آمریکا و متحدانش تلاش بسیاری دارند که وانمود کنند در برابر محور مقاومت دست برتر را داشته و جمهوری اسلامی و متحدانش در موضع ضعف قرار دارند و اساساً نفوذ و حضور منطقهای ایران فایده نداشته و صرفاً هزینه بوده است
پایگاه رهنما:
آمریکا و متحدانش تلاش بسیاری دارند که وانمود کنند در برابر محور مقاومت دست برتر را داشته و جمهوری اسلامی و متحدانش در موضع ضعف قرار دارند و اساساً نفوذ و حضور منطقهای ایران فایده نداشته و صرفاً هزینه بوده است. پس بهتر است در مقابل غرب کوتاه آمده و امتیازات لازم را تقدیم کند. اما آیا به راستی چنین است؟
یک جمله معروف است که میگوید گاهی بردن یک جنگ بدتر از باختن آن است. این جمله خلاصه آن چیزی است که امروز متوجه محور غرب و ائتلاف اعراب صهیونیست شده است. ممکن است آنها در پس پردهی ناامن سازی منطقه به دستاوردی رسیده باشند، اما آن لحظهای که موشک ظاهراً سرگردان ارتش سوریه، دیمونا را به لرزه در آورد، همه چیز به هم ریخت و این یعنی معادلات منطقه تغییر کرده است و باید جریان غرب، آمریکا و صهونیستها از دو گانهی تلفات یا خروج، یکی را انتخاب کنند که در ادامه به شواهد اشاره خواهد شد.
۲۵ فروردین ۱۴۰۰ برای رژیم اشغالگر قدس، یادآور یکی از شاخصترین ضربات نیروهای مقاومت به سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی است. حمله موشکی به مرکز استقرار نیروهای تروریست موساد در اربیل، سرآغاز دور جدید مبارزات مقاومت با نفوذ صهیونیسم و آمریکا در منطقه است.
اربیل علاوه بر اینکه برای صهیونیستها یک پاتوق امن محسوب میشود، برای آمریکاییها نیز نقش اسراتژیکی بازی میکند، به همین خاطر شاهد آن بودیم که خانه امن تروریستها ویران شد و دیگر نمیتوانند به آرامی در آنجا مشغول به طرح ریزی و اجرای عملیاتهای ضد منطقهای باشند.
وجه دیگر این تغییر معادله در فروریختن گنبد آهنین سرزمینهای اشغالی بود. افشا شدن آسیب پذیری سیستم دفاعی صهیونیستها برای چندمین بار، با رسیدن موشکهای سرگردان به صحرای نقب و تاسیسات اتمی دیمونا، غرب را در بهت و حیرت فرو برد. حال این سوال که اگر این موشک به تاسیسات اتمی اصابت میکرد سرنوشت اشغالگران چه میشد، سر فصل اغلب تحلیلها است.
ماجرا به سردرگمی صهیونیستها ختم نمیشود و هشدار جدی طالبان به تروریستهای آمریکا پیرامون خروج از خاک افغانستان، طبق تاریخ مقرر در معاهده دوحه، احتمال تنش به ضرر آمریکا را افزایش میدهد و دیگر هیچ دیوار آهنینی حافظ منافع ایالات متحده در افغانستان نیست.
شکست در معادلات سوریه و ناکارآمدی نیروهای آبی خاکی اش در سواحل یمن، همه اینها موید یک بحران بزرگ برای ماندن یا نماندن آمریکا در منطقه به حساب میآید. اما سرعت اتفاقات، نشت آمونیاک از مخازن حیفا را رقم زد که یک شوک بزرگ به سازمان امنیت و جامعه اسرائیل غاصب وارد کرد، زیرا در صورت وقوع حادثه میتوانست معادل چندین بمب اتم خرابی به بار بیاورد.
بروز این اتفاق بی ربط با دیگر اتفاقات و رخدادها نبود، برخی معتقدند در صورت عدم عقب نشینی آمریکا و صهیونیستها از موضع جنگ افروزانه، ممکن است این رخدادها وضعیت سریالیتر به خود بگیرند.
بنابراین، معادلات منطقه غرب آسیا تغییر کرده است و این توهم هژمونی غرب در این منطقه رو به افول نهاده است. به زودی دولتهای بدون ملت، به دلیل افول قدرت آمریکا و فساد صهیونیسم جهانی، در صدد رسیدن به دولت ملتهایی با اراده و متنفذ خواهند بود، البته این بار مقاومت است که با حذف تروریسم غرب ساخته، در صدد اخراج ارتشهای متجاوز و احیاء هویت و مقاومت ملتهای اسلامی، تصمیمی میگیرد.
ارسال نظرات