نشست رسانهای «بررسی رخدادهای مهم امنیتی اخیر در سرزمینهای اشغالی فلسطین» با سخنرانی کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا جناب آقای «سعدالله زارعی» در موسسه مطالعات اندیشهسازان نور با حضور اصحاب رسانه و مطبوعات برگزار شد.
در ابتدای این نشست رئیس «موسسه اندیشه سازان نور» ضمن خیر مقدم به حاضران و اهالی رسانه و تسلیت به مناسبت ایام شهادت امام علی (ع)، فرا رسیدن روز قدس را بسیار مهم عنوان کردند.
زارعی در این نشست گفت:: در ارتباط با روز قدس و مساله فلسطین باید گفت: فلسطین طی یک توطئه بین المللی با همکاری انگلیس، فرانسه و امریکا به اشغال در آمد. در واقع یک طرح بین المللی پشت اشغال فلسطین در سال ۱۹۴۸ وجود داشت. این توطئه فرایندی بود که از سال ۱۸۹۷ یعنی در جریان برگزاری کنفرانس بال در کشور سوییس اغاز شد و حدود ۵۱ سال بعد به اشغال فلسطین توسط جریان صهیونیسم یا صهیونیسم غربی در آمد. از آن زمان به بعد هم در طول این دوران یعنی از ۱۹۴۸ تا کنون که یک دوره ۷۳ ساله محسوب میشود، فلسطین با حمایت پی در پی و متداول غرب در اشغال صهیونیسمهای افراطی باقی مانده و جهان اسلام در طول این دوران یعنی از سال ۱۸۹۷ تا کنون در معرض یک توطئه پیچیده، فشرده و منسجم جهانی قرار گرفته است.
میتوان گفت: همین دلیل است که مقاومت از سوی مسلمانان استمرار پیدا کرده و در نقطه مقابل آن شرارت غربیها برای تداوم اشغال این سرزمین با همان شدت و حدت اول باقی مانده است. غرب هنوز هم به طور کامل پای این اشغال بشدت ضد انسانی مانده و شاید این مورد یکی از استثناییترین مواردی است که تاریخ شاهد آن است که ۱۲۵ سال موضوعیت خودش را برای غرب حفظ کرده و غربیها بدون هیچ تردیدی در طول بیش از یک قرن در کنار این موضوع باقی مانده اند. این از حساسیت و اهمیت این مساله برای غرب حکایت میکند در حالی که در طول این دوران غربیها با انواعی از موضوعات مهم دیگر مواجه بودند، اما به مرور دیگر مسائل برای آنها کمرنگ شده و از کنار آن فاصله گرفتند. میتوان گفت: تنها موردی که غرب در آن یک وضعیت یکپارچه قرار دارد و گذشت زمان باعث تغییر در موضع مستحکم آنها نشده موضوع اشغال قدس شریف است. تعجب آور این است که در بین جوامع اسلامی دولتهایی پیدا میشوند که اهمیت این مساله را انکار میکنند و بدتر اینکه در کنار جریان اشغالگر غربی قرار میگیرند و به عنوان یک کارزار درونی جهان اسلام علیه فلسطین عمل میکنند.
نکته حائز اهمیت این است که به موازات این که اشغال فلسطین و تاسیس رژیم جنایتکار صهیونیستی برای غربیها یک امر غیر قابل چشم پوشی است و روی این حمایت اصرار دارند از این طرف هم مقاومت در برابر این طرح خائنانه غربی علیه امت اسلامی مورد تاکید گروههای مقاومت است و برای این گروهها فلسطین یک مساله غیر قابل فراموشی است؛ لذا میبینم علیرغم گذشت ۱۲۵ سال از این توطئه و ۷۳ سال از اشغال سرزمین مقدس و طرحهای مختلف برای محو موضوع فلسطین، اهداف غرب و صهیونیسم به طور کامل حاصل نشده و مقاومت مسلمانان و به خصوص مقاومت فلسطینیها در برابر این طرح کم رنگ نشده و ما امروز شاهد برگهای جدیدی از سوی مقاومت فلسطینی و از سوی جهان اسلام در برابر این طرح خائنانه هستیم وقتی ما به صحنه سیاسی نگاه میکنیم میبینیم که اسراییلیها علیرغم اینکه ۷۳ سال از تاسیس نامبارک رژیمشان در این سرزمین مقدس میگذرد، اما هنوز در وضعیت تثبیت قرار نگرفته اند و هنوز با تکانههای بزرگ سیاسی و امنیتی مواجه اند. از سال ۲۰۱۹ که انتخابات پارلمانی یا کنست برگزار شده اسراییلیها درگیر تشکیل یک کابینه پایدار هستند. یعنی ظرف دو سال چهار انتخابات پارلمانی برگزار کرده اند و هر بار نتیجه انتخابات را بعد از چند ماه باطل کردند و انتخابات دوباره برگزار کردند. همین امروز هم دوره زمانی که در اختیار نتانیاهو برای تشکیل کابینه جدید قرار گرفته بود به پایان رسید و باز صحبت سر این است که رییس جمهور رژیم غاصب اسراییل فرد دیگری را برای تشکیل کابینه معرفی کند که اگر معرفی کند عملا وی قادر به بدست آوردن اجماع برای تشکیل کابینه نخواهد شد و اسراییل ممکن است به ناگزیر پنجمین انتخابات پارلمانی را در این فاصله برگزار نماید. معنای این کنش سیاسی آن است که رژیم صهیونیستی در درون جامعه یهودی هم به وضعیت تثبیت نرسیده و آشوبها و مشکلات داخلی اسراییل را تهدید میکند.
علاوه بر این اسراییل با مشکلات بزرگ سیاسی و امنیتی در درون سرزمین یعنی در مواجه با فلسطینیها و در محیط منطقهای در مواجه با مسلمانان روبرو است. نگاه کنیم ببینیم در فاصله ۲۴ فروردین ماه تا ششم اردیبهشت ماه یعنی در یک دوره ۱۲ روزه رژیم اشغالگر با چه حوادث پی در پی امنیتی مواجه بوده است.
در محیط خارجی حمله پی در پی به نفتکشهای اسرائیلی در منطقه که بیش از سه مورد حمله به نفتکشهای این رژیم از جمله در فجیره و همچنین در دریای سرخ اتفاق افتاده و در واقع جریان روابط و تجارت خارجی اسراییل را بشدت تهدید کرده است. بعد از آن ماجرای تاسیسات حساس نظامی تومر در اطراف تل آویو است. در آنجا ما شاهد یک انفجار بزرگ در این تاسیسات حساس بودیم که البته اسراییلیها ادعا کردند این یک اتفاق طبیعی و یک اشتباه داخلی بوده. ولی همه میدانند که تاسیسات تومر توسط انواعی از سامانههای دفاعی ۵۲ B. و گنبد آهنین و سیستمهای دیگر حفاظت میشده و میلیاردها دلار (به روایتی بیش از سی میلیارد دلار) صرف ایجاد سامانه دفاعی از تل آویو و تاسیسات حساس نظامی تومر شده است.
اتفاق بعدی به فاصله سه روز، حادثه شلیک موشک سوریه به تاسیسات امنیتی و اتمی دیمونا بود که قلب امنیت اسراییل محسوب میشود. البته اسراییلیها تلاش کردند این حادثه را هم یک حادثه سطح پایین و عادی نشان بدهند و ادعا کردند که این موشک با هدف تهدید تاسیسات دیمونا شلیک نشده در تعقیب یک هواپیمای اف ۱۶ اسراییلی بوده و به هواپیما اصابت نکرده و در فاصله سی کیلومتری تاسیسات دیمونا به زمین برخورد کرده است. یعنی موشک اشتباهی ۲۵۰ کیلومتر مسیر را طی کرده و بعد در نزیکی تاسیسات اتمی دیمونا فرود آمده است.
رخداد بعدی حادثه بزرگ آتش سوزی در یکی از تاسیسات مهم در استان حیفا بود که باز این حادثه را هم اسراییلیها به حساب یک آتش سوزی عادی گذاشتند. این در حالی است که این آتش سوزی به قدری مهیب بود که تا مدتها اسراییلیها قادر به مهار آن نبودند و زمانی که این موارد کنار هم گذاشته میشود یک شرایط بحرانی و شکننده برای رژیم متصور است.
اگر بخواهیم تبیین بهتری از وضعیت سیاسی داخلی اسرائیل داشته باشیم باید گفت::در مورد ابتکار کنست که اخیرا مطرح شده است، کنست تبلور جناح بندیهای خارج از پارلمان در اسرائیل است، لذا احتمال اجماع به همان اندازه که خارج از کنست مقدور نشده به همان میزان در کنست محقق نخواهد شد. در این وضعیت نتانیاهو هم پیشنهاد کرده است حالا که سیستم در اسراییل به بن بست رسیده کار انتخاب نخست وزیر به خود مردم واگذار شود و نخست وزیر با رای مستقیم مردم انتخاب شود که این وضعیت در واقع اعلام رسمی شکست سیستم اداره اسراییل است این در حالی است که اسراییلیها در طول دهها سال گذشته یکی از بزرگترین امتیازات خودشان را در کل دنیا و بخصوص در منطقه خاورمیانه داشتن یک سیستم هوشمند پیشرو انتخاباتی میدانستند که انتخاب مسوولین در یک فرآیند بسیار طبیعی و فعال رخ میدهد. این اعتراف به شکست سیستم در واقع هزینه اش برای اسراییلیها بسیار بسیار بالاست و چه نخست وزیر با رای مستقیم صهیونیستها انتخاب بشود چه پارلمان این کار را انجام بدهد و چه رییس جمهور بخواهد فرد جدیدی را معرفی کند در سه حالت بحران سیاسی در داخل رژیم اشغالگر قدس استمرار پیدا میکند و این یک مساله بسیار مهمی است.
در کنار این مساله ما شاهد گسترش گروههای مقاومت در سطح منطقه علیه اسرائیل هستیم. از یمن تا عراق از سوریه تا لبنان و مابقی گروههای مقاومت نوپدید که دارای ابتکار عمل هستند، یعنی فرزندان شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی به صحنه آمدند و در حال تمرین هستند و تمرین داخلی انجام شده است. جنگ با داعش یک جنگ پارتیزانی و نامتقارن بود و جنگ آینده با اسراییل جنگی از این نوع خواهد بود؛ بنابراین مقاومت با دشمنی سرسختتر و دشمنی اسراییلی که آموزش دیده و تمرین کرده روبروست. هم اکنون این گروهها در حال گسترش هستند و مترصد فرصت برای ایفای نقش و وظیفه خود در قبال فلسطین هستند.
بعضی از تحلیل گران با نگاه به بعضی از مانورهای کم عمق سیاسی یا امنیتی اسرائیل گمان میکنند که اسرائیل در این پرونده فلسطین و در پرونده منطقه دست بالاتر را دارد مثلا عکس یادگاری نتانیاهو با وزیر خارجه بحرین یا عکس یادگاری نتانیاهو با وزیر خارجه امارات یا عکس یادگاری نتانیاهو با وزیر خارجه سودان این برای برخی تحلیلگران خیلی جذاب به نظر میآید در حالی که باید پرسید جایگاه بحرین، امارات و سودان در فلسطین و کل پرونده منطقهای چه بوده است. این کشورها در هیچ پروندهای تاثیرگذار نبوده اند که اکنون یک گفتگوی سیاسی یا یک توافق سیاسی بتواند قدرتی برای اسراییلیها فراهم کند یا بعضیها استناد میکنند به بعضی از حملاتی که اسراییلیها در سوریه به تاسیسات سوری یا حزب الله انجام میدهند یا این که برخی حملات اسرائیل به تأسیسات سوری و حزبالله در سوریه را بسیار بزرگ نشان میدهند، در حالی که این جای سوال است که از سالهای ۲۰۱۱ تا کنون تعداد این حملات که کمتر از ۳۰۰ مورد بوده چه تأثیری بر پرونده سوریه داشته است؟ آیا این حملات به تغییر جایگاه سوریه در منطقه منجر شده است؟ آیا این حملات به ائتلاف و همپیمانی سوریه با جمهوری اسلامی ایران آسیبی رسانده است؟ آیا استراتژی مقاومت در سوریه تغییر کرده؟ آیا رفت و آمد و حضور ایران در سوریه تغییری کرده است؟ آیا توافقات میان سوریه و ایران متزلزل شده یا دائم در حال گسترش است و ابعاد جدیدی مییابد؟
در واقع اقدامات و تحرکات رژیم صهیونیستی تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی این رژیم است تا جامعه یهودی داخل کمی آرامتر شود، چون طی یک سال گذشته تقریباً هر روز تلآویو شاهد اعتراضات مردمی بوده است. در واقع رژیم صهیونیستی در تلاش است به جامعه یهودیان القاء کند که اگرچه افسانه امنیتی اسرائیل شکست خورده، اما اسرائیل در حال بازتولید شرایط و سیستم امنیت منطقهای خود است. گرچه چنین چیزی واقعیت ندارد و تلاش اسرائیل نمیتواند واقعیت سوریه، ایران، یمن و مقاومت فلسطین و عراق را تغییر دهد؛ لذا آینده امنیتی اسرائیل دچار تهدید قرار گرفته و هر روز نیز امید به بهبود امنیت و آینده بهتر کمتر میشود. آخرین نظرسنجیها حاکی از آن است که فقط در فاصله زمانی ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ یعنی در یک دوره دو ساله، ۲۶ درصد از میزان اعتماد شهروندان صهیونیست به رژیم اسرائیل کاهش یافته است. این در حالی است که در سال ۲۰۱۹ میزان اعتماد جامعه ۵۷ درصد بوده و حتی این عدد نیز کاهش یافته است و دائم ما شاهد این سیر نزولی اعتماد در اسرائیل هستیم.
در کنار گسترش فضای بیاعتمادی در داخل مناطق اشغالی نسبت به این رژیم و افزایش تهدیدات امنیتی علیه اسرائیل، شاهد افزایش اعتماد به نفس فلسطینیها، انسجام داخلی و امید بیشتر به دریافت حمایت منطقهای و افزایش تحولات معطوف به حمایت از فلسطینیها در محیط منطقهای هستیم.
حمله به مراکز صهیونیستی در قدس در ازای حمله به جوانان فلسطینی قدسسعدالله زارعی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به شکلگیری انسجام در داخل فلسطین گفت: آقای اسماعیل هنیه در سخنرانی خود اعلام کرد که اگر اسرائیلیها جوانان فلسطینی قدس را مورد حمله قرار دهند، ما دست بسته نخواهیم بود و مراکز صهیونیستی در قدس را مورد حمله قرار میدهیم.
یعنی شبه جزیره ایجاد شده از سوی صهیونیستها که نوار غزه و کرانه باختری، اردوگاههای خارجی و مناطق محاصره شده در سال ۱۹۴۸ را شامل میشود و هرکدام جدا از هم بودهاند، اما امروز این قطعات در کنار هم قرار گرفتهاند و به هم پیوستن فلسسطینیها که با انتفاضه شروع شد و تبدیل به ساختارهایی مانند کتائب فلسطینی شد، امروز زمزمه پیوستن این قطعات به هم نیز به گوش میرسد. در صورتی که این بخشها به هم بپیوندند، ما شاهد جمعیت ۱۴ میلیونی فلسطینیها خواهیم بود. این در حالی است که جمعیت یهودیان ساکن در فلسطین را حدود ۸.۵ میلیون نفر اعلام کردهاند. اگرچه این عدد نیز بسیار بیشتر از واقعیت است، زیرا این عدد شامل افراد دو تابعیتی هم میشوند که سالهاست از فلسطین فرار کرده و به آمریکا و اروپا رفتهاند و عضو فعال یهودی در این سرزمین نیستند؛ لذا صحبت از ۱۴ میلیون فلسطینی است که اگر این بخشها یک ارتباط سیاسی، جغرافیایی، نظامی و عملیاتی بین نواره غزه و کرانه باختری ایجاد شود، اسرائیلیها نمیتوانند در برابر این وضعیت تحمل داشته باشند و خواهند شکست. در نظر بگیرید که غزه تصمیم بگیرد که شهرکهای یهودینشین قدس یا کرانه باختری را مورد حمله قرار دهد، در این شرایط حفظ امنیت این شهرکنشینان عملی نیست. حتی اگر اتصال این قطعات به صورت راه محقق نشود، در عمل این اتصال اتفاق افتاده و این ارتباط کمر رژیم صهیونیستی را خواهد شکست و ما در آن زمان در صورت وجود این ارتباط، با فلسطین شمالی و جنوبی روبرو هستیم و در عمل ادبیات سیاسی نیز درباره فلسطین تغییر خواهد کرد.
ارسال نظرات