برخی رسانهها مدام از افت و افول اقتصادی ایران در سالهایی طولانی صحبت میکنند. برخی میگویند، ۱۰۰ سال گذشته –یعنی مصادف با کشف نفت- اقتصاد ایران رو به افول بوده و این به خاطر پدیدهی نفرین نفت و منابع است.
پایگاه رهنما:
برخی رسانهها مدام از افت و افول اقتصادی ایران در سالهایی طولانی صحبت میکنند. برخی میگویند، ۱۰۰ سال گذشته –یعنی مصادف با کشف نفت- اقتصاد ایران رو به افول بوده و این به خاطر پدیدهی نفرین نفت و منابع است. برخی نیز بر افت و افول اقتصاد ایران در ۴۰ سال اخیر تاکید میکنند. هر دوی اینها غلط است. آمارهای بانک جهانی نشان میدهد چه بخواهیم بازهی صدسالهی پس از کشف و استخراج نفت را نگاه کنیم و چه بخواهیم بازهی ۴۰ سالهی پس از انقلاب را نگاه کنیم، اقتصاد ایران رو به رشد بوده و رفاه عمومی در مجموع، افزایش قابل توجهی یافته است. آبراهامیان در کتاب «تاریخ ایران مدرن» خود این روند را به خوبی به تصویر میکشد. همچنین دکتر پسران و دکتر محدث نیز در مقالهای توضیح میدهند که نفت، بر رشد اقتصادی ایران همواره نقشی مثبت داشته است. اما یک دهه است که اقتصاد ایران اگر در مجموع افول نکرده باشد، به طور میانگین هیچ رشدی نیز نداشته است.
• اقتصاد و دههی ۱۳۹۰
در دههی ۱۳۹۰ با تشدید تحریمهای آمریکایی، عملاً یک دهه رشد اقتصاد برابر با صفر شد یا شاید مقداری هم منفی ماند. البته اقتصاددانان برجسته معتقدند که اثر فشار حداکثری تقریباً به پایان رسیده است و حتی صندوق بینالمللی پول نیز رشد مثبت ۳ درصدی را برای سال جاری میلادی برای ایران پیش بینی میکند. اما واقعیت این است که تحریمها آسیب خود را به اقتصاد ایران رساندند و برای اینکه همان مسیر رشد پیش از دههی ۱۳۹۰ را در پیش بگیریم و شتابان به سوی پیشرفت حرکت کنیم، کار زیادی در پیش داریم. برخی معتقدند حال که تحریم شدیم، چارهی کار تمرکز بر تولیدات داخلی و رفتن به مرز خودکفایی در بخشهای مختلف است. البته این سخن تا حدی درست است و همهی کشورهای پیشرفته، بسیاری از محصولات مورد نیاز خود را، خودشان تولید میکنند. اما این مسیر کافی نیست. ما حتماً به بازتعریف نقش خود در اقتصاد جهانی نیز نیاز داریم. چرا که هیچ اقتصادی، با ایزوله شدن پیشرفت نکرده. در سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیز پس از تاکید بر درونزایی، به برونگرایی اقتصاد تاکید شده است.
• رابطه علی و معلولی
از این ضرورت که بگذریم، برخی ممکن است بگویند راه درست این است که هزینههایی انجام دهیم تا تحریمها برداشته شوند. وقتی دیپلماسی، تحریمها را بردارد مجدداً به مسیر با شتاب خود به سوی پیشرفت، باز میگردیم. اینجا یک اشتباه صورت میگیرد و آن این است که چنین تحلیلگرانی گمان میکنند دلیل کاهش نقش ما در اقتصاد جهانی (به طور خاص، تلاش آمریکا برای حذف نفت ایران در بازارهای جهانی)، تحریمهای آمریکایی بوده و اگر ما اکنون با آمریکاییها مذاکره کنیم و تحریمها را برداریم، به جایگاه سابق خود در اقتصاد جهانی بازمیگردیم. این اشتباه است! رابطهی علی و معلولی درست بهعکس است. یعنی اینطور نیست که ما، چون تحریم شدیم، نقش خود در اقتصاد جهانی را از دست دادیم. در واقع ما، چون نقش خود را در اقتصاد جهانی از دست دادیم، تحریم شدیم! تحریمها در این رابطه، معلول هستند نه علت.
• تغییرات اقتصاد جهان
دکتر مجید شاکری –اقتصاددان جوان- در مصاحبه با پادکست سکه در این خصوص میگوید: «نقش کشور ایران در یکصد سال گذشته بدین صورت بوده است که تامین نفت یا امنیت جریان انتقال نفت از خلیج فارس را ضمانت بکند و ما به ازای آن از طرف غربیها، توسعه را دریافت کند. این معامله مبنی بر ضمانت تامین امنیت صادرات نفت در ازای دریافت توسعه در برهههای زمانیای در سقف خودش و در برهههایی هم در کف خودش کار میکرده است». این در حالی است که اکنون، آمریکا به دلیل دستیابی به نفت شیل و برخی تغییرات دیگر در اقتصادشان، عملاً از نفت خاورمیانه بی نیاز شدهاند. به همین دلیل است که وقتی به آمارها نگاه میکنیم، میبینیم که در سال ۲۰۲۱ حتی واردات نفت آمریکا از عربستان نیز به صفر رسیده است. این تغییر اساسی روی زمین اقتصاد (و این تغییر نقش ایران و برخی کشورهای نفتخیز منطقه)، باعث شده که اساساً تحریمکردن ایران نه تنها ضرری برای آمریکا نداشته باشد، بلکه پرسود هم باشد.
• لزوم بازتعریف نقش ایران
بنابراین این تصور که اگر مذاکره کنیم تا تحریمها رفع شوند، یا اگر مثلاً در حوزههای منطقهای و موشکی امتیاز بدهیم، آمریکاییها تحریمها را برمیدارند و ما میتوانیم نقش پیشین خود در اقتصاد جهانی را مجدداً به دست آوریم، غلط است. اساساً تحریمها معلول تغییر نقش ما در اقتصاد جهانی هستند و این تغییر نقش نیز به واقعیتهای روی میز اقتصاد جهانی بازمیگردد و به دست سیاستمداران و با مذاکره تغییرپذیر نیست؛ بنابراین برداشتن تحریمها، معنا ندارد. باید به فکر بیاثر کردن تحریمها بود. همانطور که پیشتر ذکر شد، تقویت تولید داخلی و تلاش برای خودکفایی در برخی حوزهها خوب است، ولی کافی نیست. ما نیاز به تعریف یک نقش جدید (غیر از تامین نفت و امنیت تامین نفت کشورها) برای اقتصاد خودمان داریم. در این بازتعریف، کمربندراه چین (جادهی ابریشم) اهمیت قابل توجهی دارد. آمریکا تضعیف ایران را بخشی از پروژهی مهار چین میبیند؛ بنابراین بازتعریف نقش ایران در ارتباط با چین و راه ابریشم، مهمترین اقدامی است که میتواند در کنار تلاش برای تقویت تولید داخلی و رفتن به سوی تامین نیازهای داخلی از داخل، تحریمها را بیاثر کرده و آسیب دههی ۱۳۹۰ را جبران کند.
ارسال نظرات