جمعه ؛ 30 شهريور 1403
22 خرداد 1397 - 09:13

مذاكرات سرنوشت‌ساز ترامپ و كيم جونگ اون

دشمنان سرسخت در حوزة سياست و روابط بين‌الملل نيازمند نقطة عطف تاريخي هستند تا موقعيت خود را بازسازي نموده و از اين طريق بتوانند الگوي جديدي را فراروي خود قرار دهند. رفتار سياسي و سياست خارجي دونالد ترامپ به ميزان قابل توجهي با الگوي رفتاري ريچارد نيكسون و رونالد ريگان هماهنگي دارد. آنان در شرايطي به ايفاي نقش سياسي مبادرت مي‌كردند كه نشانه‌هايي از ساختار دوقطبي وجود داشت.
نویسنده :
دکتر ابراهیم متقی
کد خبر : 899

پایگاه رهنما :

مذاکرات سرنوشت‌ساز ترامپ و کیم جونگ اون
ابراهیم متقی ـ. استاد دانشگاه تهران
دشمنان سرسخت در حوزة سیاست و روابط بین‌الملل نیازمند نقطة عطف تاریخی هستند تا موقعیت خود را بازسازی نموده و از این طریق بتوانند الگوی جدیدی را فراروی خود قرار دهند. رفتار سیاسی و سیاست خارجی دونالد ترامپ به میزان قابل توجهی با الگوی رفتاری ریچارد نیکسون و رونالد ریگان هماهنگی دارد. آنان در شرایطی به ایفای نقش سیاسی مبادرت می‌کردند که نشانه‌هایی از ساختار دوقطبی وجود داشت.
ساختار دوقطبی منجر به موازنة کشور‌ها و قدرت‌های بزرگ توسط یکدیگر می‌شود. در شرایط موجود نشانه‌هایی از ساختار دوقطبی وجود نداشته و از همه مهمتر اینکه زمینه برای ریسک‌پذیری بازیگران براساس معادلة قدرت به وجود می‌آید. کیم جونگ اون در واکنش به تهدیدات دونالد ترامپ، مبادرت به آزمایش یک بمب هسته‌ای هیدروژنی و چند موشک بالستیک قاره‌پیما نمود. مجادلات لفظی بین رهبران دو کشور آغاز شد. امریکا، کره شمالی را با تحریم‌های اقتصادی جدید و گسترده‌تری روبرو ساخت.
۱. نشانه‌های تغییر در خصومت‌های ژئوپلیتیکی شرق آسیا
بحران امنیتی شرق آسیا در سال ۱۹۵۰ و در دوران ریاست جمهوری هری ترومن آغاز شد. در این دوران، گزینة نظامی اهمیت زیادی برای حل و فصل بحران کره شمالی پیدا کرده بود. ژنرال مک آرتور فرماندة نیرو‌های امریکایی در مدار ۳۸ درجه شبه جزیره کره بر ضرورت سازوکار‌های نظامی برای غلبه بر کره شمالی تأکید داشت. اگرچه مک آرتور در دوران هری ترومن برکنار شد، اما آتش‌بس و صلح موقت در روابط کره جنوبی و کره شمالی مربوط به سال ۱۹۵۳ یعنی ریاست جمهوری آیزنهاور خواهد بود.
بخشی از شخصیت ترامپ و آیزنهاور در برخورد با بحران‌های منطقه‌ای به یکدیگر شباهت دارد. ترامپ روند دیپلماسی پنهانی با رهبران کره شمالی را در شرایطی آغاز کرد که بحران شبه جزیره کره همانند سال‌های ۵۳-۱۹۵۰ به میزان قابل توجهی تصاعد پیدا کرده بود. کره جنوبی و چین نقش مؤثری برای پیدا کردن راه‌حل جدید در مدیریت بحران امنیتی شبه جزیره کره پیدا نمودند. طبعاً در چنین شرایطی مشوق‌های اقتصادی و تنش‌زدایی در روابط امریکا، کره جنوبی و کره شمالی نقش محوری خواهد داشت.
مذاکرات کره جنوبی و کره شمالی را می‌توان به عنوان گامی جدید برای تغییر در فضای ارتباطی امریکا و کره شمالی دانست. مذاکرات پنهانی مایکل پومپئو که مسئولیت سازمان اطلاعات مرکزی امریکا را عهده‌دار بود، زمینة ارتقای موقعیت وی به عنوان وزیر خارجه ایالات متحده را امکان‌پذیر ساخت. در چنین فرآیندی، نقش «مون جائه این» رئیس‌جمهور کره جنوبی اهمیت ویژه‌ای دارد. کره جنوبی به این موضوع واقف بود که هرگونه ستیزش در روابط امریکا و کره شمالی، بحران‌های پرمخاطره‌ای را برای اقتصاد و امنیت کره جنوبی ایجاد خواهد کرد.
۲. الگوی کنش ترامپ و «اون» در مدیریت بحران شبه جزیره کره
قالب‌های ادراکی و شخصیتی رهبران سیاسی را می‌توان به عنوان یکی از عناصر اصلی مدیریت بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی دانست. به همین دلیل است که ویژگی‌های شخصیتی ترامپ و «اون» نقش تعیین‌کننده‌ای در فرآیند تصاعد و مدیریت بحران شبه جزیره کره خواهد داشت. دربارة الگوی کنش سیاسی و دیپلماتیک دونالد ترامپ، رویکرد‌های مختلفی وجود دارد. بسیاری از رسانه‌های اروپایی به این موضوع اشاره دارند که ترامپ ویژگی‌های یک تاجر کارکشته را دارد. کتاب «هنر معامله» دونالد ترامپ مبتنی بر این انگاره است که نامبرده از چه ابزار‌ها و سازوکار‌هایی برای توسعة قدرت استفاده می‌کند. محور اصلی تفکر ترامپ را باید شناسایی هدف‌های مشخص شده بر اساس مازاد اقتصادی دانست.
هم‌اکنون انگارة مازاد اقتصادی تبدیل به «مازاد راهبردی» شده است. ترامپ هیچ‌گونه تمایلی به بهره‌گیری از سازوکار‌های دیپلماتیک ندارد. ترامپ حتی در اجلاسیة گروه هفت کشور صنعتی که در کبک کانادا برگزار شد، عدم پایبندی خود به پروتکل‌های دیپلماتیک را نشان داد. ادبیات ترامپ و الگوی رفتاری وی به گونه‌ای است که مفسّر سیاسی و بین‌المللی روزنامه گاردین از دونالد ترامپ به عنوان شیادی نام برد که به هیچ قاعدة حقوقی و توافق بین‌المللی پایبند نخواهد بود.
۳. نشانه‌شناسی دیدار ترامپ و «اون» در سنگاپور
بحران‌های امنیتی و راهبردی نیازمند نقش‌یابی رهبران و کارگزارانی است که از ریسک‌پذیری و ابتکار عمل بالایی برخوردار باشند. واقعیت آن است که ترامپ و «اون» دارای چنین ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری در تصمیم‌گیری راهبردی خواهند بود. در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸ شاهد برگزاری دیداری خواهیم بود که زمینة مذاکرة «شیاد» و «دیکتاتور» را فراهم می‌سازد. تجربة تاریخی نشان می‌دهد که شیاد از ابتکار عمل بیشتری نسبت به دیکتاتور برخوردار است. دیکتاتور به الگو‌های کلی برای تصمیم‌گیری سیاسی توجه دارد، درحالی‌که شیاد همواره به جزئیاتی می‌پردازد که موقعیت دیکتاتور را تغییر خواهد داد. به همین دلیل است که هنوز نمی‌توان تفسیر دقیقی از نتایج دیپلماسی ترامپ و کیم جونگ اون ارائه داد.
واقعیت آن است که «اون» به میزان قابل توجهی به تغییر نیازمند است. دونالد ترامپ نیز نشان داده که برای هرگونه تغییری در سیاست‌های خصمانة امریکا و کره شمالی از آمادگی لازم برخوردار خواهد بود. طبیعی است که در چنین شرایطی، نتایج غیرقابل تصوری حاصل خواهد شد. می‌توان مذاکرات کاندولیزا رایس با قذافی در سال ۲۰۰۵ را مورد ارزیابی قرار داد. قذافی که دارای ادبیات و رویکرد ضد امریکایی بود، در زمان محدودی وارد فضای «شیفتِ گفتمانی» شد.
اگرچه رسانه‌های غربی به این موضوع اشاره دارند که کیم جونگ اون عقب‌گرد چندانی در روند مذاکره با ترامپ نخواهد داشت،، اما واقعیت‌های مربوط به سرنوشت و سرشت کشور‌هایی که برای مدت طولانی در فضای محدودیت، محاصرة اقتصادی و تحریم بین‌المللی قرار گرفته‌اند، عموماً معطوف به مصالحه خواهد بود. مصالحة مورد نظر کیم جونگ اون به معنای «بازی برد ـ. برد» نخواهد بود، بلکه «اون» تلاش دارد تا زمینه‌های لازم برای اعتمادسازی را به وجود آورد.
هدف اصلی ترامپ را باید کسب دستاوردی بزرگ برای امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی دانست. جان کری در سال ۲۰۱۵ به این موضوع اشاره داشت که بعد از توافق هسته‌ای با ایران و در چارچوب برنامة جامع اقدام مشترک، جهان از امنیت بیشتری برخوردار شده است، درحالی‌که دونالد ترامپ تلاش دارد تا زمینه‌های بازی بر اساس «دیالکتیک سورل» را فراهم سازد. دیالکتیک سورل به این موضوع اشاره دارد که بازیگر تحریم شده و تحقیر شده برای هویت‌یابی خود، انتظار بیشتری به پذیرش توسط دیگران دارد.
واقعیت آن است که «عقدة پذیرش و تائید توسط دیگران» در کشور‌ها و جوامعی ایجاد می‌شود که در ساختار اقتدارگرا زندگی می‌کنند. ضرورت‌های اقتدارگرایی ایجاب می‌کرد که رهبران سیاسی کره شمالی همانند «کیم ایل سونگ» و «کیم ایل جونگ» تمایلی به پذیرش پیشنهادات ارائه شده از سوی امریکا نداشته باشند. هم‌اکنون کره شمالی در وضعیت فرسایش قرار دارد. فرسایش اقتصادی تأثیر خود را در ارتباط با فرسایش سیاسی نیز به جا می‌گذارد.
در چنین فرآیندی است که رهبرانی همانند کیم جونگ اون تمایلی به تداوم مدل تحریم و انزوا نخواهند داشت. برکناری برخی از فرماندهان نظامی کره شمالی نشان می‌دهد که کیم جونگ اون به انجام اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از کنش گریز از مرکز مبادرت نموده است. چنین رویکردی بیانگر واقعیتی جدید محسوب می‌شود که اقتصاد و سیاست امریکا را رونق بیشتری خواهد داد. بخش قابل توجهی از شرکت‌های اقتصادی امریکا در کره جنوبی فعالیت دارند.
به همین دلیل است که امکان سرمایه‌گذاری جدید و فراگیرتر در مناطقی همانند کره شمالی در آیندة نه‌چندان دور وجود دارد. نقش‌آفرینی دونالد ترامپ در راستای کنترل محیط‌های بحرانی از طریق سازوکار‌هایی همانند تهدید و اعمال نفوذ خواهد بود. ترامپ بر این واقعیت وقوف دارد که در شرایط موجود، هیچ بازیگری نمی‌تواند تا زمینة مقاومت و مقابله با الگو‌های رفتاری امریکا را پیگیری کند. بنابراین طبیعی به نظر می‌رسد که دونالد ترامپ از سازوکار‌های تصاعد بحران برای کسب منافع اقتصادی و راهبردی استفاده کند.
نتیجه‌گیری
مذاکرات ترامپ و رهبر کره شمالی مهمترین حادثة سیاست بین‌الملل در سال ۲۰۱۸ خواهد بود. تحقق چنین هدفی در شرایطی انجام گرفت که مقدمات آن توسط گروه‌های دیپلماتیک، امنیتی و اقتصادی پیش‌بینی شده بود. ورود کره شمالی به اقتصاد جهانی، نقش متحدین امریکا برای کنترل ژاپن و چالش در برابر سیاست‌های منطقه‌ای چین را افزایش خواهد داد. ترامپ موضوعات کره شمالی را بر اساس معادلة اقتصادی پیگیری خواهد کرد.
نقش‌یابی کره جنوبی در اقتصاد و سیاست جهانی را می‌توان به عنوان مقدمه‌ای برای مذاکرة رهبران کره شمالی و امریکا دانست. اگرچه مایکل پومپئو در روند سفر ترامپ به سنگاپور حضور نداشت،، اما پومپئو به دلیل نقش اولیه‌ای که در ارتباط با بازسازی روابط ایفا نمود، اهمیت قابل توجهی در مدیریت دیپلماسی ترامپ و «اون» ایفا خواهد کرد. پومپئو به گونة اجتناب‌ناپذیر فضای رسانه‌ای بین‌المللی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. هم‌اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا ترامپ از سازوکار‌های جورج بوش در مورد کرة شمالی بهره می‌گیرد و یا اینکه کره‌شمالی را به عنوان قدرت هسته‌ای مورد شناسایی قرار خواهد داد؟
طبعاً هیچ یک از دو گزینة یاد شده احتمال وقوع ندارد. کره شمالی، دونالد ترامپ و کیم جونگ اون موضوعات و سوژه‌های جدیدی در فضای سیاست بین‌الملل محسوب می‌شوند. بنابراین گزینة خلع سلاح هسته‌ای کره شمالی نمی‌تواند به عنوان الگوی قابل دسترسی در کوتاه‌مدت تلقی شود؛ هرچند که امکان برگشت‌پذیری سیاست‌های خصمانة امریکا و کره شمالی نیز دشوار و دور از ذهن خواهد بود. بنابراین مذاکرات در حالی آغاز خواهد شد که جهان در انتظار گذار از بحران منطقه‌ای تصاعدیابنده‌ای است.
برچسب ها: ترامپ کیم هسته ای

ارسال نظرات