توافق اخیر بین امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی اسرائیل دال بر عادی شدن روابط، از سوی چندین کشور اسلامی و مسلمانان جهان با واکنش تند مواجه شد. فعالان فرهنگی نیز در روزهای اخیر به این موضوع واکنش نشان داده و این توافق را ننگین توصیف کردند.
افشین علا، از جمله شاعران کشور است که انتقاد خود در این رابطه را در قالب سرودهای انتقادی «به حاکمان عرب» منتشر کرده است که در ادامه میخوانید:
به حاکمان عرب
شیری که برازنده فخر است و مباهات
سید حسن است آیا یا شیخ امارات؟
این داده چو قواده به عشرتکده، رونق
آن گشته ولی قائد احرار به شامات
آن پخته سخن گوید با تکیه به قرآن
این خام ولی چون شتران، حامل تورات
آن لرزه درافکنده به ارکان تل آویو
این با تن لرزان شده پنهان به عمارات
ای شیخ! کنی تکیه به قومی که خداوند
از دوستیاش کرده تو را نهی به آیات؟
این نهی، ندیدی و نخواندی تو به قرآن؟
یا خواندهای از وحی، فقط لفظ و عبارات؟
هش دار و بپرهیز، از این غده بدخیم
جز ننگ چه بخشید مناخیم به سادات؟
سید حسن از چیست که بیسلطنت و کاخ
خورشید عرب گشته و حکام چو ذرات
زیر قدمش له شده است ارتش صهیون
با آن همه جنگنده و آلات و مهمات
آیا نکنی شرم ز لبنان و فلسطین؟
آیا نشنیدی تو ز آیات و روایات؟
ایران چه بدی کرد به اعراب و به اسلام؟
کز کینه او کور شدی، کور به کرات!
بحرین و عراق و یمن و شام چرا سوخت؟
در آتش بدخواهیات ای شیخک بد ذات!
آیا نرهاندند نوامیس عرب را
سید حسن و قاسم و یاران ز بلیات؟
خنجر زدی از پشت به اعراب و نشستی
با مرتکب آن همه کشتار و جنایات
با قاتل کودککش صبرا و شتیلا
با جانی نفرین شده در ارض و سماوات
یکباره عقال از سر بی عقل بیفکن
خو کن چو جهودان به عرقچین و کراوات
بیهوده مکش فیل دبی را به رخ ای شاه!
وقتی که ز سرباز یمن هم شدهای مات
حیثیت خود دادی چون با ثمن بخس
حقانیت فارس شد از خبث تو اثبات
شاهان عرب، طایفه لوط و ثمودند
هم بنده عزی و منات و هبل و لات
هم قدس ز کف داده و هم مکه و یثرب
جز غرب ندارید دگر قبله حاجات
در عقد تل آویو در آیید از این پس
بودید چو یک عمر، عیالات ایالات
ای قوم عرب! غیرت اجدادیتان کو؟
بودند نیاکان شما اهل فتوحات
تکرار مبادا شود اندوه فلسطین
تا چند برد غرب، از این منطقه، سوغات؟
دزد است در این قافله، تا چند تغافل؟
موش است در این مزرعه، تا چند مماشات؟
تند است چرا این همه توفان تجاوز؟
کند است چرا این همه شمشیر مجازات؟
خواند همه را قدس به یاری، ز چه خوابید؟
اقلیم عرب گشته چرا خانه اموات؟
با این همه، ای غرب! بپرهیز که دارد
این بادیه، بس خار مغیلان و نخیلات
دل خوش مکن ای خصم به ویرانی بیروت
مکرون! مکن از مکر، گذر سوی خرابات
لبنان نکند روی خود از پارس به پاریس
چون دیده از او خیر فراوان، ز تو آفات
سوزنده قانا شده دلسوز شهیدان!
غارتگر شبعا شده همدرد جراحات!
ای ننگ به هر کس که شود خام تو ای خصم
ای وای به شیخی که کند با تو ملاقات
قوم عرب و اهل خلیج کهن فارس
هیهات که ذلت بپذیرد ز تو، هیهات
آینده از آن یمن و غزه و قدس است
ای غرب به هش باش! رسد روز مکافات...
ارسال نظرات