پایگاه رهنما:
روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
هرچه از آغاز بکار بایدن بیشتر میگذرد فضاسازیهای رسانههای غربی درباره ضرورت بازگشت آمریکا به برجام به شرط تن دادن ایران به مذاکرات جدید بیشتر میشود!. جهت تنویر و پیشگیری از فریب افکارعمومی، در این خصوص چند نکته مهم:
۱- آمریکا و سه کشور اروپایی با طرح «فشار هوشمند و متناقضِ دیپلماتیک» با هدف «بازگشت با عجله و مذاکرات بدون عجله»! بدنبال توافق چند مرحلهای هستند. در ماه گذشته اندیشکده آمریکایی ویلسون با حضور هماهنگ کننده ارشد وزارت خارجه آمریکا در برجام و اندیشکده موسسه واشنگتن با حضور دنیسراس مسئول پرونده ایران در شورای امنیت ملی دولت اوباما از رویکرد به اصطلاح خلاقانهای با نام «سیاست گامبهگام و تبعیت در ازای تبعیت» در دولت بایدن رونمایی کردند. دنیسراس خلاصه این رویکرد خلاقانه را در یک جمله بیان کرد: «این رویکرد نقطه برآینده همه فشارهاست»! مرحله اول طرح سه مرحلهای بایدن «احیاء سریع برجام» تا اواسط فوریه (پایان اسفند) است که ایران باید تمام گامهای برجامی خود را متوقف و زمینه را جهت لغو برخی تحریمها برای بایدن فراهم کند! بلینکن وزیر جدید خارجه آمریکا ادعا کرده «اگر ایران به برجام برگردد ما یک تیم تخصصی برای گفتگو درباره بازگشت به برجام تشکیل میدهیم»!. سالیوان معاون امنیتی بایدن گفته «علت بازگشت سریع به برجام، خطر نابودی آن است». اشتون مسئول سابق سیاست خارجی اروپا هم گفته «بازگشت سریع موجب جلوگیری از فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی و اجرای مصوبه راهبردی پارلمان ایران قبل از انتخابات ۱۴۰۰ خواهد شد». در مرحله بعد بایدن فقط «فرمان بررسی لغو تحریم برخی مقامات ایرانی و برخی کالاهای بشردوستانه را برای حصول «توافق موقت» صادر و فرآیند پیوستن به برجام را آغاز میکند!». بگفته تیم بایدن «فرصت رسیدن به توافق موقت تا ژوئن، پایان ریاستجمهوری روحانی خواهد بود». در مرحله سوم با وعده سر خرمنِ برداشتن تحریمهای بیشتر در آینده، «گفتگوهای گستردهتر در مورد برجامِ جامعتر که مسائل موشکی و منطقهای را در برمیگیرد، بدون عجله از اواخر ۲۰۲۱ آغاز میشود که تا آن زمان بایدن بتواند اوضاع داخلی را سر و سامان دهد»
۲-آنچه که از سخنان صریح بایدن و اعضای تیم او در کنگره آمریکا درباره ایران آشکار و غیرقابل انکار میباشد اینست که همگی بر القاء ایران بعنوان حامی تروریست، محدود کردن برنامه موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی و حفظ تحریمها با برگشت به برجام اتفاق نظر دارند. اولاً میگویند میخواهیم فشارهای به اصطلاح حداکثری یکجانبه شکست خورده را چند جانبه کنیم تا به زعم خودشان مؤثر باشند. حرف سر این است که ترامپ میخواست کیک فشارحداکثری برجامی را خودش بخورد و هیچی هم به اروپاییها ندهد که نتوانست اما بایدن مثل اوباما میگوید سهم اروپاییها محفوظ!، حالا باهم فشار حداکثری بر ایران را با فشار سیاسی و دیپلماتیک همراه میکنیم، این یعنی فشار هوشمند!، همانگونه که در دولت قبلیشان تحریمهای کاتسا و... را ضمیمه برجام کردند. ثانیاً تاکید دارند هدف موضوعات غیرهستهای با حفظ تحریمهاست نه برداشتن آنها! دنیسراس تاکید کرده «باز اهرمهای تحریم را با فشارهای دیپلماتیک بر ایران حفظ خواهیم کرد تا بتوانیم به موضوعات دیگر ایران بپردازیم». بگفته وزیرخارجه بایدن «آغاز این مذاکرات مرحلهای سرنوشتساز برای جو بایدن است». اروپاییها هم از خجالت برخی برجامیهای داخلی بیرون آمدند و صریح گفتند «البته تحریمهای حقوقبشری و تروریسمی اروپا پابرجا خواهد ماند». کاترین اشتون نیز در همراهی با بلینکن تاکید کرده «فضای دیپلماسی در مذاکرات بعدی امکان اعمال مجدد سریع تحریمهای چندجانبه را فراهم میکند». ثالثاً دراین طرح منظورشان از لغو تحریمها چنین بیان شده است: «بایدن به ایرانیها نشان خواهد داد که منافعی برای آنها ایجاد خواهد شد، مثل ساز و کار مالی اروپاییها بنام اینستکس برای اهداف بشردوستانه»!. لذا خروجی بایدن هم که دولت قبلیاش برجام را برای برداشتن تحریمها امضا کرد، با خروجی ترامپ فرقی ندارد؟!
۳-آمریکاییها مقابله با ایران را یک مسئله فراحزبی برای خود فرض میکنند. اندیشکدههای مختلف آمریکایی به بایدن توصیه کردند برای احیای برجام با حفظ تحریمها، حمایت جمهوریخواهان را هم جلب کند. شماری از نمایندگان جمهوریخواه کنگره نیز به بایدن نامه نوشتند که ما آماده هرگونه همکاری برای مقابله با جمهوری اسلامی هستیم. نکته قابل توجه اینکه قبلاً نیز دمکراتها در نامهای به ترامپ از اقدامات او برای تداومبخشی به تحریم تسلیحاتی ایران حمایت کرده بودند. این درحالیست که دمکراتها در مجلس نمایندگان و سنا اکثریت را دارند و نیازی به رأی جمهوریخواهان برای تصویب طرحهای خود ندارند. لذا این تلاش دمکراتها برای جلب نظر جمهوریخواهان و نامه نوشتن جمهوریخواهان به بایدن برای همکاری بسیار قابل تأمل و نیاز به رمزگشایی از سوی بزککنندگان آمریکا دارد.
۴-در این فضاسازیها ادعا کردند «تیم بایدن مذاکرات محرمانهای برای چگونگی اجرای این طرح سه مرحلهای را آغاز کرده». خبرهای رسانههای غربی–عربی–عبری در کنار مقاله مشترک کاترین اشتون مسئول سابق سیاست خارجی اروپا با چاک هیگل وزیردفاع سابق آمریکا در نشریه هیل و مصاحبه سفیر سابق فرانسه در تهران با روزنامه فرانسوی زبان لاکروا نیز نشان میدهد «در نیویورک درباره بازگشت بدون پیششرط آمریکا و ایران به برجام به توافق رسیدند». اما آنچه که تکذیب این موضوع را با ابهام روبهرو میکند اینست که وزیرخارجه فرانسه گفته «من بهطور محرمانه در جریان زمانبندی گفتگوهایی در مورد کنترل موشکهای بالستیک و نقش ایران در منطقه قرار دارم» و برخی مقامات دولت ایران از جمله معاون اول رئیس جمهور نیز از برداشتن برخی تحریمها بهزودی خبر دادند و گفتند «روزهای زمستانی تحریم در حال پایان است و روزهای بهاری در پیش راه»!
۵- اما بهنظر میرسد آمریکاییها و اروپاییها با پالسهای منفعلانهای که از سوی برخی داخلیها دریافت میکنند، گستاختر و در مورد اراده ملت ایران برای احقاق حقوق مسلم هستهای خود دچار توهم شدهاند. شبکههای تلویزیونی فرانس پرس و رویترز و الجزیره این پیام وزیرخارجه ایران را برجسته کردند که گفته «پنجره برجام تا ابد باز نخواهد ماند و آمریکا فرصت را از دست ندهد». لارپوبلیکا پر تیراژترین روزنامه ایتالیایی هم تیتر زد: «عراقچی گفته آمریکا به گفتگو با ما ایرانیها بازگردد». معاون وزیر خارجه در مصاحبه با این روزنامه ادعا کرده «اما در مورد دیگر موضوعات مربوط با امنیت خلیج (فارس)، همه چیز بستگی به برگشت آمریکا به برجام دارد»!. هماهنگ کننده دولت آمریکا در برجام و مسئول میز ایران در دولت اوباما گفتهاند «برخی در آمریکا تصور میکردند که اگر فشارها بر ایران را بیشتر کنیم آنها از برجام خارج میشوند اما با اینکه فشارهای آمریکا بعداز برجام بیشتر از قبل از برجام شد، رفتار دولت ایران تاکنون نشان داده چنین تصوری نادرست است!». براین اساس فرانسه که به نقش پلیس بد بازگشته، وزیر خارجهاش بدون هیچگونه سندی ایران را متهم به تولید بمب هستهای و نماینده فرانسه در شورای امنیت هم گستاخانهتر ملت ایران را به «پیامدهای نظامی خطرناک» تهدید کرده است.
۶-نکته عبرتآمیز مهمی که در این فضاسازیهای دشمنان ملت ایران بیش از پیش اهمیت پیدا میکند و باید مورد توجه قرار گیرد اینست که مهمترین علت مشکلات اقتصادی کشور و فشارهای خارجی این اعترافات صریح و بدون تفسیر مذاکره کنندگان هستهای میباشد. رییس سازمان انرژی اتمی که پای ثابت مذاکرات محرمانه و غیر محرمانه هستهای و از مدافعین سرسخت برجام در مجلس بود، اخیراً در مصاحبه با پایگاه KHAMENEI.IR در مجله اینترنتی نگار با بیان اینکه «بی اعتمادی رهبری به آمریکا براساس واقعیتهاست»، و با اشاره به تذکرات مکرر رهبری در خصوص بیاعتماد بودن به آمریکا تاکید میکند «رهبری این را تذکر داده بودند و در جریان مذاکرات تاکید داشتند حواستان جمع باشد که چگونه باید عمل کنیم که جلوی بدعهدی آمریکاییها و اروپاییها را بگیریم، خیلی تاکید داشتند، ولی خُب تأمین این نظر سخت بود»!؟ وزیر خارجه هم قبلاً اذعان کرده بود که برای امضاء برجام از خطوط قرمز ترسیمی رهبری عبور کرده است. لذا اگر به توصیههای رهبری عمل میشد اکنون با این حجم از مشکلات اقتصادی داخلی و در سیاست خارجی مواجه نبودیم. براین اساس مؤمن از یک سوراخ چند بار گزیده نمیشود. رهبرمعظم انقلاب که دست آمریکاییها برای برگشت سریع و مذاکره جدید بدون عجله را خواندهاند، بهعنوان موضع قطعی جمهوری اسلامی تاکید کردند «ما هیچ اصرار و عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبه منطقی و عقلانی ما است، رفع تحریمهاست». نشریه آمریکن کانسروتیو هم اذعان کرد «آمریکاییها به مسئله هستهای تا زمانی متوسل میشوند که بتوانند از آن بعنوان بهانهای برای اعمال تحریمها و فشارها استفاده کنند واگر این مسثله حل شود، به مسائل دیگری متوسل میشوند». این دقیقاً همان سخن حضرت آقاست که سالها قبل دست آمریکاییها را خوانده بودند و حالا خودشان به آن اذعان میکنند، هرچند برخی در داخل قدرت درک این واقعیتهای سیاست خارجی را چه جاهلانه و چه خبیثانه و خائنانه ندارند و آن را کتمان میکنند.
دوازدهم بهمن 1399، درست 42 سال پس از فجری در تاریخ مردم ایران، هفته سی و نهم پویش هر هفته_الف_ب_ایران، با فجری در توسعه زیرساختهای استان کردستان همراه شده است. دوازده طرح صنعت آب و برق در روز دوازدهم بهمن در استان کردستان و در محدوده شهرستانهای سنندج، سقز، کامیاران و مریوان افتتاح میشوند. شماری از طرحهای صنعت برق شامل بهرهبرداری از نیروگاه مقیاس کوچک مریوان و پستهای برق 63 و 230 کیلوولت در سنندج، کامیاران و مریوان برای توسعه ارائه خدمات برق در این استان به بهرهبرداری میرسند، اما مهمترین اتفاق در این هفته از پویش، آغاز بهرهبرداری از سد رمشت، شبکه آبیاری و زهکشی رمشت- امیرآباد، آباندازی شبکه آبیاری و زهکشی گاران، بهرهبرداری از تصفیهخانه آب و آبرسانی به سقز از سد چراغویس و تصفیهخانه فاضلاب کامیاران است.
سد رمشت در فاصله سالهای 1390 تا 1398 با حجم مخزن 5.8 میلیون مترمکعب با هدف اشتغالزایی، بهبود وضعیت آب زیرزمینی و شرایط معیشتی مردم منطقه در محدوده شهرستان کامیاران ساخته شده است. این سد آب ضروری برای اراضی به میزان 500 هکتار در پاییندست، آب شرب شهرستان موچش و ضمن تأمین نیاز محیط زیستی رودخانه را تنظیم و تأمین میکند. اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم این سد در زمینههای باغداری، کشاورزی، دامداری و پرورش ماهی معادل هزار و 300 نفر در سد و شبکه است. شبکه آبیاری و زهکشی امیرآباد-رمشت هم که در فاصله سالهای 1395 تا 1399 ساخته شده سبب بهبود 800 هکتار اراضی و توسعه 342 هکتار دیگر میشود.
شبکه آبیاری و زهکشی گاران هم در محدوده شهرستان مریوان قرار دارد و در فاصله سالهای 1396 تا 1399 با سرمایهگذاری 132 میلیارد تومان در دست احداث بوده است و هزار و 100 هکتار را تحت پوشش قرار میدهد. هدف از این طرح تأمین آب اراضی کشاورزان پایاب سد گاران به مساحت کلی 4 هزار و 556 هکتار است که در حال حاضر بخشهایی از واحدهای یک و دو آن به مساحت هزار و 100 هکتار به بهرهبرداری میرسد. سد گاران با مخزن 92 میلیون مترمکعبی روی رودخانه گاران از سرشاخههای سد سیروان احداث شده و به کمک آن 100 میلیون مترمکعب آب تنظیم میشود.
تصفیهخانههای آب و فاضلاب نیز در سقز و کامیاران به بهرهبرداری میرسد. احداث تصفیهخانه آب و آبرسانی به سقز از سد چراغویس، در سال 1389 شروع شده و بعد از 10 سال افتتاح میشود. ظرفیت آبرسانی خط لوله احداث شده 400 لیتر در ثانیه است و تأمین بلندمدت آب شرب جمعیت 140 هزار نفری سقز تا سال 1425 را انجام میدهد. تصفیهخانه فاضلاب کامیاران هم با ظرفیت 12 هزار و 840 مترمکعب در شبانه روز، فاضلاب جمعآوری شده از شبکهای به طول 80 کیلومتر را تصفیه میکند. این تصفیهخانه فاضلاب جمعیت 87 هزار نفر در کامیاران را تصفیه کرده و پساب دارای کیفیت منطبق بر استانداردهای سازمان حفاظت محیطزیست را تولید میکند.
اگرچه کردستان در هفته سی و نهم پویش از نظر طرحهای صنعت آب و با هدفگذاری توسعه امکانات معیشتی و اشتغالزایی بارز است اما احداث نیروگاه مقیاس کوچک 14 مگاواتی در شهرستان مریوان نیز به جهات مختلف حائز اهمیت است. این نیروگاه توسط بخش خصوصی احداث میشود و برق مورد نیاز توسعه صنعتی منطقه را نیز تأمین میکند. این گونه نیروگاهها به لحاظ کوچک بودن در نزدیکی محل مصرف برق ساخته میشوند و به همین علت هزینه انتقال برق در مسافتهای طولانی برای آنها وجود ندارد. راندمان تولید موتورهای گازسوز این نیروگاه نیز 56.2 درصد است. تأمین برق از این نیروگاه برای مصارف گلخانهای امکان توسعه تأسیسات تولیدی کشاورزی گلخانهای در سطح 50 نفر ایجاد میکند. این نوع نیروگاههای مقیاس کوچک به لحاظ پراکنده بودن و اثر آن بر بهبود پدافند غیرعامل و کاهش آلایندگی ناشی از سوختهای مایع نیز اهمیت دارند.
سایر تأسیسات برقی که در استان کردستان به بهرهبرداری میرسند همچنین ضمن بالا بردن قابلیت اطمینان شبکه برق، کاهش تلفات و جبران افت ولتاژ، تعدادی اشتغالزایی مستقیم فراهم کرده و به صورت غیرمستقیم این امکان را فراهم میکند که توسعه تأسیسات صنعتی و احداث تجهیزات برقی لازم برای توسعه آبیاری برای باغداری و آبزیپروری در منطقه صورت گیرد. این دستاورد بالاخص با توجه به بیکاری در منطقه و توأمان وجود ظرفیت تولید به مقصد صادرات در منطقه مرزی با کشور عراق حائز اهمیت است. وجود ظرفیتهای طبیعی توسعه گردشگری در منطقه و ضرورت برق برای ایجاد زیرساختهای گردشگری، وجه دیگری از اثر غیرمستقیم تأسیسات برقی ایجاد شده در توسعه منطقه است.
هفته سی و نهم پویش همچنین شاهد افتتاح رسمی واحد شماره 3 بخش بخار سیکل ترکیبی نیروگاه شیروان در استان خراسان شمالی نیز هست. این طرح که با هزینه 4 هزار و 100 میلیارد تومان در فاصله سالهای 1393 تا 1399 ساخته شده، ظرفیت 160 مگاوات را به نیروگاه شیروان و کل صنعت برق کشور میافزاید. تأمین برق برای توسعه اقتصادی در منطقه، افزایش ظرفیت تولید شبکه نیروگاههای کشور و بهبود پایداری تأمین برق در کشور از جمله دستاوردهای واحد شماره 3 نیروگاه شیروان است.
طرحهای هفته سی و نهم پویش هر هفته_الف_ب_ایران با ارزش سرمایهگذاری 4 هزار و 776 میلیارد تومان، نقطه شروع دلپذیری برای مردم کردستان، خراسان شمالی و همه ایرانیان در آغازین روز از چهل و دومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران است. فجری در کردستان را در آغاز دهه فجر چهل و سوم، شادمانه گرامی میداریم.
معمولا شناخت مسیر حرکت تا اثر بزرگان تاریخ، کار آسانی نیست. اینکه از آغاز تا انجام، از چه نقاطی و چگونه مسیر تکامل و تعالی، پیموده شده، یک دغدغه اساسی است و تشنگان و جستوجوگران زیادی به دنبال فهم و کشف آن هستند. جالب توجه اینکه، اینقدر مسیر پر از گره و راز و رمز و پیچیدگی است که کشف آن با همه جزئیات تقریبا ناممکن است و به تبع آن، تقلید و کپیبرداری، معلوم نیست ما را به نتیجه درست و حتی خوبی رهنمون کند. میتوان گفت جمع اقتضائات یک نفر در یک زمان، ما را به یک راه درست و بهینه رهنمون میشود و حالا با تغییر این فرد و متغیرهای زمان و زمانه، شاید راه دیگری، راه درستتر باشد.
حال اگر متغیرهای دیگری هم در این میانه باشد، کار بسی سختتر و تجزیه و تحلیل آن نادقیقتر و شاید ناقصتر باشد. مثلا بزرگان دینی که مسیری برای سلوک شخصی دارند، تحفظات ظریف و دقیقی را برای خود معمول و متعین میدارند که هرکسی را بدان راه نیست؛ همین سبب بیش از اندازه سخت شدن مسیر کشف میشود.
اما میتوان یک سوی دیگر این ماجرا را دید. کسی که در این مسیر تتبع و تحقیق میکند، هر چه پیش میرود و هر چه کشف میکند، لذت کار برایش افزون میشود. دوست دارد بیشتر و بیشتر غور کند و به قیافهای منسجم و منظم از شخصیت مورد تحقیق دست یابد، لذا مسیر کشف، مسیر جذاب و پرهیجانی است و شاید همین است که محقق را با همه دشواریها، باز به خود جلب میکند تا از درون آن، دستمایهای برای زیست بهتر به جهان و جهانیان تقدیم کند.
حضرت امام خمینی یکی از این شخصیتها بودند. هم اخلاق فردی و هم سلوک اجتماعی ایشان، زمینهساز حرکتی عظیم در دنیای معاصر شده و خود به عنوان نقطه عطفی بزرگ، سرمنشأ بسیاری از تغییر نگاهها و تطور رویکردها در افراد و جوامع شده است. هم زمانه امام پر از رویداد و واقعه بوده است و هم شخص شخیص امام پر از ظریفکاریها، تربیت و ساخته شده بودند. هم با متربی شایستهای سروکار داریم و هم با مربی کاردان و کاربلدی. هم با مرجعی نمونه و الگو مواجهیم و هم با راهبری سیاستدان و زمانشناس. هم با حکیمی متأله رو در رو هستیم و هم با زعیمی دنیادیده و وسط میدان.
آنچه در امام به صورت ممتاز و مؤثر دیده میشود این است که امام با اشراف به مسیر عرفان و سیر الیالله، دائم در حال حرکت، تغییر، تطور و تحول بودهاند و این تحول درون در شخصیت مزکایی چون امام، تحول بیرونی را رقم زده است. حال یک سؤال کلیدی وجود دارد و آن اینکه امام چگونه این تحولخواهی را در شخصیتشان نضج داده و بعد از آن مشغول تربیتش شدهاند تا جایی که علاوه بر جهان درون، جهان بیرون را متأثر کردهاند و به مرتبه «امام تحول» رسیدهاند. در این نوشتار به برخی از این نقطههای آغاز و نقطههای عطف پرداخته میشود.
۱- فهم جهادی
زندگی امام از بدو تولد، با درگیری پدر و خاندان پدری با متجاوزان به حقوق مردم، زمینخواران و غاصبان گره خورده است. در همین مسیر، ایشان خیلی زود از نعمت پدر محروم میشوند و همین زمینهای میشود تا گل اولیه شخصیتشان، بشدت ظلمستیز شکل بگیرد؛ اینکه از کودکی بفهمی تعدی و تجاوز چیست و برای از میان برداشتنش عرق و عصبیت و غیرت داشته باشی و نسبت به آن نه تنها بیتفاوت نباشی، بلکه حساس و تیزبین باشی؛ اینکه بفهمی راه محو ظلم، تنها از کشتن قاتل و مباشران آن نمیگذرد و لازم است چشمه آلوده اندیشه ظلم و تعدی به دیگران خشک شود؛ اینکه برای از بین بردن ظلم، راهی طولانی در پیش است که آغاز آن فهم معنای ظلم و ظالم و مظلوم و پیدا کردن مصادیق آن است. آزادگی خانواده امام، حدی از ملکه شجاعت را در وجود ایشان پرورش داد تا در مسیر زندگی اجازه ندهند طیف اربابان، رعیت را مورد تحقیر و استثمار خود قرار داده و براحتی و با زورگویی و ستمگری، مشق تعدی به حقوق دیگران کنند.
فردی که ظلم میبیند، یا منکوب است یا آزاده. اگر منکوب باشد، به ظلم تن میدهد و طبعا زمینه ظلم بیشتر و ظلمپذیری بیشتر را برای خود و اهلوعیال خود فراهم میآورد اما کسی که آزاده است، آرام و قرار ندارد تا ظلم را محو و ظالم را ادب کند، حتی در مواقعی حد تعدی متجاوز او را به نقطهای میرساند که با ظالم و طاغی به مبارزهای حیثیتی و مقدس اقدام کند. همین قرار نداشتن، بذر جهاد و مقاومت را برای برچیدن ظلم در دلها مینشاند، لذا امام از کودکی اینگونه تربیت شده بود و اجازه نمیداد داغ پدر شهیدش و یتیمی خاموش شود و فراموش.
این جنس شخصیت امام در دوره جوانی و با ظهور رضاخان قلدر در مسند نخستوزیری و پادشاهی، بهتر نشو و نما یافت. حالا حکومت، نه در رده یک نظمیهچی، بلکه از صدر تا ذیل آن، دچار بیماری ستمگری و تجاوز شده است. ورود امام به مدرسه و حوزه علمیه و استعداد شگرف و هوش سرشار ایشان، همراه با شاگردیکردن نزد علمای تراز اول فقه و عرفان و اخلاق و البته مواجه شدن با شخصیتهای مجاهدی چون شهید والامقام آیتالله مدرس، درک امام از شرایط مقابله با این حد از ظلم و ظلمت را به درکی مبنایی و ریشهای و هویتدار تبدیل کرد. این خواست و طلب، روحیه مبارزه و جهادگری را در امام تقویت کرد و به سایر دغدغههای امام نیز جهت داد.
۲- فهم فقاهتی
در طول تاریخ شیعه، بودهاند علمایی که فهم دقیق و درستی از عرصه بلندبالای «فقه و فقاهت» پیدا کردهاند و خود را در چارچوبهای سنتی، تقلیدی و کمرمق فقهی که به نوعی زمینهساز تحجر و نگاه مرده به جریان اقتضائات و نیازهای دین برای انسان معاصر است، اسیر و تاریکنشین نگرداندهاند.
برای این بلندنظران، جولانگری در عرصه فقه منحصر در یک نگاه کاملا مصرفگرایانه برای تعیین تکلیف فرد و افراد نبوده است، بلکه فقه را نوعی جهانبینی دینبنیاد برای اداره فرد و جامعه در مسیر رسیدن به قرب و فلاح فردی و اجتماعی میدانستند. با این عینک، هیچگاه مشرب فقهی و روششناسی معتبر آن در قالب علم اصول، بیجواب و پاسخ نبوده است. به این واقعه درباره حلیت بازی شطرنج توسط حضرت امام در ۲ سال مانده به رحلت ایشان نگاه کنید: از امام استفتا شد اگر شطرنج، آلت قمار بودن خود را به طور کلی از دست داده باشد و تنها بهعنوان یک ورزش فکری از آن استفاده شود، بازی با آن چه صورتی دارد؟ امام فتوا دادند: بر فرض مذکور اگر برد و باختی در بین نباشد، اشکال ندارد. یکی از شاگردان امام در مقام اشکال به این فتوا طی نامهای اینگونه مینویسد:
«سائل محترم از کجا ادعا میکند که امروز شطرنج آلت قمار بودن خود را به کلی از دست داده و تنها ورزش فکری شده است؟ در روایت معتبره از سکونی از حضرت صادق علیهالسلام آمده است: قال علیهالسلام: قال رسول الله صلیالله: انهاکم عنی الزفن و المزمار و عنی الکربات و الکبرات و قال علیهالسلام: نهی رسول الله صلیالله عن اللعب بالشطرنج و الزور... هر ۲ دلیل اطلاق دارد. بنابراین استفاده میکنیم بازی با شطرنج حرام است چه آلت قمار را از دست بدهد یا نه و دعوای انصراف، منشأ صحیحی میخواهد که به نظر نمیرسد و آنچه ممکن است گفته شود، مثل غلبه یا آلیت، در آن زمان منشأ صحیحی ندارد و در خود فحص کرده و حجتی برخلاف اطلاق مزبور نیافتم». (نشریه پاسدار اسلام، سال هفتم، شماره۸۳، صفحه۱۰)
حضرت امام(ره) در پاسخ این نامه، به عدم توجه به زمان و مکان و جمود بر نصوص و لوازم آن بهطور کلی اشاره کرده و توجه میدهند که جمود بر نصوص بدون توجه به زمان و مکان، چه بسا مناسبات تمدن جدید را در هم بشکند و مردم را به دورانهای قدیم بازگرداند. ایشان پاسخ دادند: «بنا بر نوشته جنابعالی [و جمود بر نصوص] زکات، تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسیده است، راهی نیست و رهان در سبق و رمایه مختص به تیر و کمان و اسبدوانی و امثال آن که در جنگهای سابق به کار گرفته میشده است و امروز هم تنها در همان موارد درست است، و انفال که بر شیعیان تحلیل شده است، امروز هم شیعیان میتوانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را از بین ببرند و آنچه را باعث حفظ و سلامت محیطزیست است، نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچکس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدی که در خیابانکشیها برای معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب گردد و امثال آن و بالجمله آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید از بین برود و مردم کوخنشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی کنند...».
نگاه امام یک نگاه کاملا منضبط و به دور از افراط و تفریطهای مرسوم است. نه آنقدر در لایه تحجر میماند که هرگونه امروزنگری دچار ابهام و ایهام شود و بدون جواب بماند و نه آنقدر بیمبنا حرکت میکند که استنباطات شرعیه که موجبات حجیت فقهی را فراهم میآورد، مطرود و غایب باشد. این نگاه با اصل و ریشه، مسقطالرأسش همان فقاهت سنتی است که برای پاسخگویی مستحدثات، نه تنها عاجز نیست، بلکه موجبات صواباندیشی دینی بر پایه محکمات را فراهم آورده و منطق احکام اولیه و ثانویه را در بزنگاه بنبستها عرضه میکند.
۳- فهم جهانوطنی (مدنی)
نگاه امام به مسائل و موضوعات، نگاه معاصر بود. شاید مهمترین تمایز امام با فضای غالب مدارس و حوزههای علمیه این بود که کاملا جهانوطنی زندگی میکردند. خود را در چارچوبهای بسته ندیدند و تلاش کردند عرصه نیازشناسی و پاسخگویی را منحصر در یک فرد شیعه مذهب نکنند، بلکه با احاطه بر امروز دنیا، نقشه رسیدن به کمال انسانی، اجتماعی و جهانی را از مختصات انسان امروزی شروع کرده و با اشراف بر ضرورتها و الزامات، راه درست و نجاتبخش را در قالب مفاهیم، گزارههای راهنما، اصول و سیاستهایی (به نسبت موقعیتی که در عرصه جامعه یا حکمرانی داشتند) برای جامعه انسانی تجویز کنند.
این منظر ژرف و بلند سبب شد امام همیشه چندین گام از همه معاصران خود جلوتر باشند و هیچگاه در چنبره نگاههای فرمال یا نظریات نخنما اسیر نشوند. شاید هر قدر شما انسان مجاهدی باشید اما نتوانید جهانبینی صحیح و شناخت درست را در اختیار پیروان قرار دهید، خیلی زود دچار ورشکستگی شده و نظریات شما به رکود برود. وقتی امام مفهوم کوخنشینی و کاخنشینی یا بسیج جهانی مستضعفین یا اسلام ناب و اسلام آمریکایی را طرح میکردند، هیچگاه مرزهای جغرافیایی، این اندیشه زلال را محدود نمیکرد. به این جملات خیره شوید:
«امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان، در یک تشکیلات بزرگ اسلامی، رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت برای درک شهادت، روزشماری میکند. جنگ، جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان، بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم».
این جملات در عین اینکه کاملا آرمانگرایانه است ولی پر از مفاهیم ژرف است. هم توحیدی است، هم سلوکی را نشانهگذاری میکند، هم تشکیلاتی است و هم بدون مرز جغرافیایی و در واحد انسانی است. این نگاه امام را نه تنها عارفی سالک، بلکه مجاهدی خستگیناپذیر و مهمتر از آن ایدئولوگی جهانشناس و بالاتر از آن، راهبر و فرماندهی مشرف به نیازها و کمال انسانی معرفی میکند.
باز هم با شهد شیرین کلامش همراه شوید:
«این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صدا زنیم که ای خوابرفتگان! ای غفلتزدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانههای گرگ منزل گرفتهاید. برخیزید که اینجا جای خواب نیست!... راستی اگر بسیج جهانی مسلمین تشکیل شده بود، کسی جرأت این همه جسارت و شرارت را با فرزندان رسولالله صلیالله علیه داشت؟»
امام، خمینی بودند و خمینی ماندند اما افق جهانیشان به خمینی بودنشان اعتباری بخشید که تا دنیا دنیاست اسم و رسم خمینی در هر قیام و انقلابی که علیه ظلم برپا میشود، دیده میشود. ایشان روحالله بودند و روح زندهای بخشیدند به حرکتها و نهضتها و قیامها و انقلابها.
۴- فهم چندلایه (راهبردی)
امام، ذهنی چندلایه داشتند. هم در مسیر سلوک و عرفان نظری و عملی، درسآموخته و مربی شده بودند، هم در فلسفه به غایتالمنتهایی دست یافته بودند؛ هم فقیهی متبحر بودند و پیشرو، هم ادیبی بودند کارآزموده و هم آشنای به موضوع تشکیلات و تعاملات و ترابطات. همه اینها، امام را در تلاقی بینظیری در چند راهه حکمت و عرفان و فقه قرار میداد که با ذوق سرشار ادبی و شناخت حکمرانی جهانی معاصر همراه بود. آن مبنا و این معرفت، ایشان را به انسانی ذوابعاد و البته ذوفنون تبدیل کرده بود که در هر حادثه و واقعهای، از گنجینه خرد و درایت خویش که برگرفته از سررشتههای معرفت ناب توحیدی و فهم معادلات قدرت در دنیای معاصر بود، به تصمیم میرسیدند. این همانی بود که امام نام درست «تکلیف» بر آن نهادند و تکلیفگرایی را به معنای توجه به عمل و حرکت به سوی آن، با انگیزه انجام اوامر خدای متعال و کسب رضایت او پیگیری کردند. از این جهت تکلیفگرایی خود عمل خاصی نیست، بلکه روش خاصی در انجام عمل است.
لذا امام در اتخاذ هر تصمیمی علاوه بر لحاظ شرایط بیرونی، به اقتضائات درونی هم ملتفت بودند و همه این سیر و شناخت را معطوف به رضایت حق تعالی و انجام تکلیف میدانستند. لذا زندگی امام، پر از تلاقیها، تزاحمها و تعارضها بوده و برای رسیدن به فرمول درست، چارهای نبوده مگر اینکه با یک نگاه جامع، مسالهها شناسایی شده، اولویتبندی شده، تجزیه و تحلیل شده، سناریوهای مختلف حل و کشف شده و بدین طریق به دنبال بهترین گزینه ممکن بودهاند.
این ذهن چندلایه که قدرت حلاجی بالایی نسبت به موضوعات پیدا کرده است، ظرفیت و زمینه خوبی برای حرکت در مسیر بهبود، پیشرفت و تعالی ایجاد میکند. ضمن اینکه این مزیت ممتاز، قابلیت دارد خود را در جایگاه راهبری یک حرکت پیشرونده نشان دهد.
شاید مهمترین هنر امام این بود که در مبنا استوار میشد اما نمیماند و تا رسیدن به مسیر و سیر حرکت و نقشه راه، ادامه طریق میداد. از وحی و سیره با لحاظ حجیتهای فقه و شرع، به حکم و تصمیم و فتوا میرسید.
در قضیه شکست اعتصاب در عصر ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، در برخورد با منافقین، در ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر، در قبول قطعنامه ۵۹۸، در ایده راهپیمایی برائت از مشرکین، در برکناری آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری، در تأسیس نهادهای انقلابی و... همه و همه رشحاتی از پویایی، فکر چندلایه، اندیشه راهبردی با مبنای تکلیفگرایی شرعی و راهبری معاصر مدنی و جهانی به صورت برجسته دیده میشود. به حکم ارتداد سلمان رشدی توجه کنید:
فضای عمومی کشور در انتخابات ریاستجمهوری سلبی نیست و مردم مانند سالهای گذشته بین بد و بدتر رای نخواهند داد. این مساله دارای صفات خوب و بدی است. دوقطبی نشدن انتخابات مساله خوبی است، اما از جهاتی هم خوب نخواهد بود، به دلیل اینکه مشارکت در انتخابات پایین خواهد آمد.
رئیس دولت اصلاحات به درستی موضع خود را درباره انتخابات اعلام کردند و اینکه عدهای از دوستان مطالبی درباره حضور آقای خاتمی در انتخابات مطرح میکنند، به واقعیت نزدیک نیست در هر حال کماکان شانس اول آیتا... رئیسی است.
البته اگر ایشان در انتخابات حضور پیدا کند. مجلس یازدهم با توجه به عملکردها و تصمیمگیریهای خود با دولت آقای روحانی همکاری مدنظر را ندارد.
اگر نمایندگان بهدنبال حل کردن مشکلات جامعه هستند باید با دولت همکاری و تعامل بیشتری داشته باشند که بتوان از این شرایط بدون کمترین مشکلی عبور کرد.
این مجلس فعلا نه تنها با دولت همیاری نمیکند بلکه مرتبا از دولت سوال میکند و بحثهایی را بر روی میز میآورد که مشکلی از مردم حل نمیکند.
نگاه کنید این مجلس برای حل مشکلات بیکاری چه طرحی را ارائه داده یا برای موضوعات اجتماعی چه کارهایی را کرده است. چه طرحی توسط نمایندگان ارائه شده که بتوان آثار آن را در جامعه دید و مشکلات جامعه را حل کند.
سیاست مهار منطقه ای جمهوری اسلامی ایران که از سوی آمریکا و غرب از چنددهه قبل پیگیری می شود، به فراخور شرایط زمانی، بازیگران متفاوتی نیز پیدا کرده است. این روزها دولت بایدن با سیاست چند جانبه گرایی در جهت پیاده کردن سیاست های آمریکا در جهان و افزایش فشار پلکانی علیه ایران در حال حرکت است.
اساسا دموکرات ها برخلاف جمهوری خواهان که معتقد به فشار حداکثری علیه ایران و سپس مذاکره با کشوری هستند که به اصطلاح آن ها از پا درآمده است، براین باورند که باید به مرور زمان و پلکانی با افزایش مستمر فشار از ایران امتیاز گرفت و در این مسیر به جای رویارویی مستقیم و هزینه ساز با ایران دیگر کشورهای منطقه را علیه سیاست های راهبردی ایران متحد کرد.
در این میان به نظر می رسد امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه نقشی جدی در پیشبرد این سیاست جدید واشنگتن به عهده گرفته است. نقشی که البته او برای خود منافع موازی بسیاری را نیز در آن تعریف کرده است. از سوی دیگر سعودی ها نیز که حساب ویژه ای روی ترامپ و سیاست فشار حداکثری او علیه ایران باز کرده بودند، این روزها در حال دست وپا زدن برای تعریف جایگاهی در سیاست دولت جدی آمریکا هستند. حالا همسایه جنوبی ایران به هر طنابی چنگ می زند که از این انزوا خارج شود به طوری که به تازگی در یک زیاده خواهی کاملا غیر معقول و منطقی خواستار مشارکت در گفت وگوهای برجامی شده است.
این خواسته به حدی غیر دیپلماتیک بود که هیچ یک از مقامات رسمی کشورهای دخیل در برجام در خصوص آن موضع نگرفتند تا این که «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه که این روزها در قامت پلیس بد مذاکرات برجامی دوباره به صحنه بازگشته تا پازل فشار و مذاکره بایدن علیه ایران را تکمیل کند، روز گذشته در یک اقدام عجیب خواستار حضور عربستان سعودی در مذاکرات برجامی شد! درخواستی که البته با پاسخ صریح وزارت خارجه ایران رد شد، اما اهمیت این اظهارات جدید رئیس جمهور فرانسه وقتی مشخص میشود که بدانیم در حدود دو هفته قبل نمایندگانی از سوی تروئیکای اروپا (فرانسه، انگلیس و آلمان) با سفر به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، گفت وگوهایی با مقامات این کشورها داشتند در خصوص مذاکرات جدیدی که قرار است با ایران درباره برجام انجام شود. اما این که چرا فرانسه در این شرایط سنگ عربستان را به سینه می زند، دلایل گوناگونی دارد:
1- بخشی از دریافتی های دولت ترامپ دلارهایی بود که آل سعود بابت مواضع ضد ایرانی آمریکا، به واشنگتن پرداخت می کرد. این امر به قدری بارز بود که برخی کارشناسان اذعان می کردند دولت ترامپ در فاکتورهایی که برای عربستان صادر میکند موردی با عنوان مواضع ضد ایرانی دارد و ریاض با پرداخت مبلغ آن، کاخ سفید را متقاعد به اتخاذ رویکردهای ضد ایرانی میکند. حالا در نبود ترامپ و فشار حداکثری اش علیه ایران، امانوئل ماکرون کیسه خود را دوخته و گوی سبقت را از بقیه کشورهای اروپایی ربوده است. رئیس جمهور فرانسه سعی دارد با موضعگیری علیه ایران و تقویت دیپلماتیک آل سعود در منطقه و در برابر همسایه شمالی، مسیر دلارهای سعودی را از واشنگتن به پاریس منحرف کند.
2- یکی از اقدامات جو بایدن در همین چند روز گذشته، تعلیق قراردادهای فروش سلاح و تجهیزات نظامی به عربستان بود؛ در این بین اگرچه بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند که این اقدام به منظور «تطهیر وجهه حقوق بشری آمریکا» و همچنین «استفاده از اهرم تعلیق فروش تسلیحات برای باج خواهی - یا به تعبیر ترامپ - دوشیدن سعودی» است، اما به نظر می رسد پاریس هیچ بدش نمی آید که از این فرصت به دست آمده کمال استفاده را ببرد و با عربستانی که نیمی از صادرات تسلیحاتی آمریکا را به خود اختصاص داده است، وارد مذاکرات گسترده تسلیحاتی شود.
3- ماکرون با توجه به ظرفیتی که فرانسه در حوزه علم و فناوری دارد، نیم نگاهی هم به حضور در مگا پروژه شهر خطی نئوم عربستان دارد شهری که با پیشرفته ترین فناوری های دنیا قرار است تا چند سال دیگر تاسیس شود. هزینه ساخت شهر «نئوم» ۵۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است و برای نمونه شرکتهای فرانسوی در جریان این پروژه به ساخت ۱۰۰۰ کیلومتری جاده خورشیدی مبادرت میورزند. این می تواند بخشی از پشت پرده حمایت لفظی ماکرون از بن سلمان و اعطای نقش ویژه به سعودی در منطقه باشد.
4 - حدود یک سال دیگر انتخابات ریاست جمهوری فرانسه برگزار خواهد شد و ماکرون می تواند با ثبت قراردادهای سنگین نظامی با ریاض و همچنین موضع گیری های همسو با این کشور، دلارهای سعودی را به حساب فرانسه واریز کند، این موضوع هم به معنای گشایش اقتصادی در فرانسه است و هم میتواند یک امتیاز مثبت برای وی در برابر رقیبانش در انتخابات پیش روی فرانسه باشد. در واقع این را نباید از یاد برد که ماکرون برای پیروزی در انتخابات به یک حامی مالی قوی نیازمند است و با وجود این چه کسی بهتر از بن سلمان؟!
بازی سیاست در زمین برجام این روزها الزاما هدفش احیای برجام نیست و خیلی ها مثل ماکرون کیسه خود را برای آن دوخته اند.
کلمات بار معنایی خاص خود را دارند. ادیبان تاکید فراوانی دارند که باید مراقبت کرد حتی کلماتی با معانی نزدیک را به جای هم به کار نبریم؛ مثلا هر چند بسیاری کلمات «مختلف»، «متفاوت»، «متعدد» و «گوناگون» را گاه به جای هم به کار میبرند، اما هر یک از آنها بار معنایی خاص خود را دارد: در «مختلف» بین گزینهها اختلاف و تقابل وجود دارد و در «متفاوت» گونهگونی گزینهها صرفا بر اساس تفاوت است و الزاما میان آنها اختلافی تقابلی نیست و قس علی هذا. حکایت کلماتی مثل «نیاز»، «امید» و «آرزو» نیز به همین شکل است.
هفته گذشته بود که یکی از اعضای شورای شهر پایتخت، از راهاندازی سامانه ثبت آرزوهای تهرانیها خبر داد. زهرا نژادبهرام، عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران درباره این کمپین که بیلبوردهای فراوانی را نیز در سطح پایتخت به خود اختصاص داده، گفته است: «آرزویی که در فضای مجازی و در سایت تهران من بیشترین درخواست یا لایک را داشته باشد مدیریت شهری به دنبال تحقق آن میرود و از شهروندان خواستاریم که در انجام این کمپین مشارکت داشته باشند». نکتهای که در میان سخنان این عضو شورای شهر مورد توجه قرار نگرفت، این بود که این سامانه ثبت آرزو در مسیر افزایش مشارکت شهروندان در توسعه محله و شهر ایجاد شده و با مراجعه به متن آرزوهای تایید شده در صفحه اول این سامانه همین نکته را مورد تایید قرار میدهد. بازخورد خبر راهاندازی این سامانه در شبکههای اجتماعی اما به این موضوع توجهی نداشت و ایجاد چنین سامانهای را به صورت کلی به چالش و حتی طنز کشید.
«آرزو» هر چند با کلمات نسبتا مترادفی مثل خواسته، نیاز، هوس، خواهش و شوق تعریف میشود، اما در بطن خود نوعی دست نیافتگی دارد. آرزو اغلب به چیزی اطلاق میشود که دور از دسترس است و رسیدن به آن به صرف خواسته و تلاش فرد و در زمان نزدیک یا قابل محاسبه ممکن نیست. برای همین هم هست که اطلاق آرزو به خواستههایی مثل راهاندازی یک فرهنگسرا در محله، بهبود وضعیت ترافیک یک معبر یا کاهش جمعیت موشهای شهر عجیب و حتی خندهدار به نظر میرسد، چه برسد به این که بخواهیم با این کار «آرزو داشتن را تمرین کنیم»!
لطیفهای با قدمت چند دهه بارها به اشکال گوناگون مطرح شده که یک تهرانی به همراه شهروندانی از دو کشور دیگر به نزد فرشته جاودانه برآورده کننده آرزو میروند. شهروندان آن دو کشور میگویند آرزو دارند کشورشان پیشرفتهترین کشور جهان شود و هر دو با شنیدن این که آرزویشان ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال آینده محقق میشود، از این که در آن زمان نیستند تا برآورده شدن آرزویشان را ببینند به گریه میافتد. شهروند تهرانی اما آرزو میکند که مشکل ترافیک تهران حل شود و این بار فرشته جاودان است که به گریه میافتد! حکایت برخی از این آرزوها، یادآور این لطیفه است که نشان میدهد بعد از چند دهه چندان بیراه هم نبوده است.
این رویکرد برای روند مسائل شهری در اندک ماههای باقی مانده از دولت و شورای شهری که با شعار تدبیر و «امید» به میدان آمده، نه تنها حرکت مثبتی نیست که به نوعی منفی به نظر میرسد. پیام آرزو نامیدن خواستههای توسعه شهری و محلهای شهروندان این خواهد بود که دستیابی به تکمیل یک گذر، ساخت یک فرهنگسرا و برقراری امنیت یک محله چنان دور از دسترس است که تبدیل به آرزو شده است. دلیل چنین برداشتی نیز جز به ناکارآمدی و کمکاری مسئولان مرتبط دانسته نخواهد شد. در واقع آرزو شدن چنین خواستههایی، جز شکست «امید» که در بطن خود مفهوم انتظار وقوع خواستههایی را دارد، نیست. در واقع پایان «امید» به «آرزو» شدن خواستهها رسیده است.
فارغ از آرزوهای ثبت شده در سامانه تعیین شده از سوی شورای شهر تهران، کاش آرزوهایی که در واکنش به خبر ایجاد این سامانه در فضای مجازی طرح شدهاند نیز توسط مسئولان خوانده و شنیده شوند. شاید این بازخورد برایشان نشانههایی داشته باشد که بدانند کجا اشتباه رفتهاند و چه اشتباهاتی کردهاند. این آرزوها با انباشته شدن در نهایت ممکن است سد خود را بشکنند و این آوار آرزو برای آینده هر کشوری ترسناک و خطرناک خواهد بود.
آغاز دهه فجر، طلیعه نکوداشت انقلاب اسلامی به عنوان حادثهای مهم است که گستره زمانی آن به یک روز و یک سال و حتی یک نسل ختم نمیشود و جغرافیای آن به مرزهای ترسیمشده برای ایران اسلامی محدود نمیشود. با نیمنگاهی به شعارها و گفتمان کلی انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن، حضرت امام خمینی (ره)، روشن میشود که افق بینش این انقلاب، تحولی «جهانی» و «در سطح یک دوران» را مطالبه کرده و میکند؛ تحولی که تعالی نوع بشر را در مسیری که توحید و پیام وحی معین میکند، جستوجو میکند. در هنگامهای که خودبسندگی انسان، گمراهی جوامع بشری را به اوج رسانده بود، پیام توحیدی انقلاب اسلامی، چراغ راه مسیری شد که نویدبخش «احیای فطرت الهی درون انسان» است.
با چنین نگرشی، ایستایی انقلاب اسلامی، خود بزرگترین چالش برای اصل آن بهشمار میآید و حرکت و پویایی آن، لازمه بقای آن است. اما به کدام سو و از کدام مسیر؟ فهم دقیق این پرسش و پاسخ صحیح به آن، یکی از مهمترین بایستههای تداوم حرکت انقلاب اسلامی است.
از منظر امام خامنهای این مسیر، فرآیندی پنجمرحلهای است که نهایتاً به شکلگیری تمدن انقلابی اسلامی میانجامد. در توضیح این فرآیند، ایشان میفرمایند: «انقلاب مراحلی دارد؛ آنچه در اوّل انقلاب در سال ۵۷ اتّفاق افتاد، مرحله اوّل انقلاب بود یعنی انفجار در مقابلِ نظامِ غلطِ باطلِ طاغوت و ایجاد یک نظام جدید بر مبنای آرمانها و ارزشهای نو و بالغت نو، با تعابیر نو، با مفاهیم نو؛ این مرحلهِ اوّل انقلاب بود. بعد در مرحله دوّم، این نظام بایستی ارزشها را محقق کند؛ این ارزشها و آرمانهایی که حالا اشاره میکنم و بعضی را میگویم، باید در جامعه تحقّق ببخشد. به این ارزشها اگر بخواهد تحقّق ببخشد، یک دستگاه مدیریتی لازم دارد که آن میشود دولت انقلابی. بنابراین مرحله بعد از نظام انقلابی، ایجاد دولت انقلابی است، دولتی که ارکان آن، انقلاب را از بن دندان باور کرده باشند و دنبال انقلاب باشند. بعد که این دولت انقلابی تشکیل شد، آنوقت بایستی بهوسیله اجرائیات درست -قانون درست، اجرای درست- این آرمانها و ارزشهایی که مطرح شده، این آرزوهای بزرگ انقلابی، یکییکی در جامعه تحقّق پیدا کنند؛ آنوقت نتیجه میشود جامعه انقلابی؛ یک جامعه انقلابی به وجود میآید که این مرحله چهارم است. بعد که جامعه انقلابی درست شد، آنوقت زمینه برای ایجاد تمدّن انقلابی و اسلامی به وجود میآید. حالا من تعبیر به «انقلابی» کردم؛ بهجای کلمه «انقلابی» میتوانید کلمه «اسلامی» بگذارید؛ یعنی دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدّن اسلامی.»
بدین ترتیب هدف مشخص و معین حرکت انقلاب اسلامی، شکلگیری تمدن بینالمللی اسلامی است و در میانه این راه، گامهای «۱. انقلاب اسلامی، ۲. نظام و حکومت اسلامی، ۳. دولت اسلامی ۴. کشور و جامعه اسلامی و ۵. تمدن بینالمللی اسلامی» قرار دارد. مرحله اول را میتوان بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ هجری خورشیدی و سقوط نظام ستمشاهی منطبق نمود. مرحله دوم یعنی نظام اسلامی را میتوان با برپایی جمهوری اسلامی ایران از طریق همهپرسی اصل نظام و نیز تصویب و همهپرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انطباق داد. چنانکه حضرت امام (ره) در پیام خود به مناسبت ۱۲ فروردین، روز جمهوری اسلامی، از این روز با تعبیر بهیادماندنی و قابل تأمل «نخستین روز حکومت الله» یاد میکنند. با حاکمیت امام امت و ولایت مطلقه امر، مرحله دوم این فرآیند تکمیل و بدین ترتیب، آیه شریفه «اللّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُواْ یخْرِجُهُم مِّنَالظُّلُمَات إِلَی النُّوُرِ» محقق گشت و ایران اسلامی از حاکمیت و ولایت طاغوت به سیطره ولایت ولی خدا بازگشت. اما اینها کافی نبوده و نیست. این دو مرحله تمهیدی برای تحقق اهداف عالی این نهضت بود که نگاهی فرامکانی و فرازمانی دارد. آنچه میتواند اهداف فراایرانی انقلاب را تحقق بخشد، الگوسازی و الهامبخشی در ورای مرزهای جمهوری اسلامی ایران است که در دو گام «دولت اسلامی» و «جامعه اسلامی» بروز و ظهور مییابد.
«دولت اسلامی» به معنای اسلامی شدن صرفاً قوه مجریه نیست، بلکه در اینجا دولت به مفهوم کلیت کارگزاران اجرایی، تقنینی، نظارتی و قضایی و نیز رویهها و مقررات حاکم بر حکومت است. روشن است که پس از گذشت ۴۰ سال، بهرغم برپایی نظام اسلامی، هنوز نظامات اقتصادی، اداری و اجرایی کشور به معنا و مفهوم حقیقی کلمه «اسلامی» نشدهاند. علاوه بر اینها، میتوان گفت در شئون اجرایی دولت و کشور، مهمترین چالش کارآمدی کشور، «کارآمدی اقتصادی» است. به این معنا که ستاندههای نظام اقتصادی کشور منطبق و متناسب با دادههای آن نیست. اینجاست که میتوان فهم نمود چگونه است که بروندادهای سامانه مذکور با موازین و جهتگیریهای کلی اقتصادی کشور غیرمتناسب است. «جامعه اسلامی» نیز متناسب با تحول اجتماعی بر اساس هدفگذاری شکلگیری «حیات طیبهاسلامی» است؛ یعنی نوعی از زندگی فردی و اجتماعی بشر که در آن، سعادت دنیوی و اخروی او، در کنار یکدیگر تحقق یافته باشد. چنین جامعهای اولاً به معنا و مفهوم حقیقی کلمه «اسلامی» است، ثانیاً الگوی «کارآمدی فرهنگیاجتماعی» نظام اسلامی در آن بروز و ظهور یافته است و نهایتاً کارآمدی فرهنگی و اجتماعی به حوزه «کارآمدی نظام سیاسی» تسری مییابد و زمینه برای الهامبخشی تام و اکمل جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد تمدن بینالمللی اسلامی مهیا خواهد شد. اینجاست که میتوان نتیجه گرفت که «بنابراین انقلاب تمام نمیشود، انقلاب استمرار دارد، انقلاب ادامه دارد، انقلاب متوقف نمیشود. یک صیرورتی وجود دارد؛ صیرورت یعنی شدن، شدنِ دائم، تحوّل دائمی؛ در مسیر انقلاب یک صیرورت دائمیای وجود دارد.» البته استمرار و صیرورت نظام مستلزم توجه به نکاتی است که مختصراً به برخی از آنها اشاره میگردد:
انقلابیگری و پیگیری آرمانهای نظام صرفاً از چارچوب نظام اسلامی و انقلابی که همان نظام جمهوری اسلامی ایران است، محقق خواهد شد. نباید «بعضی نظام را نفی کنند بهعنوان اینکه ما انقلابی هستیم؛ ارزشهای نظام، ارکان نظام، بنیانهای نظام را زیر سؤال ببرند بهعنوان اینکه ما انقلابی هستیم. انقلابیگری به معنای ویرانگری نیست. انقلابیگری یک مشی صحیح و عاقلانه و پُرانگیزه و پُرامید و شجاعانه به سمت اهداف والا است؛ این تعریف و معنای انقلابیگری است؛ و این فقط در بستر و مسیر نظام اسلامی یعنی نظام موجود امکانپذیر است؛ خارج از این امکانپذیر نیست.»
لازمه تداوم این حرکت الهی، تکرار و یادآوری مدام اهداف و آرمانهای متعالیای است که انقلاب برای تحقق آنها به وقوع پیوست: «مطالبهگری آرمانها از آن چیزهایی است که از آن نباید دست برداشت. اگر چنانچه این حجم عظیم و وسیع تهاجم به افکار عمومی از سوی ضد انقلاب با این مطالبهگریها مواجه نشود، قطعاً ویرانگری خواهد کرد. یادآوری آرمانها، مطرح کردن آرمانها، خواستن آرمانها، طلبکاری نسبت به تحقّق این آرمانها یک سدی است در مقابل تخریب افکار عمومی و فضاهای نخبگانی و فضاهای مدیریتی.»
یکی از الزامات حفظ و بالندگی شتاب انقلاب، در میدان بودن نیروهای انقلابی خصوصا جوانان مومن و انقلابیای است که دغدغه تحقق آرمانها و شعارهای اصیل انقلاب را داشته باشند. اینک در دهه پنجم و گام دوم انقلاب، بیش از همیشه به این حضور و فعالیت نیازمندیم، خصوصا که رهبر معظم انقلاب، «دولت جوان حزباللهی» را به عنوان علاج مشکلات کشور مطرح نمودهاند.
لازمه دیگر پیگیری اهداف انقلابی، داشتن «صبر انقلابی» است. وجود صبر انقلابی موجب اثرگذاری بیشتر کلام و تعمیق هرچه بیشتر آموزههای گفتمان انقلاب در دلها میشود و به جامعهپذیری هر چه بیشتر آن کمک میکند.
ارسال نظرات