- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
چهارشنبه ؛ 26 آذر 1404 ناتوی عربی؛ طرحی برای سرکیسه کردن اعراب
در گیرو دار فضای بین المللی علیه ایران در مذاکرات هستهای ۵+۱، اوباما برای اینکه همپیمانان و شرکای عرب حوزه خلیج فارس خود را قانع کند که آمریکا نسبت به آنها بی تعهد نیست و امنیت آنها را از بین نخواهد برد، آنها را در کمپ دیوید گرد هم آورد و به آنها وعده داد که پیمانی نظامی را بین همدیگر منعقد کنند تا مانع از نفوذ ایران به منطقه شود.
در گیرو دار فضای بین المللی علیه ایران در مذاکرات هستهای ۵+۱، اوباما برای اینکه همپیمانان و شرکای عرب حوزه خلیج فارس خود را قانع کند که آمریکا نسبت به آنها بی تعهد نیست و امنیت آنها را از بین نخواهد برد، آنها را در کمپ دیوید گرد هم آورد و به آنها وعده داد که پیمانی نظامی را بین همدیگر منعقد کنند تا مانع از نفوذ ایران به منطقه شود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از آن زمان، آمریکا بار دیگر به فکر تشکیل ناتوی عربی موسوم به مسا (MESA) افتاده و قرار است سران هشت کشور عربی شامل شش عضو شورای همکاری خلیج فارس و دو کشور اردن و مصر را در اواخر مهرماه آینده به واشنگتن دعوت کند.
چرا ناتوی عربی؟
اگر عدهای معتقد بودند که طرح باراک اوباما برای ناتوی عربی، صرفا برای پوشش روانی در خصوص اعراب صورت میگرفت تا آنها احساس نکنند که آمریکا آنها را رها کرده است، در دوره ترامپ او صرفا با دیدگاهی اقتصادی به دنبال جمع کردن اعراب است و به دنبال این است که از آنها امتیازاتی دریافت کند که آمریکا را در فرآیند اقتصادی که او برای آن ترسیم کرده است، یاری رساند. اگر نگاه اوباما اجاره دولتهای عربی خلیج فارس بود، نگاه ترامپ بلعیدن تمام سرمایههای نفتی آنها است. نگاه ترامپ به این کشورها به مثابه دوشیدن گاوی است که از خود هیچ اراده، استقلال و توانی ندارد. ادعا شده است که هدف از تشکیل این سازمان، مقابله با تهدیدهای ایران است. این در حالی است که نفوذ ایران در منطقه برای جلوگیری از آشوبی است که آمریکا به وجود آورده است، از بین بردن هژمونی و تسلط معنوی ایران، افزایش امنیت اسرائیل و امنیت انرژی از جمله اولویتهای آمریکا در منطقه است.
۱. ادعای مقابله با تحریمهای ایران شوی آمریکا برای فروش سلاح
ادعای اصلی آمریکاییها و اعراب حاشیه خلیج فارس برای مطرح کردن ناتوی عربی این است که «با تهدیدهای ایران مقابله کنند». چند صباحی است که آمریکاییها با تهدید نمایی از دشمنان خود به دنبال این هستند تا دشمنان فرضی به وجود آورده و بدین ترتیب مدیریت آشوب کنند. آمریکاییها خصوصا در طی یک دهه گذشته شدیدا به دنبال این بوده اند که با آشوب پراکنی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، بازیگران مستقر در این منطقه را در خود درگیر سازند و به واسطه همین درگیر سازی بتوانند توجیهی برای حضور و سلطه خود بر سایر کشورها پیدا کنند. دادههای آماری مربوط به فوریه سال گذشته یعنی بهمن ماه ۱۳۹۶ نشان میدهد که «خریدهای تسلیحاتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس حاکیست این کشورها به رغم کسری بودجه ناشی از نوسان قیمت نفت در بازارهای جهانی همچنان به خریدهای تسلیحاتی گسترده ادامه داده و پانزده درصد بیشتر از میانگین جهانی سلاح خریداری کرده اند.» سیاستهای آمریکا در جهت گستراندن ناامنی در منطقه غرب آسیا سبب شده است تا اعراب خلیج فارس، با بزرگنمایی از تهدیدات ذهنی که آمریکا از ایران برای آنها ساخته است، این تصور غلط را کنند که بایستی میزان سلاح خود را بیشتر انبار کنند. اعراب حوزه خلیج فارس که در شرایط مالی حادی به سر میبرند هزینههای نظامی خود را به شکل بی سابقهای افزایش داده اند. به گونهای که سعودیها با خرید ۸۲ میلیارد دلار سلاح طی سال ۲۰۱۶ در این زمینه پیشرو هستند. همین موضوع سبب شده است تا هزینههای کلان عربستان سعودی تا سال ۲۰۲۰ به روند تصاعدی خود ادامه داده و به ۸۷ میلیارد دلار برسد. براساس تحقیقات روزنامه الرای کویت، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی خریدار اصلی سلاح از دولت آمریکا خصوصا طی هشت سال ریاست جمهوری باراک اوباما بودهاند و از نظر هزینه و قیمت نیز این شاخصهای آماری دو برابر دوره جورج بوش بوده است. ایده اصلی اوباما این بود که آمریکا بایستی تامین امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را به خودشان واگذار کند. به همین دلیل پیشنهاد ایجاد ائتلافی برای «مبارزه با تروریسم در سوریه» که در اساس ادعایی پوچ و به واقع برای حمایت از تروریستها بود، توسط اوباما به کشورهای خلیج فارس مطرح شد و آنها نیز به صورت نمایشی در این ائتلاف حاضر شدند شاید به همین دلیل است که اوباما برای توجیه ناتوی عربی مد نظر خود در ذهنیت مقامات کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به دنبال این بود که کسری بودجه خود را با قراردادهای بلند مدت و با مبلغ بسیار بالا تامین کند. وزارت امور خارجه آمریکا در گزارشی اعلام کرد کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از ماه می ۲۰۱۵ (آغاز جنگ عربستان علیه یمن) تا اوایل سال ۲۰۱۷ بیش از ۳۳ میلیارد دلار انواع سلاح از آمریکا خریداری کردند؛ بنابراین اصلیترین سیاستی که آمریکا از مطرح کردن طرح ناتوی عربی به دنبال رسیدن به آن است، تهدید سازی از ایران به منظور ایجاد رعب و وحشت در مقامات عربی و متعاقبا ایجاد میل زائد الوصف و سیری ناپذیری آنها در خرید سلاح از آمریکا و غرب و متعاقبا چرخیدن چرخهای صنایع تسلیحاتی آمریکا در شرایط اقتصادی وخیم آمریکا بوده است.
۲. تداوم تسلط آمریکا بر منابع منطقه
یکی دیگر از اهداف آمریکا از مطرح کردن مسئله ناتوی عربی این است که زمینهای را فراهم کند که تسلط و هژمونی آمریکا در منطقه تداوم داشته باشد. برخلاف پیشنهادات قبلی دولت اوباما مبنی بر اینکه ناتوی عربی توسط کشورهای عربی اداره میشود و کشورهای عربی بایستی بدون مشارکت آمریکا به دنبال تامین امنیت و ارتقای امنیت خود باشند، ترامپ بر آن است که هیچ سیاستی در منطقه بدون نقش و حضور آمریکا در منطقه نباید عملی شود و آمریکا بخشی گسست ناپذیر از سیاستهای آمریکا در منطقه است.
امنیت صهیونیستها
از اهداف دیگری که ترامپ در ناتوی عربی دنبال میکند امنیت رژیم صهیونیستی است. ترامپ تلاش میکند تا با استفاده از فضای کلی که به واسطه «معامله قرن» به وجود آورده است، پازلهای داخلی این معامله قرن را به همراه پازلهای بین المللی آن با یکدیگر پیوند زده و آن را به عنوان میراث خود بر جای بگذارد. همچنین در صورتی که طرح موسوم به معامله قرن پا بگیرد ناتوی عربی میتواند بازوی نظامی آن باشد که در این صورت هر دو طرح معامله قرن و ناتوی عربی پوششی برای توسعه حضور و نفوذ رژیم صهیونیستی و تأمین هزینههای آن از جیب کشورهای عربی به خصوص عربستان باشد.
چرا ناتوی عربی؟
اگر عدهای معتقد بودند که طرح باراک اوباما برای ناتوی عربی، صرفا برای پوشش روانی در خصوص اعراب صورت میگرفت تا آنها احساس نکنند که آمریکا آنها را رها کرده است، در دوره ترامپ او صرفا با دیدگاهی اقتصادی به دنبال جمع کردن اعراب است و به دنبال این است که از آنها امتیازاتی دریافت کند که آمریکا را در فرآیند اقتصادی که او برای آن ترسیم کرده است، یاری رساند. اگر نگاه اوباما اجاره دولتهای عربی خلیج فارس بود، نگاه ترامپ بلعیدن تمام سرمایههای نفتی آنها است. نگاه ترامپ به این کشورها به مثابه دوشیدن گاوی است که از خود هیچ اراده، استقلال و توانی ندارد. ادعا شده است که هدف از تشکیل این سازمان، مقابله با تهدیدهای ایران است. این در حالی است که نفوذ ایران در منطقه برای جلوگیری از آشوبی است که آمریکا به وجود آورده است، از بین بردن هژمونی و تسلط معنوی ایران، افزایش امنیت اسرائیل و امنیت انرژی از جمله اولویتهای آمریکا در منطقه است.
۱. ادعای مقابله با تحریمهای ایران شوی آمریکا برای فروش سلاح
ادعای اصلی آمریکاییها و اعراب حاشیه خلیج فارس برای مطرح کردن ناتوی عربی این است که «با تهدیدهای ایران مقابله کنند». چند صباحی است که آمریکاییها با تهدید نمایی از دشمنان خود به دنبال این هستند تا دشمنان فرضی به وجود آورده و بدین ترتیب مدیریت آشوب کنند. آمریکاییها خصوصا در طی یک دهه گذشته شدیدا به دنبال این بوده اند که با آشوب پراکنی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، بازیگران مستقر در این منطقه را در خود درگیر سازند و به واسطه همین درگیر سازی بتوانند توجیهی برای حضور و سلطه خود بر سایر کشورها پیدا کنند. دادههای آماری مربوط به فوریه سال گذشته یعنی بهمن ماه ۱۳۹۶ نشان میدهد که «خریدهای تسلیحاتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس حاکیست این کشورها به رغم کسری بودجه ناشی از نوسان قیمت نفت در بازارهای جهانی همچنان به خریدهای تسلیحاتی گسترده ادامه داده و پانزده درصد بیشتر از میانگین جهانی سلاح خریداری کرده اند.» سیاستهای آمریکا در جهت گستراندن ناامنی در منطقه غرب آسیا سبب شده است تا اعراب خلیج فارس، با بزرگنمایی از تهدیدات ذهنی که آمریکا از ایران برای آنها ساخته است، این تصور غلط را کنند که بایستی میزان سلاح خود را بیشتر انبار کنند. اعراب حوزه خلیج فارس که در شرایط مالی حادی به سر میبرند هزینههای نظامی خود را به شکل بی سابقهای افزایش داده اند. به گونهای که سعودیها با خرید ۸۲ میلیارد دلار سلاح طی سال ۲۰۱۶ در این زمینه پیشرو هستند. همین موضوع سبب شده است تا هزینههای کلان عربستان سعودی تا سال ۲۰۲۰ به روند تصاعدی خود ادامه داده و به ۸۷ میلیارد دلار برسد. براساس تحقیقات روزنامه الرای کویت، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی خریدار اصلی سلاح از دولت آمریکا خصوصا طی هشت سال ریاست جمهوری باراک اوباما بودهاند و از نظر هزینه و قیمت نیز این شاخصهای آماری دو برابر دوره جورج بوش بوده است. ایده اصلی اوباما این بود که آمریکا بایستی تامین امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را به خودشان واگذار کند. به همین دلیل پیشنهاد ایجاد ائتلافی برای «مبارزه با تروریسم در سوریه» که در اساس ادعایی پوچ و به واقع برای حمایت از تروریستها بود، توسط اوباما به کشورهای خلیج فارس مطرح شد و آنها نیز به صورت نمایشی در این ائتلاف حاضر شدند شاید به همین دلیل است که اوباما برای توجیه ناتوی عربی مد نظر خود در ذهنیت مقامات کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به دنبال این بود که کسری بودجه خود را با قراردادهای بلند مدت و با مبلغ بسیار بالا تامین کند. وزارت امور خارجه آمریکا در گزارشی اعلام کرد کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از ماه می ۲۰۱۵ (آغاز جنگ عربستان علیه یمن) تا اوایل سال ۲۰۱۷ بیش از ۳۳ میلیارد دلار انواع سلاح از آمریکا خریداری کردند؛ بنابراین اصلیترین سیاستی که آمریکا از مطرح کردن طرح ناتوی عربی به دنبال رسیدن به آن است، تهدید سازی از ایران به منظور ایجاد رعب و وحشت در مقامات عربی و متعاقبا ایجاد میل زائد الوصف و سیری ناپذیری آنها در خرید سلاح از آمریکا و غرب و متعاقبا چرخیدن چرخهای صنایع تسلیحاتی آمریکا در شرایط اقتصادی وخیم آمریکا بوده است.
۲. تداوم تسلط آمریکا بر منابع منطقه
یکی دیگر از اهداف آمریکا از مطرح کردن مسئله ناتوی عربی این است که زمینهای را فراهم کند که تسلط و هژمونی آمریکا در منطقه تداوم داشته باشد. برخلاف پیشنهادات قبلی دولت اوباما مبنی بر اینکه ناتوی عربی توسط کشورهای عربی اداره میشود و کشورهای عربی بایستی بدون مشارکت آمریکا به دنبال تامین امنیت و ارتقای امنیت خود باشند، ترامپ بر آن است که هیچ سیاستی در منطقه بدون نقش و حضور آمریکا در منطقه نباید عملی شود و آمریکا بخشی گسست ناپذیر از سیاستهای آمریکا در منطقه است.
امنیت صهیونیستها
از اهداف دیگری که ترامپ در ناتوی عربی دنبال میکند امنیت رژیم صهیونیستی است. ترامپ تلاش میکند تا با استفاده از فضای کلی که به واسطه «معامله قرن» به وجود آورده است، پازلهای داخلی این معامله قرن را به همراه پازلهای بین المللی آن با یکدیگر پیوند زده و آن را به عنوان میراث خود بر جای بگذارد. همچنین در صورتی که طرح موسوم به معامله قرن پا بگیرد ناتوی عربی میتواند بازوی نظامی آن باشد که در این صورت هر دو طرح معامله قرن و ناتوی عربی پوششی برای توسعه حضور و نفوذ رژیم صهیونیستی و تأمین هزینههای آن از جیب کشورهای عربی به خصوص عربستان باشد.
منبع: سایت رهنما
اشتراک گذاری:
گزارش خطا
ارسال نظرات