بیروت پس از انفجار مهیب عصر روز سه شنبه هفته گذشته (چهاردهم مردادماه) هنوز از شوک خارج نشده است و این سوال برای مردم بهت زده لبنان و افکار عمومی جهان بی پاسخ مانده که عامل اصلی فاجعه به وجود آمده چیست؟
برای نزدیک شدن به جواب این پرسش بسیار مهم باید شاخص های مختلفی را مدنظر قرار داد و در این میان مرور خط رسانه ای خاص که در همان ساعت اولیه این انفجار به وجود آمد و همچنان جریان دارد، می تواند تصویر روشن تری از آنچه که اتفاق افتاده در اختیار مخاطب قرار دهد.
در حالی که پس از انفجار کم سابقه همه مردم بیروت در خلاء فرو رفته بودند و حتی از انجام هرگونه واکنشی ناتوان مانده بودند و در بیرون از لبنان هم کسی نمی دانست به طور دقیق چه اتفاقی روی داده، احزاب، سیاستمداران و رسانه های نزدیک به ریاض با یک آمادگی کامل قابل تامل! به سرعت وارد عمل شدند.
کارشناسان و رسانه های وابسته به سعودی در همان ابتدا با چند سناریو به میدان آمدند که البته یک خروجی مشترک داشت و حزب الله لبنان را در تمامی برنامه ها نشانه گرفتند و متهم کردند که بندر بیروت را در کنترل داشت و به انبار سلاح تبدیل کرده بود و مقصر اصلی است.
رسانه های محور غربی، عبری، عربی اندکی پس از انفجار وقتی نتیجه سناریوی نخست نخ نما شده را دیدند و دریافتند یک افتضاح است و در شبکه های اجتماعی از سوی کاربران عرب زبان مورد عتاب قرار گرفتند تغییر موضع دادند و اعلام کردند اسرائیل از وجود سلاح در بندر آگاه شده و حمله کرده اما در جمع بندی باز هم حزب الله را عامل وضعیت به وجود آمده و خسارت های وارد شده به مردم معرفی کردند.
سه شنبه شب زمانی که به صورت قطعی اعلام شد انفجار مهیب نتیجه حادثه (نامشخص) در انبار «نیترات آمونیوم» بندر بیروت بوده به نظر می رسید سعودی ها دست از تحقیر خود بردارند اما رسوایی برای آنان مرزی نداشت و با وقاحت هر چه تمام که نمایشی از ناشی گری محض بود اعلام کردند ایران محموله های نیترات آمونیوم را برای ساخت سلاح در اختیار حزب الله قرار داده است.
رسانه های سعودی که در ارائه سناریوهای مضحک رقیبی ندارند، مدعی شدند تهران این محموله ها را به بیروت منتقل کرده تا حزب الله به صورت مستقل سلاح بسازد و خطر انتقال مستقیم تسلیحات از ایران را به حداقل برساند اما زمانی که رسانه ها اعلام کردند این انبار متعلق به تاجر روسی بوده و از سال ۲۰۱۳ در بندر بیروت دپو شده دیگر مجبور به تغییر راهبرد شدند که بیش از این مورد تمسخر و خشم افکار عمومی قرار نگیرند.
سناریوی های نخ نما و تکراری این رسانه ها در سال های گذشته به خوبی آشکار شده و پس از انفجار بندر بیروت هم اگر حزب الله هدف حملات قرار نمی گرفت مایه تعجب بود اما نباید فراموش کرد موضوعی که باعث شده این رسانه ها بدون سند به فرافکنی های خود ادامه دهند و بخشی از مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهند، استفاده نکردن از ظرفیت های موجود برای پاسخ به موقع به این دروغ های رسانه ای بوده است.
در ابتدای این گزارش تاکید شد برای نزدیک شدن به پاسخ این پرسش که عامل اصلی فاجعه بیروت چیست باید شاخص های متعدد از جمله خط های رسانه ای دنبال شود که بخشی از آن مورد تحلیل قرار گرفت و از سویی دیگر باید دقت داشت رسانه های مستقل و حرفه ای تاکنون از گمانه زنی درباره علت اصلی انفجار خودداری کرده اند و ترجیح داده اند کار را براساس گزارش های تحقیقی پیگیری کنند و پیش ببرند اما نکته مهم تری که باید مدنظر قرار گیرد و بررسی شود این است که کدام رژیم ها و دولت ها از این انفجار و ویرانی سود می برند؟
در توضیح این مطلب باید کمی به عقب بازگشت و انتخابات پارلمانی سال گذشته را مرور کرد جایی که جریان های نزدیک به آمریکا، فرانسه و عربستان شکست سنگینی را متحمل شدند و حزب الله به همراه همپیمانان (حزب مسیحی جنرال میشل عون، حزب امل و ...) بیشترین کرسی های پارلمان را به دست آوردند و پیروز شدند.
با پیروزی حزب الله، حزب میشل عون و حزب امل در انتخابات پارلمانی، جایگاه مهم نخست وزیری از چنگ جریان های نزدیک به محور غربی، عربی درآمد و همین مسئله آمریکایی ها و متحدانش را به شدت خشمگین کرد چرا که نفوذ چندین ساله خود را در یکی از مهم ترین کشورهای منطقه غرب آسیا تا حدود زیادی در حال از دست دادن می دیدند.
البته نباید فراموش کرد میراث جریان های نزدیک به غرب که در سال های گذشته قدرت را به طور کامل در دست داشتند برای مردم لبنان چیز جزء بدهی چند ده میلیارد دلاری به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و فروپاشی اقتصادی نبود و حتی دولت نالایق سعد الحریری در فاصله زمانی سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ توان جمع کردن زباله ها را از سطح پایتخت نداشت که باعث خشم و اعتراض های گسترده مردم شد.
از سویی دیگر، رسانه های معارض داخلی و بیگانه در حالی با وقاحت واقعیت ها را تحریف و حزب الله و سایر گروه های سیاسی لبنان که تا همین سال قبل در دستگاه اجرایی قدرتی چندانی نداشتند، متهم می کنند که اشاره ای به دریای فساد احزاب پیشین نمی کنند و توضیحی نمی دهند چرا بدهی های خارجی یک کشور کوچک با جمعیت کمتر از ۸ میلیون باید چند برابر بیشتر از کشورهای به مراتب پرجمعیت و بزرگ تر باشد.
در حال حاضر، بدهی های سنگین دولت لبنان به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به ده ها میلیارد دلار رسیده که از زمان نخست وزیری رفیق حریری آغاز و تا نخست وزیری پسرش سعد الحریری ادامه یافت و نتیجه آن یک اقتصاد ورشکسته شده است.
آمریکایی ها که علاقه ای ندارند نفوذ خود را در لبنان از دست دهند در ماه های گذشته فشار را بر دولت این کشور به بهانه های مختلف و با وضع تحریم های جدید که نتیجه ای آن محاصره اقتصادی بود، چند برابر کردند و در این میان رسانه های بیگانه مسئولیت تطهیر فشارهای کاخ سفید را بر عهده داشتند اما دولت لبنان زیر بار نرفت و درخواست های دوباره برای قرض از صندوق بین المللی پول را نپذیرفت و واشنگتن را در رسیدن به هدفش ناکام گذاشت.
همزمان با فشارهای اقتصادی آمریکا، سعودی ها نیز به مانند گذشته بسته کمک مالی چشمگیر و چند میلیارد دلاری را پیشنهاد دادند اما دولت لبنان که از تجربه های پیشین به خوبی درس گرفته بود و دریافته بود وعده های ریاض دروغ است، تسلیم نشد و با وجود تمام سختی های به وجود آمده سیاست میانه ای را در پیش گرفت هر چند که میدانست کار بسیار مشکل و دشوار خواهد بود.
براساس اطلاعات به دست آمده، «حسان دیاب» در زمان نخست وزیری حتی برای خروج از بحران گزینه همکاری با سایر کشور از جمله چین را هم بررسی کرده بود اما انفجار مهیب و مشکوک بندر بیروت برنامه ریزی های قبلی انجام شده را معلق کرد.
با وضعیتی که برای شهر بیروت به وجود آمده، خیال آمریکایی ها و متحدانش به ویژه فرانسوی ها و سعودی ها تا حدود زیادی راحت تر شده چرا که با حجم خسارت های فعلی امکان نزدیک شدن به چین وجود ندارد و از سویی دیگر راه برای فشار به دولت فعلی و بعدی لبنان برای وام گرفتن از صندوق بین المللی پول باز شده و باید توجه داشت این قرض همراه با پذیرش شروط صندوق عملی می شود که نتیجه آن وابسته تر شدن اقتصاد و حاکمیت ملی لبنان است.
انغجار هفته گذشته و نابودی بندر بیروت امیدهای از دست رفته آمریکایی ها را زنده کرده چرا که تا حدود زیادی به اهداف ثانویه (جلوگیری از برقراری از رابطه با چین و دریافت وام) نزدیک شده اند و حالا هم سیطره دوباره بر لبنان که هدف اصلی و نهایی است را دست یافتنی تر می بینند.
آمریکایی ها خوب می دانند که برای به کنترل درآوردن دوباره لبنان باید دولت این کشور را از حزب الله و ایران دور و جدا کنند و به همین دلیل همه احزاب فاسد شکست خورده مخالف دولت را با دلارهای سعودی به خط کرده اند که مدیریت اعتراض های مردمی که از سال ۲۰۱۹ شروع شده را در دست گیرند تا اگر نتوانستند ضربه نهایی را وارد آورند، حداقل از جریان پیروز انتخابات پارلمانی سال قبل امتیاز بگیرند و بهره برداری سیاسی کنند.
در روزهای گذشته که اعتراضات مردمی به ناکارآمدی دولت و فاجعه به وجود آمده افزایش یافت، جریان های لبنانی نزدیک به محور غربی تمام قدرت خود را به میدان آوردند و با پنهان کردن خود پشت سر معترضان خسارت هایی را وارد کردند و پس از استعفای نخست وزیر همچنان تلاش می کنند راه را برای ادامه اجرای پروژه آمریکایی ها در لبنان باز کنند.
به گزارش مشرق، با چیدن تعداد زیادی از قطعات پازل انفجار شبه اتمی هفته گذشته برای همگان روشن شده ویرانی بیروت تاکنون به سود دشمنان ملت لبنان (به سرکردگی آمریکایی ها) بوده و به یک باره اذهان افکار عمومی را به این نتیجه می رساند که فاجعه امروز بسیار شبیه به حادثه سال ۲۰۰۵ است که با ترور رفیق حریری راه برای خارج کردن ارتش سوریه از لبنان و حمله سال ۲۰۰۶ رژیم صهیونیستی هموار تر شد.
ارسال نظرات