19 اسفند 1399 - 14:27

دستور قرآن برای مقابله با دشمنان پیمان شکن

چندی پیش رئیس جمهوری برای ماندن در برجام و انجام تعهدات به صورت یک طرفه پس از خروج آمریکا به آیات قرآن کریم (۶۶-۵۳، سوره انفال) استناد کردند که یکی از صریح‌ترین آیات در رفتار درست با پیمان شکن است.
نویسنده :
رضا تقی زاده
کد خبر : 8591

پایگاه رهنما:

چندی پیش جمهوری برای ماندن در برجام و انجام تعهدات به صورت یک طرفه پس از خروج آمریکا به آیات قرآن کریم (۶۶-۵۳، سوره انفال) استناد کردند که یکی از صریح‌ترین آیات در رفتار درست با پیمان شکن است. عجیب آنکه بحث تفسیری هم نیاز نیست و با کوچک‌ترین دقت در ترجمه این آیات، حقیقت واضح خواهد شد. خوب است به دعوت ایشان، این آیات مستقیماً مرور شوند که دستورالعمل جامعی در خصوص نحوه برخورد با این کفار عهد شکن ارائه می‌فرماید:
«بدترین جنبندگان، کسانی هستند که با آنان عهد داری سپس هربار عهدشان را می‌شکنند و (نسبت به عهدشان) بی پروایند.» [۵۵-۵۶ [
«اگر تحرکات آن‌ها منجر به جنگ شد و «در جنگ به این‌ها دست پیدا کردید چنان برخورد سختی با آن‌ها کنید که عقبه آن‌ها متذکر شده و از ادامه دشمنی منصرف شوند.» [آیه ۵۷ [
«اگر احساس کردید که آن‌ها می‌خواهند نقض عهد کنند، شما هم متقابلاً واکنش نشان دهید». [آیه ۵۸]تا بدانند اگر برجام را پاره کنند ما برجام را آتش خواهیم زد. البته «کفار هم بدانند که با پیش دستی در نقض عهد نمی‌توانند خداوند و مؤمنین را عاجز و غافلگیر کنند». آیه ۵۹ [
«همچنین هر آنچه می‌توانید ساز و برگ جنگی خود را برای مقابله با آن‌ها آماده کنید تا بدین طریق دشمنان خدا و خود را بترسانید» و آن‌ها بر معاهده پایبند بمانند. پس نه تنها در مقابل این کفار عهد شکن نباید، ساز و برگ جنگی بالفعل خود (شامل موشک‌های بالستیک) را در مذاکره‌ای جدید از دست بدهید بلکه باید آن‌ها را تقویت کنید. «و البته بدانید که هزینه‌هایی که در این راه می‌کنید خداوند به شما باز می‌گرداند» [آیه ۶۰ [
«اما اگر همین کفار از عهد شکنی منصرف شدند و به معاهده پایبند ماندند، شما هم پایبند بمانید.» [آیه ۶۱ [
واضح است که «ان جنحوا للسلم فاجنح لها» در مورد کسانی است که پیمان داشته اند و بیم پیمان شکنی شان داشته ایم و لذا پیمان را علناً «تعلیق» کرده ایم تا اگر از تجمیع خیل ما ترسیدند دوباره به آن برگردیم. رفتاری که ایران با آمریکا کرد، در مقابل کسی توصیه شده که نقض عهد نکرده باشد و «خوف» از نقض او داریم؛ نه آنکه بار‌ها نقض کرده باشد! و واضح است که «خوف از عهد شکنی» حکم نبذ علی سواء دارد، چه برسد به نقض.
در تفسیر این آیات شاید حداقل رجوع به مطالب مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از باب نمونه برای رئیس جمهور بد نباشد. ایشان در تفسیر خود از آیات ۵۷ و ۵۸ سوره انفال می‌نویسد:
۱- مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه‌ای حاکی از تصمیم کافران بر پیمان‌شکنی، معاهدات فیمابین را الغا و آن را بی اعتبار بشمارند.
۲- لغو و بی‌اعتبار دانستن معاهده را به اطلاع دشمن برسانند.
۳- رهبران جامعه اسلامی باید به احتمال وقوع خیانت از سوی کفار ترتیب اثر داده و نباید برای تصمیمات لازم در انتظار وقوع خیانت باشند.
۴- با دشمن پیمان شکن همانند خود او برخورد کنند. خداوند، خائنین را دوست ندارد. تو‌ای پیامبر (ص) موظف هستی معاهده را لغو کنی تا راه برای نبرد با آنان باز شود.
۵- پیامبر (ص) از جانب خدا فرمان یافت تا در صورت تسلط بر یهودیان پیمان شکن و جنگ آفرین، آنان را به گونه‌ای مجازات کند که زمینه پراکنده شدن دیگر دشمنان فراهم آید.
۶- خداوند، پیامبر (ص) را از وقوع نبردی میان مسلمانان و یهودیان پیمان شکن، پیش از واقع شدنش آگاه ساخت و تسلط مسلمانان بر یهودیان را بشارت داد.
۷- متلاشی شدن جبهه کافران و پراکنده ساختن آنان تکلیفی بر عهده اهل ایمان است.
۸- عبرت گرفتن از سرنوشت پیمان شکنان جنگ آفرین علیه پیامبر (ص) و جامعه اسلامی از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان است.
اگر رئیس جمهور در بستن پیمان با آمریکایی‌ها به قرآن استناد می‌کند، در مورد نقض پیمان و نحوه برخورد با پیمان شکنان هم به قرآن استناد کند و اگر هیچ تفسیری از قرآن را در این باره بر نمی‌تابد حداقل به ترجمه و تفسیر آیت الله هاشمی رفسنجانی عمل کند.
بررسی تاریخی در مورد لفظ «کل مرة» در این آیات نشان می‌دهد آیه در انتهای جنگ بدر نازل شده است. در شرایطی که رسول الله (ص) با قریش معاهده‌ای نداشت. غیر از بعضی قبایل کوچک و غیر اصلی از اعراب بادیه نشین، جدی‌ترین گروهی که با رسول الله (ص) پیمان صلح داشت، یهود مدینه بود که خود از چند طایفه تشکیل شده بود. طوایفی که در عین ارتباط با یکدیگر، جداگانه زندگی می‌کردند. رسول الله (ص) در بدو ورود به مدینه با تمام این قبایل معاهده کرد. لکن بنی قَینُقاع در سال دوم هجری (بعد از جنگ بدر)، بنی نضیر در سال چهارم هجری و بنی قریظه در سال پنجم هجری (در جریان جنگ احزاب) به صورت جداگانه نقض عهد کردند و در هر مورد رسول الله متناسب با شدت خیانت آنها، برخورد تنبیهی کرد.
آیه مورد ذکر به اولین نقض عهد (یعنی نقض عهد بنی قینقاع بعد از جنگ بدر) اشاره دارد. این نقض عهد، اولین تخطی گروهی از یهود بود که البته با پاسخ قاطع مسلمین مواجه شد. با عهد شکنی ایشان حضرت اعلام کردند که از نظر مؤمنین هم دیگر معاهده‌ای وجود ندارد. فلذا به سمت قلعه بنی قینقاع لشکر کشیدند. بعد از دو هفته محاصره، بنی قینقاع تسلیم شده و به جزای شکستن پیمان صلح، به حضرموت تبعید شد.
اما این آخرین پیمان شکنی قبایل یهودی نبود. علی رغم تذکرات پیامبر (ص) بعد از عهد شکنی بنی قینقاع به سایر قبایل یهود، این قبایل هم در سال‌های بعد نقض پیمان کردند؛ لذا اینطور نبوده که پیامبر (ص) با همان گروهی که نقض عهد کرده‌اند دوباره عهد ببندد. بلکه در هر سه مورد با طایفه پیمان شکن به شدت برخورد کردند (همانطور که آیات بعدی انفال به این کار امر کرده‌است) لکن با الباقی گروه‌هایی که هنوز نقض عهد نکرده‌اند، پیمان را حفظ کردند. پس آنچه چند بار تکرار شده، نقض عهد یهود بوده و نه معاهده رسول الله با ایشان. چه اینکه رسول الله با ایشان یکبار عهد بستند، ولی در هر رویدادی (جنگ بدر باشد یا احزاب) این‌ها نقض عهد کردند.
سیره رسول خدا (ص) شاهدی بر اشتباه بودن معنای مورد ادعاست. پیامبر اکرم (ص) صلح حدیبیه را به یک نقض عهد کوچک از سمت طرف مقابل بر هم زدند و در ادامه کلّ مکه را فتح نمودند!
هیچ گاه از حضرت (ص) عدم نقض عهد در مقابل نقض طرف مقابل گزارش نشده است. در مقابل، برخورد سخت ایشان در مقابل پیمان شکنی بار‌ها گزارش شده به گونه‌ای که هرچه بیشتر اجازه پیمان شکنی را از همپیمانان دیگر بگیرد. در برخورد با بنی قینقاع، بنی نضیر، بنی قریظه، و....

ارسال نظرات