04 آبان 1401 - 08:45

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۴ آبان

 

کاپیتولاسیون و داغی که بر دل امریکایی‌ها ماند!

حمیدرضا شاه‌نظری

روزگاری نه چندان دور در ایران بر سردر هتل‌ها، باشگاه‌ها و اماکن تفریحی مورد استفاده انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها تابلوی «ورود ایرانی و سگ ممنوع» (not all oved dogs and iranians) نصب شده بود و اتباع این دولت‌ها که عمدتاً هم نظامی‌ها و دیپلمات‌ها و نیرو‌های امنیتی بودند هرگونه رفتاری با ایرانی‌ها را حق طبیعی خود می‌دانستند و در همان زمان در فیش حقوقی مستشاران نظامی امریکا ستونی به نام «حق توحش» درج شده بود که هزینه آن از جیب ملت ایران داده می‌شد.
سرزمین ایران که روزگاری یکی از قدرتمند‌ترین کشور‌های جهان بود و فرهنگ و ادب و علم در آن به آن‌چنان رشدی رسیده بود که چهره‌های علمی و ادبی آن هنوز هم بر تارک جهان می‌درخشند به دلیل عملکرد ضعیف حاکمان و روحیه استعماری غربی‌ها به چنان حقارتی دچار شد که بیگانگانی همچون انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها برای پیشبرد اهداف سلطه‌طلبانه خود با تسلط بر آن و غارت منابع‌اش، حتی حق توحش نیز از جیب ملت ایران می‌گرفتند. این وضعیت حاصل روندی بود که در بیش از دو قرن بر ایران گذشت و اوج آن را می‌توان ماجرای کاپیتولاسیون در دوره پهلوی به شمار آورد. در ۲۱ مهرماه ۴۲ در حکومت محمدرضا پهلوی و در اقدامی تلخ و تحقیرآمیز، قانون مصونیت سیاسی و قضایی اتباع امریکا در ایران در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. طبق اسناد و مدارک موجود، امریکا از سال ۱۳۴۰ در دوران ریاست جان. اف. کندی (که دست بر قضا از حزب دموکرات بود) از رژیم شاه درخواست برقراری رژیم کاپیتولاسیون در مورد اتباع امریکا در ایران را داشت. طبق این قانون اگر یک امریکایی در خاک ایران نسبت به یک ایرانی مرتکب جرمی می‌شد، دادگاه‌های ایران اجازه محاکمه او را نداشتند و باید آن شخص را به امریکا برمی‌گرداندند و این اوج تحقیری بود که امریکایی‌ها بر ملت ایران در دوره معاصر روا داشتند. بر اساس همین قانون بود که در روز یک‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۴۳ وقتی یک درجه‌دار امریکایی به نام «چارلز. ال. گری» یک دختر کرد ایرانی به نام «ایران سلیمی» را زیر گرفت و کشت، سفارت امریکا طی یادداشتی که به وزارت خارجه رژیم شاه داد تأکید کرد که درجه‌دار فوق، مصونیت سیاسی دارد و نمی‌توانید او را بازداشت و مؤاخذه کنید و این‌گونه بود که ماجرای مرگ غریبانه این دختر جوان ایرانی بدون مجازات قاتل امریکایی‌اش و بدون اینکه حساسیت‌برانگیزد، در گوشه‌ای از تاریخ این سرزمین دفن شد!
به گواه تاریخ در هر سرزمینی که غربی‌ها به آن پا گذاشته‌اند، به غارت منابع مادی و معنوی آن پرداخته‌اند و تلاش کرده‌اند که با تحقیر و از بین بردن حس عزت ملی، ملت‌ها را به زیر سلطه خود درآورند.
بی‌شک یکی از سیاست‌های آنان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی علیه ملت ایران هم بر همین رویه استوار بوده و تلاش زیادی برای از بین بردن عزت مردم ایران داشته‌اند و یکی از دلایل رخداد انقلاب اسلامی توسط ملت ایران، از بین بردن این تحقیر و احیای عظمت تاریخی ملت ایران بود، به طوری‌که امام خمینی (ره) در سخنرانی معروف تاریخی خود در ۴ آبان سال ۱۳۴۳ که به تبعید ایشان در روز ۱۳ آبان به ترکیه انجامید به همین قانون اشاره کرده و با اعلام اینکه این قانون، سند بردگی ملت ایران است، فرمودند: «قانونی را به مجلس بردند که در آن تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‌هایشان، با کارمند‌های فنی‌شان با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. ملت ایران را از سگ‌های امریکا پست‌تر کردند. چنانکه کسی سگ امریکایی را زیر بگیرد، از او مؤاخذه می‌کنند؛ اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد، مؤاخذه می‌کنند. چنانکه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگ‌ترین مقام را زیر بگیرد، هیچ‌کس حق تعرض ندارد. آقا من اعلام خطر می‌کنم،‌ای ارتش ایران من اعلام خطر می‌کنم،‌ای سیاسیون ایران من اعلام خطر می‌کنم.»
داستان دشمنی‌ها، ظلم‌ها و تحقیر‌های غربی‌ها به خصوص امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در حق ملت ایران به قدری زیاد است که صد‌ها و بلکه هزاران جلد کتاب درباره آن‌ها می‌توان نوشت، چنان‌که تا حدی نوشته شده است. آن روز که با رذالت انگلیسی‌های خبیث و با برنامه‌ریزی آنان، قحطی سراسر ایران را فراگرفت و میلیون‌ها نفر از پدرها، مادر‌ها و اجداد ما از گرسنگی جان سپردند، به گونه‌ای که در تاریخ ثبت شده که حدود نیمی از جمعیت ایران در آن مقطع از قحطی مصنوعی ایجاد شده جان باختند تا قانون ننگین کاپیتولاسیون که عزت و استقلال ایران را نشانه گرفته بود، تنها اندکی از صفحات سیاهی است که حاصل عملکرد و اراده این دولت‌ها بر ضد ملت ایران بوده است. امروز نیز آنچه موجب دشمنی این دولت‌های مستکبر با مردم ایران است همین روحیه استقلال‌طلبی و عزت‌خواهی مردم ایران است که بعد از انقلاب اسلامی موجب قدرت روزافزون ایران و شکل دادن به معادلات جدید قدرت در جهان شده و نظم جهانی مبتنی بر غلبه امریکا را به چالش جدی کشیده است.
خانم مهسا امینی که به علت بیماری جسمی و عارض شدن عوارض آن از دنیا رفت و تمام لشکر‌های رسانه‌ای غرب و سلبریتی‌های آنان برای ریختن اشک تمساح برای او به میدان آمدند، همان‌قدر یک زن ایرانی است که «ایران سلیمی». دختری که نام یک ملت و یک موجودیت تاریخی را بر خود داشت، غریبانه و مظلومانه از دنیا رفت، بدون اینکه کسی کوچک‌ترین سخنی به قاتل امریکایی‌اش بگوید. اوج سادگی است اگر زنان ایران و مسائل آنان را دغدغه امریکایی‌ها و اروپایی‌ها بدانیم، بلکه تنها چیزی که سیاستمداران و لشکر‌های رسانه‌ای و سلبریتی آنان دنبال می‌کنند تحت سلطه درآوردن ملت‌ها و نابودی کسانی است که با این بردگی مخالف هستند.
امریکایی‌ها با کاپیتولاسیون به دنبال بردگی ملت ایران بودند، ولی با مجاهدت‌های امام خمینی (ره) و پدران و مادران ما داغ این آرزو بر دل آنان ماند و آزادی واقعی و عزت ملی به مردم ایران بازگشت. امروز هم اگر هوشیار نباشیم با واژگونه‌سازی واقعیت و قلب حقیقت و در لوای آزادی، زن، زندگی، آنچه نصیب ما خواهد شد چیزی جز اسارت، تباهی و ذلت نخواهد بود. نباید فریب مرثیه‌سرایی و سوگواری گرگ‌های درنده را خورد!

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز چهارشنبه ۴ آبان

 

سناریوی محترمانه ماکرون برای پایان جنگ!

دکتر حامدرحیم پور

تنش‌ میان روسیه و غرب در بالاترین حد خود پس از فروپاشی شوروی سابق رسیده است و تقریباً درهای دیپلماسی برای حل اختلافات فزاینده دو طرف مسدود شده اند. درحالی که غربی ها تلاش می‌کنند تا روسیه را در جهان منزوی کنند اما مقامات کرملین هم برنامه‌های جدیدی را در جهان متشنج کنونی در دستور کار قرار داده‌اند تا بتوانند نقشه‌های غرب علیه خود را خنثی کنند. در چنین شرایطی نشانه های ناامیدی اروپا از تغییر وضعیت جنگ در اوکراین بروز یافته است. امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه که البته از ابتدای جنگ در اوکراین به دنبال پیدا کردن راهی برای  توقف آن بود، این بار با صراحت بیشتری در کنفرانسی در رم گفت: «احتمال صلح در اوکراین وجود دارد و در آینده یک قرارداد صلح می‌تواند با طرف دیگر (روسیه) منعقد شود.» او در ادامه به نوعی پاسخ منتقدان خود را داد و گفت که پایان جنگ به معنای آن نیست که هرکس پیروز شود، قدرتمند است! اما چه شده که ماکرون هشت ماه پس از جنگ اوکراین این گونه سخن می گوید؟ واقعیت این است آن چیزی که برای اروپایی ها قابل پیش بینی نبود، واکنش سخت و غیرمنتظره مسکو به تحریم ها و اقدامات  تقابلی اروپا بود. البته که در بلند مدت تحریم اقتصادی و انرژی در دنیای امروز راه حل نیست. اروپا منابع گاز و انرژی مورد نیازش را پیدا می کند و سرش بی کلاه نمی ماند. روسیه هم در دنیای تشنه انرژی به خصوص انرژی پاک‌تر گاز بازارهای صادراتی اش را جایگزین می کند، اما ذخیره کردن انرژی به خصوص در اروپای فاقد انرژی صرفا با هدف پاسخگویی به تغییرات فصلی مصرف است و نه یک ذخیره استراتژیک، آن هم با اعمال تحریم و انسداد ناگهانی از سوی یک منبع بزرگ که دهه ها بیش از 40 درصد انرژی قاره را به قیمت پایین تامین می کرد و به برخی ها به فراخور، حتی مجانی یا با تخفیف های بزرگ ارائه می داد. حالا این تخفیف و انرژی مفت نصیب رقبایشان چین و هند و دیگران شده است. اکنون جایگزین گاز روسیه برای اروپا به خصوص آلمان و فرانسه به قیمت بسیار گرانی تمام می شود. آلمان به عنوان موتور اقتصادی اروپا، دهه ها حتی در اوج جنگ سرد انرژی ارزان نزدیک به مفت از روسیه وارد می کرد و اقتصادش را رونق می داد، اما حالا باید گاز مایع گران را به چهار برابر قیمت از آن سوی آمریکا با کشتی های بزرگ و مجهز با هزینه بالا وارد کند افزون بر این که تاسیسات سنگین برای ذخیره سازی و جایگزینی های فنی و... بسازد. صرفه جویی مصرف و تعطیل شدن بسیاری از کارخانجات مصرف کننده به خصوص فولاد برای اروپا و آلمان نیز بسیار سنگین تمام شده است. در واقع این وضعیت ناگهانی و عجله ای به اقتصادشان صدمه سنگینی زده، طبقات متوسط دچار فشار شده و عوارض سیاسی و اجتماعی به جا گذاشته و می گذارد. وقتی صدراعظم مغرور آلمان بلند می شود و می‌رود ریاض خدمت بن سلمان و بن زاید و از این دیکتاتورها گاز درخواست می کند و تازه همین افراد نیز ناز و کرشمه می کنند و در اوپک پلاس قیمت نفت و بنزین را بالا می برند و... نشان می دهد سعودی و امارات نیز از جابه جایی در سطح قدرت‌ها در جهان آگاه شده و درک کرده اند که غرب به هیچ عنوان با 10 سال پیش خود قابل قیاس نیست یا حداقل در شرایط فعلی قدرت مانور بالایی ندارد و به همین دلیل در تلاش است تا خود را از زیر یوغ این کشورها رهایی بخشد. در مجموع، تعطیلی خط لوله انتقال گاز روسیه به اروپا (نورد استریم۱) برای مدتی نامعلوم، فرا رسیدن فصول سرد و خشم عمومی از سیاست های اروپا و آمریکا و نزدیک بودن انتخابات میان دوره ای کنگره از جمله دلایلی بوده اند که زمزمه های پایین کشیدن فتیله جنگ را در غرب بلندتر کرده اند. هر چند اتحادیه اروپا اکنون هشتمین بسته تحریمی را نیز علیه روسیه تصویب کرده و به اجرا گذاشته اما مسکو نیز بیکار ننشسته و همان طور که اشاره شد واکنش های موثر و البته سختی به اقدامات اروپا از خود نشان داده است. با توجه به خرابکاری اخیر در خطوط لوله گازی نورد استریم که به گفته مقامات کرملین کار آمریکا بوده، اکنون چشم اندازی برای از سرگیری صادرات گاز به اروپا نیز وجود ندارد. ضمن این که چشم انداز اقتصادی اروپا ناامید کننده شده است. صندوق بین المللی پول با توجه به رشد اقتصادی ضعیف و تورم بسیار بالا در کشورهای اروپایی و همچنین خطر کمبود انرژی که می‌تواند وضعیت را بدتر کند، درباره سلامت اقتصادهای اروپایی در سال کنونی و سال آینده میلادی ابراز بدبینی کرد. همزمان در یک اتفاق نسبتا بی سابقه، بیش از 18 کشور اروپایی تورم دو رقمی را تجربه می کنند. در چنین وضعیتی بسیاری معتقدند که بخش عمده ای از کشورهای اروپایی با توجه به مشکلات عدیده و غیرقابل پیش بینی که در آن گرفتار شده و هر روز تشدید می شود، اکنون به دنبال اجرای سناریوی محترمانه برای پایان جنگ در اوکراین هستند تا هر دو طرف درگیری از آن راضی خارج شوند. چیزی که البته با توجه به شرایط  نه چندان مناسب روس ها در میدان نبرد از سوی مسکو نیز با استقبال مواجه خواهد شد. بر اساس این معادله جدید می توان گفت به زودی احتمال این که روش های دیگر از جمله مذاکره جدی برای پایان  درگیری در اوکراین همچنان که ماکرون نیز آن را مطرح کرده است بر روش های میدانی ونظامی غلبه می  کند، محتمل تر می شود.

 عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۴ آبان

 

به کاهدان زدید‌! 

سعدالله زارعی

بحث «حجاب» در ایران نمی‌تواند دستمایه یک شورش موفق
علیه نظام و ارزش‌های آن گردد و یکی از مهم‌ترین نقطه ضعف‌های دشمن در آشوب‌های اخیر، این بود که از حجاب شروع کرد و البته بحث حجاب در یک عنوان بزرگ‌تر یعنی «زنان» هم همین حکایت را دارد؛ یعنی ایجاد اغتشاش و تنش با موضوع زنان نیز در
جمهوری اسلامی به سرانجام نمی‌رسد و خود به نقطه ضعف دشمن در طراحی توطئه تبدیل می‌شود.
بر همین اساس در اغتشاش‌های اخیر سه اتفاق به موازات هم افتاده است؛ یک اتفاق این است که اگرچه عده معدودی از دختران در سنین 15 تا 20 سال خارج از گود آشوب‌ها روسری را
از سر برگرفتند، حجاب به شعار میدانی تبدیل نشد،. در این میان 83 درصد بانوان در نظرسنجی گفته‌اند به حجاب اعتقاد دارند و بیش از
70 درصد گفته‌اند حتی در میهمانی‌های خانوادگی روسری خود را حفظ می‌کنند. دومین موضوع گستردگی اغتشاشات بود که دشمن روی آن حساب کرد ولی آنچه عملاً اتفاق افتاد، بسیار کمتر از برنامه و انتظار دشمنان بود. بنابراین معلوم شد که بحث حجاب در جامعه ایران تحریک‌کننده نیست. اصولاً در 43 سال گذشته حجاب در جامعه ایران یک چالش واقعی نبوده است، تا بی‌حجابی بتواند ماده تحریک باشد. سومین موضوع حضور بسیار ناچیز زنان در اغتشاشات بود. برابر آمارهای موجود از حدود یک دهم یک درصد جمعیت کشور که در فضای اغتشاش قرار گرفتند، فقط 21 درصد آنان را خانم‌ها که عمدتاً در سنین بین 15 تا 22 سال بودند، تشکیل دادند. در واقع آنچه اتفاق افتاد، تجمعات محدود مردانه به نام زنان بود!
در بررسی و ارزیابی این موضوع باید گفت دشمن در این اغتشاشات به کاهدان زده و نادان‌تر از همیشه ظاهر شده است، چرا که:
1- حجاب در ایران یک ارزش دیرین اجتماعی و نشانه
حجب و حیا و بزرگی زن ایرانی بوده است. اساساً حجاب، زن ایرانی را
از زن رومی و غیر آن متمایز و ممتاز ساخته است. نگاهی به کتیبه‌ها و آثار مکتوب تاریخی ایران در هر قطعه سرزمینی که به نام «ایران تاریخی» ثبت شده است، از قرقیزستان تا سواحل مدیترانه، این تمایز معنادار
و افتخارآمیز را نشان می‌دهد.
در دویست سال گذشته غرب دقیقاً برای غلبه بر ایران اسلامی و ایران تاریخی به حجاب زن ایرانی به عنوان مهم‌ترین عنصر هویتی این جامعه حمله کرده و تحت عناوینی نظیر تجددخواهی تلاش کرده تا این گوهر پربها را از دست آنان بگیرد. جالب این است که براساس آنچه در آثار و میراث فرهنگی ما مشاهده می‌شود، حجاب در هیچ دوره زمانی، زن ایرانی را از عرصه جامعه به پستوها سوق نداده و حضور او را در جامعه لازم شمرده است. نقش زنان در حال فعالیت اجتماعی روی کتیبه‌ها نشان می‌دهد، حجاب و فعالیت اجتماعی هیچ‌گاه نقطه مقابل هم نبوده‌اند و دقیق‌تر این است که بگوییم کتیبه‌ها و کتب تاریخی می‌گویند اساساً حجاب یکی از مهم‌ترین کمک‌کننده‌ها به زنان ایرانی برای
ایفای نقش اجتماعی بوده است. البته حجاب مانع می‌شود که یک زن
از یک عنصر کنشگر و در حال ایجاد کار به عنصر منفعل و فرعی تبدیل گردد.
چه در نظرسنجی مرداد ماه و چه در نظرسنجی مهر ماه یک دستگاه معتبر نظرسنجی، زنان ایران از داشتن حجاب حمایت کرده و آن را
جزء ضروری فعالیت اجتماعی خود می‌دانند. در این نظرسنجی
93 درصد پرسش‌شوندگان گفته‌اند حجاب را مانع فعالیت اجتماعی و آزادی عمل خود نمی‌دانند.
در آن سوی قضیه هم عده‌ای تلاش کردند تا کم‌حجابی یا بی‌حجابی معدودی از خانم‌ها را یک «کنش سیاسی» معرفی و در نقطه مقابل نظام سیاسی قلمداد نمایند؛ در حالی که در میان خانم‌هایی که حجاب را به طور کامل رعایت نمی‌کنند، فقط 15 درصد گفته‌اند بی‌حجابی یک کنش سیاسی است. در این میان بیش از هفتاد درصد از این دسته از همین خانم‌ها هم گفته‌اند از ارزش‌های جامعه نظیر استقلال، تمامیت ارضی کشور، نظام سیاسی، رهبری، شهدا و احکام اسلام حمایت می‌کنند.
2- یکی از موضوعات مطرح، نسبت زنان با نظام سیاسی و ذهنیت آنان از فعالیت آزادانه اجتماعی در جامعه ایران است. برابر آمار،
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، در حالی که
رژیم شاه برای تباه کردن بانوان، شعار آزادی و حقوق زن را سر می‌داد و در عرصه رسانه و هنر هم مدعی آزادی زن بود، تنها 35/5 درصد از زنان جامعه ایران سواد خواندن و نوشتن داشتند و امید به زندگی در میان آنان، ۵۷ سال بود و یک سوم زنان به واسطه بیماری ناشی از فقر و فقدان بهداشت، قبل از پنجاه سالگی جان می‌دادند.
با پیروزی انقلاب اسلامی وضع زنان در جامعه ایران به کل دگرگون شد. دو دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی درصد بانوان باسواد در ایران از 45/5 درصد در سال ۱۳۵۵ به ۹۵ درصد در سال ۱۳۸۹ رسید. تعداد بانوان تحصیلکرده در دانشگاه‌های ایران از ۳ درصد پیش از انقلاب به ۲۷ درصد بعد از پیروزی انقلاب رسید و امید به زندگی در بین زنان از ۵۷ سال در سال ۱۳۵۵ به 79/4 سال در سال ۱۳۹۷ افزایش یافت و مرگ‌ومیر ناشی از بارداری و بیماری در بین زنان، از حدود ۵ درصد به 18/1 نفر در هر ۱۰۰ هزار زایمان رسید. بعد از انقلاب زنان ایرانی در اکثر عرصه‌های اجتماعی، به صورت انبوه حضور پیدا کردند. هم‌اینک درصد بالایی از جامعه جراحان کشور را زنان تشکیل می‌دهند. زنان در جامعه ایران خود را در تنگنا نمی‌بینند تا برای رفع آن به شورش و تخریب روی بیاورند.
دشمنان با این گمان باطل که شعار به نفع زنان، این جامعه
50 درصدی را به اشتباه می‌اندازد و آنان را علیه منافع ملی خود فعال می‌کند، فتنه اخیر را کلید زدند. در حالی که اگر دختران و بانوان جوان کشور، دوره حکومت پیشین را تجربه نکرده‌اند، اما حکایت آن دوران را از مادران خود شنیده‌اند. بنابراین زن ایرانی هیچ انگیزه مادی یا معنوی برای بازگشت به دورانی که در اسارت بوده ندارد و از این رو به تعبیر «فرانک گاردنر» در مجله آمریکایی نیوزویک، «انتخاب زنان تحت عنوان «موتور محرکه» شورش یک اشتباه وحشتناک بوده است.»
3- جامعه ایرانی در نهایت یک جامعه «دین‌خواه» می‌باشد و این خصوصیت همه قشرهای جامعه ایران است. جامعه ایرانی حتی اگر دچار اعوجاجاتی بشود هم در نهایت یک جامعه دین‌خواه است
کما اینکه حضور جمعیت‌های متنوع در مراسم مذهبی که نوعی مرزبندی با غیردین‌داران تلقی می‌شود، دین‌دار بودن مردم را به خوبی نشان می‌دهد.
انقلاب اسلامی با شعارهای مذهبی، با رهبری مذهبی و با ایده‌آل‌های مذهبی پدید آمده است و در طول این 43 سال با شعارها، رهبری و ایده‌آل‌های مذهبی ادامه حیات داده است. امروز در هر خانواده‌ای
یک یا چند شهید، جانباز، آزاده، رزمنده و هیئتی وجود دارد که جان هر خانواده را به جان نظام اسلامی پیوند می‌زنند و لذا به تعبیر
رهبر معظم انقلاب، «دشمنان غلط می‌کنند بتوانند این بنای رفیع را تکان بدهند».
بنابراین واضح است که رجاله‌ها، رقاصه‌ها، جاسوس‌ها، زخم‌خوردگان از مردم، ضددین‌ها و در یک کلمه ضدانقلاب‌ها نمی‌‌توانند خدشه‌ای به حرکت این انقلاب و نظام اسلامی برآمده از آن وارد نمایند. بله البته زخمی زده و به‌اندازه بال پشه‌ای سایه می‌افکنند، اما نمی‌توانند عرصه را از خورشید بگیرند. در زمان حیات حیدر علی‌اف، یک هیئت آمریکایی به باکو رفته و رئیس‌این هیئت ضمن بحث‌های مختلف گفته بود نظام جمهوری اسلامی ایران دوام نخواهد آورد! رئیس‌جمهور وقت جمهوری آذربایجان به رئیس‌این هیئت گفته بود، شما نمی‌دانید که مذهب در ماندگاری حکومت ایران چه تأثیری دارد. من به شما می‌گویم در طول قرن‌های گذشته، هرگاه در ایران حکومت مذهبی پدید آمده، قرن‌ها دوام آورده و جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است و گفتنی است که حکومت‌های مذهبی در گذشته با نظام جمهوری اسلامی تفاوت ماهوی نیز داشته‌اند. اکنون اسلام ناب در ساختار نظام جای گرفته و این ساختار تاکنون بی‌سابقه بوده است.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات