نگاهی به بافت جمعیتی و سنی جامعه امروز ما نشان میدهد، دهه شصتیها کمکم دارند از چهل سالگی عبور میکنند و وارد دوران میانسالی خود میشوند، دهه هفتادیها هم به تدریج دهه سوم عمرشان را پشت سر میگذارند و از دوران هیجان جوانی رد میشوند؛ از طرف دیگر، دهه هشتادیها تازه وارد دوران اوج جوانی خود شدهاند و حالا موسم کنشگری آنها در جامعه است. در حال حاضر، دهه هشتادیها در سالهای آخر دبیرستان هستند، یا اینکه کمکم دانشجو شدهاند؛ این یعنی در دوران اوج هیجانات اجتماعی و تا حدودی هیجانات سیاسی خود هستند، اما فرق دهه هشتادیها با نسلهای قبلی آنها این است که شرایط زیست اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنها تغییر کرده و اتفاقات پیرامونی آنها به مراتب از گذشته پیچیدهتر شده است.
به عنوان مثال، آسیبهای فرهنگی و اجتماعی پیش روی این نسل گستردهتر و پیچیدهتر شده است، اخبار و تحلیلهای سیاسی دور و بر آنها متنوعتر و رنگارنگتر شده و مثل گذشته نیست که تحلیلهای خطی و بسیط را دریافت کنند و به قول معروف، تکلیف خود را بدانند؛ در عوض، اخبار راست و دروغ با فنون پیچیده به خورد آنها داده میشود و نوع مواجهه این نسل با چنین اخبار و تحلیلهایی هم به سادگی و راحتی نیست، بنابراین تقریبا همه شرایط دهه هشتادیها با نوجوانان و جوانان دهه قبل فرق کرده است.
اغتشاشات اخیر که با طراحی پیچیده دشمن و با دستاویز قرار دادن یک اتفاق طراحی و اجرا شد، بیش از هر زمان و هر رویدادی، پیچیدگی شرایط سنی و نسلی دهه هشتادیها و تاحدودی بچههای اوایل دهه نود را نشان داد. در اوج اغتشاشات، سردار فدوی جانشین فرمانده کل سپاه از میانگین سنی 15 سال در میان بازداشتشدگان خبر داد و یادآور شد که سالها از حوزه فرهنگ و فضای مجازی غفلت کردهایم و نتیجهاش شده است این! نگاهی به اظهارات برخی بازداشتشدگان هم به خوبی نشان میدهد که علل و عوامل کنشگری غلط آنها در کف جامعه، لزوما مسائل و مشکلات اقتصادی نبوده و نیست، بلکه بخش قابل توجهی از این علل و مسببها، تاثیر بازیهای رایانهای خشن، فیلمها و سریالهای ماهوارهای و اخبار مخلوط شده راست و دروغ بوده است، همه اینها نشان میدهد آسیبها و تهدیدهای پیش روی نسل جدید، بسیار پیچیدهتر و خطرناکتر از گذشته شده و طبیعتا نوع مواجهه و علاج آنها نیز سختتر و ظریفتر از گذشته شده است.
نسل امروز با پدیده تکفرزندی و زندگیهای نسبتا خلوت درگیر است و در نتیجه، بخش عمدهای از اوقات فراغت و غیرفراغت آنها در فضای مجازی میگذرد؛ فضای مجازی هم که تقریبا به دنیایی بیقاعده و بی در و پیکر تبدیل شده که هیچ کنترلی بر آن نیست و همه نوع دادهای اعم از محتواهای خوب و بد، راست و دروغ و یا مبهم در آن پیدا میشود که با ترفندهای مختلف و رنگ و لعابهای جذاب عرضه میشود و لذا، پیش از آنکه مخاطب به درستی یا نادرستی آن فکر کند، عموما تحت تاثیر قرار میگیرد.
از سوی دیگر نسل امروز در محیطهای آپارتمانی کوچک و محدود بزرگ شدهاند که اگر زندگی روزانه و هفتگی آنها همراه با تحرک و ورزش کافی نباشد، بر شرایط جسمی و روحی آنها تاثیر منفی میگذارد و باعث افسردگی شدید یا خفیف و در نتیجه، عدم تصمیمگیری درست و منطقی در مواقع حساس میشود.
آسیب دیگری که دهه هشتادیها با آن مواجه بودهاند، دور شدن تدریجی از فرهنگ مطالعه – به تبع درد عمومی کتاب نخوانی در جامعه ما – بوده که باعث شده است تا از یک طرف، با انبوهی از سوالات و چالشهای ذهنی مواجه باشند و از سوی دیگر، به دلیل نداشتن مطالعه کافی و درگیر بودن در هیجانات فضای مجازی، بجای آنکه به جواب درستی برسند، به تحلیلهای شتابزده و نادرست برسند.
اینها گوشهای از آسیبهای پیدا و پنهان پیش روی دهه هشتادیهاست که اگر دستگاههای فرهنگی و اجتماعی با یک فرماندهی واحد – فیالمثل شورای عالی انقلاب فرهنگی – فکری برای کاهش و رفع این آسیبها نکنند، روز به روز این آسیبها و چالشها عمیقتر و جدیتر میشود. هرچند در همین دهه هشتادیها رویشهای امیدبخش به مراتب بیشتر از ریزشها و تهدیدهاست، اما اگر فکری برای آسیبهای یاد شده نشود، دامنه این آسیبها و ریزشها بیشتر میشود و بهره آن را دشمنان قسمخورده این ملت خواهند برد.
نویسنده:حامد حسین عسکری
ارسال نظرات