رسانههای غربگرا تا پیش از سفر رئیسجمهور چین به ریاض برای شرکت در اجلاس سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و چین، همیشه ادعا میکردند که ارتباط اقتصادی ایران و چین یک ارتباط استعماری است و چینیها میخواهند از طریق توافق 25 ساله با ایران، کشورمان را تاراج کنند! همین رسانهها اما پس از سفر رئیسجمهور چین به عربستان، ادعا کردند که ایران در ایجاد ارتباط تجاری با چین ضعیف بوده و چین ترجیح داده در روابط اقتصادی کشورهای عربی –خصوصاً عربستان- را جایگزین ایران کند! از این تناقض آشکار که بگذریم، همین که رسانههای غربگرا پس از نزدیک شدن اعراب به چین، نتوانستند این واقعیت را کتمان کنند که عصر اقتدار آمریکایی پایان یافته و اکنون، چین مهمترین اقتصاد دنیا است، خود گامی مثبت است. طبعاً چینهراسی و سیاهنمایی علیه روابط اقتصادی ایران و چین در آینده، در این رسانهها کمتر خواهد شد. یک پرسش مهم اما همچنان باقی است. ایران و روابط تجاری با این کشور، چه جایگاهی در نگاه چینیها دارد!؟ آیا واقعاً چین ایران را کنار گذاشته است؟
کارشناسان ژئواکونومیک معتقدند ایران و عربستان، هر کدام در سیاست خارجی و روابط اقتصادی چین، جای خودشان را دارند و عربستان، جای ایران را نخواهد گرفت. شی جین پینگ –رئیسجمهوری خلق چین- یک دیدار مهم و راهبردی با رهبر معظم انقلاب در سال 1394 داشتند. پینگ در این دیدار گفت: همکاریهای دوجانبهی ایران و چین بر پایهی «منافع متقابل» باید به صورت روزافزون افزایش یابد. رئیس جمهوری چین در آن دیدار با اشاره به سابقه اتصال ایران و چین از طریق راه قدیمی جادهی ابریشم، این جاده را نماد «صلح، پیشرفت و تبادلات دوستانه» خواند و افزود: کشورهایی که در مسیر این جاده قرار دارند با توسعهی همکاریهای خود میتوانند در مقابل الگوی آمریکاییها برای برهم زدن توازن اقتصاد منطقه از منافع خود دفاع کنند و به اهدافشان دست یابند. او همچنین به این نکتهی مهم اشاره کرد که: برخی ابرقدرتها بهدنبال حاکم کردن انحصار و سیاست جنگلیِ «یا با ما یا دشمنِ ما» هستند اما پیشرفت اقتصادهای نوظهور، انحصار قدرت را از دست آنها خارج و فضای مناسبی برای ایدهها و سیاستهای دولتهای مستقل فراهم کرده است. همین سیاست نشان میدهد چینیها حاضرند بر اساس منافع متقابل، با همه کار کنند و عربستان در روابط خارجی این کشور، جای ایران را نمیگیرد.
ممکن است این تصور مطرح شود که عربستان و کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس، از چین خواهند خواست که اگر تمایل به ارتباط اقتصادی با ایشان دارد، باید تبادلات اقتصادی با ایران را کاهش دهد اما چنین ادعایی بهدور از واقعیت است. چون بیش از آنکه چین به کشورهای عربی نیازمند باشند، این کشورها به چین نیازمند هستند. بنابراین نمیتوانند برای چینیها پیششرط تعیین کنند. اقتصاد چین بهقدری بزرگ است که حتی آمریکا نمیتوانست با تهدید به تحریمهای ثانویه، مانع روابط متقابل ایران و چین در اوج تحریمها شود؛ بدیهی است که کشورهای عربی اصلاً در چنین جایگاهی نیستند و چینیها ضرورتی نمیبینند که از منافع تجارت با ایران، برای خوشایند عربها صرفنظر کنند. پروفسور ژو ویلی، مدیر موسسه خاورمیانه دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای، در گفتوگو با خبرگزاری اسپوتنیک روسیه (بخش زبان چینی) در مورد روابط چین و ایران میگوید: چین یک قرارداد بلندمدت با ایران امضا کرده است؛ یک توافقنامه تاریخی 25 ساله. بدون شک توافقنامه هماهنگی استراتژیک «کمربند-راه» و «چشم انداز 2030»، جایگاه، وزن و اعتبار چین را در جهان عرب-اسلام بسیار افزایش خواهد داد.
پروفسور ژو ویلی در ادامه میگوید: تحریمهای آمریکا باعث شده است تا چین، به شریک استراتژیک ایران تبدیل شود و مشتری ثابت نفت ایران باشد. یک کاربر چینی همچنین در سال 163 دات کام (که یک سایت چینی اشتراک محتوا است) نوشته است که اسپانیا اخیراً با چین برخورد نامناسبی داشته است و در امور داخلی این کشور دخالت کرده است. چین برای مقابله به مثل، دو راه دارد: یکی اینکه تعرفههای واردات از اسپانیا را بالا ببرد و دیگری اینکه حجم واردات از این کشور را کم کند. این تحلیلگر چینی مینویسد: بهدلیل قوانین بینالمللی، چین راه اول را انتخاب نخواهد کرد اما تصمیم گرفته وارداتش از اسپانیا را کاهش دهد و ایران را جایگزین اسپانیا کند. او در ادامه مینویسد: بر خلاف اینکه برخی معتقدند اگر توافق ایران و کشورهای غربی به نتیجه برسد، ایران چین را کنار خواهد گذاشت اما بهنظر من ایران دوستانش را با تغییر موقعیتها تنها نمیگذارد و چین میتواند برای بلندمدت روی ایران حساب کند.
مجیدرضا حریری –رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین- اما معتقد است این ایران است که باید نگاهش نسبت به چین را تغییر دهد. او میگوید: تا زمانی که تکلیف ایران و افکار عمومی با نحوه همکاری و تعامل اقتصادی با چین روشن نشود، نمیتوان به بسیاری از سوالها پاسخ داد. مجیدرضا حریری در مورد استاندارد دوگانهی رسانههای فارسیزبان در مورد چین اظهار کرد: یکی از معضلاتی که ما در سالهای گذشته با آن مواجه بودیم، نامشخص بودن تکلیف ما با چین است. وقتی خبری از همکاریهای تازه با چین مطرح شده یا سرمایهگذاری شرکتهای این کشور در ایران نهایی میشود، ناگهان موج منفی رسانهای راه میافتد که کشور را به چین فروختیم و امثال این حرف ها، ولی در مقابل اما وقتی خبر میآید که چین در کشورهایی مانند عربستان سعودی، قطر یا سایر کشورهای منطقه سرمایهگذاری کرده، این بار تیتر میزنند که چین، ایران را رها کرده یا قصد همکاری با ما را ندارد! در چنین شرایطی باید بپرسیم تکلیف چیست!؟
رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین همچنین معتقد است که سفر اخیر مقامات چین به عربستان و اتفاقاتی از این دست هیچ تاثیری بر روابط اقتصادی و تجاری ایران و چین نداشته و نخواهد داشت. او همچنین معتقد است: چین بزرگترین شریک تجاری ماست اما ما بزرگترین شریک تجاری چین نیستیم و حدود ۱۲۰ کشور هستند که شریک اول تجاریشان چین است. ما هم یکی از این کشورها هستیم اما میشود گفت که حضور ایران یکپارچه در شمال خلیج فارس مزیتی است که برای چینیها خیلی مهم است. به دلیل اهمیت ایران برای چینیها است که هو چون هوآ، معاون نخستوزیر چین بلافاصله پس از سفر رئیسجمهور چین به عربستان، به ایران سفر کرد و در این سفر، بر اهمیت ارتباطات تجاری و اقتصادی با ایران تاکید کرد. او در این سفر و در دیدار با رئیسجمهور کشورمان گفت: «هم کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و هم ایران دوستان چین هستند. توسعه روابط چین با هر دو طرف هیچ طرف ثالثی را هدف قرار نمیدهد». او تاکید کرد: «چین همواره از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران در بهبود روابط بر اساس اصل حسن همجواری و دوستی و انجام همکاری برای دستیابی به منافع متقابل و نتایج برد-برد حمایت کرده است. چین مایل است به ایفای نقش سازنده در زمینه توسعه و ثبات در منطقه خلیج فارس ادامه دهد».
بنابراین باید توجه داشت که منافع متقابل اقتصادی برای چین از اهمیت بالایی برخوردار است و برای کسب منافع حداکثری، حاضر است با همهی طرفها کار کند. موضع چین، بر خلاف آمریکا «یا با ما، یا دشمن ما» نیست و همین باعث شده است که اگرچه ایران و عربستان روابط خوبی با هم ندارند، چین با هر دو روابط تجاری و اقتصادی خوبی داشته باشد. نتیجه آنکه بههیچ وجه نمیتوان ارتباط بیشتر اعراب با چین را به منزله آن دید که در ارتباطات اقتصادی ایران و چین خللی وارد شده یا چینیها ایران را دور زده و کنار گذاشتهاند. ماجرای نزدیک شدن اعراب به چین اما یک حُسن مهم برای ما داشت و آن اینکه غربگرایان در ایران فهمیدند که نزدیکترین متحدان آمریکا نیز دارند به سمت ارتباط با چین سوق پیدا میکنند و افزایش حجم مبادلات اقتصادی و تجاری با این کشور، نهتنها بد نیست، بلکه خیلی هم خوب است.
ارسال نظرات