پایگاه رهنما:
کمتر از یک ماه دیگر و از اواسط مردادماه رئیس جمهور منتخب رسما مسئولیت قوه مجریه کشور را برعهده میگیرد و کمتر از یک ماه بعد از آن هم، با رأی اعتماد گرفتن وزرای کابینه، دولت سیزدهم رسما مستقر میشود تا هرکدام در حوزههای تخصصی خودشان، پیگیر حل مشکلات کشور و ساماندهی امور شوند.
یکی از حوزههای ماموریت دولت آینده که اتفاقا مشکلات و بحرانهای کمی هم ندارد، حوزه فرهنگ است و در این عرصه، حوزه «سینما و تئاتر» هم با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند که حل آنها، نگاه ویژه و متعهدانه رئیس جمهور و مسئولان فرهنگی دولت را طلب میکند.
انقلاب اسلامی ایران اساسا یک انقلاب فرهنگی و پویا بوده و سخن ماندگار امام راحل (ره) مبنی بر اینکه «ما با سینما مخالف نیستیم؛ بلکه با فحشا مخالفیم» به نوعی مانیفست و راهبرد این انقلاب را در حوزه سینما ترسیم کرده است.
حالا و در آستانه تشکیل سیزدهمین دولت بعد از انقلاب، نگاهی به مهمترین چالشهای سینما به عنوان «هنر هفتم» و وظایف دولت در قبال این عرصه، لازم و ضروری است.
در یک نگاه کلی و فشرده، میتوان مهمترین مشکلات و چالشهای امروز حوزه سینما و تئاتر را در سه دسته «مشکلات مالی و عدم حمایت دولت»، «ضعف سیاستگذاری و محتوای مناسب» و «چالش شبکه نمایش خانگی» دستهبندی و خلاصه کرد.
سجاد نوروزی مدیرسینما آزادی درباره وضعیت فعلی سینمایی کشور، سال گذشته در گفتگویی به این نکته اشاره کرده بود که «وضعیت پیچیده و بغرنج فعلی حاصل فقدان آیندهپژوهی راهبردی در مدیریت فرهنگی کشور است. بدیهی است که قبل از کرونا هم سینمای ایران وضعیت بسامان و مطلوبی از لحاظ محتوایی و اقتصادی نداشت، اما الان با پرتگاهی مواجهیم که تحلیلهای گذشته در برابر آن رنگ باخته است». وی البته این نکته را هم یادآور شده بود که «نمیشود که فقط از ارشاد توقع داشت که فکری به حال این وضعیت بکند. مگر چقدر منابع در اختیار این نهاد است؟ بعد از بازگشایی سینماها در تیرماه، کدامیک از نهادها کمک کردند؟ چرا صدا و سیما و شهرداری برخورد حداقلی با سینما میکنند؟...»
علاوه بر مشکلات مالی حوزه سینما که با تعطیلیهای کرونایی، ضربه کاریتری بر پیکر آن وارد شد،باید مشکل مهمتری را هم اضافه کرد که فاصله معنادار اغلب تولیدات سینمایی با نیازها و واقعیتهای جامعه است. مسئلهای که در موسم جشنوارههای سینمایی بیشتر خودش را نشان میدهد و حکایت از رها کردن کار توسط نهاد مسئول، یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد.
بخش دیگر بحران فرهنگی پیش روی جامعه ایرانی، «شبکه نمایش خانگی» است که به اختصار به VODها معروف شدهاند؛ رسانهای که فیلمها و سریالهای خارج از چرخه سینما و تلویزیون را عرضه میکند و به نظر میر سد به حیات خلوت فرهنگی تبدیل شده است.
محمدرضا عباسیان مدیرعامل سابق موسسه رسانههای تصویری در این باره گفته است: «از لحاظ محتوایی، متاسفانه دولت تصمیم گرفته است رسانههایی را به هر قیمت و به هر شکلی به عنوان VOD راهاندازی کند و به زعم خودش اینها رسانههایی باشند که تحت کنترل دولت هستند و احتمالاً ابزار تبلیغاتی دولت هم میتوانند در زمان مناسب باشند و به یک نحوی آلترناتیو تلویزیون هستند. این سیاست از دولت اول آقای روحانی شروع شد و در این دولت هم ادامه پیدا کرد؛ به معنای حمایت بیچون و چرا و چشم بسته از این سامانههای نمایش خانگی».
وی همچنین گفته است: «مشخصاً غالب فیلمهای این شبکه نمایش خانگی به صورت زیرنویس است. سریالهایی که وقتی به کسی که فیلمبین و کارشناس حوزه فیلم و سریال است میگویید که این محتوا را VOD جمهوری اسلامی گذاشته، کاملاً تعجب میکند. یعنی در بخش عرضه محتوای خارجی چه به لحاظ موضوعی، تبلیغ آمریکا و ارتش آمریکا و ارزشهای آمریکایی و غربی، بعضاً فیلمهایی که تائید رژیم اشغالگر قدس بوده است و فیلمهایی که محتوای شیطانپرستی و همجنس گرایی ارائه میکند تا همان فیلم های معروف آمریکایی که متن انگلیسی دارد و پر از واژههای نامناسب است، از جمله تولیدات این شبکه در سال های اخیر بوده است»!
«فرهنگ» برای هر کشور مانند اکسیژن است که اگر نباشد یا آلوده باشد، مریضی و مرگ شهروندان حتمی است. به این ترتیب، دولت به عنوان مسئول اداره کشور، نمیتواند در قبال این حوزه بیتفاوت باشد.
به نظر میرسد سپردن اداره سینما و تئاتر کشور به اهالی متعهد و متخصص آن، همراه با سیاستگذاری دقیق و نظارت هوشمندانه و متعهدانه، حداقل کاری است که برای بهبود حال امروز سینمای کشور باید در دولت آینده انجام شود.
ارسال نظرات