شاخص کل در بازار سرمایه پس از آن صعود تاریخی خود در مردادماه سال ۱۳۹۹ که به مرز ۲ میلیون واحد رسیده بود و البته پس از آن سقوط کرد و به کانال ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بازگشت، دوباره در ماههای پایانی سال گذشته اوج گرفته است و هفتهی اول سال جاری از ۲ میلیون واحد عبور کرد. این شاخص در هفتهی اول اردیبهشت نیز در کانال ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار واحد قرار گرفت. شاخص کل هموزن نیز که در مردادماه سال ۱۳۹۹ در کانال ۵۰۰ هزار قرار داشت، پس از یک افول طولانی مدت، دوباره در هفتهی اول سال جاری از ۵۰۰ هزار واحد عبور کرد و در هفتهی اول اردیبهشتماه سال جاری، در کانال ۷۰۰ هزار واحد قرار گرفت. این رشد قابل توجه در سه ماههی اخیر دوباره توجه برخی را به بازار سرمایه و سرمایهگذاری در این بازار جلب کرده است. آیا رشد اخیر نیز ممکن است به وضعیت افول شاخص در نیمهی سال ۱۳۹۹ دچار شود؟! اثر این رشد قابل توجه بر تورم چه خواهد بود؟! در این گزارش، ضمن بررسی دقیقتر وضعیت بازار سرمایه، به پاسخ این دو پرسش پرداختهایم.
طلا و ارز
ابتدا باید توجه داشت که رشد شاخص در بازار سرمایه، یک استثنا نیست. سایر بازارها نیز در ماههای اخیر روند رو به رشدی را شاهد بودند؛ بهطور مثال قیمت دلار از ۳۱ هزار تومان در آبانماه سال گذشته به ۵۱ هزار تومان در هفتهی اول اردیبهشت رسیده است. در سال ۱۳۹۹ نیز دلار همزمان با شاخص کل بورس رشد داشت، اما نقطهی افول قیمت آن چند ماه بعد از بازار سرمایه -یعنی در مهرماه- شروع شد و البته تا خردادماه سال ۱۴۰۰ تنها ۵ هزار تومان کاهش قیمت داشت. این نرخ سه ماه بعد به همان قیمت اوج خود در سال ۱۳۹۹ بازگشت و پس از آن نیز تقریباً همیشه مسیر صعودی را طی کرد. سکه نیز وضعیتی تقریباً مشابه دارد. در مهرماه ۱۳۹۹ یک نقطهی اوج به خودش دید و به رقم ۱۵ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به ازای هر سکهی بهار آزادی رسید. سپس افول کرد و در اردیبهشت ۱۴۰۰ به زیر ۱۰ میلیون تومان بازگشت و دوباره در آبانماه ۱۴۰۱ رکورد ۱۵ میلیون تومان را شکست و پس از آن همواره در مسیر صعودی قرار داشت؛ تا جایی که در هفتهی اول اردیبهشتماه سال جاری به ۳۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان نیز رسید.
بنابراین رشد شاخص کل، چیز عجیبی نیست. بازار داراییها رشد کرده است و به همین نسبت سهام در بازار سرمایه نیز رشد کرده است. برخی ادعا میکنند که چون ارز و سکه و طلا رشد کردهاند، پس رشد بازار سرمایه نیز طبیعی است و نمیتوان انتظار ترکیدن حباب را داشت. این استدلال نمیتواند دقیق و کامل باشد؛ چون در سال ۱۳۹۹ نیز همهی این بازارها با هم رشد داشتند و با هم نیز افول را شاهد بودند. بنابراین باید دید آیا رشد ارزش دلار و طلا، غیرمنطقی و حباب بوده است. طبیعی است که اگر چنین نباشد، رشد قیمت در بازار سرمایه نیز حباب نیست. چون به هر حال، با رشد آن داراییها، سرمایه ثابت شرکتها گران میشود و ارزش سهمشان را بالا میبرد. همچنین شرکتهایی که صادرات دلاری دارند، با افزایش قیمت دلار، سودشان نیز بیشتر میشود و همین روی ارزش سهامشان اثر مثبت میگذارد. به همین دلیل است که دلار یکی از مهمترین متغیرهای اثرگذار بر روی بازار سهام در طول تاریخ بوده و بورس تهران همواره سعی در تطبیق خود با روند نوسانهای آمریکایی داشته است.
دربارهی بازار ارز، خبرگزاری فارس گزارشی با عنوان «سیاست موفق بازارساز در تعیین قیمت دلار و سکه» منتشر کرده است. در این گزارش آمده است: «بازار ارز در چند هفته گذشته و با اقدامات جدید بانک مرکزی وضعیت متعادلی به خود گرفته است و دلالان در این بازار مجبور به کاهش فعالیت شدهاند. با غیبت بازیگران بازار آزاد یا غیررسمی، مرکز مبادله یکه تاز نرخگذاری در بازار ارز شده است.» در این گزارش، عملاً نرخ فعلی معقول در نظر گرفته شده است. پیشتر نیز سازمان برنامه و بودجه، در گزارشی کارشناسی، نرخهایی در همین حدود را پیشبینی کرده بود. همچنین با توجه به تفاوت تورم ایران و آمریکا به نظر میرسد نرخ ارز در سال جاری، به مرور افزایش یابد. در واقع هنر دولت و بانک مرکزی باید این باشد که ثبات اقتصادی را حفظ کنند تا با جهشهای نامتعارف نرخ ارز یا نوسانات عجیب و غریب مواجه نباشیم. بنابراین با این استدلال که نرخ ارز و طلا، افول چشمگیری را شاهد نخواهد بود، میتوان گفت رشد قیمت شاخص کل در بازار سهام در مجموع منطقی است و اگر افراد، برای بلندمدت به دنبال سرمایهگذاری هستند، میتوانند در بازار بورس سرمایهگذاری کنند.
البته باید توجه داشت که انتخاب یک سبد هوشمندانه به کمک کارشناسان امر، ضروری است. چون در بهترین وضعیت بازار سرمایه نیز ممکن است برخی سهمها ارزش بنیادین کمتری نسبت به قیمت روزشان داشته باشند. گذشته از این موضوع، برخی ممکن است تصور کنند که ورود نقدینگی به بازار سرمایه میتواند جلوی تورم را بگیرد. البته تا حدی، این مهم محقق میشود اما سهم بیشتر معاملات در بازار سرمایهی ما، بازار ثانویه است. بنابراین بستگی دارد به اینکه جذب نقدینگی در این بازار، بلندمدت باشد یا خیر. اگر بلندمدت باشد، میتواند به مهار تورم کمک کند. با این حال، اگر عرضه اولیهها بیشتر شود و سرمایهها و در کل نقدینگی کشور به سمت تولید هدایت شود، میتوان شاهد بود که بازار سرمایه به رشد تولید نیز کمک کند. در مجموع، کارشناسان بازار سرمایه، وضعیت بورس را در سال ۱۴۰۲ مثبت میدانند؛ البته در شرایطی که اتفاق غیر مترقبهای رخ ندهد.
در نهایت باید به این مسئله توجه کرد که تورم در صورتی منجر به رشد شاخص بورس میشود که روی نرخ ارز تاثیر گذاشته و آن را افزایش دهد. تازه منظور از افزایش نرخ ارز هم نرخ ارز سامانه مبادلهای است که بانک مرکزی اجازه میدهد شرکتها در آن ارز حاصل از صادرات خود را به فروش برسانند. در مقابل تورمی که منجر به افزایش نرخ ارز نشود تاثیر مستقیمی بر بازار سرمایه نیز نخواهد گذاشت. بررسیهای آماری در طول ۴۰ سال گذشته نشان میدهد که هیچگاه بازار سرمایه به دنبال تورم نرفته است؛ در برهههایی که نرخ ارز سرکوب میشد، سالی ۲۰درصد تورم داشتیم ولی بازار سرمایه در جا میزد. با این حال به نظر نمیرسد که دولت در سال ۱۴۰۲ بتواند و همچنین بخواهد نرخ ارز را در یک قیمت خاص، سرکوب کند. پس همانطور که پیشتر ذکر شد، میتوان انتظار داشت شاخص کل در ۱۴۰۲ روند صعودی داشته باشد. اینکه چقدر از این ماجرا، بتواند جلوی تورم را گرفته و تولید را رشد دهد نیز به عملکرد بازار بستگی دارد که البته پیشتر در مورد آن توضیحاتی ارائه شد.
ارسال نظرات