06 تير 1400 - 14:26

کار سخت دولت سیزدهم در مسیر ازدواج

در ۱۰ سال گذشته آمار ازدواج در کشور تقریبا نصف شده و از حدود ۹۰۰ هزار ازدواج به کمتر از ۵۰۰ هزار ازدواج در سال رسیده است
نویسنده :
شاهرخ صالحی کرهرودی
کد خبر : 9388

پایگاه رهنما:

در ۱۰ سال گذشته آمار ازدواج در کشور تقریبا نصف شده و از حدود ۹۰۰ هزار ازدواج به کمتر از ۵۰۰ هزار ازدواج در سال رسیده است؛ اما در مقابل این کاهش ازدواج، طلاق افزایش یافته و از ۱۰۰ هزار طلاق به ۱۷۰ هزار طلاق رسیده است. آمار‌ها می‌گویند اگر در ۱۰ سال قبل، از هر ۹ ازدواج یک مورد طلاق در کشور وجود داشت، حالا در مقابل هر سه ازدواجی که ثبت می‌شود، تقریبا یک خانواده از هم می‌پاشد. مشکل ازدواج و طلاق فقط این آمار‌ها نیست؛ مشکلات ازدواج در کشور یکی دو تا نیست و عوامل طلاق هم متعدد است. اما هم برای رفع موانع ازدواج راهکار وجود دارد و هم برای تحکیم خانواده و جلوگیری از طلاق!
  • موانع ازدواج کجاست؟

سن ازدواج در کشور بالا رفته است، بخشی محصول مشکلات اقتصادی است و بخشی هم محصول تغییر سبک زندگی جامعه. اگر در گذشته، پسر 20 ساله‌ای که از سربازی بازگشته بود را همه مستقل و قوی می‌دانستند و معتقد بودند باید برایش آستینی بالا زد، حالا جامعه امروز یک پسر 25 ساله را هم بچه‌ای می‌داند که قدرت تشخیص خوب و بدش را هم ندارد. در مورد دختران هم وضع به همین منوال است. وابستگی زیاد عاطفی و عدم استقلال در امور، موجب شده جوانان تا سن 25 سالگی به نحو غیرقابل باوری به خانواده وابسته باشند و همین وابستگی، موجب شده تا هم خانواده‌ها مخالف ازدواج جوانانشان در سنین پایین‌تر باشند و هم قدرت و جسارت ازدواج، در سنین پایین‌تر از بین رفته باشد.

در کنار تغییر سبک زندگی جامعه، مشکلات هم نقش پر رنگی در افزایش سن ازدواج در جامعه دارد. مشکلات اقتصادی از یکسو و مشکلات فرهنگی از سوی دیگر، جامعه جوان را به سمت بی‌میلی به ازدواج سوق داده است. اگر در گذشته، عمده ازدواج‌ها به صورت نیمه مستقل و در خانه‌های اشتراکی مهیا می‌شد، حالا دیگر هیچ جوانی، حاضر به ازدواج با چنان شرایطی نیست. استقلال اقتصادی، هزینه بالایی را می‌طلبد؛ هم به لحاظ تامین مسکن و هم به لحاظ تامین ملزومات زندگی.

آنگونه که برآوردهای اقتصادی نشان می‌دهد شروع یک زندگی ساده در شهرهای بزرگ حدود 100 میلیون تومان تامین مالی نیاز دارد. البته این هزینه فقط برای تهیه ملزومات زندگی است و شامل هزینه تامین مسکن نمی‌شود. در شهری مانند تهران، اجاره یک واحد 50 متری حداقل به 200 میلیون تومان پول پیش نیاز دارد و مقداری اجاره! در شهرهای دیگر هم اوضاع چندان مناسب نیست. تامین اینها در شرایطی است که جوان شغل داشته باشد و بتواند هزینه‌هایش را تامین کند؛ وگرنه پولی در بساط نیست که بخواهد با آن ازدواج کند.

از سوی دیگر، به لحاظ فرهنگی، حس مسئولیت‌پذیری در جامعه با کاهش محسوسی مواجه شده است و جوانان کمتر حاضر به پذیرش ریسک قبول مسئولیت در قالب زوج و زوجه هستند. تبلیغات منفی از آمار بالای طلاق هم ناخودآگاه به ترس بزرگی برای جوانان بدل شده است. ترس از شکست، قبول ازدواج را بیش از پیش دشوار کرده است. در کنار اینها، تغییر ذائقه اجتماعی و فرهنگی جوانان هم بی‌تاثیر نبوده است. تجربه دوستی‌های بی‌ثمر و پر فریب دختر – پسری در سنین کم، رواج ارتباطات سیاهی مثل هم‌باشی و شیوع روابط باز و آزاد در جامعه هم در این بی‌میلی به ازدواج موثر بوده است.

  • چه باید کرد؟

مشکلات ازدواج برای دختران و پسران باید متفاوت دیده شود. متاسفانه عمده راهکارهایی که در جامعه، به خصوص در باب مشکلات اقتصادی داده می‌شود، با نگاه به مشکلات پسران اندیشیده شده و کمتر به مشکلات دختران پرداخته شده است.

رفع مشکل سربازی، کاهش دوره دانشگاه، افزایش مهارت‌آموزی، تامین شغل مناسب و حمایت‌های اقتصادی بخشی از راهکارهایی است که دولتمردان می‌توانند به طرق مختلف مثل تغییر قوانین، اصلاح مقررات، ایجاد صندوق‌های حمایتی و اتخاذ تدابیر مناسب اقتصادی برای آن اقدام کنند. اما برای موضوعات فرهنگی کمتر چاره‌ای از سوی مسئولان اندیشیده می‌شود. مشاوره‌های قبل از ازدواج در ایران، تنها به آموزش صوری و البته اجباری در هنگام آزمایش‌های پزشکی ازدواج محدود شده است. مشاوره‌های مراکز مشاوره خصوصی هم بسیار گران هستند و کمتر کسی رغبت یا توان مناسب مالی برای رفتن به سراغ اینگونه مراکز را دارند.

پوشش بیمه‌ای هم برای اینگونه خدمات وجود ندارد. یکی از موضوعات اساسی که باید در دستور کار دولت سیزدهم قرار بگیرد، ایجاد دسترسی مناسب برای بهره‌مندی از مشاوره مناسب برای انتخاب و پیداکردن گزینه مناسب برای ازدواج است. خودسنجی برای آمادگی ازدواج، خودشناسی برای پیداکردن یک همراه مناسب و باز اجتماعی شدن برای کسب مهارت‌های یک زندگی مشترک و آرام جزو موضوعاتی است که جوانان باید به راحتی به آن دسترسی داشته باشند. این موضوعات، به خصوص در مورد دختران جوان باید با حساسیت و دقت بیشتری مد نظر قرار گیرد.

  • چرا طلاق؟

در کنار اینها باید برای تحکیم خانواده و کاهش طلاق نیز تلاش کرد. بررسی‌های کارشناسان و مشاوران خانواده نشان می‌دهد، مشاجرات و کینه‌های عمیق خانوادگی همواره از مشکلات کوچکی آغاز شده که مداخله به موقع مشاوران و روانشناسان می‌توانسته آن را در مراحل ابتدایی برطرف کند. اما زوجین همیشه وقتی کار از کار گذشته است و آنهم بر اساس الزامات قانونی برای سیر مراحل طلاق، پایشان به مراکز مشاوره باز می‌شود. اگرچه بسیاری از طلاق‌ها در همان مراکز مشاوره، به صلح و سازش ختم می‌شود اما با این وجود، آمارها می‌گوید که همچنان در مقابل ثبت هر سه ازدواج در کشور، یک مورد طلاق هم در کشور رخ می‌دهد.

مشاوره رایگان پس از ازدواج و بیمه کردن مشاوره‌های فصلی، الزام زوج‌های به مشاوره‌های دوره‌ای و در کنار آن توجه به مشکلات معیشتی و اقتصادی خانوارها به نحو قابل ملاحظه‌ای در کاهش طلاق‌ها نقش دارد. اگرچه موضوعاتی مثل خیانت، اعتیاد و بیکاری هم در وقوع طلاق‌ها نقش دارد اما در بسیاری موارد، زمینه این آسیب‌ها هم در مراحل اولیه بروز قابل شناسایی و برطرف کردن است.

دولت آینده، کار سختی در حوزه جوانان و خانواده در پیش دارد؛ اما باید توجه داشته باشد که مشکل ازدواج و طلاق، فقط مشکل اقتصادی نیست. نگاه یکسویه به مشکلات، نه تنها راهگشا نیست که می‌تواند به عمیق‌تر شدن مشکلات نیز دامن بزند.

ارسال نظرات