مذاکرات وین، برای بازگشت آمریکا به برجام در جریان است و خطیبزاده –سخنگوی وزارت خارجه- میگوید: بعید نیست که دور بعد، دور پایانی مذاکرات وین باشد؛ یعنی حتی ممکن است پیش از استقرار دولت جدید، مذاکرات به نتیجه برسند. عباس عراقچی –مذاکرهکنندهی ارشد ایرانی- میگوید اکنون به دنبال آن هستیم که آمریکا «تضمین» بدهد که مثل گذشته، از برجام خارج نخواهد شد. عراقچی میگوید به نقاط مثبتی در این خصوص رسیدهایم، اما مسئلهی «تضمین» از جمله نقاطی است که باید بیشتر روی آن کار بکنیم. البته عراقچی، در آذرماه 1394 گفته بود که «امضای وزیر خارجهی آمریکا تضمین است». اما بعدتر در دولت دوازدهم، تیم مذاکره کننده با واقعیتهای بیشتری در حوزهی سیاست و اقتصاد بینالملل مواجه شدند و عملاً دیدند که آن امضا تضمین نبود. امروز نیز همان افراد، به دنبال گرفتن مصوبه از کنگرهی آمریکا هستند تا آن را به عنوان تضمین احیای برجام، به مردم معرفی کنند! اما آیا اینبار میتوانند به یک تضمین واقعی دست پیدا کنند!؟ به نظر میرسد پاسخ، خیر است!
وقتی رئیسجمهور آمریکا به خاطر منافع ملی آمریکا، به راحتی از برجام خارج میشود، کنگره هم ممکن است امروز چیزی تصویب کند و دو سال دیگر همان مصوبه را ابطال کند. بنابراین ما به تضمینی فراتر از نظر سیاستمداران آمریکایی، روی کاغذ نیاز داریم. آمریکاییها خوب میدانند که سرد و گرم کردن فلز اقتصاد ایران و معطل کردن اقتصاد کشور، حتی بیش از تحریم مستمر به اقتصاد ایران آسیب میزند و عملاً امکان برنامهریزیهای بلندمدت اقتصادی را از دولت و بخش خصوصی سلب میکند. بنابراین بعید نیست، نوعی «تضمین» سبک، روی کاغذ به ایرانیها بدهند. امروز جریان غربگرا نیز دوباره مانند سالهای پیش از 1395 در تلاش است تا به هر قیمتی، ایران به یک توافق –ولو ضعیف- در وین دست پیدا کند. مثلاً پدرام سلطانی –از اعضای اتاق بازرگانی ایران- میگوید: «زیان تاخیر در توافق در مذاکرات وین برای اقتصاد کشور، روزانه 100 میلیون دلار است». این ادعا، دقیقا در 30م شهریور سال 1394 توسط مرحوم اکبر ترکان مطرح شد. این دست اتفاقها باعث شد تیم مذاکره کننده، برای «توافق به هر قیمتی» عجله کنند و «امضای کری را تضمین بدانند».
اگر در سال 1394، برجام شش ماه به تاخیر میافتاد اما با دقت بیشتری تدوین و تصویب میشد و اگر اتاق فکرهای دولت، در محاسباتش دچار اشتباه نمیشد، به آمریکاییها اعتماد نمیکرد و «تضمینهای واقعی» در میدان اقتصاد برای خودش طراحی میکرد، از سال 1397 تا کنون اقتصاد ایران از خروج آمریکا از برجام، چنین آسیبی نمیدید. اما سوال مهم اینجاست که «تضمین واقعی» چیست!؟ تضمین واقعی این است که ساز و کارهایی طراحی شود تا آمریکاییها بدانند با خروج آنها از برجام، ایران امکان حفظ سطح تجارت خود را دارد. یکی از این ساز و کارها، طراحی «تجارت دو جانبه» است که در ادبیات برخی نامزدهای ریاست جمهوری، از آن با عنوان «تهاتر» یاد شده بود. تجارت دوجانبه اگرچه نمیتواند جایگزین کامل تجارت بینالملل باشد، اما میتواند نقش «تضمین» را برای تجارت بینالملل ایفا کند. تضمینی به مراتب قابل اطمینانتر از امضای کری یا مصوبهی کنگرهی آمریکا.
اکنون در کشورهایی مانند هند، روسیه و پاکستان، دهها بانک متوسط و محلی هستند که چون با کشورهای اروپایی و آمریکا کار نمیکنند، امکان تحریم آنها وجود ندارد. در چین هم، چهار ابربانک وجود دارند که اساساً آمریکاییها توان تحریم این بانکها را ندارند. بنابراین مسئولان ایرانی، اگر بخواهند میتوانند با طراحی «تجارت دوجانبه» با این کشورها از طریق بانکهای ایرانی و بانکهای مذکور، عملاً پیامرسان سوئیفت را دور زده و تحریمها را بیاثر کنند. اکنون بسیاری از کشورها هستند که از مدل «تجارت دوجانبه» در تجارت خارجی خود بهره میبرند. اتاقهای تسویه پایاپای چین با روسیه، چین با گروه بریکس، ژاپن با چین، کشورهای حاشیه خلیج فارس با یکدیگر و چین، روسیه با ایتالیا، روسیه با برزیل، عربستان با چین و عربستان با هند از جمله این اتاق های تسویهای به شمار میروند که این روزها کار میکنند. ایران حتی میتواند با کشورهای عربی نیز از طریق تجارت دوجانبه کار کند. بسیاری از این کشورها نیز به دلیل کاهش چشمگیر واردات نفت آمریکا از آنها، به دنبال ایجاد یک بازی جدید در تجارت بینالملل هستند. نرم شدن عربستان در مواجهه با ایران و مذاکرات عراق را باید در همین پازل، تحلیل کرد.
بنابراین دولت جدید، ضمن اینکه میتواند با کشورهای 1+5 در وین بازی کند و امتیازاتی بگیرد، باید به موازات آن اولویتهای جدیدی برای خود طراحی و تعریف کند. پیگیری توافق 25 ساله با چین و همچنین طراحی تجارت دوجانبه با کشورهای منطقه و چین، از جمله «تضمین»هایی هستند که میتوانند برجام را نیز بیمه کنند و اثرگذاری خروج مجدد آمریکا از برجام را به صفر نزدیک کنند. در صورتی که این «تضمینهای واقعی» طراحی شوند، میتوان به احیای برجام هم امید داشت اما اگر مجدداً غربگرایان بخواهند پوست موز «ضررهای روزانهی ایران از تاخیر در توافق وین» را زیر پای دولت بیندازند، باید خود را آماده کنیم که دو-سه سال دیگر مجدداً با خروج آمریکا از برجام مواجه شویم که آثاری به مراتب سنگینتر از زیانهای سال 1397 تا 1400 را برای ایران خواهد داشت.
ارسال نظرات