پيدايش پرستاري
آنگاه كه رنج و درد بر كالبد انسان حمله ور گشت و سلامت وي را پايان داد، پرستاري به وجود آمد؛ يعني از زمان پيدايش بشر، اين حرفه مقدس بر عرصه گيتي نمايان شده است. در مسير تاريخ، پرستاري همپاي پزشكي در خدمت انسان ها بوده است و به تدريج، اين دو در قالب علم پيشرفت نموده اند و در زمان هاي بحراني، مانند حوادث طبيعي و جنگ ها، خدمات شايان توجهي انجام داده اند.
پرستاري در اسلام
پرستاري از مجروحان و كمك به ناتوانان، در فطرت و نهاد هر انساني وجود دارد كه حاكي از اهميت آن در زندگي اجتماعي است. سيره رهبران الهي نيز همواره بر اين بوده كه در ميدان انجام كارهاي پسنديده، گوي سبقت را از همه انسان ها بربايند و انسان كامل عصر خويش و الگو براي آيندگان باشند تا بدين ترتيب، بزرگ ترين مشوق انسان ها در عمل به نيكي ها گردند. يكي از كارهاي نيك ،« پرستاري» از بيماران است و رهبران الهي نيز بدان همت مي گماردند.
پرستاري حضرت يوسف (ع)
زماني كه حضرت يوسف (ع) در زندان مصر بود، به زندانيان خدمت مي كرد. خدمات او به زندانيان به گونه اي بود كه توجه آنان را به سوي خود جلب كرد،به طوري كه آن حضرت را از نيكوكاران مي دانستند. در اين مورد در تفسير آيه 36 سوره يوسف «ما تو را از نيكوكاران قرار داديم» از امام صادق (ع) نقل مي كنند كه حضرت يوسف (ع) در زندان از بيماران زنداني پرستاري و نيازهاي آنان را برآورده مي كرد.
پرستاري در فرهنگ اسلامي
در فرهنگ اسلامي و تعابير قرآني، آن هنگام كه پرستار براي ياري انسان نيازمندي تلاش مي كند و براي جلب رضاي پروردگار نيازهايش را برمي آورد، مثل آن است كه او را از مرگ رهايي بخشيده و بدين كار، موجبات خرسندي خداوند را فراهم كرده است؛ زيرا پرستاري كه با تلاش خويش جان مجروح يا بيمار ناتواني را نجات مي دهد و براي بهبودي وي فعاليت مي كند، به يقين او را زنده كرده است و هر كه فردي را زنده كند و به جامعه پر تلاش انسان ها باز گرداند، مثل آن است كه خدمتي شايان به همه مردمان كرده است. قرآن كريم در آيه 32 سوره مائده در اين باره مي فرمايد: « وهر كس انساني را از مرگ رهايي بخشد، چنان است كه گويي همه مردم را زنده كرده است».
نُسَيبه، پرستار با ارزش
تاكيد اسلام بر بزرگداشت كار پرستاري و سفارش به انجام آن، باعث شده بود كه بسياري از اصحاب رسول خدا اعم از زن و مرد، به اين كار اهتمام ورزند. «نسيبه» يكي از زنان صدراسلام است كه با پيامبر (ص) بيعت نمود. وي بيشتر روزها روزه دار بود و از عبادت خداوند غفلت نمي ورزيد. اين زن شجاع و با شهامت، در جنگ هاي احد، حنين، حديبه و يمامه شركت داشت و همواره مشكي بر دوش مي كشيد و خورجيني نيز در برداشت و هر جا تشنه اي مي يافت و يا ناله مجروحي را مي شنيد، بي درنگ بر بالينش حاضر مي شد. وظيفه او، رساندن آب به سربازان و نيز مداواي زخميان بود.
حضرت زينب (س) پرستار نهضت وانقلاب حسينى
حضرت زينب (س) در سال پنجم هجري از مادري چون فاطمه زهرا (س) متولد شد و در دامان ايشان، پيامبر اسلام (ص) و حضرت علي (ع) پرورش يافت. يكي از سيره هاي عملي زندگي اين بانوي الهي، پرستاري و دست گيري از حال بيماران و درماندگان بود. اتفاقات سختي كه در طول حيات سراسر مرارت بار ايشان رخ داد؛ همچون بيماري مادر بزرگوارشان، ضربت خوردن پدر، مسموميت برادر و بالاخره حادثه بزرگ كربلا، زينب را به عنوان الگوي پرستاران معرفي كرد و سالروز ولادتش، به عنوان روز پرستار برگزيده شد.
پرستار بزرگ صحراي كربلا، در آن روز سخت، وظايف سنگيني به عهده داشت: تقويت روحيه مجروحان و خانواده شهيدان، رسيدگي به بازماندگان و كمك به اطفال. هم چنين ايشان به مراقبت از حضرت سجاد (ع) نيز كه در بيماري شديد به سر مي برد، مشغول بود.
حيف است زينب سلام الله عليها را تنها پرستار بيمار بخوانند زيرا پرستارى از بيمار يكى از كوچكترين مسؤوليت هاى حضرت زينب سلام الله عليها بود، و هر چند پرستارى وظيفه سنگين و ارزشمندى است و پرستار متعهد بايد با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملايمات براى انجام خدمتش بنمايد و چنين كارى از عهده هر كس برنمىآيد ولى با اين حال مقام زينب كبرى سلام الله عليها، آنقدر والا و عظيم است كه او را پرستار نهضت وانقلاب حسينى بايد بناميم، زيرا اين پرستارى به مراتب مهمتر و سرنوشت سازتر از پرستارى بيمار بود. زينب نقش نگهدارى از قيام خون بار حسينى را بر عهده داشت كه قطعا اگر او اين بار را بر دوش نمىگرفت، خون سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين صلوات الله عليه پايمال مىشد و بسيار دشوار بود كه نهضت ابى عبد الله عليه السلام به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شايد بدون اسارت خاندان رسول الله وپيشتازى عقيله بنى هاشمى عليها السلام در رسوا نمودن هيئت حاكم، و تبليغ او از انگيزه قيام برادرش، يزيديان به هدف پليد خود نائل مىآمدند و نام رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را نه تنها از منارههاى مساجد بلكه از تاريخ، پاك و محو مىكردند و اين بود نيت شوم آنان.
حضرت زينب عليها السلام با مجاهدت و قيام شجاعانه خويش در برابر زورگويان وهمچنين فريب خوردگان زمانش، آن چنان از قيام امام حسين عليه السلام دفاع كرد كه تا قيام رستاخيز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجود ندارد و اين نام جاودان و مقدس براى هميشه با عظمت بايد برده شود.
عقيله بنى هاشم عليها السلام در پس آن مصيبت بزرگى كه «تصغر عندها المصائب» آن چنان بار سنگين پرچم ولايت را بر دوش گرفت و در برابر كفر و زندقه ايستاد و سخنرانى كرد و خطابه خواند و مردم را بيدار كرد و حركت را در مردگان آغاز نمود كه از آن جا حركت توابين و ديگر حركتهاى اسلامى آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار اين حركت عظيم زينبى، هويدا است و به بركت اين بانوى بزرگوار و قيام مباركش، همچنان بيرقهاى خونين عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته مىشود زيرا زينب كبرى سلام الله عليها بود كه پيام خونين حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام را به تمام نسلها و عصرها رساند.
در خاتمه شايسته است از پرستاران فداكار و بي توقعي ياد كنيم كه همواره از مهرباني و دلسوزيشان بهره مند بوده ايم: به مادراني كه همواره در زندگي به شير زناني همچون زينب (س) تاسي نموده اند تا دررويارويي با مصائب و دشواريهاي زندگي مرهمي بر دلهاي مجروحمان گذارند. لذا بخش آخر اين مقال به اين فرشتگان اختصاص يافته است .
ارسال نظرات