مسعود اکبری
هتک حرمت قرآن کریم در کشور سوئد و اصرار بر تکرار این عمل شنیع، یکبار دیگر نقاب را از چهره دولتهای اروپایی کنار زد. این اقدام موهن که با پشتیبانی سرویسهای جاسوسی غربی- عبری انجام شده است از چند منظر قابل بررسی است:
1-«وایکینگها» دزدان دریایی منطقه اسکاندیناوی
یعنی سوئد، دانمارک و نروژ فعلی بودند. اجداد سوئدیها بیش از 2 قرن، انواع جنایتها و غارتگریها را مرتکب شدند. قربانیان وایکینگها، به این قوم وحشی، «دنی» هم میگفتند که به معنی «شمالیهای بیدین و ایمان» بود.
براساس اسناد موجود، یکی از منابع اصلی درآمد وایکینگها در کنار غارت و دزدی، تجارت بردگان بوده است. وایکینگها به سنگدلی و قسیالقلب بودن نیز مشهور بودند و به عنوان نمونه، بردههای خود را برای خدایان دروغین و یا اربابان خود قربانی کرده و سر میبریدند که در بین بردگان، کودکان و زنان نیز وجود داشتند!
2- امپراطوری رسانهای غرب با تبلیغات دروغین اینگونه القاء کرده که سوئدیها مردمانی صلحجو و آرام و بافرهنگ هستند و به شدت به حقوق بشر پایبند میباشند؛ به نظر شما این توصیفها منطبق بر واقعیت است؟! به این موارد توجه کنید: کشور سوئد در «سرقت خودرو» و «دوچرخه دزدی» جزو 5 کشور نخست دنیا است. سوئد در سرقت از منازل و اماکن نیز آمار تکاندهندهای دارد و جایگاه چهارم جهان را به خود اختصاص داده است.
براساس گزارش روزنامه ایندیپندنت، سوئد کشوری با بالاترین میزان جرائم جنسی در اتحادیه اروپا است. بر همین اساس موسسه «گیت استون» به سوئد لقب «پایتخت تجاوز جنسی در غرب» را داده است. طبق نتایج یک تحقیق در سوئد، 47 درصد از زنان گفتهاند که پس از غروب آفتاب جرأت خروج از منزل را ندارند. به طور متوسط در هر روز حدود 30 زن مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند.
قاچاق انسان برای مقاصد جنسی و به کارگیری مجانی آنها (بردهداری)، رایجترین شکلهای قاچاق انسان در کشور سوئد به عنوان مدعی حفظ و پیشگامی حقوق بشر است. قربانیان قاچاق انسان در سوئد عمدتا زنان و کودکان اهل اروپای شرقی و آفریقا هستند. کمیسیون اروپا پیشتر اعلام کرده بود که کودکان مهاجر با خانواده یا بیخانواده در سوئد به شکلی گسترده در معرض خطر قاچاق و استثمار قرار دارند.
خشونت با سلاح گرم، نژادپرستی، نقض حقوق کودکان، نقض حقوق زندانیان، نقض حقوق بومیان و...از دیگر مصادیق نقض فاحش حقوق بشر در سوئد است.
3- سوئد، «بهشت تروریستهای ضدایرانی» است. دولت سوئد به دفعات از تروریستهای ضدایرانی حمایت کرده و از آنان میزبانی کرده است. بخشی از منافقین پس از پایان یافتن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سوئد را به دلیل آزادیهای تروریستی که میتوانند در آن کشور داشته باشند برگزیدند و در آنجا اقامت یافتند. آنها دولت سوئد را همسو با خود میدیدند. منافقین- قاتلین 17 هزار ایرانی- همچنان در سوئد حضور دارند و در برهههای مختلف دست به اقدامات خرابکارانه میزنند؛ اقداماتی که با حمایت دولت سوئد انجام میشود.
براساس اسناد منتشر شده در دهه گذشته که حضور اعضای منافقین در فضای مجازی پررنگتر شد، افرادی از کشورهای سوئد، فرانسه و آمریکا به آلبانی رفتند و به منافقین آموختند که چگونه در شبکههای اجتماعی فعالیت کنند و به تبلیغ و نشر پیامهای دروغ و خشونتآمیز بپردازند.
همدستی دستگاه قضایی سوئد و منافقین در ماجرای بازداشت و محاکمه غیرقانونی «حمید نوری»، از جدیدترین مصادیق اقدامات ضدایرانی و ضدحقوق بشر توسط سوئد است.
4- حالا، دولت سوئد با آن سابقه و کارنامه سیاه در نقض حقوق بشر، در ماههای اخیر دومرتبه به هتک حرمت قرآن کریم اقدام کرده است. براساس مستندات منتشر شده، نقش موساد در این اقدام موهن دولت سوئد، پررنگ و قابل تأمل است.
به نظر شما چرا موساد این طراحی را صورت داده است؟! پاسخ را باید در داخل سرزمینهای اشغالی جستوجو کرد. اطلاعات منتشر شده نشان میدهد فرد عراقی اهانتکننده به قرآن در سوئد با موساد مرتبط بوده است. نکته قابل توجه اینجاست که چهرههای تندرو کابینه نتانیاهو با این موضوع مرتبط بوده و از آن دفاع کردهاند.
هدف صهیونیستها، آغاز موج اهانت به قرآن از جانب افراد لاابالی و بیاعتقاد در اقصی نقاط جهان است. یهودیان افراطی در رژیم صهیونیستی یکی از شیوههای فرار از فشارهای اخیر مقاومت را توهین مستقیم به اسلام میدانند. یک مقام امنیتی صهیونیست اخیرا اذعان کرده وضعیتی که اسرائیل از حیث امنیتی در آن به سر میبرد فاجعهبار و بیسابقه است. اما به فضل الهی، حماقت صهیونیستها در راهاندازی این بازی خطرناک، به تسریع در نابودی آنان و محو شدن اسرائیل از روی کره زمین منجر خواهد شد.
5- طرحها و اقداماتی همچون قرآنسوزی و دیگر اقدامات شبکه جهانی صهیونیسم نشاندهنده عمق وحشت و نگرانی دشمنان از فراگیری دین مبین اسلام در سراسر جهان است. براساس گزارش «مرکز تحقیقات پیو» در آمریکا و وبسایت «ایزی فاند» جمعیت مسلمانان در اروپا با شتاب معناداری رو به افزایش است. این در حالی است که رشد اسلامگرایی در آمریکا و روسیه به مراتب بیشتر از اروپا بوده و هست.
براساس دادههای منتشر شده، جمعیت مسلمانان در اروپا در سال ۱۹۹۰ میلادی 29 میلیون نفر یعنی ۴% جمعیت اروپا و در سال ۲۰۱۰ میلادی 44 میلیون نفر و ۲۰۲۰ میلادی 51 میلیون نفر یعنی بیش از ۸% جمعیت اروپا بوده است. طبق پیشبینی مرکز تحقیقات پیو، این آمار در سال ۲۰۵۰ به 12درصد بدون احتساب مهاجران و 21 درصد با احتساب مهاجران خواهد رسید.
چندی پیش مجله فرانسوی فیگارو در گزارشی با عنوان «رشد خرید قرآن فرانسوی زبان» نوشت: «فروش قرآن ترجمه شده به فرانسه به شکل قابل توجهی در سایت آمازون بالا رفته است.»
در حال حاضر با توجه به این واقعیت غیرقابل انکار و غیرقابل کنترل، جای تعجب نیست که دولت و احزاب افراطی غربی که غالباً راستگرایان افراطی حامی رژیم صهیونیستی هستند، نفرت خود را با توهین به پیامبر اسلام (ص) و قرآن و نمادهای اسلامی نمایش میدهند و البته به فضل الهی همین مسئله مجدداً عامل تشویق بیشتر مردم به شناخت اسلام و قرآن خواهد شد.
6- مردم و دولتها در سراسر جهان و از جمله ایران نسبت به هتک حرمت قرآن کریم در کشور سوئد واکنش گستردهای نشان دادند. بر همین اساس سفیر سوئد به وزارت خارجه ایران احضار شد. همچنین وزیر محترم امور خارجه در نامهای به دبیرکل سازمان ملل خواستار اتخاذ تدابیر لازم برای عدم تکرار و جلوگیری از این پدیده موهن و درخواست از دولتهای عضو سازمان ملل برای برخورد شدید با آمران و عاملان این اقدام شد.
علاوهبر این، وزرای خارجه ایران و عراق در گفتوگوی تلفنی بر ضرورت تشکیل نشست سازمان همکاری اسلامی در پی اهانت به قرآن کریم تاکید کردند. اما افکار عمومی انتظار بیشتری از دستگاه دیپلماسی دارد.
انتظار آن است که واکنش قاطع تری نسبت به اقدام موهن دولت سوئد انجام شود. نوادگان وایکینگها باید بدانند که دوران توهین به مقدسات به سر آمده و تبعات این اقدام شنیع، نتایج خانمانبراندازی برای آنان خواهد داشت.
[از این روی] لغزیدن و بهسردرآمدن و پوزشخواستن فراوان شد. مردم گرفتار شدند همانند کسى که بر اسب سرکش نشسته بود و هرگاه مهارش را مىکشید، بینىاش مجروح مىشد و اگر مهارش را سست مىکرد، سوار خود را سرنگون میکرد تا بمیرد. به خدا سوگند که در آن روزها مردم، هم گرفتار سردرگمی [از درآمیختگی حق و باطل] بودند و هم سرکشى. هم دستخوش بىثباتى بودند و هم رویگردان از حق.
و من بر این زمان دراز در گرداب محنت، شکیبایى مىورزیدم». فرجام هدایت امر خلافت به سمت و سوی خشونت، برآمدن امویان بود که علی در خطبه 93 فرمود: «هُش دارید که از دیدگاه من، هولانگیزترین فتنه، فتنه امویان است؛ زیرا فتنهای کور و ظلمتزاست. حکومت آن بر همگان و آزارش دامنگیر خاص از مردم دیندار است. آن که فتنه را نیک ببیند و بشناسد، آزار آن بدو رسد و آن که آن را نبیند، از بلای آن بِرَهد. پس از من، فرزندان امیه را برای خود اربابان بدی خواهید یافت. چون ماده شتری کهنسال و بدخوی که با دست بر زمین کوبد و با پا لگد زند و با دهان گاز گیرد. و دوشیدن شیرش را نپذیرد، پیوسته با شما چنین کنند تا از شما کسی را به جای نگذارند. جز آن که به آنان سودی رساند یا زیانی به ایشان باز نگرداند». عابد الجابری در عقل سیاسی عربی نشان میدهد که چگونه دو نهاد قبیله و غنیمت در کنار ضعف نهاد عقیده، منجر به برآمدن امویان گشت. اکنون 1400 سال از آن زمان میگذرد. هرچند امویان بیش از 90 سال حکومت نکردند، اما سنت خونریزشان که سنت عربان آن زمان بود برخلاف سنت رسولالله (ص) به نام سنت سلف صالح بر جهان اسلام حکم میراند. بنیان نظری کژروی، برابردانستن عمل صحابه -سلف صالح که بیگمان متأثر از سنت قبیله و زرقوبرق غنیمت بوده، با متن دین است. حال آنکه احتمال خطا در عمل صحابه وجود داشته و فراتر آنکه فهم آنان از وقایع روزگارشان، پدیداری تاریخی و تابعی از شرایط و موقعیت اجتماعی-تاریخی بوده است. مقدس و مطلقسازی فهم انسانها و برابردانستن آنها با متن دین، این دلیری بیرحمانه را برای خونریزی در جامعه مسلمانان فراهم آورده است. تا جایی که خون اباعبدالله و یارانش را برای کسب رضای حق و رسیدن به بهشت در 14 قرن پیش و کشتار دستهجمعی مسلمانان را در روزگاران ما برای حاکمیت اسلام و اعمال خشونت را روا بدارند. من یارای آن ندارم که سخنی درباره اباعبدالله به زبان برانم. لیکن، همراه با اشک به ریشه و فرایند شکلگیری خشونت مقدس در اسلام نیز میاندیشم. شوربختانه، رهاکردن فضای بحث و گفتوگوی دینی از سوی علما به قدارهبندان، فضا را علیه دین در مهد تشیع شورانیده است. افسوس که چشمان بینا کم است.
اصلاح قانون انتخابات؛ وظیفه ناتمام مجلس
محسن پیرهادی
مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس یازدهم نکتهای فرمودند که تکلیف و مسئولیت را بر مجلسی که مدال انقلابی گرفته است، سنگین نموده و چنانچه در این مورد قصور یا تقصیری صورت پذیرد، نقطهضعفی در کارنامه مجلس شورای اسلامی پدید میآید. ایشان فرمودند: «یک مسئله دیگر [این است که] به قانونهایی که از دل سیاستهای کلی در میآید، باید اهمیت داد. سیاستهای کلی طبق قانون اساسی به رؤسای سه قوه یعنی به سه قوه ابلاغ میشود؛ این سیاستهای کلی نظام اسلامی به دولت، به مجلس، به قوه قضائیه ابلاغ میشود که هر کدام وظایفی در قبال اینها دارند؛ وظیفه مجلس این است که قانونگذاری را منطبق با این سیاستها انجام بدهد؛ معارض با این سیاستها نباشد؛ خب این خیلی اهمیت دارد؛ به این باید توجه کنید. الآن من میخواهم عرض کنم مثلا سیاستهای کلی انتخابات ــ که به نظرم آقای قالیباف هم یک اشارهای کردند ــ الآن پنج شش سال است این سیاستها ابلاغشده، [ولی] قانون هنوز تنظیمنشده؛ این باید انجام بگیرد.»
این تأکید گلایهآمیز مقام معظم رهبری اگر نمایندگان مجلس را به اقدام مؤثر واندارد جای تأسف و تأمل دارد. در همین راستا گروههایی با بهانههای متعدد در این مسیر، مانعتراشی میکنند تا امر و دستور رهبر معظم انقلاب بر زمین بماند؛ فلذا بر ما فرض و واجب است بر این طراحیها غلبه کنیم تا به لطف الهی این مطالبه مهم رهبری گرانقدر که به دنبال استیفای حقوق داوطلبان و مردم بودهاند، محقق شود. دراینباره گفتنیهایی هست:
مجلس شورای اسلامی دو شأن مهم تقنین و نظارت را بر عهده دارد. در تقنین، متأسفانه بعضا دچار تورم قوانین و قوانین متعارض شدهایم؛ اما در برخی موارد نیز خلأ قانونی و قانونگذاری داریم. یکی از این خلأها و کمبودهای جدی، مربوط به قانون انتخابات است. قانون فعلی به دو دلیل مهم، فاقد کارکرد مطلوب و حداکثری است. اولا اقتضائات امروز، ایجاب میکند در برخی موارد، تجدیدنظر یا تکملهای داشته باشیم و ثانیا رهبر معظم انقلاب، قریب به ۷ سال پیش، سیاستهای کلی انتخابات را در ۱۸ بند، ابلاغ فرمودند که این سیاستها باید در قالب قانون درمیآمد تا امکان اجرا داشته باشد.
این سیاستها و بندهای هجدهگانه آن، بهنوعی آسیبشناسی گذشته و ارائه طریق کارشناسی نسبت به آینده، پیرامون انتخابات است. ازاینرو سعی شد نه تلویحا و تقریبا بلکه تحقیقا تمام این سیاستها در طرح اصلاح قانون انتخابات گنجانده شود که به فضل الهی تاکنون پیشرفت قابلملاحظهای در سیر تقنینی داشته است. این اصلاح، تکلیف مجلس شورای اسلامی بوده و بحمدالله در این دوره، به یکقدمی اجرا رسیده و نیازمند برداشتن یک گام نهایی از سوی نمایندگان مردم است.
نکته مهم دیگر در این اصلاحات، آن است که حق مردم و نگرانیهایی که در سیاستهای کلی انتخابات، بهدرستی تذکر داده شده، مورد ملاحظه و مداقه قرار گرفته است. بهعنوانمثال در بند دهم سیاستهای کلی انتخابات به «تعیین دقیق معیارها و شاخصها و شرایط عمومی و اختصاصی داوطلبان در چارچوب قانون اساسی با تأکید بر کارآمدی علمی، جسمی و شایستگی متناسب با مسئولیتهای مربوط و تعهد به اسلام، انقلاب و نظام اسلامی و قانون اساسی بهویژه التزام به ولایتفقیه و سلامت اخلاقی – اقتصادی» و «شناسایی اولیه توانایی و شایستگی داوطلبان در مرحله ثبتنام به شیوههای مناسب قانونی و متناسب با هر انتخابات»و «بررسی دقیق و احراز شرایط لازم برای صلاحیت نامزدها با پیشبینی زمان کافی در چارچوب قانون هر انتخابات از طریق استعلام از مراجع ذیصلاح و پاسخگویی مسئولانه و بهموقع آنها»اشارهشده است که این امورات مهم، با تعیین شاخصها و سازوکار مناسب و پیش ثبتنام، محقق شده است. امری که ماقبل از این اصلاحات، به علت عدم تصریح، کمبود زمان و نیروی انسانی، امکان وقوعی نداشت. یا بهعنوانمثال در بند یازدهم سیاستهای کلی انتخابات بر «تعیین سازوکارهای شفاف، زمانبندیشده و اطمینانبخش و فراهم کردن حضور داوطلبان یا نمایندگان آنها در تمام مراحل» و «پاسخگویی مکتوب در خصوص دلایل ابطال انتخابات و رد صلاحیت داوطلبان در صورت درخواست آنان» تأکید شده است. مسئلهای که بارها و بارها مبتلابه داوطلبان بوده و بهواسطه نقص قوانین، امکان پیگیری نداشته است. اما با اصلاح قانون، داوطلبان حقدارند دلایل ابطال انتخابات و رد صلاحیت خود را مکتوب دریافت کنند.
اینها تنها شمهای از استیفای حقوق مردم و تضمین جمهوریت نظام است که در اصلاح قانون انتخابات، دیده و رعایت شده است که با عزم نمایندگان مجلس شورای اسلامی و پذیرش آن توسط شورای نگهبان به انتخابات آتی میرسد، انشاءالله.
ارسال نظرات