پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
24 اسفند 1400 - 14:37
استیصال غرب در کی یف

چرا اتحادیه اروپا بازنده جنگ اوکراین است؟

اروپای متحد، رؤیایی طولانی که از زمان پایان جنگ جهانی دوم و ظاهرا برای صلح شروع به تحقق کرد، با حمله روسیه به اوکراین در یک پیچ تاریخی بزرگ قرار گرفته است.....
کد خبر : 11389

پایگاه رهنما:

جنگ اوکراین مولد آسیب‌هایی دامنه‌دار و مزمنی در اتحادیه اروپا بوده و خواهد بود. اروپای متحد، رؤیایی طولانی که از زمان پایان جنگ جهانی دوم و ظاهرا برای صلح شروع به تحقق کرد، با حمله روسیه به اوکراین در یک پیچ تاریخی بزرگ قرار گرفته است. از قرار معلوم مرز، مهاجرت، دولت-ملت، نظامی‌گری و مفاهیم پرشمار دیگر در برخورد با واقعیت سخت و تلخ جنگ، نیاز به بازتعریف دارند.
اروپا دفرمه می‌شود
بر اساس گزارش یورونیوز، شکل کنونی اتحادیه اروپا که در نخستین سال‌های پس از پایان جنگ سرد و سقوط دیوار برلین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت، عمدتا بر یک نهاد بین‌المللی منطقه‌ای مبتنی بر یک پروژه صلح، تجارت آزاد، رقابت کامل و حذف مرزها استوار بود. این چارچوب تا همین دو هفته پیش، با وجود تمام چالش‌ها برقرار بود. فرانسیس فوکویاما، اندکی پس‌ازآن که تئوری پایان تاریخ را به‌عنوان چارچوب نظری جهان پایان قرن بیستم و قرن بیست‌ویکم طرح کرد، از اتحادیه اروپا به‌عنوان تنها مدل موفق روابط بین‌المللی نام برد: جایی که تجارت، جایگزین جنگ می‌شود. حمله روسیه به اوکراین اما این چارچوب‌ها را به چالش کشیده است.
معادلاتی که بر هم ریخته است
در همین ۱۰ روز گذشته، مفهوم تحریم تسلیحاتی کشورهای درگیر جنگ، رویه رسمی اروپا پس از جنگ جهانی دوم، جای خود را به تسلیح گسترده اوکراین داد. آلمان، کشوری که شرمساری جنگ جهانی دوم بیش از ۷ دهه پس از پایان هنوز بر شانه‌های آن سنگینی می‌کرد، از لایه دفاعی خارج شد و بودجه نظامی خود را به‌شدت افزایش داد. افکار عمومی سوئد و فنلاند، مثال‌های جهانی بی‌طرفی ، خواهان پیوستن به پیمان نظامی ناتو شده‌اند. کشورهای اروپایی برای مقابله با پروپاگاندا، شبکه‌های خبری روسی را تعطیل می‌کنند. چنین تحولاتی، دست‌کم به این شدت و حدت در تاریخ اخیر اروپا، بی‌سابقه بود.اصرار لندن و پاریس، دو بازیگر غربی عضو ناتو مبنی بر تشدید تنش‌ها میان مسکو و کی‌یف و اصرار آن‌ها بر گسترش ناتو به شرق، مصداق بارز تنش‌زایی به‌جای تنش‌زدایی در میانه جنگ اوکراین محسوب می‌شود. واقعیت امر این است که امانوئل ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه و بوریس جانسون، نخست‌وزیر انگلیس هر یک به دلایلی مشخص، کمترین علاقه‌ای نسبت به پایان یافتن جنگ اوکراین ندارند. به عبارت بهتر، لندن و پاریس وقوع جنگ در اوکراین را فرصتی برای بازیابی دولت‌های ناتوان خود قلمداد می‌کنند. این نگاه ابزاری،منجر به مزمن و طولانی شدن بحران اوکراین خواهد شد.
بحران درونی ناتو
صورت‌مسئله این است که اکنون، آمریکا بر ناتو و تصمیماتش تسلط کامل دارد. در این منظومه امنیتی، واشنگتن نقش متغیر مستقل و دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی، نقش متغیر وابسته را دارند. همین مسئله سبب شده است تا در مواردی مانند آنچه در افغانستان و اوکراین رخ داد، اروپائیان در مقابل یک «کار انجام‌شده» قرار گیرند. اما سؤال اصلی اینجاست که تأثیر این وضعیت، در آینده و سرنوشت ناتو چیست؟ نباید فراموش کرد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط کمونیسم، ناتو فلسفه وجودی خود را از دست داد زیرا دیگر تهاجم سرخی در قبال اروپا و آمریکا وجود نداشت. با همه این اوصاف، رئالیست‌ها و نئورئالیست‌هایی که عرصه سیاست خارجی آمریکا و اروپا را به تسخیر خود درآورده بودند، معتقد به حفظ این ساختار و تبدیل آن به یک «ساختار مسلط امنیتی» در نظام بین‌الملل بودند.امروز در سال 2022 میلادی، نه‌تنها ناتو به یک ساختار مسلط در جهان تبدیل نشده است بلکه بیش‌ازپیش شاهد قطع اتصالات و مناسبات تعریف‌شده امنیتی- نظامی در ذیل این ساختار هستیم. بی‌دلیل نیست که بسیاری از تحلیلگران مسائل امنیتی در غرب، امکان انحلال ناتو در آینده‌ای نه‌چندان دور را دور از ذهن نمی‌دانند. حقارت و شکست اروپا در اوکراین و افغانستان، برشدت این مطالبه‌گری عمومی در قاره سبز افزوده است. برخی مقامات ازجمله جوزپ بورل ،مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، معتقدند اروپای واحد یک نیروی «واکنش سریع» با دست‌کم پنج هزار سرباز نیاز دارد .تشکیل این هسته اولیه نظامی در اتحادیه اروپا، می‌تواند مقدمه‌ای برای تشکیل ارتش واحد اروپایی و سپس انهدام رسمی پیمان آتلانتیک شمالی (متعاقب گسست نهایی میان آمریکا-اروپا) باشد.
بهره‌برداری مقطعی از بحران اوکراین
در این میان،سیاستمداران اروپایی بدون آنکه متوجه بازی خطرناک و پرهزینه خود در درازمدت و تأثیر آن بر آینده سیاسی و امنیتی اتحادیه اروپا باشند، تلاش می‌کنند از بحران‌های جاری و جنگ به وجود آمده در اوکراین در راستای تحقق منافع و اهداف خود استفاده کنند. وقوع جنگ اوکراین ، منجر به محبوبیت ماکرون نسبت به دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری فرانسه شده است. در آخرین نظرسنجی انجام‌گرفته دربارۀ اعتماد به نامزدهای ریاست جمهوری برای هدایت امور در رویارویی با نتایج جنگ روسیه در اوکراین
۵٨ درصد پرسش شدگان امانوئل ماکرون را در صدر قرار داده‌اند زیرا ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم سه نامزد دیگر یعنی مارین لوپن، اریک زمور و ژان ملانشون با روسیه منجر به کاهش محبوبیت آن‌ها شده است. به عبارت بهتر، ماکرون جنگ اوکراین را به‌مثابه فرصتی می‌داند که می‌تواند با دمیدن در آن، آرای سلبی شهروندان فرانسوی به دو جریان ملی‌گرایان افراطی و چپ‌گرایان را به خود اختصاص دهد. در چنین شرایطی محرز است که حتی اگر زلنسکی و دیگر سیاستمداران اوکراینی خواستار گفت‌وگوی مؤثر و نتیجه‌بخش با روسیه باشند، لندن و پاریس در این مسیر اخلال ایجاد خواهند کرد. مقامات فرانسوی و انگلیسی، شهروندان اوکراینی را به ابزارهای استمرار حضور خود در مسند قدرت تبدیل کرده‌اند! در چنین شرایطی رمزگشایی از لحن تندوتیز مقامات انگلیسی و فرانسوی در تقابل با روسیه و حمایت ظاهری از اوکراین، چندان سخت به نظر نمی‌رسد.
منبع:روزنامه رسالت

ارسال نظرات