سالیان سال است که در کشورمان از اهمیت مسئله «فرهنگ» صحبت میشود و تا صحبت از حوزه فرهنگ به میان میآید، همه تلاش میکنند تا با احترام و قداست از آن حرف بزنند، اما واقعیت این است که کمتر کسی معنا و مفهوم واقعی «فرهنگ» را میداند و کمتر کسانی، از اعماق وجودشان اهمیت و حیاتی بودن حوزه فرهنگ را باور دارند و به دنبال تقویت و ارتقاء آن هستند. شاهد مثال هم کم نیست؛ مثلا وقتی نمایندگان مجلس در هر دورهای میخواهند عضو کمیسیونهای تخصصی شوند، کمیسیون فرهنگی کممتقاضیترین کمیسیون است و حتی نمایندگان با سابقه فرهنگی هم تمایل چندانی به آن ندارند، یا وقتی نوبت به تنظیم و اختصاص بودجههای سالانه میرسد، دولت معمولا کمترین سهم را به بخشهای مختلف فرهنگی اختصاص میدهد. در فضای عمومی جامعه هم، آنقدر که موضوعات اقتصادی و سیاسی برای مردم جذابیت و کشش دارد، مسائل فرهنگی و فرصتها و تهدیدهای پیش روی فرهنگشان، کمتر به چشم آنها میآید.
اینها همه نشان میدهد که با وجود سابقه فرهنگی و تمدنی دیرین کشور ما – چه پیش از اسلام و چه بعد از آن – اما مردم و مسئولان جامعه ایرانی، امروز آنطور که باید و شاید «فرهنگ» و حساسیت آن را باور نکردهاند.
شاید بخاطر همین معضل عمومی است که دولتها هم معمولا در مواجهه با مسائل فرهنگی، یا از این طرف بام میافتند و درگیر بیخیالی و رها کردن عرصه فرهنگ میشوند و یا از آن طرف میافتند و بدون نقشه راه درست و روشن، عرصه فرهنگ را جولانگاه امیال زودگذر سیاسی و انتخاباتی میکنند.
دو ماه دیگر در کشور ما انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود و دولتی جدید با نفسی تازه روی کار میآید؛ حالا وقت این تلنگر و تذکر است که وظیفه دولتها و بطور خاص دولت مولود انتخابات 1400، در قبال «فرهنگ» جامعه چیست؟
مروری بر بیانات امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی و به ویژه رهنمودهای خلف صالح ایشان رهبر معظم انقلاب در طی سه دهه اخیر که مسائل پیچیدگی بیشتری یافته است، نشان میدهد که با وجود رنگ و لعابهای مختلفی که دولتهای گوناگون میگیرند و به جامعه هم میپاشند، اما «فرهنگ» اولویت و دغدغه اصلی رهبران انقلاب بوده و هست.
رهبر معظم انقلاب در سوم شهریور 1395 و در دیدار اعضای هیات دولت با بیان اینکه «فرهنگ از ادبیات و هنر تا سبک زندگی، فرهنگ عمومی، اخلاق و رفتار اجتماعی، شامل همهی اینهاست» تاکید کردند: «ما در این زمینهها تکلیف و مسئولیّت داریم».
ایشان در اول فروردین ماه 1393 و در حرم مطهر رضوی به بیان اهمیت حوزه فرهنگ پرداخته و گفتند: «فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهامبخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمیت دارد. مثلاً در حوزه اجتماعی، قانونگرایی ــ که مردم به قانون احترام بگذارند ــ یک فرهنگ است؛ تعاون اجتماعی یک فرهنگ است؛ تشکیل خانواده و ازدواج یک فرهنگ است؛ تعداد فرزندان یک فرهنگ است؛ اگر در این چیزها بینش مردم و جهتگیری مردم جهتگیری درستی باشد، زندگی در جامعه جوری خواهد شد؛ اگر خدایناکرده جهتگیری غلط باشد، زندگی جوری دیگری خواهد شد؛ خدایناکرده به همان بلایی مبتلا خواهیم شد که امروز کشورهایی که خانواده را و بنیان خانواده را ویران کردند و شهوات را به راه انداختند، به آن سرنوشت دچار شدند» و در ادامه این نکته را یادآور شدند که «بنابراین تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همه جاست. چرا؟ بهخاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرّک دشمنان در زمینه فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم».
و در جای دیگر، در رد دوگانه سازیهای فریبنده عدهای تاکید کردند: «فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است؛ چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد» و در نهایت، باید این هشدار ایشان را یادآوری کرد که در چهارم بهمن 1378 گفتند: «اگر نظام سلطه جهانی بر كشوری تسلط فرهنگی پیدا كند، خاطرش آسوده است، همان چیزی كه او میخواهد، بهطور خودكار و با اندك تلاشی انجام میگیرد».
حالا باز به سوال قبلی برگردیم؛ تکلیف دولتها و مشخصا دولت آینده، در قبال مسئله «فرهنگ» چیست؟ رئیس جمهور آینده در انتخاب و معرفی وزرای وزارتخانههای کلیدی حوزه فرهنگ یعنی فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش و آموزش عالی، آیا به شایستگیها و تخصص و تعهد افراد توجه میکند یا وابستگیهای گروهی و سابقه رفاقتهای انتخاباتی؟ بعد از تشکیل دولت نیز، دستگاه های بودجهای و پشتیبانی چه راهبردی برای حمایت از این بخشهای فرهنگی طراحی و دنبال خواهند کرد؟ مهمتر از اینها، دولت آینده در قبال مسائل مبتلابه فرهنگی همچون آسیبهای فرهنگ عمومی، فضای مجازی، حجاب و عفاف، فعالیتهای دینی و سبک زندگی، چه نگاهی دارد و با کدام راهبرد و نقشه راه میخواهد این اجزای میدان «فرهنگ» را اصلاح و ارتقاء دهد؟
هرچند شاید بد نباشد تا در مناظرات و برنامههای انتخاباتی پیش رو، هرکدام از نامزدها بدون تعارف یا به دور از هیجانات زودگذر انتخابات، به این سوالات پاسخ دهند و صادقانه و شفاف با مردم سخن بگویند، اما بطور اجمال باید این نکته را یادآور شد که قانون اساسی جمهوری اسلامی و اسناد مانند سند «مهندسی فرهنگی» کشور و چندین سند دیگر حوزه فرهنگ، پیش روی دولت آینده است و ردهنمودهای امام (ره) و رهبر حکیم انقلاب هم روشنترین ترجمان وظایف مسئولان آینده برای حرکت در جاده فرهنگ است؛ پس خودمان را درگیر حاشیههای بیارزش و سرکاری نکنیم.
ارسال نظرات