تاکید کردند. اما افکار عمومی انتظار بیشتری از دستگاه دیپلماسی دارد.
انتظار آن است که واکنش قاطع تری نسبت به اقدام موهن دولت سوئد انجام شود. نوادگان وایکینگ‌ها باید بدانند که دوران توهین به مقدسات به سر آمده و تبعات این اقدام شنیع، نتایج خانمان‌براندازی برای آنان خواهد داشت.

روزنامه شرق

هزارو چهارصدمین سالگرد تأسیس حکومت بنی‌امیه

بنیان خشونت در اسلام

عباس آخوندی
محرم رسید و ما همچنان سرگشته که چگونه این خشونت بی‌انتها در شصت‌ویکمین سال از هجرت و پنجاهمین سال پس از رحلت پیام‌آور اسلام، توسط امت او بر نواده‌ و خاندان او روا داشته شد؟ شاید یکی از راهگشاترین روایت‌ها در این باره، روایت امیر سخن در نهج‌البلاغه باشد. هم او که حسین‌ فرزندش و پنج پسر دیگرش و نوادگانش در این خشونت کور به شهادت رسیدند و خانمانش به اسارت گرفته‌ شدند. سلام و درود خدا بر آنان باد. امروزه ناظران بر جهان اسلام اغلب از آن سخن درشت می‌شنوند و صحنه‌های خشونت‌ورزی می‌بینند. خِرَد خانه‌نشین شده‌ است و شلاق سروری می‌کند. دین به مثابه اندیشه و بازگشت به فطرت انسانی به سویی رانده‌ شده و شریعت اشعری حکومت می‌راند. و بسیار کسان در جهان اهل سنت به نام بازگشت به سلف خود را بر حق می‌دانند که خون هرکس که چون آنان نمی‌اندیشد بر زمین بریزند. جهان را به‌سادگی به سرای اسلام و سرای کفر تقسیم کنند و هرکس چون آنان نیست در سرای کفر جای دارد و سزایش جانش است. و شوربختانه، سنت آنان در میان شیعیان نیز به نام غیرت دینی کم‌وبیش ستوده می‌شود. و رگ‌های گردن ورم‌کرده نشان دین‌داری شمرده می‌شود. ولی، سخن این است که آیا به راستی سنت سلف صالح خشونت بوده‌ است؟ یا اینکه این سنت امویان بوده‌ است که حتی یک روز به پیامبر اسلام ایمان نیاوردند؟‌ شاید نخستین کسی که موضوع کاربست خشونت و فرجام آن را به میان کشد و با مردمان در میان گذاشت، مولا علی علیه‌السلام است. او در خطبه شقشقیه که امیر سخنانِ اوست می‌فرماید: «خلافت را چون شترى ماده دیدند- و هریک به پستانى از او چسبیدند و سخت دوشیدند‌ و -تا توانستند نوشیدند- سپس خلافت را به بستر خشن و درشتناکی افکندند؛ بستری که درشتى‌اش پاى را مجروح مى‌کرد و ناهموارى‌اش رونده را به رنج مى‌افکند. 

[از این روی] لغزیدن و به‌سردرآمدن و پوزش‌خواستن فراوان شد. مردم گرفتار شدند همانند کسى که بر اسب سرکش نشسته‌ بود و هرگاه مهارش را مى‌کشید، بینى‌اش مجروح مى‌شد و اگر مهارش را سست مى‌کرد، سوار خود را سرنگون می‌کرد تا بمیرد. به خدا سوگند که در آن روزها مردم، هم گرفتار سردرگمی [از درآمیختگی حق و باطل] بودند و هم سرکشى. هم دستخوش بى‌ثباتى بودند و هم روی‌گردان از حق.

‌و من بر این زمان دراز در گرداب محنت، شکیبایى مى‌ورزیدم». فرجام هدایت امر خلافت به سمت و سوی خشونت، برآمدن امویان بود که علی در خطبه 93 فرمود: «هُش دارید که از دیدگاه من، هول‌انگیزترین فتنه، فتنه امویان است؛ زیرا فتنه‌ای کور و ظلمت‌زاست. حکومت آن بر همگان و آزارش دامن‌گیر خاص از مردم دیندار است. آن که فتنه را نیک ببیند و بشناسد، آزار آن بدو رسد و آن که آن را نبیند، از بلای آن بِرَهد. پس از من، فرزندان امیه را برای خود اربابان بدی خواهید یافت. چون ماده شتری کهن‌سال و بدخوی که با دست بر زمین کوبد و با پا لگد زند و با دهان گاز گیرد. و دوشیدن شیرش را نپذیرد، پیوسته با شما چنین کنند تا از شما کسی را به جای نگذارند. جز آن که به آنان سودی رساند یا زیانی به ایشان باز نگرداند». عابد الجابری در عقل سیاسی عربی نشان می‌دهد که چگونه دو نهاد قبیله و غنیمت در کنار ضعف نهاد عقیده، منجر به برآمدن امویان گشت. اکنون 1400 سال از آن زمان می‌گذرد. هرچند امویان بیش از 90 سال حکومت نکردند، اما سنت ‌خون‌ریزشان که سنت عربان آن زمان بود برخلاف سنت رسول‌الله (ص) به نام سنت سلف صالح بر جهان اسلام حکم می‌راند. بنیان نظری کژروی، برابردانستن عمل صحابه -سلف صالح که بی‌گمان متأثر از سنت قبیله و زرق‌وبرق غنیمت بوده، با متن دین است. حال آنکه احتمال خطا در عمل صحابه وجود داشته و فراتر آنکه فهم آنان از وقایع روزگارشان، پدیداری تاریخی و تابعی از شرایط و موقعیت اجتماعی-تاریخی بوده‌ است. مقدس و مطلق‌سازی فهم انسان‌ها و برابردانستن آنها با متن دین، این دلیری بی‌رحمانه را برای خون‌ریزی در جامعه مسلمانان فراهم آورده‌ است. تا جایی که خون اباعبدالله و یارانش را برای کسب رضای حق و رسیدن به بهشت در 14 قرن پیش و کشتار دسته‌جمعی مسلمانان را در روزگاران ما برای حاکمیت اسلام و اعمال خشونت را روا بدارند. من یارای آن ندارم که سخنی درباره اباعبدالله به زبان برانم. لیکن، همراه با اشک به ریشه‌ و فرایند شکل‌گیری خشونت مقدس در اسلام نیز می‌اندیشم. شوربختانه، رهاکردن فضای بحث و گفت‌وگوی دینی از سوی علما به قداره‌بندان، فضا را علیه دین در مهد تشیع شورانیده‌ است. افسوس که چشمان بینا کم است. 

 

روزنامه رسالت

اصلاح قانون انتخابات؛ وظیفه ناتمام مجلس

محسن پیرهادی
مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس یازدهم نکته‌ای فرمودند که تکلیف و مسئولیت را بر مجلسی که مدال انقلابی گرفته است، سنگین نموده و چنانچه در این مورد قصور یا تقصیری صورت پذیرد، نقطه‌ضعفی در کارنامه مجلس شورای اسلامی پدید می‌آید. ایشان فرمودند: «یک مسئله‌ دیگر [این است که] به قانون‌هایی که از دل سیاست‌های کلی در می‌آید، باید اهمیت داد. سیاست‌های کلی طبق قانون اساسی به رؤسای سه قوه یعنی به سه قوه ابلاغ می‌شود؛ این سیاست‌های کلی نظام اسلامی به دولت، به مجلس، به قوه‌ قضائیه ابلاغ می‌شود که هر کدام وظایفی در قبال این‌ها دارند؛ وظیفه مجلس این است که قانون‌گذاری را منطبق با این سیاست‌ها انجام بدهد؛ معارض با این سیاست‌ها نباشد؛ خب این خیلی اهمیت دارد؛ به این باید توجه کنید. الآن من می‌خواهم عرض کنم مثلا سیاست‌های کلی انتخابات ــ که به نظرم آقای قالیباف هم یک اشاره‌ای کردند ــ الآن پنج شش سال است این سیاست‌ها ابلاغ‌شده، [ولی] قانون هنوز تنظیم‌نشده؛ این باید انجام بگیرد.»
این تأکید گلایه‌آمیز مقام معظم رهبری اگر نمایندگان مجلس را به اقدام مؤثر واندارد جای تأسف و تأمل دارد. در همین راستا گروه‌هایی با بهانه‌های متعدد در این مسیر، مانع‌تراشی می‌کنند تا امر و دستور رهبر معظم انقلاب بر زمین بماند؛ فلذا بر ما فرض و واجب است بر این طراحی‌ها غلبه کنیم تا به لطف الهی این مطالبه مهم رهبری گران‌قدر که به دنبال استیفای حقوق داوطلبان و مردم بوده‌اند، محقق شود. دراین‌باره گفتنی‌هایی هست:
مجلس شورای اسلامی دو شأن مهم تقنین و نظارت را بر عهده دارد. در تقنین، متأسفانه بعضا دچار تورم قوانین و قوانین متعارض شده‌ایم؛ اما در برخی موارد نیز خلأ  قانونی و قانون‌گذاری داریم. یکی از این خلأها و کمبودهای جدی، مربوط به قانون انتخابات است. قانون فعلی به دو دلیل مهم، فاقد کارکرد مطلوب و حداکثری است. اولا اقتضائات امروز، ایجاب می‌کند در برخی موارد، تجدیدنظر یا تکمله‌ای داشته باشیم و ثانیا رهبر معظم انقلاب، قریب به ۷ سال پیش، سیاست‌های کلی انتخابات را در ۱۸ بند، ابلاغ فرمودند که این سیاست‌ها باید در قالب قانون درمی‌آمد تا امکان اجرا داشته باشد.
این سیاست‌ها و بندهای هجده‌گانه آن، به‌نوعی آسیب‌شناسی گذشته و ارائه طریق کارشناسی نسبت به آینده، پیرامون انتخابات است. ازاین‌رو سعی شد نه تلویحا و تقریبا بلکه تحقیقا تمام این سیاست‌ها در طرح اصلاح قانون انتخابات گنجانده شود که به فضل الهی تاکنون پیشرفت قابل‌ملاحظه‌ای در سیر تقنینی داشته است. این اصلاح، تکلیف مجلس شورای اسلامی بوده و بحمدالله در این دوره، به یک‌قدمی اجرا رسیده و نیازمند برداشتن یک گام نهایی از سوی نمایندگان مردم است.
نکته مهم دیگر در این اصلاحات، آن است که حق مردم و نگرانی‌هایی که در سیاست‌های کلی انتخابات، به‌درستی تذکر داده شده، مورد ملاحظه و مداقه قرار گرفته است. به‌عنوان‌مثال در بند دهم سیاست‌های کلی انتخابات به «تعیین دقیق معیارها و شاخص‌ها و شرایط عمومی و اختصاصی داوطلبان در چارچوب قانون اساسی با تأکید بر کارآمدی علمی، جسمی و شایستگی متناسب با مسئولیت‌های مربوط و تعهد به اسلام، انقلاب و نظام اسلامی و قانون اساسی به‌ویژه التزام به ولایت‌فقیه و سلامت اخلاقی – اقتصادی» و «شناسایی اولیه توانایی و شایستگی داوطلبان در مرحله ثبت‌نام به شیوه‌های مناسب قانونی و متناسب با هر انتخابات»و «بررسی دقیق و احراز شرایط لازم برای صلاحیت نامزدها با پیش‌بینی زمان کافی در چارچوب قانون هر انتخابات از طریق استعلام از مراجع ذی‌صلاح و پاسخگویی مسئولانه و به‌موقع آن‌ها»اشاره‌شده است که این امورات مهم، با تعیین شاخص‌ها و سازوکار مناسب و پیش ثبت‌نام، محقق شده است. امری که ماقبل از این اصلاحات، به علت عدم تصریح، کمبود زمان و نیروی انسانی، امکان وقوعی نداشت. یا به‌عنوان‌مثال در بند یازدهم سیاست‌های کلی انتخابات بر «تعیین سازوکارهای شفاف، زمان‌بندی‌شده و اطمینان‌بخش و فراهم کردن حضور داوطلبان یا نمایندگان آن‌ها در تمام مراحل» و «پاسخگویی مکتوب در خصوص دلایل ابطال انتخابات و رد صلاحیت داوطلبان در صورت درخواست آنان» تأکید شده است. مسئله‌ای که بارها و بارها مبتلابه داوطلبان بوده و به‌واسطه نقص قوانین، امکان پیگیری نداشته است. اما با اصلاح قانون، داوطلبان حق‌دارند دلایل ابطال انتخابات و رد صلاحیت خود را مکتوب دریافت کنند.
این‌ها تنها شمه‌ای از استیفای حقوق مردم و تضمین جمهوریت نظام است که در اصلاح قانون انتخابات، دیده و رعایت شده است که با عزم نمایندگان مجلس شورای اسلامی و پذیرش آن توسط شورای نگهبان به انتخابات آتی می‌رسد، ان‌شاءالله.

روزنامه وطن امروز

آخرین قمار اردوغان
شروین طاهری
 رئیس‌جمهور ترکیه در تکمیل چرخش‌های عجیب و غریب دیپلماتیک یک ماه اخیر خود، رئیس کابینه رژیم صهیونیستی را به آنکارا دعوت کرده است. البته رجب طیب اردوغان از 2 سال پیش، به نمایش نعل واروی ضدیت با اشغالگران قدس پایان داده و از ترس جا ماندن از طرح عادی‌سازی روابط شیخ‌نشین‌های عربی با اسرائیل – که دیگر مسجل شده طرحی شکست خورده است - پشت فلسطینیان و گروه‌های مقاومت را در جهت تجدید روابط حسنه با تل‌آویو خالی کرده بود. بهانه دعوت از نتانیاهو در روز ششم مرداد توسط اردوغان که چند روز پس از دیدارش با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان در عمل فروپاشیده بود، ظاهرا به دست گرفتن ابتکار عمل مذاکرات صلح در فلسطین است. مشکل اما اینجاست که هر دو میهمان عرب و اسرائیلی آنکارا عملا در سمت بازنده جنگ در حال شعله‌ورتر شدن در سرزمین‌های اشغالی ایستاده‌اند. در حقیقت به التماس افتادن اردوغان برای گرفتن عکس یادگاری با بنیامین نتانیاهو، سگ هار نجس واشنگتن در خاورمیانه و چهره‌ای بازنده و بشدت منفور حتی بین یهودیان آمریکا و فلسطین اشغالی، چیزی ورای چرخش ناگهانی و سراسیمه آنکارا به سمت غرب در میانه راه چرخش به شرق اردوغان در چند سال متعاقب کودتای تموز (2015) است. 
چرخ زدن‌های متوالی سلطان پرزیدنت کاخ آک‌سارای به سبک مجالس سماع قونیه، حکایت از سرگردانی او در بازی سیاست و بلاتکلیفی کشورش در منطقه و جهانی به سرعت در حال دگرگونی دارد. او در کمتر از یک ماه، ناگهان نقش خود را به عنوان یک متحد محترم بالقوه نظم جدید ضد آمریکایی در حال ظهور ترک کرده و به همان نقش قدیمی پاسبان بی‌جیره و مواجب و نامحترم ناتو بر سر پل  واسط اروپا و آسیا بازگشته است. همزمان او از هیچ نوع گردن کج‌کردنی در مقابل اقمار غرب فروگذار نکرده است.
نماینده کارتل بانکداران صهیونیست فدرال رزرو آمریکا را به ریاست بانک مرکزی ترکیه گمارده تا کشورش را هر چه بیشتر از اتحاد اقتصادی بریکس که آینده اقتصاد جهان خوانده می‌شود دور کند. همچنین به رغم تحقیر مکرر ترکیه توسط اتحادیه اروپایی دوباره برای عضویت در این اتحادیه درخواست بدهد تا بازهم با پاسخ منفی بروکسل تحقیر شود. در ازای قول کمک مالی یک و نیم میلیارد دلاری جو بایدن، به فنلاند و سوئد در مسیر پیوستن به ناتو باج داده تا تتمه استقلال ترکیه در چارچوب این پیمان امنیتی غربی را فدا کرده باشد. درست همزمان با حمایت دولت سوئد از اهانت به قرآن در این کشور، با مقامات استکهلم دست دوستی داده تا دشمنی دنیای اسلام را هم به جان بخرد. حالا با شیطنت‌های علنی در جنگ اوکراین به نفع رژیم دست‌نشانده زلسنکی و اصرار بر اجرای پروژه ضد ایرانی دالان زنگزور، شاید ۲ تن از معدود دوستان شرقی قدرتمندش در مسکو و تهران را هم از دست بدهد. در عین حال ترکیه با ادامه برتری‌جویی در حوزه شرقی مدیترانه و جزیره قبرس، دشمنان قدیمی ترک‌ها یعنی یونانی‌ها را بیش از پیش تحریک می‌کند. بدتر از همه اما شاید دریوزگی او در دست دراز کردن به سوی آن دولت‌های منطقه باشد که تا همین 3-2 سال پیش ترکیه اردوغانی، لاف تقابل ایدئولوژیک با آنها را می‌زد. وی که طی 2 دهه آغازین قرن بیست و یکم میلادی ادعای پیشداری جهان اسلام را داشت، بویژه بعد از  بهار عربی که ابتکاری در اصل اخوانی بود، دولت‌های عرب بویژه شیخ‌نشین‌های عربستان و امارات را تحقیر می‌کرد، این روزها برای جمع کردن اعانه برای اقتصاد در حال ورشکستگی ترکیه، کاسه گدایی به دست گرفته و در ریاض و جده و ابوظبی و دوبی دوره افتاده است. در نهایت نیز با دعوت آب و جارو کردن کاخ آک‌سارای برای استقبال از نتانیاهو، جلوی چشم 2 میلیارد مسلمان و صدها میلیون عرب، از همه آن مواضع غرورآفرین گذشته‌ای که ظاهرا در جهت  حمایت از آرمان فلسطین و در نکوهش اشغالگران قدس گرفته بود، استغفار می‌کند. 
به نظر می‌رسد اردوغان بعد از 2 دهه حکمرانی در آناتولی به دیپلماسی بازی با حاصل جمع صفر عادت کرده باشد. دیگر بر همه آشکار شده نقطه ضعف اصلی سیاست خارجی آنکارا همان  سیاست‌های برتری‌جویانه رئیس‌جمهور ترکیه در منطقه است که او و ترکیه را در هر حرکت در صفحه شطرنج منطقه، به شکست نهایی نزدیک‌تر می‌کند. شاید برخی بگویند فرصت‌طلبی و بی‌اعتقادی به یک نحله فکری مشخص، مهم‌ترین خصیصه حضور او در راس قدرت و تبدیل شدن به طولانی مدت‌ترین رهبر سیاسی ترکیه پس از آتاتورک تا اینجای کار باشد. با این حال فرق است میان شطرنج‌بازی که از یک راهبرد و چشم‌انداز مطمئن برای بازی با مهره‌هایش سود می‌برد با کسی که صرفا در واکنش به حرکات حریف و برداشتی احساسی که از وضعیت لحظه‌ای بازی دارد، دست به مهره  می‌شود. 
رجب پاشا که حدود نیم قرن قبل پس از آویختن استوک‌های فوتبال، مدارج قدرت را از چماقداری جماعت صوفی مافیایی موسوم به اسکندرپاشا در محله بیک اوغلوی استانبول  آغاز کرده، مثالی روشن از چنین بازیگرانی است که قلدری را به تفکر ترجیح می‌دهند؛ نردبازان و قماربازانی که از قضا از صفحه  شطرنج قدرت  سر در‌آورده و رویکردشان به بازی به جای تعمق و مهره‌چینی، لاف‌زنی و زدن مهره‌های حریف است. این چنین سیاستمدارانی معمولا به دنبال موقعیتی می‌گردند که هر از گاهی صفحه بازی را به هم بزنند، غافل از اینکه حتی اگر موفق به این کار شوند - مثل کاری که اردوغان در سوریه کرد - خود را در یک صفحه بازی وسیع‌تر با حریفانی قدرتر در موقعیتی متزلزل‌تر از قبل می‌یابند.
با این وصف، در 69 سالگی اردوغان در حالی که به نظر می‌رسد بعد از ربع قرن پیشروی مقتدرانه و حتی غلبه بر کودتا، سرانجام در یک عرصه (سرطان) مغلوب شود، رفته‌رفته چشم‌انداز شکست‌ها و افتضاحات بزرگ در افق نمایان می‌شود. اوضاع چنان پیش می‌رود که اردوغان میراثی نامیمون برای کشورش به جا گذارد.
در هفته‌ای که گذشت لیر که هر 27 واحد آن با یک دلار آمریکا برابری می‌کند، در نازل‌ترین موقعیت تاریخ خود قرار گرفت.
اقتصاد فلک‌زده ترکیه ۳ مزیت ارزآورانه خود یعنی صادرات، توریسم و ترانزیت را از دست می‌دهد. جامعه بشدت واگرا و قومیت‌گرای ترکیه در قطبی‌ترین حالت خود از دوران تثبیت امپراتوری عثمانی (حدود 5 قرن پیش) قرار گرفته است. هر دوی این عوامل به رکود توریسم این کشور نسبت به دوران طلایی دهه‌های گذشته دامن می‌زند.
همزمان، آنکارا ابتکار عمل برای حفظ محوریت ترانزینی فلات آناتولی به عنوان پل تاریخی میان شرق و غرب را در رقابت با  راهگذرهای نوین شمال-جنوب به محوریت ایران، خلیج‌فارس- مدیترانه به محوریت شام و بین‌النهرین و همچنین کریدور شبه‌جزیره عربی از دست می‌دهد. 
اردوغان در چرخش‌های اخیر خود به وضوح از ایجاد محملی دیپلماتیک یا دست کم منطقی برای چرخش‌های متناقض ذکر شده در سیاست خارجی آنکارا عاجز نشان می‌دهد. گویی با آخرین قمارش در بازگشت به آغوش غرب و اقمارش چنان از خود بی‌خود شده که تمام رشته‌های چند سال اخیر برای تنش‌زدایی در منطقه پیرامون فلات آناتولی را پنبه کرده است. مسیری که رجب پاشا انتخاب کرده، نه تنها فرسنگ‌ها دور از قول‌هایی است که اخیرا برای تنش‌زدایی در شمال سوریه و عراق، قفقاز، حوزه دریای سیاه  و شرق مدیترانه داده، بلکه به تنش‌زایی بیشتر ختم خواهد شد.
به این ترتیب ترکیه در دوره گذار نظم جهانی در حال تبدیل به یک مساله غیر قابل حل حد فاصل حوزه‌های جدید در حال بازتعریف شامل اوراسیا، مدیترانه شرقی و خاورمیانه  است. تاریخ فراموش نمی‌کند آخرین باری که اسلاف عثمانی‌چی اردوغان چنین وضعی را تجربه کرده بودند، نتیجه‌اش تجزیه قلمروی بزرگ‌شان در جریان تثبیت نظم جهانی پیشین بود.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات