در میان برخی سیاستمداران کشورمان این نگاه وجود دارد که اگر تحریمهای آمریکایی روی کاغذ رفع شوند، اقتصاد ایران از این لغو تحریمها سود خواهد برد. در این یادداشت توضیح خواهیم داد که حتی اگر تحریمها روی کاغذ لغو شود و به لحاظ حقوقی، آمریکاییها تحریمهایشان را بردارند، باز هم ابزارهای مهمی دارند که در مقام عمل، اجازه ندهند اقتصاد ایران از لغو تحریمها استفاده کند. این ابزارها عبارتند از: ایجاد اختلال در یکی از حلقههای زنجیره تعامل برونمرزی اقتصاد ایران، بالا بردن ریسک سیاسی و اقتصادی تعامل با ایران از طریق لفاظیهای رسمی، هجمههای رسانهای و فشارهای غیر رسمی و همچنین بزرگ نمایی امتیازهای حداقلی و امتیازنمایی چیزهایی که اساساً برای اقتصاد ایران ضد امتیاز محسوب میشوند. بنابراین وزارتخانههای اقتصادی نباید بیش از حد به بازگشت آمریکا به برجام خوش بین باشند و وزارت خارجه نیز باید در مذاکرات و جلسات مشترک برجام، به این موارد توجه ویژه داشته باشد.
برای تعامل بخشهای اقتصادی ایرانی با طرفهای تجاری خارجی، لازم است که یک زنجیرهی تعاملی به صورت بینقص فعالیت کند. در غیر این صورت حتی اگر تجارت هم داشته باشیم، نمیتوانیم به خوبی از منافع اقتصادی آن بهرهمند شویم. برای مثال برای بهرهمندی اقتصادی کشور از صادرات نفت، لازم داریم که اولاً امکان سرمایهگذاری در بخشهای مربوط به استحصال نفت، ممکن باشد و کالاهای سرمایهای این حوزه نیز به راحتی وارد شود. ثانیا، نفتکشهای ایرانی باید بتوانند به راحتی در آبهای آزاد حرکت کنند و به مقصد بروند. ثالثا پالایشگاه مقصد باید مجاز به خرید نفت ما باشد. رابعاً کشور خریدار نفت، باید بتواند خدمات بیمهای به نفتکشهای ایرانی ارائه دهد. حال اگر آمریکاییها روی کاغذ بخش نفت را از تحریم خارج کنند، ولی در عمل، در یکی از بخشهای این زنجیره اخلال ایجاد کنند، عملاً جلوی انتفاع اقتصادی ما از صادرات نفت را گرفتهاند.
اخیرا دکتر ظریف –وزیر امور خارجهی کشورمان- در اظهار نظری اعلام کرد که پس از خروج آمریکا از برجام، اروپاییها دیدند که عملاً بانکهای خصوصی و بنگاههای اقتصادی اروپایی بیش از آنکه از دولتهای مرکزی در اروپا فرمان ببرند، گوش به فرمان دولت ایالات متحده بودند. چرا که مثلاً اروپاییها از برجام خارج نشدند و به بنگاههای اقتصادی خود توصیه کردند که با ایران تعامل داشته باشند، ولی دیدیم که این شرکتها به توصیهی دولتهای اروپایی بیاعتنا بودند. چون نگران بودند فعالیتشان در آمریکا با اخلال مواجه شود. بنابراین کاملاً نانوشته و بدون هیچگونه الزام حقوقیای، این شرکتها به صرف اینکه نگران تعامل آمریکا با خود بودند، از تعامل با ایران سر باز میزدند. بنابراین باید توجه داشت که امتیاز دادن به آمریکاییها و بازگشتن به تعهدات برجامی، بهصرف بازگشت صوری آمریکاییها به برجام کافی نیست. آمریکاییها اگر بخواهند، میتوانند صرفاً با لفاظی رسانهای و فشارهای غیر رسمی مانع انتفاع ما از برجام شوند.
تعهدات طرف ایرانی در برجام عمدتاً از جنس هستهای، فیزیکی و کاملاً ملموس هستند ولی تجربه نشان داده که امتیازات طرف آمریکایی و غربی، عمدتاً غیر ملموس، کیفی و دارای مراتب هستند. بنابراین فاصلهی لغو تحریمها تا بهرهمندی اقتصادی ایرانیان بیش از آن است که تصور میشود. ضمن اینکه مثلاً غربیها برخی چیزها را امتیاز نشان میدهند، در حالی که از نظر خودشان، آن موضوع چندان مهم نیست. به طور مثال ریچارد نفیو –معمار تحریمها در زمان اوباما و البته اکنون- اعلام کرده بود که ما فهمیدیم ایرانیها به دنبال کاهش وابستگی خود به نفت هستند. بنابراین ما تلاش خود را صرف تحریم بخشهای غیرنفتی آنها کردیم تا رشد بخشهای مختلف صنعت آنها را کاهش داده و اشتغال در ایران را با مشکل مواجه کنیم. بنابراین بیش از آنکه اکنون برای ایران صادرات نفت مهم باشد –چرا که اولاً ما هماکنون خود صادرات خوبی در این حوزه به چین و ... داریم و ثانیاً عدم صادرات نفت، اتفاقاً در بلندمدت به ضرر ایران نیست و وابستگی ما به نفت را کم میکند- باید تلاش کنیم مشکل بانکی و مالی تجار ایرانی در حوزههای غیرنفتی را برطرف کنیم اما احتمالاً اولین گامی که آمریکاییها حاضرند بردارند، همین اجازهی صادرات نفت باشد که عملاً اکنون هم در توقف صادرات نفت ما ناموفق بودهاند.
بنابراین به نظر میرسد این روزها که مسئولین سیاست خارجی ما، در وین و ... در حال مذاکره بر سر بازگشت به برجام هستند، باید توجه داشت که اولاً شرطی کردن مجدد اقتصاد به لغو تحریمهای آمریکایی، از خود تحریمها خطرناکتر است و ثانیا در مذاکرات، کفِ خواستههای طرف ایرانی باید مشاهدهی عملی لغو تحریمها در میدان اقتصاد باشد. دیگر نباید مانند گذشته فریب بخوریم و با دیدن امتیازاتی مبهم، آن هم روی کاغذ و به لحاظ حقوقی، تعهداتی ملموس و عینی و مشخص را عملی کنیم. تا زمانی که در اقتصاد ایران، اثر رفع تحریمها را ندیده ایم، بازگشت به تعهدات برجامی بیمعناست. همچنین باید توجه کنیم که جداً باید از شرطی کردن جامعه به رفع تحریم آمریکاییها –خصوصاً هر چه به انتخابات نزدیکتر میشویم- اجتناب کرد. هر جناح و جریان سیاسیای که از شرطی کردن جامعه برای رفع تحریمها استفادهی ابزاری کند، حتماً در چارچوب منافع ملی بازی نمیکند.
ارسال نظرات