مشابه آنچه در سال 1948 در فلسطین رخ نموده است، به آرامی در منطقه خلیج فارس در حال تکرار است. تلاش تلآویو برای نزدیک کردن و گسترش روابط با دولتهای عرب حوزه خلیج فارس به ویژه بحرین و امارات نقطه آغاز این حرکت خزنده است.
با آغازبیداری اسلامی، بحرین از سال ۲۰۱۱ شاهد انقلاب مردمی علیه رژیم آلخلیفه بود. مردم خواهان آزادی، برقراری عدالت و رفع تبعیض و روی کار آمدن نظامی منتخب در کشورشان شدند، اما در پاسخ، آلخلیفه با کمک سعودیها اقدام به سرکوب شدید و ددمنشانه انقلابیون کرد. بسیاری زندانی، سلب تابعیت و اعدام شدند که البته این دست اقدامات خللی بر خواسته انقلابیون بحرینی وارد نکرد. حالا آلخلیفه دست به دامان تلآویو شده تا از این طریق به اهداف خود نائل شود. همه به خوبی کارنامه صهیونیستها را در سرکوب حقطلبان و آزادیخواهان فلسطین برای بیش از ۷۰ سال دیدهاند؛ چه کسی بهتر از آنها برای از میان برداشتن مخالفان آلخلیفه می تواند باشد.
از زمان تشکیل قهری رژیم صهیونیستی در خاورمیانه، تلاش تلآویو از یک سو برای دشمنسازی بیرونی جهت ایجاد وحدت داخلی و از سوی دیگر، عادیسازی روابط با همسایگان و دیگر کشورهای منطقه جهت مشروعیتبخشی به خود بوده است. چندی پیش بحرین و امارات با بهانه قرار دادن موضوع امنیت و خطری که از جانب ایران آنها را تهدید میکند، دست دوستی به سوی اسرائیل دراز و با وساطت آمریکا اقدام به عقد «پیمان ابراهیم» کردند. از آن به بعد تا کنون به ویژه میان امارات و رژیم صهیونیستی پیمانهای نظامی مختلفی منعقد شده است. یک قرارداد برای طراحی شناورهای بدون سرنشین ضد زیردریایی امضا شده است. پیمانهای تجاری-اقتصادی دیگری هم بین دو شرکت اسرائیلی در دوبی امضا شده است که قصد آن، تسهیل سرمایهگذاری است. در سفر دو هفته قبل «بنی گانتز»، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی به منامه هم نخستین تفاهم نامه همکاری امنیتی با یک امیرنشین خلیج فارس امضا شد؛ سفری که رسانههای اسرائیلی آن را بسیار مهم دانستند و تکمیلکننده «دکترین پیرامونی» علیه ایران ذکر کردند.
بر اساس «دکترین پیرامونی»، اسرائیل باید پیرامون دشمنان خود که مهمترین آنها جمهوری اسلامی ایران است، متحدان و پایگاههایی را ایجاد کند. کشورهای حاشیه خلیج فارس، جمهوری آذربایجان و ترکیه، در این دکترین مورد توجه هستند. نکته مهم در پیشبرد این دکترین، بهرهگیری از توان و نفوذ اقتصادی و علمی و به دنبال آن ایجاد گرههای نظامی- امنیتی در دولتهای هدف است که بحرین و امارات از جمله آنهاست. تلآویو از یک سو با گسترش روابط خود با همسایگان شمالغربی و از آن مهمتر دولتهای حاشیه خلیج فارس، سعی دارد ضمن عقب راندن سطح نفوذ و قدرت دفاعی ایران از شامات به حاشیه خلیجفارس و مرزهای شمالغربی، بازار اقتصادی- تجاری این مناطق را به خصوص در فروش تسلیحات و تأمین انرژی مورد نیازش فراهم کند و از سوی دیگر، اعراب با نزدیک شدن به تلآویو ضمن به دست آوردن حمایت لابی صهیونیستی در خرید تسلیحات گسترده، قدرت پیرامونی خود یعنی جمهوری اسلامی ایران را به انزوا بکشانند.
در مجموع به نظر میرسد گسترش و تعمیق شتابان روابط میان رژیم صهیونیستی و دولتهای خلیج فارس از جمله بحرین که از ضعیفترین آنهاست، در لایههای راهبردی مختلفی تعریف شده است که مهمترین آنها را میتوان در یافتن سرزمینی جدید با موقعیت ژئواستراتژیکی مطلوب برای لانهگزینی مجدد، سرکوب مخالفان و حفاظت از بقای آلخلیفه در بحرین، پر کردن خلأ قدرت آمریکا در خلیج فارس و در نهایت تکمیل اتحاد پیرامونی علیه جمهوری اسلامی ایران ذکر کرد.
ارسال نظرات