رهنما بررسی میکند:
آنچه از ماههای قبل در لبنان تدارک و به اجرا درآمده است، فراتر از یک رخداد برای تغییر دولت و حکومت و جابجایی قدرت گروههای رقیب ارزیابی میشود.
پایگاه رهنما:
آنچه از ماههای قبل در لبنان تدارک و به اجرا درآمده است، فراتر از یک رخداد برای تغییر دولت و حکومت و جابجایی قدرت گروههای رقیب ارزیابی میشود. چراکه موضوعاتی مانند تنگناهای استراتژیک امنیتی رژیم صهیونیستی، ثروت گاز و نفت صدها میلیاردی در شرق مدیترانه، موازنه قدرت و ابزارهای بازیگری در عرصه جهانی، جبهه مقاومت و ایران و سرآغاز تغییر در نظم منطقهای و فعالتر شدن حضور منطقهای چین و روسیه در غرب آسیا، ضرورت مهار یا نابودی قدرت بازیگری ایران و مقاومت در قبال رژیم صهیونیستی و متحدان آمریکا و پر کردن خلع فرسایشی هژمونی آمریکا در غرب آسیا و دلایل بزرگ و کوچک دیگر، همگی دلالت بر این دارند که آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی مدتهاست درصددند با برخی اقدامات بزرگ، بازی باخته را به برد ژئو استراتژیک در کل منطقه و جهان تبدیل کنند.
به همین دلیل آنچه در قبال ایران و یا در عراق و یا شرق فرات از سوی آمریکا به اجرا درمیآید و آنچه تحت عنوان فعال شدن غیرعادی ترکیه در پروندههای متعدد مدیترانهای، لیبی، لبنان، عراق، سوریه و حتی یمن ملاحظه میشوند، معانی مرتبط و ژئو استراتژیک دارند.
جنگ ترکیبی از اکتبر سال گذشته (آبان سال گذشته) در لبنان شروع و سپس در عراق و ایران تکرار شد، با آنچه آمریکاییها برای محصور کردن سهم لبنان از منابع نفت و گاز در جوار مرز آبی سرزمینهای اشغالی به اجرا گذاشته و به دنبال آن اقدامات اغتشاشگرایانه، با تحریم اقتصادی و ممنوعیت انتقال ارز به بانکهای لبنان و گسترش ناتوانی اقتصادی و مالی و معیشتی، سناریوی خود را تکمیل کردند. همه اینها یک پازل مستمر برای به تسلیم واداشتن لبنان بود.
آمریکا هرگونه کمک به لبنان را منوط به اخراج حزبالله از حکومت و حاکمیت و خلع سلاح و یا بیاثر کردن سلاح مقاومت و گسترش مأموریت (عِده و عُده) یونیفل در مرزهای لبنان و سوریه قرار میداد و اجازه نمیداد تا مذاکرات صندوق بینالمللی برای گرفتن وام با مقامات لبنانی به سرانجام برسد.
اما حاصل ماهها تلاش و فشار به حزبالله لبنان، بینتیجه ماند و حزبالله و ۸ مارس توانستند در کنار میشل عون در ریاست جمهوری، حسان دیاب از شخصیتهای غیر حزبی سنی را به نخستوزیری رسانده و اوضاع را مدیریت کنند. هرچند آن میزان تلاش حزبالله و جریان ۸ مارس، سهشنبه هفته گذشته با استعفای «دیاب» از نخستوزیری بینتیجه ماند و این همان چیزی بود که در طول این ۷ ماه مسئولیت حسان دیاب، آمریکا، رژیم صهیونیستی، سعودیها و جریان ۱۴ مارس حریری میخواستند.
چرا نزدیک به ۷ سال نیترات آمونیوم در بندر بیروت دپو شد؟
ماجرای نیترات آمونیم که با حوادث و بحرانهای تروریستی در سوریه مرتبط است، قرار بود در سال ۲۰۱۳ با یک سناریو شناختهشده از لبنان به سوریه منتقل شود، ولی دو عامل و رخداد موجب شد این پروژه بهدرستی انجام نشود.
از یکسو حزبالله با آزادسازی منطقه قصیر در جنوب غربی شهر حمص که نزدیک مرز لبنان قرار دارد، جلوی پروژه انتقال نیرو و تسلیحات از شمال لبنان به سوریه را مسدود کرد و از سوی دیگر، حساسیتهای امنیتی و حکومتی، به توقیف محموله ۲۷۵۰ تنی نیترات آمونیم منجر گردید. این محموله در انبار اسکله ۱۲ بندر بیروت قرار گرفت و طی نزدیک به ۷ سال گذشته، به مرحله تصمیمگیری نرسید.
گزارشهای دقیق و متکی به شناخت از ساختار فاسد گمرک و مقامات و پیوند آنها با جریانهای سیاسی ۱۴ مارس، بهویژه سعد حریری، سمیر جعجع، جنبلاط تأکید دارد که مقادیر زیادی از این محموله از انبار مذکور بهتدریج به سرقت رفته و به داخل سوریه منتقلشده است.
اظهارنظرهای علمی و حرفهای اعتقاددارند که حداکثر ۳۰۰ تن از این مواد در بندر و انبار آن موجود بوده و در غیر این صورت، انفجار هفته گذشته میتوانست کل بیروت را نابود و محو کند. این انفجار یک عمق ۴۳ متری در داخل دریا ایجاد کرده است؛ لذا اهمال و بیمسئولیتی آنان احتمالاً تبانی مالی برای سرقت تدریجی از انبار را تقریباً امری قطعی کرده است.
در گمانه سهوی، گزارههایی مطرح است که این موارد در کنار دیگر موارد قابلاحتراق نگهداری میشده و یا اینکه جوشکاری پنجرههای انبار، عامل آتشسوزی و سپس انفجار مواد نیترات آمونیم شدهاند.
ولی از سوی دیگر، حضور مکرر پروازهای اسرائیلی و آمریکایی، در ساحل لبنان و حضور ناوگان دریایی انگلیسیها، فرانسویها و آمریکاییها و زیردریاییهای این کشورها و رژیم صهیونیستی و یا استفاده از پهپاد و کواد کوپتر بهعنوان ابزارهای یک اقدام تعمدی، مطرح هستند.
این گمانه معتقد است، تنگناهای پیشگفته برای آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی از ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی موجب شده تا با یک حمله محرمانه، این انفجار عملی شده و سپس حزبالله متهم و نیروهای بینالمللی در لبنان و منطقهای که آمریکا در کنار سفارت خود در منطقه «عوکر» خریداری و قصد پایگاه سازی (همانند عین الاسد و یا در شرق فرات و یا کشورهای عربی حاشیهنشین خلیجفارس) دارد، مستقر و دولت را ساقط و با قیمومیت فرانسویها به نمایندگی از غرب و رژیم صهیونیستی، لبنان و بندر بیروت را با دهها میلیارد دلار ساخته و ثروتهای نفت و گاز شرق مدیترانه را در کنار سرکوب و نابودی حزبالله و سلاح مقاومت، انجام دهند. در این صورت، جبران بسیاری از هزینهها و مشکلات و تنگناهای ژئوپلیتیکی و ژئو استراتژیکی جبهه عربی - صهیونیستی صورت میگیرد.
نماینده حزبالله در لبنان به مکرون چه گفت؟
سید حسن نصرالله دو روز بعد از انفجار و سفر مکرون سخنرانی آرامی داشت، ولی پیامهای هوشمندانهای را منتقل کرد. ضرورت حس ملی برای عبور از بحران فعلی، ضرورت تحقیقات در مورد ابعاد فاجعه، نفی قطعی هرگونه ارتباط این محموله با حزبالله، کنار گذاشتن تنشهای سیاسی موقتی برای ابراز یک رفتار ملی و معالجه مشکلات مردم و آسیب دیدگان، استقبال از طرحهای مثبت و ایجابی خارجی در جهت کمک به لبنان (اشاره به سفر مکرون)، هشدار غیرمسقیم به رژیم صهیونیستی (با اشاره اشراف کامل اطلاعاتی به بندر حیفا اسرائیل)، تلویح به رویکرد به شرق در سیاستهای حکومتی و عبور از فشارهای آمریکایی و صهیونیستی، از جمله محورهای سخنرانی سید حسن بود. طی دیدار مکرون و نمایندگان گروههای سیاسی، مکرون ۲ ساعت با حاج محمد رعد نماینده حزبالله دیدار خصوصی داشت که برخی گزارشها معتقدند در این دیدار، نماینده حزبالله ضمن تأکید بر نقش رژیم صهیونیستی در انفجار بندر بیروت و واکنشهای احتمالی در صورت نهایی شدن تحقیقات، از فرانسه خواستهشده تا ابتکار عمل برونرفت از شرایط فعلی را مدیریت کند. ازاینرو بود که مکرون پس از بازگشت به فرانسه در مواضعی متفاوت از آنچه در بیروت داشت، در رسانهها از دیدار با نماینده حزبالله بهعنوان یک واقعیت غیرقابلانکار دفاع و در جلسه با پارلمان فرانسه تأکید کرد که اوضاع در لبنان فاجعهبار و غیرقابلکنترل است و ضروری است تا کمکهای فوری و اقتصادی به لبنان به اجرا درآید.
پیامدهای تحقیقات انفجار بیروت برای جریان فاسد ۱۴ مارس
پیامدهای تحقیقات بندر بیروت، قابلیت سرآغاز یکروند برای مبارزه با فساد و جریانهای سیاسی ویژه خوار و متحد غرب را داراست و دامن بسیاری از رهبران سیاسی لبنان را خواهد گرفت. بهعنوانمثال در هماهنگیهایی که سفارت آمریکا در بیروت با سران ۱۴ مارس (جریان حریری) داشته، به شکل تلویحی به یک رخداد بسیار عظیم و مشکلات غذایی و گندم پرداخته و جنبلاط بلافاصله اقدام به خرید گندم از دیگر استانهای لبنان و انبار نمودن آن کرده است تا علاوه بر سودجویی اقتصادی، بهعنوان اهرم فشار مورداستفاده قرار گیرد و یا اینکه اغلب مقامات مرتبط با بندر بیروت که از جریان ۱۴ مارس، حریری، جنبلاط، جعجع و کتائب هستند، بازجوییها میتواند به دایرهای فراتر از انفجار بندر نیز کشیده شود. به همین دلیل از یکشنبه ۱۹ مرداد بازجویی از تمام مقامات امنیتی، انتظامی، اطلاعاتی و استخباراتی لبنان تا سطح مدیرکل آغازشده و انتظار میرود با این بازجوییها و تحقیقات، نقاط سیاه این پرونده هرچه زودتر روشن گردد.
ارسال نظرات