رئیسجمهور مطلوب، کسی است که از همین حالا برنامهای مشخص، علمی و منطقی برای قیمت حاملهای انرژی داشته باشد.
نویسنده :
امیرحسین طالقانی
کد خبر : 8951
پایگاه رهنما:
رسانهها چندی پیش به نقل از یک نامزد بالقوه ریاستجمهوری نوشتند: «بنزین باید لیتری ۲۰ هزار تومان بشود»! همین تیتر کافی بود تا موج انتقادات به سمت آن نامزد احتمالی سرازیر شود و البته او را به ارائه توضیحات تکمیلی در مورد نظرش وادار کند. از اظهارنظرهای بعدی آن فرد که بگذریم، یکی از سوالات جدی پیش روی هر نامزد ریاستجمهوری در عرصهی اقتصادی این است که با قیمت حاملهای انرژی چه خواهد کرد؟! انرژی در زندگی مردم نقشی پررنگی دارد و تغییرات قیمتی در آن میتواند موج نارضایتیها، انتقادات و اعتراضات را به همراه داشته باشد؛ بنابراین رئیسجمهور مطلوب، کسی است که از همین حالا برنامهای مشخص، علمی و منطقی برای قیمت حاملهای انرژی داشته باشد تا اگر فردا رای آورد و بر صندلی ریاست قوهی مجریه تکیه زد، یکشبه شاهد جهش قیمت مثلاً بنزین و البته جملههای نابی مانند «خودم هم صبح جمعه فهمیدم» نباشیم.
• لزوم ارزیابی
راهکارهای نامزدهای ریاستجمهوری برای قیمت حاملهای انرژی در ۴ یا ۸ سال آینده میتوانند متفاوت باشند و البته باید بدانیم که الزاماً یک راهحل درست نداریم. ممکن است ایدههای مختلفی در این حوزه وجود داشته باشد و هر کدام نیز به نوعی به بهبود وضع معیشت و رفاه عمومی کمک کنند. البته در مقابل، طیفی از راهکارهای غلط نیز وجود دارند؛ راههایی که ممکن است تورمزا باشند یا حتی مانند آبانماه سال ۱۳۹۸ زمینه را برای بحران و اعتراضات اجتماعی فراهم کنند؛ بنابراین ضروری است که نامزدها یا تیم اقتصادی ایشان، حتماً بستهی سیاستی خود را به صورت شفاف اعلام کنند تا اقتصاددانان بتوانند آن را نقد و بررسی کرده و سیاست بهتر را شناسایی کنند. اساساً اگر عرصه رقابتهای انتخاباتی، همین یک حُسن را داشته باشند که عرصهی چکشکاری سیاستهای مهم حکمرانی باشند، نظامهای مردمسالار در انتخاباتها سود خود را کردهاند.
• فریب ثبات!
با این وجود، برخی سیاستها به وضوح پوپولیستی هستند. مثلاً اینکه یک کاندیدای ریاستجمهوری اعلام کند که در دوران ریاست وی بر دستگاه اجرایی کشور، اصلاً قیمت حاملهای انرژی افزایش نخواهد یافت. مشخص است که سعی دارد از چنین شعاری برای عوامفریبی و اخذ رای بیشتر استفاده کند. چرا که عملاً چنین شعاری ممکن و عملی نیست. اقتصاد ایران در بلندمدت تا کنون به طور متوسط ۲۰ تا ۲۵ درصد تورم داشته است؛ بنابراین اگر همین رویه در سالهای پیش رو ادامه یابد، در صورتی که قیمت حاملهای انرژی مثلاً ۴ سال ثابت نگهداشته شوند، بالاخره بعد از ۴ سال کار به جایی میرسد که مثلاً قیمت یک لیتر بنزین از یک لیتر آبمعدنی به مراتب کمتر میشود، روند مصرف بنزین صعودی میشود و تولید داخلی، کفاف مصرف عمومی را نمیکند.
• مثل چوبپنبه روی آب
با این اوصاف، از یک سو باید ارز ناشی از صادرات نفت، خرج واردات بنزین شود و از دیگر سو با مشکلات ترافیکی و زیستمحیطی زیادی رو به رو خواهیم بود. قاچاق بنزین هم به اوج خود میرسد و اقتصاد مانند پیکر زخمی انسانی میشود که خون از جایجای بدنش میرود. چنین اقتصادی زیاد دوام نخواهد آورد. البته بدیهی است که اگر کار به آنجا بکشد، مسئولین مجبور میشوند جهش قیمت بنزین را بپذیرند. درست مانند اتفاقی که برای دولتهای یازدهم و دوازدهم افتاد. قیمتهای نسبی در اقتصاد مانند اشیاء شناور روی سطح آب دریا هستند. وقتی نقدینگی در اقتصاد زیاد شود، تورم میشود. درست مانند زمانی که جزر و مد رخ میدهد و سطح آب دریا بالا میرود. طبعاً همهی اشیاء هم بالا میروند. در این میان، ثابت نگهداشتن قیمت بنزین، مانند فشار آوردن به یک چوبپنبه برای ماندن در ارتفاع سابق آب دریاست. چوبپنبه تا زمانی که انرژی ما تخلیه نشده، زیر آب میماند، ولی به محض تمام شدن انرژی و فشار ما، جهش کرده و خود را به سطح آب میرساند.
• پرسشهایی کلیدی
بنابراین اگر یک نامزد ریاستجمهوری ادعا کند دست به قیمت حاملهای انرژی نمیزند، باید از او بپرسیم که آیا میخواهد کلاً تورم را به صفر (یا مثلاً زیر ۵%) برساند. اگر چنین ادعای بزرگی دارد، چگونه؟! پاسخهای سطحی در این حوزه نیز باید توسط اقتصاددانان ارزیابی و افشا شوند. چرا که با جوابهای کلی نمیتوان تورم را که اکنون معضل بلندمدت اقتصاد ایران شده، مهار کرد. صرف اینکه بگوییم نقدیگی را ثابت نگهمیداریم و پول چاپ نمیکنیم تا تورم نشود، پاسخی عوامفریبانه است. چون در آن صورت باید پاسخ دهیم که چگونه این کار را خواهیم کرد؟! در حالی که کسری بودجه داریم و باید به طور طبیعی سالانه حقوق و دستمزد کارمندان دولت را هم بالا ببریم. همچنین اگر نامزد مورد نظر، راهکار مشخص و عملیاتی برای مهار تورم ارائه نداد، باید از وی پرسید که آیا میخواهد چوبپنبهی قیمت بنزین را با زور پایینتر از سطح عمومی قیمتها نگهدارد؟! تا کِی؟! آیا وقتی توان دولتش تمام شد، میخواهد با پذیرش جهش قیمت، آبان ۹۸ دیگری رقم بزند؟!
• دشواری سیاستگزاری
روشن است که ادعای ثبات قیمتها، عوامفریبانه است. از سوی دیگر با توجه کاهش قدرت خرید خانوارها (خصوصاً از سال ۱۳۹۷ به بعد) و همچنین سابقهی بد اجرا کردن سیاست افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸، عملاً هر سیاست افزایش قیمتی که جهشی و دفعی باشد؛ یعنی دو عنصر تدریج و زمینهسازی ذهنی برای مردم را همراه خود نداشته باشد، حتماً با اعتراض عمومی مواجه خواهد شد. نتیجه آنکه کار برای دولت بعد، آسان نیست و درست به همین خاطر، نامزدهای ریاستجمهوری حتماً باید ایدههای خود را هماکنون ارائه دهند تا توسط اقتصاددانان و افکار عمومی چکشکاری شوند. عیار عوامفریبان نیز در این میان سنجیده خواهد شد.
ارسال نظرات