روزنامه کیهان**
از سواد اینستاگرامی تا علم شوفری!/ جعفر بلوری
1- ماکس پلانک (Max Planck) پس از دریافت جایزه نوبل فیزیک در سال 1981 به یک تور علمی در آلمان رفت. او هر جا دعوت میشد یک سخنرانی مشابه درباره «مکانیک جدید کوانتوم» ایراد میکرد. پس از مدتی شوفِر او که متن سخنرانی را از حفظ شده بود گفت: «آقای پلانک! نظرت چیست در مونیخ، من بهجای تو سخنرانی کنم.
تو ردیف جلو بنشین و کلاه شوفری مرا به سر کن. من هم سخنرانی تو را برای حاضرین از حفظ بخوانم. برای هر دوی ما تنوع خواهد بود.» پلانک خوشش آمد و قبول کرد! آن روز عصر راننده «پلانک» یک سخنرانی طولانی و عالی راجع به مکانیک کوانتوم برای حضار ایراد کرد. پس از پایان سخنرانی یک استاد فیزیک از جا بلند شد و سؤالی پرسید. شوفِر خود را عقب کشید و گفت: «هرگز تصورش را هم نمیکردم کسی در شهر مدرنی مثل مونیخ چنین سؤال ساده و پیش پا افتادهای بپرسد.
شوفر من همین حالا به اینجا آمده و جواب سؤال شما را خواهد داد.»(!)
به قول «چارلی مانگر» (سرمایهگذار معروف آمریکایی) ما دو نوع علم داریم: علم واقعی و علم شوفِری. «علم واقعی»، دانشی است که فرد برای فهم آن، زمان و تلاش فراوانی صرف میکند.
در حوزهای مشخص سالها تلاش میکند، کتابها میخواند، تمایل دارد مقالههای طولانی و دقیق بنویسد و... «علم شوفِری» اما دانشی است که مال فرد نیست و فرد صرفا یاد گرفته با یک جستوجوی ساده گوگلی آن را تهیه و طوطیوار تکرار کند.
در واقع جمعآوری بدون تفکر و زحمت یکسری اطلاعات است. مطالب این عده، یکطرفه، کوتاه، و در اکثر مواقع بهدلیل تلاقی دانش ناقصشان، مضمونی انتقادآمیز و خودپسندانه دارد. آنها بیش از هر چیز، شبیه یک هنرپیشهاند. مثل گویندگان خبر، معمولا ظاهری آراسته و بزککرده دارند و...(برگرفته از کتاب هنر شفاف اندیشیدن، اثر رولف دوبلی) البته از نگاه ما تمام مشاغلی که اینجا نام بردیم بهویژه همین شغل شوفری مورد احترام هستند و اینجا صرفا برای تبیین یک نکته مهم جامعهشناختی، این مطالب را عینا از یک کتاب نقلقول کردیم.
2- در جامعهشناسی علم میخوانیم، «رسانه» یک تکنولوژی است و هر تکنولوژی نیز بهطور طبیعی دارای فواید و مضراتی است. اینکه صاحبان و سازندگان تکنولوژی در زمان کار بر روی ساخت آن، از همان ابتدا صرفا بهدنبال فواید آن بودهاند یا بعضا بهدنبال بهرهبرداری از مضرات آن هم بودهاند یا خیر، موضوعی است که روی آن بحثهای کارشناسی زیادی شده و ما اینجا قصد پرداختن به آن را نداریم.
آنچه ما در این نوشتار بهدنبال بررسی آن هستیم این است: «هر تکنولوژی در کنار فواید زیاد آن، میتواند مضراتی نیز داشته باشد.» شما به هر تکنولوژی تأکید میشود هر تکنولوژی نگاه کنید، میتوانید مضرات آن را در کنار فوایدش ببینید.
مثال دمدست و امروزی آن، همین فضای مجازی و اینترنت است که در دوران همهگیری کرونا و تعطیلی حضوری کلاسهای درس در دانشگاه و مدارس، توانست تا اندازه قابل قبولی از بروز بحران تحصیلی و علمی دانشآموزان و دانشجویان جلوگیری کند.
اما اُفت تحصیلی، اعتیاد دانشآموزان کمسن و سال به فضای مجازی و بعضا حتی بروز عارضههای جسمی از جمله مضرات چنین تکنولوژی است که خانوادههای دانشآموزان، بهتر از هر کسی با این معضلات آشنا هستند چرا که با آن دست به گریبانند. یکی از مهمترین و امروزیترین مضرات این فضا و این تکنولوژی، تربیت آدمهای «همهچیز دان هیچچیز ندان» است. همینطور ترویج «سواد شوفری»!
شاید یکی از تلخترین و مشمئزکنندهترین تجربیاتی که بسیاری از ما شاهد آن بودهایم، مواجهه با چنین افرادی است. ذهنهایشان مملو از اطلاعات سطحی و ناقص در همه زمینههاست. از علم سیاست و اقتصاد بگیر تا تاریخ و جغرافیا و حتی زیستشناسی و پزشکی. راجع به همهچیز اظهارنظر میکنند.
ریشه «عدم توسعهیافتگی» یک کشور را برایت در کسری از ثانیه یافته و بلافاصله راهحلی نیز برای آن ارائه میدهد در حالی که چیزی نزدیک به 300 سال است که بزرگترین اندیشمندان حوزه «اقتصاد و توسعه» بهدنبال این ریشهها هستند و در این زمینه شاید صدها نظریه و کتاب نوشتهاند و با این حال هنوز مدعی نیستند، راهحلی که ارائه کردهاند، بتواند صددرصد راهگشا باشد.
ذهنهای مسخشده، رسوبیافته و شکلگرفتهای که دیگر نمیتوانند حتی فکر کند. فضای مجازی بهجایشان فکر میکند، بهجایشان تحلیل میکند، بهجایشان تصمیم میگیرد، بهجایشان رای میدهد، بهجایشان خرید میکند و بهجایشان راهحل ارائه میدهد و این در حالی است که او فکر میکند، خودش در حال انجام این کارهاست. بدیهیترین مسائل را «کج» میفهمد و سادهترین امور را بد!
3- راهحل چیست؟ آیا باید مثل جنبشهای مخالفان علم (Ant iscience Movement)، استفاده از علم و تکنولوژیهای اینچنینی را تعطیل کرد؟ پاسخ روشن است: خیر. امروزه بدون علم و تکنولوژی زندگی ممکن نیست. اندیشمندان این حوزه، همواره تلاش کردهاند در کنار تولید این علوم با نوشتن قوانین و راهحلهایی، از میزان خسارات آن بکاهند.
در حوزه تکنولوژی رسانه نیز همینطور است. همین چند روز پیش اینستاگرام یکی از مطالبم را با این توضیح که «این مطلب با قوانین ما همخوانی نداشت» حذف کرد. این یعنی، فضای مجازی مثل فضای غیرمجازی، یله و رها نیست.
وقتی صاحبان ارزشهایی مثل«آزادی بیان» برای مشخص شدن اندازه همین بیان، قانون وضع میکنند و در صورت نقض این قانون، ضمن حذف یا سانسور مطلب، متخلف را با جریمههای سنگین، نقرهداغ میکنند، یعنی نگران معضلاتی هستند که در کنار خلق یک تکنولوژی، به آن فکر کرده و آن را پیشبینی کردهاند.
رجوع کنید به قوانین «هادویی» و «لوپسی» در فرانسه مصوب سال ۲۰۰۹ یا جریمه سنگینی که فیسبوک اخیرا بهخاطر نقض همین قوانین فضای مجازی متحمل شد. فیسبوک بهدلیل تخطی از یکی از این قوانین مجبور شد بهعنوان جریمه در یک پرونده قضایی، به بیش از یک میلیون شهروند ایالت ایلینوی آمریکا، هر نفر 397 دلار خسارت پرداخت کند!
4- نتیجه فقدان چنین قوانینی چیست؟ نتیجه این میشود که یک رسانه صرفا با انگیزه جذب مخاطب تصاویر مردی را نشان میدهد که سر بریده زنش را به دست گرفته و در خیابانها میچرخاند! وقتی هم اعتراض میکنی میشنوی: آزادی بیان چه میشود؟! آیا روی نقشه جغرافیایی جهان جایی را سراغ دارید که استفاده از چنین تکنولوژیهای نوینی بدون هیچ قانون و مدیریتی، اینطور یله و رها رواج داشته باشد؟
بنده یک مورد سراغ دارم: ایران! به جرأت میتوان گفت ایران جزو آن معدود کشورهایی است که از این تکنولوژی پُرفایده و ضروری شاید حتی بیش از هر کشور دیگری استفاده میکند اما کمترین مدیریت روی آن وجود دارد. نه اینکه قانون نوشته نشده باشد نه، قوانینی هست اما در اجرای همان قوانین نصفه و نیمه تعلل میشود. با استفاده از همین فضای رها شده، مانع از سروسامان یافتن فضای مجازی و رسانه میشوند!
5- آقای سید ابراهیم رئیسی حدود 9 ماه است وسط چنین فضای رسانهای رهاشدهای در حال اداره امور کشور است و عملاً (نه در حرف) نشان داده میشود طی 8 ماه به اندازه 8 سال برخی از این مدعیان کار کرد.
اما طرفداران «فضای رسانهای بیدر و پیکر» با استفاده از همین «فضای بیدر و پیکر»، سیاه را سفید، خوب را بد، باسواد را بیسواد و تلخ را شیرین نشان میدهند. چگونه؟ بخوانید.
تحت پوشش بیمه خدمات درمانی قرار دادن چند میلیون نفر از اقشار محروم کشور بهصورت رایگان را که حقیقتا کار بزرگی است، «سانسور» میکنند.
افزایش فروش نفت به روزی حدود یک و نیم میلیون بشکه، آن هم بدون برجام یا افایتیاف را «لطف آمریکا» به ایران جا میزنند. افزایش روابط تجاری با تقریبا تمام 15 کشور همسایه را هم به «لطف آمریکا به ایران» گره زدند.
عضویت در سازمان شانگهای را که بیش از دو دهه، دولتها برای رسیدن به این نقطه تلاش بینتیجه کرده بودند را، «به نتیجه رسیدن تلاشهای دولتهای قبل» تفسیر میکنند. طرح جهش مسکن برای ساخت 4 میلیون مسکن در 4 سال را «بیفایده» مینامند.
طرح لازم و ضروری اصلاح اقتصادی که هیچ کارشناسی، تأکید میشود هیچ کارشناسی با نفسِ این کار مخالفتی ندارد را با جمله «بدون احیای برجام بیفایده است» به لجن میکشند و سرود زیبا و محبوب «سلام فرمانده» را هم همنوا با دشمن، «ترویج خشونت» دانسته و انتشار آن را «غیرمجاز» میدانند. چه کسانی؟
همانهایی که برای جمع کردن فالوور، انتشار تصاویر سربریده یک زن در دستان شوهر قاتلش را «مجاز» میدانند! داشتن و طرفداری کردن از چنین فضایی به قول رهبر انقلاب، هیچ افتخاری ندارد: «همه کشورهای دنیا، برفضای مجازی اِعمال مدیریت میکنند اما در کشور ما، برخی به رها بودن فضای مجازی افتخار میکنند در حالی که این شیوه به هیچ وجه افتخار ندارد.»
***************
روزنامه وطن امروز**
تأملی در معنای «ایامالله» در قرآن
قدرت نماییهای خدا/ دکتر مصطفی نیکاقبال
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِالله إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ؛ موسی را با معجزههایمان فرستادیم و به او گفتیم: قومت را از ظلمات به طرف نور خارج کن و روزهای سرنوشتساز را که دست قدرت خدا در آنها پیداست، به آنها گوشزد کن. در آن روزها، برای هر که در سختیها صبور باشد و در راحتیها شکرگزار، عبرتهای فراوانی هست». (سوره ابراهیم/ آیه ۵)
نکته مهم این آیه اصطلاح «ایامالله» است. این اصطلاح در سوره جاثیه نیز آمده: قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لَا یَرْجُونَ أَیَّامَالله لِیَجْزِیَ قَوْمًا بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ به مومنان سفارش کن مهربان باشند نسبت به آنها که امید خود را به ایام خدا از دست دادهاند، خدا خودش به حساب آنها خواهد رسید. (سوره الجاثیه/ آیه 14)
«ایامالله» که ترجمه تحت اللفظیاش میشود روزهای خدا، اوقاتی است که خداوند در زمین جلوهنمایی میکند و قدرت خود را عیان نشان میدهد. مثلا روز شکافته شدن نیل برای بنیاسرائیل از «ایامالله» است؛ روز پیروزی مسلمین در بدر از «ایامالله» است؛ توفان نوح از «ایامالله» است؛ روز عذاب استیصال امم طاغیِ گذشته یومالله است؛ روز فتح مکه یومالله است؛ روز ظهور حضرت حجت(عج) یومالله است.
پس روز خدا، روز قدرتنمایی خداست.
مؤمن همیشه منتظر «ایامالله» است و به آمدنش یقین دارد. چنانکه پیامبر اعظم(ص) هم فرمودهاند: افضل اعمال، انتظار فرج است. پس مؤمن همیشه باید منتظر جلوات و نفحات و ایام الهی در زندگی اجتماعی و فردیاش باشد و خود این «رجاء» گمانی نیک و عین عبادت است و البته موجب خوشحالی او است، چون نصر و ظفر الهی در آن اَحیان و اوقات، حاکم میشود و دین خدا در جامعه یا زندگی شخصی و سلوکی او غالب میشود.
پس توجه بفرمایید که «ایامالله» فقط منحصر به این ایام مشخص و بارع در «تاریخ» بشر نیست و در «زندگی» هر یک از ما نیز «ایامالله» هست. یوماللههای زندگی هر کس، روزی است که خدا در آن روز خودش را نشان داده و سکان را به دست گرفته و قدرت نمایی کرده و کارسازی کرده است.
روزی که ماییم و خدا و همه چیز دست خداست مثل روز تولد، روز مرگ، روز تغییر تقدیر، روز گرفتن برات... مؤمن همیشه چشمبراه این ایام و جلوهگری خدا در آنهاست: لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (سوره غافر/ آیه ۱۶).
اما کسی که ایمانش ضعیف و نسبت به حقانیت دین، مشکوک است، منتظر این ایام (چه نوع تاریخی و چه نوع شخصیاش) نیست و امیدی به آمدنشان ندارد.
مستدرک، روایت زیبایی نقل میکند که امام سجاد(ع) خواست غلامش را تنبیه کند اما آیه «قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ» را خواند و منصرف شد و شلاق از دستش به زمین افتاد.
آن غلام که این صحنه را دید، به گریه افتاد. امام(ع) فرمود: گریهات دیگر برای چیست؟ گفت: شما مرا مشمول کسانی دانستید که لایرجون ایاماللهاند! امام(ع) فرمود: آیا تو به ایامالله امید داری؟!
غلام گفت: بله! امام فرمود: چنین کسی غلام نخواهد ماند؛ تو آزادی! برخیز و به سوی مرقد پیامبر(ص) برو و در آنجا برای من دعا کن و بگو خدایا! علیبنالحسین مرا آزاد کرد؛ در قیامت او را مشمول غفران و عفو خویش قرار بده!
این روایت صریح است که ریشه بدبختی انسان نداشتن رجاء به کارسازی مدام خداست و اگر کسی به رحمت و برکت و کارسازی و سرپرستی خدا امیدوار باشد، به مرور از تمام رقیتهای دنیوی آزاد میشود. پس ایامالله، کلید آزادی انسان است، آن را دستکم نگیریم.
در این آیه از سوره ابراهیم نیز خداوند موسی(ع) را مأمور میکند مردم را از ظلمات به نور خارج کند و حیات طیبه بخشد و برای این کار آنها را متذکر کند به ایامالله تا یادشان نرود که خداوند در گذشته چه کارسازیهایی در زندگی فردی و اجتماعیشان کرده.
پس، منبعد هم امید به کارسازی خدا داشته باشند و بس.
حالا چرا ایامالله را مفید به حال کسانی دانسته که دارای ۲ صفت صبر و شکرند؟ چون این ۲ صفت وقتی باهم در کسی مستقر شدند، مؤمن کامل و ممتحَن (امتحان پسداده) است. چون یا ایام به کام انسان نیست و او باید صبر کند، یا ایام به کام است و او باید شکر کند.
کسی که هر دو را داشت، هیچ حالی متوقفش نمیکند و دائم در سیر الیالله است و در حال تکامل. قدر ایامالله را مؤمنان راهرفته خوب میدانند. صبور و منتظرند تا ایامالله برسد و وقتی رسید از آن خوب استفاده میکنند و در آینده آن را بزرگ میدارند و عید میگیرند تا شکرش را به جا آورند. در خود ایامالله نیز شمشیرشان آخته و زبانشان به ذکر کارکشته است.
تفسیر برهان از امام باقر(ع) روایت میکند ایامالله چند روز است: روزی که قائم(عج) قیام میکند، روز رجعت و روز قیامت. در روایتی روز مرگ نیز یومالله دانسته شده است.
**************
روزنامه خراسان**
پشت پرده تقلای هیبریدی اسرائیل/ نبی شریفی
سفر اخیر وزیر کشاورزی رژیم اسرائیل به منطقه «زنگلان» در قرهباغ که در هفت کیلومتری مرز ایران واقع شده، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
سفری که هدف آن ساخت «دهکده دیجیتال» در منطقهای از جمهوری آذربایجان اعلام شده که سالها به دست ارامنه افتاده بود و دولت باکو بر آن کنترلی نداشت. تلاش اخیر تل آویو برای به اشتراک گذاری فناوریهای خود از جمله در زمینه کشاورزی، بخشی از جنگ ترکیبی یا هیبریدی رژیم صهیونیستی در منطقه برای افزایش قدرت و نفوذ خود است.
چرا که از نگاه سردمدارانش هر چه نفوذ این رژیم به عنوان یک بازیگر در عرصههای مختلف افزایش یابد، میزان ضربهپذیری آن کاهش مییابد. خطری که باید توسعه آن را جدی گرفت و راههای مقابله با آن را بررسی کرد. تلاشهای این رژیم برای نفوذ خود در خاورمیانه و منطقه اوراسیا را میتوان به چند دسته تقسیم کرد.
بخش اول حوزه نظامی است که با موانع جدید مواجه شده است. شلیک موشک، بمباران پایگاههای نظامی رقیب، ترور رهبران گروههای مقاومت یا مقامات ارشد سیاسی، اجرایی و علمی، همواره بخشی از راهبرد اسرائیل برای ضربه زدن به رقبایش بوده است. جدیدترین این اقدامات موشکباران منطقه زینبیه دمشق، پایتخت سوریه بود.
بخش دیگری از حوزه نظامی نیز شامل کمک تسلیحاتی، آموزش نیروهای نظامی و فروش اسلحه است. انستیتو تحقیقات صلح استکهلم (SIPRI) پیشتر در گزارشی نوشته بود که ۶۰ درصد تسلیحات و تجهیزات وارداتی آذربایجان را اسرائیل تامین میکند. این رژیم هواپیماهای بدون سرنشین Harop را در طول جنگ قره باغ در اختیار ارتش جمهوری آذربایجان گذاشته بود.
البته حوزه نظامی اسرائیل با قدرتمندتر شدن مقاومت، به روزتر شدن موشکهای حزب ا... و حماس که به خوبی در جنگ اخیر غزه شاهد آن بودیم و همچنین تغییرات قوا در سوریه با تنش آلود شدن روابط مسکو و تل آویو بر سر اوکراین تا جایی که شاهد اولین شلیک سامانههای اس 300 روسیه به جنگندههای اسرائیلی در هفته قبل بودیم و همچنین جایگزین شدن نیروهای مقاومت با نیروهای روسی به خوبی نشان میدهد این رژیم عملا در این جبهه با مشکلات جدی مواجه است.
بخش دوم تلاشهای اسرائیل در افزایش روابط دیپلماتیک و پیگیری عادیسازی با کشورهای مسلمان منطقه است. بخشی از روابط با کشورهای مسلمان غیر عرب در سالهای گذشته آغاز شده که میتوان به آذربایجان و ترکیه اشاره کرد. اما بخش دیگر آن در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر آمریکا و امضای پیمان صلح ابراهیم رقم خورد که در پی آن، بحرین و امارات روابط خود با تل آویو را به صورت آشکار پیگیری میکنند.
حتی اواخر ماه ژانویه سال جاری اسحاق هرتسوگ، به نخستین رئیس رژیم اسرائیل بدل شد که به امارات متحده عربی سفر رسمی کرد. چند هفته پیش از آن، رجب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در تماس تلفنی بی سابقه با همتای اسرائیلی خود روابط تیره خود با این رژیم طی هشت سال گذشته را کنار گذاشت. این تحولات در حالی است که قطار عادی سازی با این رژیم با چشم پوشی دولتها بر کشتار مردم فلسطین و اشغال سرزمینهای شان همچنان به پیش میرود.
بخش سوم راهبرد اسرائیل برای افزایش نفوذ خود، در حوزه انتقال فناوری و سرمایه گذاریهای اقتصادی قابل پیگیری است. نمونه اخیر آن ساخت دهکده دیجیتال در جمهوری آذربایجان است. رژیم صهیونیستی اما پیش از این به ازبکستان و تاجیکستان در حوزه کشاورزی، آبیاری و انتقال فناوریهای لازم کمک کرده بود. ترکمنستان از حیث ژئواستراتژیک برای رژیم صهیونیستی مهم است، طبق یک ضربالمثل در اورشلیم هر فرد از یک هتل در عشقآباد میتواند ایران را ببیند.
بدیهی است برای مقابله با تحرکات این رژیم در منطقه ابتدا باید شناخت دقیق تری از حوزهها و شیوههای عملکردی آن داشت. با وجود آن چه در بالا گفته شد، اسرائیل از نقطه ضعفهای قابل توجهی نیز برخوردار است. جنگی که بر سر محله شیخ جراح جرقه آن خورد و به مانور خیره کننده نیروهای مقاومت در به ستوه آوردن ارتش اسرائیل و آتش بس ختم شد یکی از نمونههای آن است.
حملات سال گذشته نیروهای مقاومت و شلیک صدها فروند موشک و خمپاره به سوی سرزمینهای اشغالی نشان داد که گنبد آهنین رویایی پوشالی برای امنیت این رژیم است.
از طرفی، اسرائیل میداند که با خروج نسبی روسیه از سوریه و جایگزینی نیروهای مقاومت در پایگاههای به جا مانده، خطری راهبردی علیه او شکل گرفته است.شاید مجموعه این تحولات باعث شده تا این رژیم بر سرعت تقلاهای هیبریدی خود برای تغییر موازنه در منطقه بیفزاید.
*************
روزنامه ایران**
فراموش نمیکنیم/ کمیل نقیپور
سفر رئیس جمهور به آذربایجان غربی هر چند بیست و یکمین سفر استانی او طی 8 ماه اخیر به حساب میآمد، اما از یک جهت متفاوت از سفرهای پیشین بود.
آیتالله رئیسی دو هفته پس از اجرای طرح مردمیسازی یارانهها به استان آذربایجان غربی سفر کرد و با حضور میان اقشار مختلف مردم بدون واسطه و رودررو با آنان به گفتوگو نشست.
از این جهت اقدام او دارای اهمیت مضاعف است که علی رغم تبلیغ گسترده رسانههای مخالف دولت و شبکههای ضدانقلاب، درباره این طرح رئیس جمهور برای ارتباط مستقیم با مردم و بررسی بیواسطه مسائل و مشکلات آنان در بحبوحه اجرای طرح و در حالی که هنوز دستاوردهای مثبت این اقدام عیان نشده است در میان آنان حضور یافت و به سؤالات و دغدغههای آنان پاسخ داد؛ موضوعی که نماد سبک مدیریت مردمی و جهادی آیتالله رئیسی است.
سبک مدیریتیای که کاملاً در نقطه مقابل شیوه مدیریتی رئیس جمهور پیشین قرار دارد. برای صحتسنجی این گزاره هر چند نیاز به استدلال نیست و مردم تجربه ریاست جمهوری روحانی را همچنان به خاطر دارند اما برای مشت نمونه خروار، مناسب است عملکرد دو رئیس جمهور در آزادسازی قیمت بنزین و مردمیسازی یارانهها مورد بررسی قرار گیرد.
در موضوع اول و در آبان 98 صبح روز جمعه 24 آبان، مردم در پمپ بنزینها متوجه افزایش یکباره قیمت بنزین شدند. خشم مردم از نادیده گرفته شدن از سوی دولت وقت، آنها را به خیابانها کشاند.
مهمترین ضربه به نهاد دولت توسط قوه مجریه و با از بین بردن اعتماد مردم ایجاد شد. اعتراضات در برخی از شهرها شکل گرفت و پس از چند روز ضدانقلاب از این فرصت و بیخیالی دولت وقت کمال استفاده را برد و در برخی از نقاط کشور آشوب به پا کرد.
رئیس دولت اما ترجیح داد به جای گفتوگو و صحبت با مردم، سکوت اختیار کند و پس از 10 روز از آغاز اعتراضات درباره تصمیم دولت درباره افزایش قیمت بنزین با مردم سخن بگوید.
اما اظهارات عجیب روحانی ضربهای دیگر به اعتماد مردم به نهاد دولت وارد آورد.
حسن روحانی 6 آذر 98 در جلسه شورای اداری آذربایجان شرقی درباره طرح افزایش قیمت بنزین، گفت: «شبی که سهمیهبندی بنزین اجرا شد من خودم هم اطلاع نداشتم و خودم هم صبح جمعه مثل شما دیدم قیمت تغییر کرده است چرا که به شورای امنیت کشور گفته بودم که زمان آن را به من هم حتی نگویید، به آنها گفته بودم در صداوسیما کارهای تبلیغاتی اجرای این طرح را انجام دهید و هر شبی که مناسب بود آن را اجرایی کنید.»
رئیس دولت با یک جمله که با خنده نیز بیان شد عملاً از خود سلب مسئولیت کرد و خواسته یا ناخواسته بنزین بر آتش ناراحتی و عصبانیت مردم ریخت. روحانی البته بعد از آن ماجرا تا پایان دولتش هیچگاه به میان مردم نیامد.
او کرونا را بهانه کرد اما رویه رئیس دولت در سالهای پیش از کرونا نیز نشان میداد که علاقهای برای برهم زدن تشریفات مختص به خودش و حضور در میان مردم ندارد بخصوص آن یکی دو مرتبهای که در اوایل دولتش در میان مردم حضور یافت عملکرد او و دولتش به گونهای بود که مردم به او خوشامد نگویند و اتفاقهایی مانند آنچه که در استقبال از روحانی در معدن یورت رقم خورد، تجربه تلخی برای او رقم بزند.
روحانی البته به جای تغییر رویه، صورت مسأله را پاک کرد و مردم از شیوه دولتداری وی حذف شدند. البته کلمه مردم برای پیشبرد امور سیاسی همچنان در ادبیات او به کار برده میشد که در ماههای آخر نیز اسم مردم هم از دهان او افتاد.
سلب مسئولیت از خود، بیتدبیری در اجرا و نامحرم دانستن مردم، سه پایه فاجعه آبان 98 و دیگر فجایع مدیریتی او بود که در هر سه آن شخص رئیس دولت مقصر اصلی به حساب میآمد.
اما در ماجرای طرح مردمیسازی یارانهها که از سوی دولت سیزدهم به اجرا در آمد، شرایط متفاوت بود؛ رئیس دولت پیش از آغاز اجرای طرح، مردم را از تصمیم خود آگاه کرد.
همان ابتدا با اینکه بهراحتی میتوانست با توجه به عملکرد دولت قبل در رقم زدن شرایط موجود و بهوجود آوردن بحران ارز دولتی از خود سلب مسئولیت کند، صراحتاً اعلام کرد مسئولیت این طرح را میپذیرد و برای خدمت به مردم از گذشتن از آبروی خود ابایی ندارد.
طرح را با تدبیر صورت گرفته با کمترین چالش به مرحله اجرا درآورد و حتی در پی برخی از مشکلات به وجود آمده که پس از اجرای طرح مشخص شد بلافاصله تصمیم مناسب اخذ و در تمامی این مراحل به صورت مستقیم و رودررو هم از طریق رسانه ملی و هم با حضور بیواسطه در میان اقشار مختلف مردم درباره این طرح به گفتوگو پرداخته شد.
برای همین است که فارغ از موافقتها یا مخالفتهای سیاسی، تصویر همه مردم از دولت فعلی با دولت قبل متفاوت است. تصویر برجامانده از دولت قبل، ناشی از تجربه زیسته مردم تحت مدیریت دولت روحانی است، تصویری که با بازیهای رسانهای فراموش نمیشود.
**************
روزنامه شرق**
گسترش ناتو، فرصتی برای باجگیری ترکیه/ اردوان امیراصلانی
روز پنجشنبه 29 اردیبهشت رهبران فنلاند و سوئد تحت شرایط خاص برای مذاکره درخصوص پیوستن کشورهای متبوع خود به ناتو به واشنگتن سفر کردند. یک روز قبل از این سفر، ترکیه دومین نیروی مسلح عضو ناتو، با رأی منفی به آغاز مذاکرات در بروکسل، رسما با ورود آنها مخالفت کرد.
با این حال، پذیرش درخواست هلسینکی و استکهلم مستلزم موافقت یکپارچه 30 کشور عضو پیمان آتلانتیک شمالی است و با وجود ماهیت تاریخی، با مشکلات غیرمنتظرهای روبهرو خواهد شد.
ازجمله دلایل ترکیه برای رأی وتو، اعطای پناهندگی سیاسی بهویژه توسط استکهلم به اعضای پکک، حزب کارگران کردستان که از سال 1984 یک سازمان تروریستی تلقی میشود و اعضای شبکه گولنیست متهم به سازماندهی کودتا در جولای 2016 علیه رئیسجمهور ترکیه است. مدتهاست آنکارا بدون نتیجه خواستار استرداد 33 متهم به تروریسم توسط دادگستری ترکیه شده است.
یکی دیگر از موارد مورد اختلاف، حمایت سوئد و فنلاند از یگانهای مدافع خلق YPG و شاخه نظامی پکک است. ترکیه همچنین خواهان لغو تحریم تسلیحاتی است که از سال 2019 به دلیل حملات مکرر ترکیه به کردها در جریان درگیری سوریه، توسط این دو کشور اعمال شده است. اردوغان در اظهاراتی میگوید: «تا برطرفنشدن نگرانیهای موجه ترکیه، عضویت سوئد امکانپذیر نیست. اگر مایل هستید در صورت تجاوز، دومین ارتش ناتو از شما دفاع کند، باید این واقعیت را بپذیرید».
در صورت توجیه وتو با موضوع امنیت، بعید نیست که موضع ضد کُرد در خدمت اهداف سیاسی داخلی نیز باشد؛ زیرا مخالفت با پکک در ترکیه به صورت یکپارچه است. حتی اگر تلاشهای آنکارا برای میانجیگری میان کییف و مسکو تاکنون با شکست مواجه شده باشد، ترکیه بهطور انکارناپذیری نقش مهمی در اتحاد پیمان آتلانتیک شمالی ایفا میکند.
با این حال، پاسخ به باجخواهی ترکیه از طرف اعضای آینده بدیهی نیست. فنلاند با بیانات وزیر امور خارجه «هرگونه معامله» با اردوغان را رد کرده و سوئد که محل سکونت جمعیت کثیری از کُردهاست، مدتی است شاهد بحثهای غیرمنتظره درباره استقلال سیاست خارجی کشور است.
آیا سودمندی ترکیه از لحاظ دفاعی، ارزش بازنگری در سیاستهای آن کشور در قبال کُردها را دارد؟ آیا تأمین امنیت توسط ناتو برای کشوری که به دفاع از حقوق بشر افتخار میکند، ارزش تسلیمشدن را دارد؟ تسلیم در برابر آنچه آنکارا دیکته میکند به بهای انکار اعتقادات خود، آخرین نمونه از معضلی است که اروپاییها همواره در رابطه با ترکیه با آن مواجه بودهاند.
تا به حال آنکارا همواره پیروز بوده است، همانطور که سابقه بحران مهاجرت در سال 2015 تأکیدی بر این مدعاست. با این حال، احتمال دارد این موضوع امروز صادق نباشد، چراکه ترکیه به طرز عجیبی تمایل خود را به گشایش روابط نشان داده است. اردوغان به عادیسازی روابط با ایالات متحده که از حامیان سرسخت عضویت فنلاند و سوئد در ناتو است، نیاز دارد.
پس از دستیابی به سامانه ضدهوایی اس-400 روسیه، ترکیه از برنامه خرید جنگنده اف-35 منع شد، ولی اکنون امکان خرید اف-16های آمریکایی را پیدا کرده و مایل به تسریع در خرید است.
علاوهبراین، به دلیل مشارکت در جنگ اوکراین به نفع کییف، ترکیه با تحویل پهپادهای بایراکتار که در برتری فنی ارتش اوکراین تعیینکننده بوده است، توقع نوعی پاداش را دارد. این موضوع بیانگر این است که بار دیگر ترکیه از وزنه سیاسی خود در ناتو برای اعمال فشار بر ایالات متحده استفاده میکند. کاخ سفید با آگاهی از خطرات محتمل، آماده گفتوگو است.
توقف مذاکرات درخصوص پیوستن کشورهای اسکاندیناوی به ناتو، یا تسریع و تسلیم در برابر خواستههای ترکیه برخلاف میل رابرت منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنا و منتقد سرسخت اردوغان، از معضلاتی است که کاخ سفید با آن دستبهگریبان است.
برای رئیسجمهور ترکیه به عنوان یک سیاستمدار خبره، استفاده از حق وتو در ناتو یک مانور دو سر بُرد است که نهتنها به او فرصت کسب امتیازاتی در سطح بینالمللی را میدهد، بلکه بیش از هر چیز باعث تقویت وجههاش به عنوان یک رهبر قوی در صحنه داخلی درست یک سال قبل از انتخابات ریاستجمهوری میشود.
اردوغان با مخالفت با گسترش ناتو و تحمیل شرایط خود، بر قدرت منحصربهفرد خود صحه میگذارد. بدون شک دولتهای قبلی ترکیه عضویت سوئد و فنلاند را بدون قید و شرط میپذیرفتند و بر همین مبناست که او «خطای» ترکیه در سال 1980 را با دادن رأی مثبت به بازگشت یونان به ناتو و تقویت آن کشور علیه منافع ترکیه یادآور میشود.
اردوغان در این دام نخواهد افتاد. حتی اگر شهرت وی به عنوان یک سیاستمدار مشکلساز بینالمللی لکهدار شود، در مقابل دستاورد انتخاباتی او، وجهه یک رئیس دولت مستقل در مقابل غرب را برای ترکیه به ارمغان خواهد آورد.
ارسال نظرات