روزنامه کیهان**
این موج کرانه ندارد/ سعدالله زارعی
انقلاب اسلامی ایران در آستانه چهلوسومین سالگرد و چهلوچهارمین سال پیروزی قرار دارد. انقلابی که به اتفاق صاحبنظران، بزرگترین «رویداد سازنده» قرن بیستم و بزرگترین تحول محتوایی در جهان کنونی بوده است. اسلام بهعنوان آخرین و کاملترین دین الهی، با پیروزی انقلاب ایران با همان خصوصیات، با همان تأثیر تحولی، با همان توفندگی و با همان نتایج شگرف، بازتولید شده است. وقتی اسلام متولد شد، جهان به مثابه دو بخش بین غرب و شرق تقسیم شده بود و در هیچکدام از دو بخش، «انسان» منزلتی نداشت و طواغیت بر او خدایی میکردند. در این فضا خداوند اراده فرمود از میان مردمی که در مناسبات جهانی هیچ جایگاهی نداشتند، امتی پدید آورده و مناسبات فراعنه را بهم بزند. کمی پس از بعثت آخرین پیامبر(ص)، حکومتی در مدینه شکل گرفت و بلافاصله در معرض انواع تهدیدها و فشارها قرار گرفت و درست در سختترین شرایط، «دین به محاصره درآمده» نوید فتح برج و باروهای افسانهای روم و ایران میداد و مشرکان و منافقان که چیزی جز قدرتهای ظاهری را نمیدیدند، لب به تمسخر گشودند. ولی طولی نکشید که همانها فروپاشی برج و باروها را دیدند، هر چند دیگر پیامبر رحلت کرده بود و مسلمانان هم درگیر مسایل داخلی شده بودند.
انقلاب اسلامی هم چهارده قرن بعد در هنگامهای متولد شد که دنیا میان دو قدرت طاغوتی تقسیم شده بود؛ قدرتی در غرب با محوریت آمریکا که بر حدود سه چهارم دنیا سیطره داشت و قدرتی در شرق با محوریت شوروی که حدود یک چهارم جهان و منابع آن را در اختیار گرفته بود. در این هنگامه، خداوند اراده کرد تا مردمی که در مناسبات جهانی هیچ جایگاهی نداشتند را به مصاف نظام ظالمانه دوقطبی بفرستند و «سنگرهای کلیدی آنان» را فتح کند. اینگونه بود که به سرعت انقلابی در ایران پدید آمد و به شکلگیری یک حکومت جدید منجر گردید. اینبار هم منافقان و معاندان که در معادلات آنان «قدرت معنوی» مفهومی نداشت، لب به تمسخر گشودند و به روزشماری سقوط سریع نظام اسلامی نشستند. انقلاب اسلامی بلافاصله با انواعی از توطئههای داخلی درگیر شد و اینبار قدرتهای شرق و غرب هم با تمام توان به میدان آمدند و در این میانه، گمانه بقای انقلابی در جغرافیای کشوری با مختصات «ایران آن روز» وجود نداشت اما در کمال ناباوری مادیگرایان، انقلاب اسلامی باقی ماند در حالی که همزمان پنجه در پنجه منافقان و معاندان و منحرفان داخلی و ابرقدرتهای فرعونی افکنده بود. امروز ایران در میانه معرکه جهانی به پرطنینترین نام تبدیل شده و شکلدهنده معادلات جهانی است؛ بهگونهای که دو سال پیش وزیر خارجه سابق آمریکا - مایک پمپئو - حداکثر حرفی که در مصاف با ایران زد - که البته واقعیت هم نداشت - این بود که آمریکا پس از چهل سال، موازنه قدرت را به نفع خود بازسازی کرده است و البته دو سال بعد، فرمانده وقت نیروهای نظامی آمریکا در غرب آسیا - سنتکام - با صراحت اعلام کرد ایران موازنه را به نفع خود بهم زده و شرایط بیش از هر زمان دیگر برای آمریکاترسناک است. درخصوص این موضوع دلالتهایی وجود دارد:
1- «معنویت» یک موضوع اساسی در ساخت وجودی انسانهاست. معنویت هم یک آرمان و هم یک قدرت ویژه است و با همه اهمیتش در هیچکدام از دو بلوک غرب و شرق جایگاهی نداشت و به همین دلیل قدرتهای پرطمطراق نظام دوقطبی از یکسو از درون تهی بودند و از سوی دیگر در برابر قدرت معنوی خلع سلاح بودند. حضرت
امام خمینی - قدس سره- در نامهای که در سال 67 خطاب به «میخائیل گورباچف» رئیسجمهور شوروی نوشت، به وی یادآور شد، مشکل اصلی نظام شما مسایل مادی نظیر اقتصاد نیست، بلکه مسئله اصلی فقدان معنویت و پشت کردن به خداست. در واقع در نظام مادی شرق و در نظام مادی غرب، مفهوم قدرت در بعد اصلی و پررمز و راز آن لنگ میزد. از این رو وقتی حضرت امام خمینی - قدس سره - آوای معنویت سرداد، دنیای غرب و شرق را با پدیدهای مواجه کرد که اساساًً آن را نمیشناخت، چه رسد به اینکه واجد آن باشد. از این رو با ابزارهای مادی به مصاف قدرتی آمد که مادیت یارای مواجهه با آن را نداشت.
قدرت معنویت در واقع قدرت خداوندی است که این جهان را پدید آورده و سنت جهان را بر مبنای غلبه معنویت بر مادیت قرار داده است. البته قدرت معنویت که در نهاد جهان و خلقت قرار داده شده است، تنها وقتی به میدان آورده شود اثر دارد و به خودی خود نمیتواند معادلهای را شکل دهد. در واقع قدرت معنویت وابسته به «میدان آوردن» است. در ایران مؤمنین به میدان آمدند و پیرامون مردی الهی جمع شدند و آنگاه در مصاف با قدرتهای مادی به پیروزی دست یافتند و حکومتشان علیرغم 43 سال دشمنیهای درهمتنیده باقی ماند و بالنده شد. بر این اساس، سالها پیش حضرت امام خامنهای - مدظلهالعالی - فرمودهاند: «آنچه ما را در مقابل توطئه دشمن پایدار میکند، ایمان به خدا و اعتماد به وعده الهی است. آن کسی که طبق دستور الهی، نیروهای خود را در راه نجاح و فلاح و صلاح به میدان بیاورد، خدای متعال او را تنها نخواهد گذاشت و او را موفق و پیروز خواهد کرد.» (82/9/5)
2- داشتن آرمان بزرگ یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی و در همان حال یکی از مهمترین دلایل ماندگاری و پیروزی این انقلاب در این دوران طولانی است. تلاش برای برپایی نظام عادله جهانی و مقابله با ابرستمگران یک هدفگذاری دقیق در این انقلاب است که توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی استحکام یافته است. برخلاف آنچه مخالفان فکری و منحرفان بیان میکنند، مقابله با آمریکا برای ملت ایران، قدرتآور و اقتدارساز بوده است. شما یک لحظه تصور کنید که در آرمانگرایی شعاع این انقلاب، شعاع نهضت مشروطیت یا شعاع نهضت نفت یا شعاع دهها نهضتی بود که در قرن بیستم در کشورهایی نظیر الجزایر، پاکستان، هند، مصر، لیبی،ترکیه و تونس پدید آمدند، یا به اندازه شعاع انقلاب کارگری شوروی بود، آیا امروز خبری از اقتدار شگرف ایران بود؟ آیا اگر این آرمان بلند نبود، این مردم در صحنه میماندند و علیرغم مشکلات مسیر انقلاب را با نشاط طی میکردند؟
آرمان «عدالت جهانی» و آرمان «استکبارستیزی» که دو وجه ایجابی و سلبی نگاه جهانی انقلاب اسلامی بود، امروز به ایران قدرت افسانهای داده است. یک لحظه تصور کنید که این قدرت و اقتدار وجود نداشت، آیا ایران میتوانست در معادلات جهانی از موقعیت و حق خود دفاع کند؟ آیا طواغیت جهانی سلاح را فرو میگذاشتند و در پی راهحل سیاسی میرفتند و در برابر چانهزنی مقتدرانه ایران، این جلسه را به امید توافق در جلسه بعدترک میکردند؟ آیا اگر قدرت آرمانی انقلاب اسلامی نبود، چین و روسیه متحمل هزینههای سنگین حفظ و توسعه رابطه با ایران میشدند؟
بله چین و روسیه هم در زمانی که ما به موقعیت کنونی نرسیده بودیم، با غرب در تحریم ایران همراه بودند. امروز قدرت ایران به نقطهای رسیده که روسیه و چین، قرار گرفتن در سازمان مشترک را علیرغم فشار غرب، برای خود «افزایش» بهحساب میآورند. این قدرت آرمانی انقلاب میباشدکه به اقتدار جمهوری اسلامی انجامیده است.
3- یکی از جنبههای قدرت ایران، وجود زنجیرهای از سازمانهای قدرتمند معنوی است. حوزههای علمیه و روحانیت، سپاه پاسداران و بسیج، هیئتها و مساجد و اتصال نظام به دریای بیکران مردم، به ایران «قدرت پایا» داده است. روحانیت در انقلاب اسلامی، معنابخش، اطمینانساز و پیشران حرکت مردم است و دقیقاًً به همین دلیل دستهای فتنهگر، شب و روز برای گسستن پیوند مردم از روحانیت تلاش میکنند. کمااینکه از بعد انسانی بسیج مردمی تغذیهکننده انقلاب است.
در چشم دشمن بسیج آن نیروی ضمانتبخشی است که در وقت حادثه به سرعت به صحنه میآید و مردم را به صحنه میکشاند و به همین جهت در معرض فشار شدید دشمن قرار دارد. هیئتها و مساجد هم بهعنوان جایگاههای پمپاژ انگیزه و آرمانهای الهی، انقلاب اسلامی را پرطراوت کرده است و البته در این یادداشت کوتاه نمیتوان به همه عناصر قدرت انقلاب و دلیل مانایی آن پرداخت، ما در اینجا به سه عنصر اشاره کردیم و البته این عناصر دامنهای گستردهتر دارند.
*********
روزنامه آرمان ملی**
آقای هميشه ناراضی!/ مطهره شفیعی
روز گذشته برخی رسانهها خبر دادند که سعید جلیلی گزارشی ۲۰۰صفحهای علیه دور جدید مذاکرات نوشته و روند حرکت تیم باقری کنی را به ضرر ایران دانسته است. جلیلی مدعی است در شرایط فعلی نباید مذاکره کرد و صرفا باید امتیاز قابل اندازه گیری و بررسی از آمریکاییها گرفت. او این نامه را برای آیتا... خامنهای ارسال کرده است. درحال حاضر بر اساس تفاهم صورت گرفته میان هیأتهای مذاکره کننده در وین، دور هشتم گفتوگوها به مدت حدود یک هفته تنفس خواهد داشت. یک منبع مطلع ایرانی روز گذشته به خبرنگار خبرگزاری صداوسیما در وین گفت با توجه به اهمیت موضوعات باقیمانده و لزوم اتخاذ تصمیمات سیاسی، توافق شد هیأتها برای مشورت و رایزنی به پایتختها بازگردند. به گفته این منبع مطلع؛ روند گفتوگوها در مجموع سازنده و رو به جلو بوده است و اگر طرفهای مقابل پس از بازگشت از پایتختها تصمیمات لازم را اتخاذ کنند، امکان حرکت سریعتر به سمت توافق وجود دارد. نه جلیلی به تعامل اما نکته قابل تامل انتقاد سعید جلیلی از روند فعالیت تیم مذاکره کننده هستهای دولت سیزدهم است. پیش از آغاز این دولت و زمانی که او به نفع رئیسی از انتخابات کنار رفت این گمانه مطرح شد که سعید جلیلی وزیر خارجه یا در نهایت رئیس تیم مذاکره کننده هستهای خواهد شد که چنین نشد. برخی عملکرد ناموفق جلیلی در مذاکراتی که در زمان دولت احمدینژاد انجام شد را دلیل منصرف شدن رئیسی از چنین انتصابهایی دانستند. برخی دیگر چنین عنوان کردند که سیاست ایران در دور جدید مذاکرات تنها مبتنی بر کسب امتیاز نیست و لازم است سیاستی پیش گرفته شود که بدون منصرف کردن طرفهای مذاکره برای حضور در دور میز، نتیجه قابل قبولی نصیب ایران شود که ظاهرا جلیلی با این سیاست مخالف است و اخیرا در این نامه آن را مطرح کرده است. از نگاه جلیلی باید ورود انقلابی به مذاکرات داشت با این توضیح که تنها امتیاز گرفت و طاقت شنیدن نه نداشت که این رویه مورد پذیرش هیچ طرفی در مذاکره نیست. سعید جلیلی پیش از این هم در گفتوگویی اظهار کرد: «مذاکره غلط هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد و مذاکره خوب نیز تنها بخشی از کار برای رفع مشکلات است. سال ٩٢ هم گفتیم که تا ایرادات ساختار اجرایی-اداری کشور حل نشود، نمیتوان ادعا کرد که مشکلات با مذاکره و... حل خواهد شد.» او همچنین معتقد است: «دشمن میبیند که وقتی در سال جاری، صادرات کشور ما نسبت به سال گذشته بیشتر شده است، ضربالاجل تعیین میکند تا ایران را برای دادن امتیاز تحت فشار قرار دهد؛ اینجاست که وقتی به پشت خیمه دشمن میرسید باید مراقب تزویر او باشید.» چالشهای جلیلی با مذاکرات البته عملکرد جلیلی در موضوع مذاکرات به نحوی است که انتقادات زیادی به آن وارد میشود و او هم از اعضای تمام تیمهای مذاکره کننده به استثنای دورهای که خودش مسئولیت داشته، ناراضی است. سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام 29 خرداد سال گذشته در توئیتر نوشت: «بدتر از فشار اقتصادی دشمن، آن است که کسانی در داخل کشور با آنکه شاهد این دشمنی آشکار هستند، میگویند اگر لازم باشد مجددا مذاکره خواهیم کرد؛ مگر دفعات قبل که لازم دیدید، چه فرجامی را به ارمغان آوردید؟» این اظهارات تند جلیلی درحالی مطرح شد که وزیر خارجه وقت در گفتوگویی تاکید کرده بود «من طرفدار منافع ملی ایران هستم. اگر منافع ملی ایران و مردم مستلزم این باشد که مذاکره بکنیم، مذاکره میکنیم. در هیچ مذاکرهای شما نمیتوانید به طرف مقابلتان اعتماد کنید. روابط بینالملل بر اساس بیاعتمادی است. برای همین است اگر قرار بود به کسی اعتماد کنیم، برجام ۱۵۰ صفحه نمیشد بلکه دو صفحه میشد که ما میگفتیم ما سلاح هستهای نمیخواهیم و آنها هم میگفتند تحریمها را برمیداریم.» ظریف تاکید کرده بود «با اعتماد در روابط بینالملل سازگاری ذهنی ندارم. با ضد این و آن بودن موافق نیستم. معتقدم منافع ملی را باید دنبال کنیم و اگر روزی این منافع ملی مستلزم آن است که مذاکره کنیم، این کار را انجام دهیم؛ البته بعد از اینکه همه مقامهای کشور مذاکره را تایید کردند.» در تیر امسال هم به اظهارات روحانی مبنی بر اینکه برجام در سالهای نخست پس از توافق، اثرگذار بوده و ترامپ آن را بههم زده است، اشاره کرد و گفت: سوال اول این است که مگر برجام برای ۲ سال نوشته شده بود؟ اگر کشور را برای ۲ سال میخواستید اداره کنید، پس درازمدت چه میشود؟ گفتن این سخن که برجام ۲ سال خوب بود اما بعداً مشکل پیدا کرد، مثل این است که کسی بخواهد ازدواج کند و همه به او بگویند با این فرد که ویژگیهای منفی دارد ازدواج نکن، و بعد که هشدارهای آنان محقق شد، بگوید ۲ سال اول خیلی زندگی خوبی داشتیم، اما بعداً همه چیز خراب شد. باید به او گفت مگر شما برای ۲ سال ازدواج کرده بودید؟ جلیلی ادامه داد: آقای روحانی بگوید در همان ۲ سالی که ایشان میگوید برجام خوب بوده، کدام بانک مرکزی کشورهای اروپایی با ما کار کرد؟ آقای روحانی توضیح دهند که کل سرمایهگذاری در آن دو سال چقدر بوده است؟ وی خطاب به رئیسجمهور وقت یعنی روحانی گفت: شما که میگویید دیوانهای آمده همه چیز را بههم زده، مگر در سال ۹۶ که گفتید به من رأی دهید تا بقیه تحریمها را هم رفع کنم، همان دیوانه سر کار نبود.
**************
روزنامه خراسان**
حلقه مفقوده صنعتی شدن ایران/ مهدی حسن زاده
روز گذشته رهبر معظم انقلاب، الزامات و شروط حمایت از تولید ملی را بیان کردند. یکی از این الزامات ،ضرورت تدوین نقشه کلان راهبردی برای بخش صنعت بود. نقشه ای که تبدیل آن به سند الزامی که با تغییر دولت ها تغییر نکند، ضروری است. اگرچه اقتصاد کشور در هر برهه ای نیاز به نقشه کلان و برنامه توسعه مشخصی دارد اما در بین بخش های مختلف، صنعت به یک برنامه راهبردی بیشتر نیاز دارد چرا که با دیگر بخش های اقتصاد رابطه تنگاتنگی دارد. در بخش نفت و گاز ردپای صنعت هم در اجرای پروژه های بزرگ و هم در تامین تجهیزات مشهود است. در بخش مسکن، صنعتی سازی یکی از نقاط مورد غفلت واقع شده است. در بخش کشاورزی، مکانیزاسیون و صنعتی سازی جایگاه مهمی دارد. در بخش خدمات، ارتباط بین صنعت با خدمات پس از فروش کالاهای صنعتی و خدمات فنی و مهندسی مرتبط با صنعت، پیوند مستحکمی بین این دو بخش ایجاد کرده است. به این ترتیب نقشه راهبردی در بخش صنعت به طور مشخص توسعه دیگر بخش ها را نیز جهت دهی می کند و به منزله یک لکوموتیو، دیگر واگن ها را به حرکت در می آورد. این در حالی است که خلأ جدی نقشه راهبردی در صنایع مختلف دیده می شود. به طور مثال صنعت فولاد در مناطق خشک و گاهی کویری که معضل آب دارد توسعه یافته و اکنون قرار است با هزینه ای گزاف آب از دریای عمان به این صنایع انتقال یابد. این در حالی است که زنجیره صنعت فولاد به ویژه در بخش منابع سنگ آهن به اندازه دیگر زنجیره ها توسعه نیافته و در سال های آینده ممکن است بخشی از صنعت وفولاد بدون سنگ آهن بلا استفاده باقی بماند. مثال دیگر توسعه نامتوازن صنعت پتروشیمی در کشور بوده است که موجب ایجاد واحدهای متعدد پتروشیمی گازی با فناوری حداقلی و تولید محصولات باارزش افزوده اندک شود، در حالی که با ایجاد واحدهای پتروشیمی فناورانه می توان در پایین دست این صنعت، تا یک میلیون شغل ایجاد کرد که نقش مهمی در ایجاد اشتغال و ارزش افزوده اقتصادی دارد. نمونه مهم دیگر معضل جدی در صنعت خودرو است. صنعتی که ناکارآمدی آن نیاز به قلم فرسایی ندارد. مهم ترین استراتژی در توسعه این صنعت، ایجاد حمایت با دیوار تعرفه ای و تلاش برای مونتاژکاری با مشارکت خودروسازان خارجی بوده است که در نتیجه آن صنعتی به شدت آسیب پذیر از تحریم و همزمان نازپرورده و بدون رقیب خارجی است. در حالی که در تجربه بسیاری از کشورهای صاحب این صنعت، حمایت از این صنعت، زمان دار و مشروط به ارتقای استانداردهای کیفی است. همچنین سرمایه گذاری اصلی باید در صنعت قطعه سازی که مادر صنعت خودروسازی است رخ دهد، در حالی که با وجود انواع حمایت ها از صنعت خودروسازی، قطعه سازان چندان تحت حمایت نبوده اند و حتی روابط بین این دو بخش در صنعت خودرو روابط نامشخص و گاهی با مالکیت ها و مدیریت های تودرتو بوده است.می توان در زمینه دیگر صنایع کشور نیز مثال های مشابهی مطرح کرد اما در نهایت همه این مثال ها نشان دهنده فقدان سندی راهبردی است که نشان می دهد ما قرار است در چه صنایعی به چه صورتی و در چه مناطقی توسعه یابیم. کدام صنعت نیاز به حمایت دارد و چه نوع حمایتی باید از آن به عمل بیاید. همه این موارد سوالاتی است که باید در نقشه راهبردی صنعتی به آن ها پاسخ داده شود.
**************
روزنامه جوان**
یکی از مهمترین ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران که در طی بیش از چهار دهه گذشته نهتنها بر آن خدشهای وارد نشده بلکه روزبهروز بر استحکام و قوام آن افزودهشده است استقلال نظام جمهوری ایران است و این در حالی است که این ویژگی در طول ۴۳ سال گذشته بیش از همه اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی آماج فشارها و تهدیدات دشمنان بیرونی و داخلی انقلاب بوده است.
ایده استقلال نظام جمهوری اسلامی ایران از قدرتهای سلطهگر جهان، ذیل شعار نه شرقی و نه غربی انقلاب اسلامی، زمانی مطرح شد که در دوان جنگ سرد و در نیمه دوم قرن بیستم، جهانبین دو قطب غرب و شرق جغرافیایی و سیاسی تقسیمشده بود و به همین دلیل تصور قرار گرفتن کشوری خارج از حوزه این دو ابرقدرت به ذهن فعالان و نخبگان عرصه سیاست در جهان نمیگنجید و حتی کشورهای مدعی عدم تعهد نیز هرکدام بهنوعی به یکی از این دو ابرقدرت وابسته بودند، اما مردم ایران با هدایت معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) این استقلال را عینیت بخشیدند. حضرت امام با طرح ایده تشکیل نظامی مبتنی بر ارزشهای دینی توانست با به چالش کشیدن نظم بینالملل و قواعد حاکم بر آن نشان دهد که امپریالیسم و سوسیال امپریالیسم هر دو در جهت تسلط بر ملتهای جهان سوم عمل میکنند و ماهیت هردوی آنها سلطهجویانه و مادیگرایانه است. درنتیجه انقلاب اسلامی در شیوه تعامل میان جهان مستقل و جهان سلطهجو تحولی عظیم ایجاد کرد و مرز جدیدی که به قول امام (ره) مرز بین مستضعفان و مستکبران بود، ترسیم کرد.
حرکت امام که مبتنی بر بازگشت به خویشتن خـویش و تأکید بـر هویـت فراموششده اسلامی در جهت خلاف منافع و اهداف غرب بود، از یکسو با پیروزی انقـلاب اسلامی در بهاصطلاح «جزیـره ثبات» امریکا در منطقه، توازن قوا را بر هم زد و از سوی دیگر، با اعلام چارچوب اصـلی سیاسـت خارجی ایران- یعنی «نه شرقی، نه غربـی» - یکقطب جدیـد قـدرت مبتنـی بـر ایـدئولوژی اسلامی، جدای از ایدئولوژیهای مسلط جهانی را ایجاد کرد، اما تأثیر حرکت انقلاب به اینجا خلاصه نشد، بلکه با پیروزی انقـلاب اسـلامی نقـش تاریخی ایران از حدود جغرافیاییاش فراتر رفت و افکار انقلاب از این کشور به اقصی نقاط جهـان گسترش یافت، بهگونهای که امروز نهتنها کسی در اهمیت جنبشهای اسـلامی در سراسـر جهـان تردیدی ندارد بلکه یکقطب اسلامی که تهدیدی جدی در مقابل بلـوک غـرب بشـمار میآید، شکلگرفته است.
درک ارزش و اهمیت استقلال ایران آنگاه امکانپذیر است که شرایط سلطه بیگانگان بر کشور در قبل از پیروزی انقلاب بهدرستی شناختهشده و بهویژه برای نسل جوان تبیین گردد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ایران اگرچه بهظاهر در زمره کشورهای مستعمره غربی و یا شرقی قرار نداشت، اما همچنانکه پهلوی اول و دوم باقدرت و سرمایهگذاری کشور انگلیس و بهعنوان پادشاهان دستنشانده در قالب کودتا بر مردم ایران تحمیل شدند، تشدید سلطه امریکا بر ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ شرایط کشور را بهگونهای رقم زد که محمدرضا پهلوی حتی اجازه کوچکترین تغییرات در مدیران عالی خود را بدون اجازه امریکاییها نداشت، سرمایههای ملی کشور بهویژه نفت توسط آنها غارت میشد، مستشاران نظامی امریکا بر تمامی ارکان حیاتی کشور بهویژه ارتش ایران مسلط بودند و برای ارتش ایران تنها تجهیزاتی خریداری میشد که بتواند منافع امریکا در منطقه را تأمین و تهدیدات محتمل علیه امریکاییها را رصد و با آنها مقابله کند، جنگ چندساله یگانهای ارتش ایران با چریکهای ظفار در کشور عمان که بیش از ۷۰۰ کشته و هزاران مجروح را بر ارتش ایران تحمیل کرد، تا رژیم دستنشانده امریکا در آن کشور حفظ شود، تنها جلوه کوچکی از این وابستگی و سلطه است، این سلطه گریها و برخورداری مستشاران نظامی و کارشناسان امریکایی از حق کاپیتولاسیون که بزرگترین تحقیر علیه مردم ایران بود از دلایل اصلی اقبال مردم ایران به شعار استقلال خواهانه امام و قیام علیه نظام سلطنتی بود که به پیروزی مردم ایران در بهمن ۱۳۵۷ انجامید. حفظ ثبات و استقلال سیاسی کشور در طول این چهار دهه در حالی است که حجم اصلی فشارها و تهدیدات نظامی و امنیتی دشمنان بیرونی و مزدوران داخلی آنها این ویژگی انقلاب اسلامی را هدف گرفته بهگونهای که بارها مقامات امریکایی تأکید کردهاند که هدف حداکثری آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است و در غیر این صورت تغییر رفتار آن و تبدیل نظامی رام برای امریکاییها همچون رژیم پهلوی و یا گاوهای شیرده امریکا در منطقه است.
آنچه این روزها جهانیان شاهد آن هستند، نه تغییر ساختار نظام اسلامی و نه تغییر رفتار آن مطابق میل امریکایی ها، بلکه استحکام اثبات نظام اسلامی و گسترش نفوذ آن در منطقه است، بهگونهای که امریکاییها در اثر این نفوذ ناچار به فرار از منطقه و تنها گذاشتن رژیمهای دستنشانده خود در غرب آسیا شدهاند و از سوی دیگر نسبت به نفوذ تفکر انقلاب اسلامی در کشورهای آفریقایی و امریکای جنوبی هم اعلام نگرانی میکنند و از این فراتر اعلام شکست در برابر نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصههای مختلف است. اعتراف صریح سخنگوی وزارت خارجه امریکا در هفته گذشته گواهی بر این مدعاست. «ند پرایس» سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا روز سه شنبه پنجم بهمنماه در کنفرانس خبری روزانه خود، تأکید کرد که کارزار فشار حداکثری دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهور امریکا علیه تهران یک شکست فاحش بوده است. بنا بر گزارش وبگاه «هیل»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا افزود: «واقعیت این است که دولت قبلی ایالاتمتحده برای ما مجموعهای از گزینههای وحشتناک باقی گذاشته است. کارزار فشار حداکثری یک شکست فاحش بود و خلاف هر آنچه وعده بود، محقق شد». او افزود ترامپ وعده داده بود که با کارزار فشار حداکثری در برنامه هستهای ایران وقفه ایجاد کند و جامعه بینالملل را علیه ایران متحد کند که اینگونه نشد و عکس تمامی این موارد محقق شد. یعنی ما یک برنامه هستهای ایران را به ارث بردهایم که روبهجلو میتازد و یک برنامه هستهای ایران راداریم که در معرض نظام راستی آزمایی و نظارت قرار ندارد».
اما در این میان و در پی گسترش و تقویت روابط ایران با چین و روسیه که بخشی دیگر از سیاست مستقلانه ایران است، جنگ روانی گستردهای از سوی برخی رسانهها و فعالان بیرونی و داخلی با القای نادیده گرفتن شعار نه شرقی و نه غربی در این تعاملات و رفتن کشور به زیر سلطه این کشورها مطرحشده است. این در حالی است که بعد از فروپاشی شوروی و اضمحلال مارکسیسم، سلطه شرق دیگر معنایی ندارد، مضافاً بر اینکه این دو کشور هیچگاه در پی براندازی نظام ایران نبوده، در شکست تحریمهای کشورهای غربی کمکهای شایانی به مردم ایران کردهاند و روابط ایران با آنها یک روابط متوازن مبتنی بر راهبرد منطقهگرایی ایران است.
**************
روزنامه شرق**
قوه قضائیه باید استقلال مالی داشته باشد/ نعمت احمدی
قوه قضائیه باید استقلال مالی داشته باشد نعمت احمدی . حقوقدان معروف است که قضات دادگاهها در کشورهای توسعهیافته چک سفیدامضا دارند یا به تعبیری حقوق آنان به اندازهای است که توانایی رفع نیاز زندگی در شأن مقام قضائی را دارند. در دهه 70 که در روزنامه سلام مطلب مینوشتم، گاهی وقتها به عنوان خبرنگار در جلسات هیئت عمومی دیوان عالی کشور شرکت میکردم و خبر پروندههای مهم مانند پرونده جلالالدین فارسی را به صورت گزارش چاپ میکردیم. وقتی قضات دیوان عالی کشور در جلسه هیئت عمومی وحدت رویه شروع به صحبت میکردند، حسرت سواد آنان را میخوردم که چگونه به همه مواد قانونی احاطه دارند و در تحلیل و تفسیر مواد و انطباق با موضوعاتی که مطرح میشد، تبحر داشتند و شأن و جایگاه آنان را بعینه حس میکردم. البته در همان زمان قضات دیوان از سواد و تحلیل قضات قبل از خود به نیکی یاد میکردند؛ مثلا در دوره 13سالهای که دکتر عبدالحسین علیآبادی دادستانی کل کشور را برعهده داشت و کوشش میکرد عمدتا در جلسات هیئت عمومی شرکت کند، بعد از آنکه قضات دیوان در قالب اکثریت و اقلیت درباره احکام اختلافی طرحشده شور و بررسی میکردند، به عنوان آخرین نفر نظر حقوقی و قضائی خود را بیان میکرد، نظریاتی که در چهار جلد کتاب موازین قضائی هماکنون به عنوان منبع کاربرد دارد. یکی از خبرنگاران تعریف میکرد رئیس دیوان عالی کشور پاکستان که اتفاقا فارسی را هم خوب صحبت میکرد، در یکی از جلسات هیئت عمومی شرکت کرده بود.
در پایان جلسه خبرنگاری از ایشان پرسیده بود درست است که در پاکستان قضات دادگستری دارای چک سفیدامضا برای تأمین هزینههای خود هستند. پاسخ داده بود اینکه قاضی چک سفیدامضا داشته باشد درست نیست اما قضات کشور پاکستان بعد از تصدی پست قضا به علت شأنیت مقام قضائی از چنان رفاهی برخوردارند که کمترین دغدغه معاش را ندارند؛ خانه، وسیله نقلیه، مرخصی سالانه و استفاده از امکانات رفاهی بیمه خود و خانواده و خلاصه قضات پاکستان دغدغه معاش ندارند. به یاد سخنان حضرت علی (ع) در نامه به مالک اشتر افتادم که میفرمایند... حقوق قاضی را افزون کن و آنقدر به او ببخش که فقر او را برطرف و نیاز او به مردم را کم کند... منزلت او را نزد خود چنان کن که هیچ کس از خواص تو در آن طمع نورزد تا بدین وسیله قاضی از توطئه آنان نزد تو در امان باشد (برگرفته از فرمان مولا علی به مالک اشتر). برای نخستین بار بعد از برقراری نظام جمهوری اسلامی، کارکنان دستگاه قضائی و بعضی قضات از ریاست محترم قوه قضائیه اجرای آن بخش از فرمان حضرت علی به مالک اشتر نسبت به قضات را خواستار شدند. اینکه گفته شود کار معترضان به وضع مالی خود در دستگاه قضا چنین است و چنان و کارمندان و قضات شریف دادگستری را مورد خطاب قرار دادن به باور من نوعی فرافکنی است. اصل مطلب به گفته ریاست محترم قوه قضائیه -در جلسه هفتم بهمن ماه در مراسم دیدار رسمی با قضات و کارکنان دادگستری خراسان رضوی- این است که این حجم از کار باعث فرسودگی کارکنان میشود. یکی از اولویتهایی که ما از روز اول داشتیم، متعادلسازی حجم کاری کارکنان قوه قضائیه بود... . وقتی ریاست محترم قوه شخصا به کار زیاد و در نتیجه فرسودگی کارکنان دستگاه قضائی باور دارند، باید فکری کرد. نگارنده بر این باورم استقلال دستگاه قضائی زمانی محقق میشود که این قوه ناظر بر زندگی مردم استقلال مالی هم داشته باشد. به گفته رئیس قوه وامدار هیچ فرد و نهادی نباشد.
وقتی میتوان از پرسنل قوه قضائیه توقع داشت که مصداق قاضی مورد نظر مولا علی (ع) باشند که حکومت نیز به وظیفه خود در قبال پرسنل قضائی و اداری این نهاد عمل کرده باشد. قوه قضائیه با زیرمجموعه خود، سازمان بازرسی، سازمان ثبت اسناد و املاک، دادگاهها، دفاتر اسناد رسمی، کانونهای وکلا، کانونهای کارشناسان رسمی دادگستری و دیگر نهادهای وابسته بیشترین درآمدزایی را برای خزانه دولت دارد، باید فکری به حال پرسنل به گفته رئیس محترم قوه قضائیه -فرسوده این دستگاه- به جهت کار زیاد و طافتفرسا کرد. راهحل ساده این است که قانونی تصویب شود که درصدی از درآمد دادگستری که حسب قانون اساسی عینا باید برابر اصل 53 قانون اساسی به خزانه دولت واریز شود، عینا حسب همین اصل به قوه قضائیه اختصاص پیدا کند تا به تناسب حجم کارهای زیاد به پرسنل قضائی و اداری جدای از حقوق آنان اختصاص پیدا کند و از طرفی قوه قضائیه هم این رویه و روش بهشدت بحثبرانگیز آمارگیری ماهانه را به اعتبار شأن و جایگاه قضات پایان دهد. از روز بیستوپنجم هر ماه به بعد امکان آمارگیری که به آمارسازی تبدیل و با تأسف حجم آماری پروندههای موجود را بهشدت افزایش داده است، نمیتوان کاری در شعبات دادگاه و دفاتر آن انجام داد، آماری که نمیدانم چه فایدهای دارد. به نقل از آیتالله هاشمیشاهرودی درخصوص آمار پروندههای موجود در دادگستری نقل به مضمون: فرض کنید آمار چهار میلیون تکراری باشد. این برازنده دادگستری نیست که به قضات خود بیاعتماد باشد و آمار کاری از آنان بخواهد و تعدادی از این آمارها غیرواقعی باشد.
بر رئیس قوه قضائیه فرض است که در جلسات سران قوا، رؤسای دو قوه دیگر را متقاعد کند تا بخشی از درآمد دادگستری حسب قانون مستقیما به حساب قوه از همان ابتدا واریز شود و برابر قانون حقوق قضات و پرسنل دادگستری با توجه به استقلال مالی و با تکیه بر درآمد حاصله از عملکرد قوه قضائیه از دیگر مستخدمین دولتی مستثنا باشد. جدای از حجم بالای کار قضات و پرسنل قضائی، مسئولیت این مجموعه قابل مقایسه با دیگر مستخدمین دولت نیست. علاوه بر مسئولیت بیشتر امکان خدای ناکرده خطا به لحاظ برآوردهنشدن نیازهای اولیه در دستگاه قضائی بیشتر است؛ مثلا در مورد مسکن قضات... به گفته رئیس قوه قضائیه با توجه به قیمت بالای مسکن باید فکر کنیم ببینیم برای مسکن کارکنان قوه قضائیه چه میتوان کرد. امروز دیگر کسی نمیتواند با حقوق خود خانه بخرد... آیا پذیرفتنی است کارکنان دادگستری مستأجر باشند و مانند مستأجران هرساله خانه به دوش دنبال مسکن جدید با توجه به درآمد ثابت خود باشند و توقع داشته باشیم با فراغ بال پشت میز قضاوت به پروندهها رسیدگی و حکمی صادر کنند که شامل این بخش از گفتههای رئیس قوه قضائیه باشد -من از مسئولین قضائی استان درخواست دارم بررسی کنند چند درصد احکام نقض میشود و چرا این اتفاق میافتد- نگارنده به درصد آرای منقوض دسترسی ندارم اما به علت این اتفاق کار دارم. وقتی این بخش از فرمایش مولا علی (ع) در مورد قضات که میفرمایند حقوق قاضی را افزون کن و آنقدر به او ببخش که فقر او را برطرف و نیاز او به مردم را کم کند، را رعایت نکنیم، آیا میتوان توقع داشت هم آمار بالا و هم آرای منقوض کم باشد. راهحل این است؛ بخشی از درآمد دادگستری مستقیما به این قوه اختصاص پیدا کند تا در کنار استقلال قضائی استقلال مالی و عدم وابستگی به دولت در این دستگاه محقق شود آن زمان است که میتوان از قضات خواست آمار آرای نقضشده آنان پایین باشد.
ارسال نظرات