پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
11 مرداد 1397 - 09:02
بررسی اهداف، نتایج و دورنمای یک طرح

دمیدن در جسم بی‏‏ جان ناتوی عربی

ترامپ زمانی که با پادشاه سعودی در ریاض ملاقات کرد، این ایده را دوباره مطرح کرد که مورد موافقت عربستان و دیگر کشور‌ها قرار گرفت. آنچه این طرح را در ابتدا با چالش روبرو کرد، شکاف میان عربستان و قطر بود. شکافی که تا به امروز همچنان ادامه پیدا کرده است. چالش دوم این طرح، قرار دادن رهبری آن بر عهده عربستان بود که با مخالفت برخی کشور‌ها از جمله قطر و مصر روبرو شد. بسیاری بر این باورند که ریشه مشکلات و درگیری عربستان و قطر ناشی از رقابت برای رهبری ناتوی عربی بوده است.
نویسنده :
یاسر سعیدنژاد
کد خبر : 1223

پایگاه رهنما به نقل از بصیرت ، بعد از گذشت حدود یک سال دوباره بحث احیای مجدد ناتوی عربی در دستور کار آمریکا و هم پیمانان آن قرار گفته است. طرح ناتوی عربی یا پیمان راهبردی خاورمیانه که برگرفته از طرح پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو است، ابتدا توسط عبدالفتاح السیسی در سال ۲۰۱۵ در اردن مطرح شد. ایده مصری‌ها تشکیل ارتشی متشکل از ۴۰ هزار نفر از شش کشور عربی مصر، اردن، عربستان، امارات، مراکش و سودان بود. این ایده با توجه به تحولات موجود در منطقه چندان مورد توافق واقع نشد و از سال ۲۰۱۷ و ریاست جمهوری ترامپ دوباره در دستور کار قرار گرفت. سفر ترامپ به عربستان نقطه آغاز این طرح بود و وی در این سفر بار دیگر بحث ناتوی عربی را مطرح کرد.

هدف از تشکیل ناتوی عربی

ترامپ زمانی که با پادشاه سعودی در ریاض ملاقات کرد، این ایده را دوباره مطرح کرد که مورد موافقت عربستان و دیگر کشور‌ها قرار گرفت. آنچه این طرح را در ابتدا با چالش روبرو کرد، شکاف میان عربستان و قطر بود. شکافی که تا به امروز همچنان ادامه پیدا کرده است. چالش دوم این طرح، قرار دادن رهبری آن بر عهده عربستان بود که با مخالفت برخی کشور‌ها از جمله قطر و مصر روبرو شد. بسیاری بر این باورند که ریشه مشکلات و درگیری عربستان و قطر ناشی از رقابت برای رهبری ناتوی عربی بوده است.

با توجه به تعویق افتادن طرح ناتوی عربی، آمریکا مجددا به فکر احیای آن افتاده است. واشنگتن بیش از کشور‌های عربی به احیای ناتوی عربی نیازمند است. دلایل آن عبارت است از:

۱- دلیل اصلی تشکیل ناتوی عربی مقابله با نفوذ ایران در منطقه است. یکی از راهبرد‌های اصلی آمریکا محدود کردن نفوذ منطقه‌ای تهران است. سیاستی که ترامپ حول مذاکرات موشکی در کنار مسایل هسته‌ای بر روی آن تاکید دارد.

۲- با توجه به تهدید معرفی کردن ایران از سوی آمریکا به عنوان یک مشکل منطقه‌ای در اذهان کشور‌های عربی، آمریکا در وهله دوم به دنبال فروش تسلیحات خود به این کشور‌ها برای مقابله با ایران است. سیاست ترامپ از ابتدای ریاست جمهوری نیز استفاده حداکثری از منابع کشور‌های عربی در جهت احیای اقتصاد آمریکاست. به گونه‌ای که در سال میلادی گذشته آمریکا بیشترین صادرات سلاح را به کشور‌های عربی منطقه همچون عربستان صورت داده است.

۳- واشنگتن از طرح ناتوی عربی به دنبال گسترش روابط اعراب و اسراییل است. اکنون هدف مشترک برخی کشور‌های عربی و اسراییل در منطقه، مقابله با ایران است. این هدف مشترک منتج به نتیجه مشترک برای آن‌ها یعنی همکاری مشترک برای مقابله با ایران شده است. از سوی دیگر آمریکا به دنبال هدف دیگری است و آن سیادت و رهبری اسراییل بر ناتوی عربی. در واقع آمریکا به دنبال تفویض اختیارات خود در بحث نظامی در منطقه به اسراییل در سایه حمایت کشور‌های عربی از رژیم صهیونیستی است.

۴- افزایش فشار بر ایران و جنگ روانی علیه ایران برای حرکت به سوی مذاکره است. آمریکا به دنبال آن است که فضای موجود در منطقه را علیه ایران نشان دهد و همین عاملی برای تحت فشار قرار دادن سیاست‌های منطقه‌ای ایران شود. شاید بتوان دعوت مذاکره مجدد ترامپ برای گفتگو با ایران را در این راستا تبیین کرد.

اهداف کشور‌های عربی

با توجه به مباحث مطرح شده، اهداف آمریکا از احیای مجدد ناتوی عربی معلوم شد. اکنون باید به این سوال نیز پاسخ داد که کشور‌های عربی به دنبال چه اهدافی از احیای مجدد ناتوی عربی هستند؟

الف) کشور‌های عربی منطقه توانایی ایجاد توازن نظامی با ایران را در منطقه ندارند و همین عاملی است در جهت سوق داده شدن آن‌ها به سوی آمریکا. به هر حال این کشور‌ها تمام تسلیحات و امکانات نظامی خود را از سایر کشور‌ها همچون آمریکا تامین می‌کنند.

ب) افزایش قدرت نظامی در سایه شکست در یمن. به هر حال ائتلاف عربی که برای جنگ یمن توسط عربستان تشکیل شد، اکنون با شکست‌های متعددی همراه شده است. این شکست‌ها به گونه‌ای بود که از میان نزدیک به ۲۰ کشور عربی تنها امارات و سودان – آن هم بر حسب منافع خاص خودشان- باقی مانده اند. طرح ناتوی عربی در واقع شوک مجددی به این ائتلاف است. از سوی دیگر هدف قرار دادن نفت کش‌های سعودی در باب المندب دلیل موجه‌ای را برای کشور‌های عربی بالاخص عربستان و امارات ایجاد کرده که ناتوی عربی را ظرفیت بزرگی برای مقابله با تهدید‌های ایران! و گروه‌های مقاومت قرار دهند.

ج) با توجه به شکست عربستان و امارات در یمن، اکنون این کشوره به دنبال نقش دادن به مصر به عنوان بزرگترین ارتش نظامی اعراب، در راستای توازن نظامی با ایران هستند.

ائتلاف‌ها رمز تحدید نفوذ ایران

استراتژی ترامپ در منطقه با سایر روسای جمهور آمریکا تفاوت محسوسی دارد. ترامپ همچون سایر روسای جمهور آمریکا قایل به هژمون شدن آمریکا در منطقه است، اما این برتری راهکار متفاوتی دارد. ترامپ معتقد است که آمریکا برای جلوگیری از صرف هزینه‌های زیاد و ضرر اندک نیازمند حضور غیر مستقیم در منطقه از طریق ائتلاف سازی است. یعنی آمریکا همچنان به عنوان رهبر در منطقه حضور داشته باشد، اما اجرای راهبرد‌ها و سیاست‌های آمریکا توسط هم پیمانان آن در منطقه صورت گیرد. این امر منجر به کم شدن هزینه‌های واشنگتن و در عوض رسیدن به اهداف آن در منطقه می‌شود. این استراتژی ترامپ را باید استراتژی هزینه- سود در نظر گرفت.

در بحث ناتوی عربی نیز همین تئوری مطرح است. یعنی آمریکا چارچوب و استراتژی را تعیین کرده، اما اجرای آن مستقیم برعهده واشنگتن نیست و کشور‌های هم سو باید هزینه آن را بپردازند.

از سوی دیگر ترامپ به دنبال احیای تهدید‌های نظامی بالقوه علیه ایران در منطقه است. زمانی که ترامپ بحث تشکیل ارتش عربی را در شمال سوریه مطرح کرد، الزامات واشنگتن برای تشکیل ارتشی عربی در قالب‌های گسترده‌تر مطرح شد. ناتوی عربی طرحی است که می‌تواند جایگزین ارتش عربی و همکاری‌های نظامی دو جانبه به جای همکاری‌های چندجانبه شود.

ارزیابی نهایی

پیمان راهبردی خاورمیانه یا ناتوی عربی را باید شبیه به سیاست دو ستونی نیکسون در نظر گرفت که مشتمل بر ایران و عربستان بود. اکنون ناتوی عربی با شکل جدیدی از همان سیاست با دو ستون عربستان و اسراییل تشکیل شده است. هدف مشترک در سیاست دو ستونی مقابله با شوروی بود و در ناتوی عربی مقابله با ایران است. برنده اصلی سیاست دو ستونی اسراییل بود؛ زیرا جهت گیری‌های امنیتی زیادی در منطقه تشکیل شد. در نتیجه باید خروجی ناتوی عربی را در سه محور زیر خلاصه کرد:

اول: تامین امنیت اسراییل، دوم؛ رویارویی کشور‌های منطقه، سوم؛ مقابله با نفوذ ایران.

ارسال نظرات