موشک اسکاد پس از رایزنیهای مقامهای ایرانی از کشور لیبی دریافت شد. گرچه جمعی از اعضای توپخانه سپاه به فرماندهی حسن طهرانیمقدم، دوره آموزشی کار با موشک «اسکاد بی» را گذرانده بودند و میتوانستند خود موشک شلیک کنند، اما قذافی دستور داده بود که تیم لیبیایی به فرماندهی ژنرال سلیمان به ایران بیایند و کار شلیک موشکها را انجام بدهند.
سری اول این موشکها در تاریخ زمستان سال ۶۳ به ایران رسیدند. پالایشگاه کرکوک در ۲۵۰ کیلومتری بغداد بهعنوان اولین هدف شلیک موشک انتخاب شد و عصر روز ۱۹ اسفند63 دستور شلیک موشک به یگان موشکی حدید ابلاغ شد.
ساعت ۸ شب ۱۹ اسفند کاروان موشکی از پادگان شهید منتظری بهسمت موضع حضرت زینب (س) حرکت کرد. لیبیاییها مشغول آمادهسازی مقدمات پرتاب موشک شدند، اما بخار آب در لولهای که باید گاز هیدروژن را به بالن هواسنجی میرساند، یخ زده بود و هر کاری کردند که گرم شود، فایدهای نداشت. روغن هیدرولیک گهواره سکوی پرتاب موشک هم یخ زده بود و هر کاری کردند، نتوانستند موشک را عمود کنند، در نتیجه عملیات انجام نشد و نیروها به پادگان منتظری برگشتند. مقرر شد فرداشب دوباره عملیات را انجام بدهند و پیش از انجام عملیات، بهطور طبیعی لولهها را گرم نگه دارند و مانع از یخزدگی شوند. ساعت ۹ و نیم شب برای دومین بار کاروان موشکی از پادگان منتظری به راه افتاد. لیبیاییها دور موشک را گرفته بودند و به هیچ کس اجازه نزدیک شدن به آن را نمیدادند. حدود ساعت دو و نیم شب (۲۱ اسفند) کار گُردان پرتاب تمام شد. دکمه فایر بین ژنرال سلیمان، حسن طهرانیمقدم و سیدعلی حسینیتاش دست به دست شد که در نهایت حسینیتاش دکمه فایر را فشار داد و اولین موشک بالستیک از ایران پرتاب شد و موشک به پالایشگاه کرکوک اصابت کرد، اما عراقیها آن را خرابکاری اعلام کردند.
پس از شلیک به کرکوک، چند شلیک دیگر نیز توسط لیبیاییها انجام شد تا اینکه ژنرال سلیمان از فرماندهان ایران خواست تا یک موشک به عربستان بزند؛ اما محسن رفیقدوست مخالفت کرد و گفت: «فرمانده ما امام خمینی (ره) است و ما با عربستان نمیجنگیم.» این بهانهای شد تا لیبیاییها که از سوی عراق تحت فشار بودند، برخی قطعات موشکها را جدا سازند و به لیبی برگردند؛ حالا ایران مانده بود و چند موشک که برخی از قطعات آن را نداشت و بهسختی میشد شلیک کرد. از آن پس هم لیبی به ایران موشک نداد.
پس از قطع همکاری لیبیاییها، در روزهای نخست بهمن سال ۶۵ برای نخستین بار تیم ایرانی موفق به پرتاب موشک شد. محسن رضایی فرمانده کل سپاه در این باره در نامهای به امام نوشت: «.. الف. افراد لیبیایی که امکانات و سیستم موشکی در اختیارشان بود بدون اطلاع برادران ما دفعتاً ۲۵ قطعه از دستگاههای موشک و سکوی پرتاب را برداشته و به سفارت لیبی منتقل کردند و پس از آن از هرگونه پرتاب، خودداری نمودند. ب. فرزندان پاسدار حضرتعالی ظرف مدت ۱۷ (هفده) روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشکها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است چرا که الطاف الهی در زمینههای فنی و تکنولوژی پیچیده نیز بهیاری برادران شتافت. ج: اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: حتماً یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راهاندازی کرده و امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام دهید چرا که این کار به سالها آموزش و تجربه عملی نیازمند است.»
به این صورت بود که موشک اسکاد کاملا به دست ایران افتاد و از آن به بعد، صنایع موشکی ایران آرام آرام توسعه یافت تا علاوه بر قدرت نمایی در ۸ سال جنگ تحمیلی، هم اکنون به عنوان یکی از قدرتمندترین صاحبان صنعت موشکی بالستیک شناخته شود.
اولین موشک اسکاد لیبیایی که به شهر نفت خیز کرکوک اصابت میکند، بسیاری باور نمی کنند که ایران توانسته باشد عراق را با موشک هدف قرار دهد، وقتی در مقاطع بعدی شهرهای بصره و بغداد هدف موشک اسکاد قرار گرفت، دیگر همه متوجه می شوند که ایران موشک بالستیک دارد.
ماجرا ادامه داشت تا اینکه بعد از ورود بخش آخر محموله موشکی به ایران، افسران لیبیایی که برای شلیک موشک راهی ایران شده بودند، دست از کار میکشند و اعلام می کنند که به دستور قذافی، دیگر حق ندارند به ایران در شلیک موشکها کمک کنند، احتمالا این اقدام قذافی به دلیل این بوده که عراق به این کشور فشار وارد کرده و همه متوجه ماهیت موشکهای شلیک شده از سوی ایران شده بودند.
وقتی افسران موشکی لیبی، دست از کار میکشند، از مجموع 30 موشک اسکادی که قذافی به ایران داده بود، 21 فروندش به سوی عراق شلیک شده بود و 9 فروند آن باقی مانده بود. لذا هنوز جای کار باقی بود و باید افسران ایرانی بقیه موشکها را شلیک کنند، طهرانی مقدم و تیمش وارد میدان شده و فعالیتها برای شلیک موشک را آغاز میکنند تا اولین موشک اسکاد توسط ایران به سوی عراق شلیک شود.
اقدامات پیش از شلیک که پایان مییابد، اولین هدف، باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد است و یگان موشکی ایران موفق به شلیک موشک میشود و ساعتی بعد، رادیو بی بی سی با قطع برنامههایش از وقوع انفجار مهیب در بغداد و باشگاه افسران ارتش بعثی خبر میدهد که در آن تعداد زیادی از افسران بعثی کشته شدند.
افسران ایرانی توانستند اولین موشکها را شلیک کنند اما مشکل همچنان ادامه داشت، چرا که ذخایر موشکهای دریافتی از لیبی رو به اتمام بود و از سوی دیگر اگر ارتش عراق متوجه میشد که ایران دیگر موشک ندارد، جنگ شهرها را از سر میگرفت لذا باید مشکل از اساس حل میشد. حتی برای خرید موشک، محسن رفیق دوست وزیر وقت سپاه به همراه حسن طهرانی مقدم و فرماندهان دیگر نظامی به کره شمالی هم سفر میکنند اما کیم ایل جونگ رهبر وقت کره شمالی از دادن موشک امتناع کرده و فقط وعده آموزش نظامی و موشکی را به هیئت ایرانی میدهد.
این روند ادامه داشت تا اینکه افسران ایرانی به فکر تولید موشک افتادند، موشکهایی که باید بدون کمک دیگران ساخته میشد و برد مناسبی هم میداشت تا بتواند خود را به نقاط مختلف عراق و حتی بغداد برساند.
ارسال نظرات