پایگاه رهنما به نقل از تسنیم،عباس سلیمی نمین طی یادداشتی نوشت: بسیاری از مورخان در مقام تحلیل قیام سراسری ملت ایران، یکی از عوامل مؤثر در انفجاری که منجر به خارج شدن ایرانیان از هژمونی آمریکا شد را گسترش پیوندهای خارج از عرف دیپلماتها و مستشارانی میدانند که قرار بود استبداد پهلوی را هدایت و تداوم آن را تضمین کنند. در این میان تهران بهویژه بعد از طرح نیکسون برای افزایش قیمت نفت در ابتدای دهه ۱۳۵۰ بهشت دلالان غربی شد که به دلیل سابقه حکومتی داشتن در سیاستگذاریهای کوتاهمدت بیتأثیر نبودند. عمدتاً سفرای آمریکا، انگلیس و اسرائیل بعد از پایان مأموریتشان ترجیح میدادند در ایران بمانند و از تجارت پرسود و بسیار غیرمتعارف بهرهمند شوند.
سفیر اسرائیل -مئیر عزری- بعد از ۱۶ سال پست سفارت باز هم در ایران ماند و تا سقوط محمدرضا پهلوی داد و ستد اقتصادی را رها نساخت. وی در این زمینه در خاطراتش مینویسد: "پیوند دوستی ما با سران "نیوک" (شرکت ملی نفت ایران) و همکاریهایمان بهگونهای تنگاتنگ شده بود که بهدنبال روزهای پایانی سفارتم در ایران در چند کمپانی، نمایندگی دستگاه نفتی ایران را هنوز به دوش داشتم. در دسامبر سال ۱۹۷۲ از سوی هر دو کشور به گروه سرپرستی کمپانیهای "ترانس آسیاتیک"، کمپانی کانادایی آی. پی. سی "هولدینگ" و "شاه لوله ایلات-اشکون" پیوستم. (یادنامه مئیر عزری، سال ۲۰۰۰، اورشلیم، جلد ۲، ص. ۱۷۱)
برای روشن شدن ابعاد آلودگیها و تأثیر آن بر روند مناسبات و در نهایت قیام سراسری ملت ایران در اوج غفلت آلودهشدگان به دلارهای نفتی ذکر خاطرهای از همین سفیر خالی از لطف نخواهد بود:" غلامرضا نیکپی، شهردار تهران، آن روزها میخواست پروژه سیتی را در بخشی از تهران (زمینهای بهجت آباد و عباس آباد که پیش از این برنامه، سربازخانه بودند) پیاده کند. سرمایهداران بزرگی در ایران و بیرون از ایران به انجام این کار بزرگ چشم دوخته بودند که یکی از آنها دستگاه روچیلد آلیانس در انگلیس بود. دولت اسرائیل از من خواست دیدار آنها را با شاه برنامهریزی کنم...، ولی ناگهان روچیلدها پس نشستند.
پیشرفتهای پولی و سازندگیهای همگانی آن روزها به اندازهای شتابزده بود که کسی باور نمیکرد سه یا چهار سال آینده به دنبال آن روزها، مردم به خیابانها بریزند. برای به دست آوردن آگاهیهای تازه از دگرگونیهای بیرون از برنامه، رهسپار لندن شدم. روچیلدها پیرو باز نگریهای موشکافانه کاردانان بانک، بهره درشت پروژه سیتی در ایران را به اندازه کلان یافتند که برتر دیدند خود را در چنان کار غولآسایی درگیر نکنند. " (همان، جلد ۱، ص. ۲۵۶)
میتوان حدس زد فساد مالی در پروژهها که دستگاه سیاسی کارسازی میکرده به چه میزان بوده که حتی روچیلد آن را فاسد کننده دستگاه خود اعلام میدارد؛ بنابراین درگیر شدن عوامل قدرتهایی که پهلویها را مدیریت میکردند در مسائل درآمدهای نفتی، شرایطی را رقم زد که حتی روچیلدها از عواقب آن نگران بودند.
امروز نیز اگر به تحلیل دقیق شکستهای پی در پی آمریکا در منطقه بنشینیم معکوس شدن رابطه دستگاههای تصمیمساز را با ابزارهایشان یکی از عوامل تعیینکننده مییابیم. امروز سعودیها با استفاده از دلارهای نفتی از موقعیت ابزاری صرف به موقعیت زمینهساز غفلت تغییر جایگاه دادهاند. حتی ابزارهای دست چندم همچون مجاهدین خلق توانستهاند با استفاده از فساد دستگاه حاکمه آمریکا از موقعیت ابزاری صرف فراتر رفته در سیاستگذاریهای منطقهای واشنگتن، هرچند به قدری ناچیز، تأثیرگذاری کنند.
رشوههایی که این روزها محافل صهیونیستی برای تأثیرگذاری بر سیاست خارجی ایالات متحده در اختیار مقامات این کشور قرار میدهند کاملاً قابل رهگیری است. آیا روشن نیست تصمیماتی که براساس منافع شخصی اتخاذ شود چه تبعاتی را در پی خواهد داشت؟ این سؤالی که بعد از جایگاه مجدد یافتن "جان بولتون" در کاخ سفید به طور جدی مطرح شد.
بولتون که برخی به طنز، پر پشت شدن سبیلهایش را ناشی از هدایای مجاهدین خلق تحت پوشش اجرت سخنرانی میدانند! آیا قادر به مدیریت ابزارها خواهد بود؟ امروز شکست فاحش آمریکا در لبنان و فردا شکستی مفتضحانهتر آن در یمن را در پی خواهد داشت؛ زیرا پورسانتها و هدایای سعودیها چشمان کاخ سفید را کمسو ساخته است. وقتی هدایای ابزارهای دست چندم میتواند افرادی، چون جان بولتون را به وجد آورد چرا برق طلاهای سعودی نتواند موجب شبکوری شود. تاریخ تکرار خواهد شد و غفلتزدگان، به تکرار خطاهای خود مشغول خواهند ماند.
ارسال نظرات