روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
۱- «در... فتح مکه، زنی از بنی مخزوم مرتکب سرقت شده بود و جرمش محرز گردید، خاندان آن زن که ازاشراف قریش بودند و اجرای حد سرقت را توهینی به خود تلقی میکردند سخت به تکاپو افتادند که رسول خدا(ص) از اجرای حد صرفنظر کند. ولی رنگ رسول خدا از خشم برافروخته شد و گفت چه جای شفاعت است؟ مگر قانون خدا را میتوان بهخاطر افراد تعطیل کرد. هنگام عصر آن روز در میان جمع سخنرانی کرد و گفت: اقوام و ملل پیشین از آن جهت سقوط کردند و منقرض شدند که در اجرای قانون خدا تبعیض میکردند، هر گاه یکی از اقویا و زبردستان مرتکب جرم میشد معاف میشد و اگر ضعیف و زیردستی مرتکب میشد مجازات میگشت، سوگند به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای عدل درباره هیچکس سستی نمیکنم هر چند از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد.»
(استاد شهید مطهری. وحی و نبوت. ص ۱۷۵، به نقل از منابع تاریخ اسلام)
۲- عدالت؛ هدف بزرگ انبیا است. اما هدف بزرگتر انسانسازی و سعادت دنیا و رستگاری آخرت است که در سایه حاکمیت قانون مبتنی بر عدالت میسر است. در هرج و مرج و بیداد و بیقانونی انسان ساخته نمیشود مستبدین و ستمکاران بر گرده مردم سوار میشوند و شخصیت آنها را له میکنند. تلاش برای حاکمیت عدالت رمز گشایشها و آغاز حل اساسی مشکلات و معضلات جامعه از اقتصادی و معیشتی گرفته تا فرهنگی و تمدنی است. این است که علی(ع) میگوید: اجعل العدل سیفک»!
۳- در یک سنجش دقیق و بررسی علمیو منصفانه مشخص خواهد شد که بسیاری از مشکلاتی که امروز جامعه با آن دست بهگریبان است ریشه در قانونشکنی و دور زدن قانون خواه در گذشته یا همین امروز و خواه با نیت خیر و یا از سر خیانت و فرصتطلبی، دارد. چندی پیش برنامه مستند و محققانهای از تلویزیون پخش میشد با عنوان «رویای کاغذی» که در آن تلاش شده بود با استفاده از مستندات مکتوب و تصویری و بهرهگیری از نظرات مسئولان وقت و... به ارزیابی ریشههای وضعیت نابسامان و آشفته مسکن که اصلا در شأن یک جامعه اسلامی و انقلابی نیست و سخت موجب زحمت و گرفتاری عموم مردم شده است، بپردازد. نتیجهای که هر بینندهای از این برنامه چند قسمتی میگرفت این بود که دلیل وضعیت امروز مسکن ریشه در قانونشکنی و رفتارهای غیرقانونی بعضی مسئولان گذشته دارد که متأسفانه با وجود هشدارهای کارشناسان و حتی اعتراض بعضی اعضای دولت از حمایت رئیس دولت وقت و سکوت و همراهی بعضی دستگاههای نظارتی مثل مجلس برخوردار بود، تا آنجا که قانونشکنان به خود اجازه میدادند که در محل مجلس نمایشگاهی از شاهکارهای خودترتیب دهند و «ماکت» عملکرد قانونشکنانه خود را به نمایش بگذارند! و... خلاصه قانونشکنی و قلدری کار مسکن را به اینجا کشانده است و...
۴- هر چقدر قانونشکنی و دور زدن قانون و تبعیض در اجرای قانون و... ضد جامعه و عموم مردم است و یکی از آفات مهلک پیشرفت وترقی جامعه و نشانه دور بودن یک جامعه از تمدن است، اجرا و پایبندی به قانون موجب رشد و تعالی جامعه میشود. قانون و قانونمداری ارتباط مستقیمیبا تمدن و متمدن بودن دارد. مثلا اینکه میبینیم پیامبراکرم(ص) بلافاصله پس از هجرت برکار و بار شهر مدینه و مناسبات اجتماعی و اقتصادی مردم این شهر که از قبایل و قومیتها و مذاهب مختلف بودند «قانون» را مسلط میکند، دلیلی ندارد جز اینکه ایشان با همین اقدامات اولیه پس از هجرت (کار، برادری، آزادی و قانون؛...) پایهگذار تمدنی بود که بر قله تمدنهای بشری میدرخشد و... بنابراین روشن است که امنیت و پیشرفت و سعادت و... بالاخره تمدن جوامع در همیشه تاریخ از آغاز تا امروز در سایه قانون و عمل به قانون عینیت مییابد.
۵- مجلس شورای اسلامی بهعنوان مهمترین نهاد قانونگذاری و یکی از اصلیترین دستگاههای نظارتی باید بهگونهای عمل کند که به یأس و نومیدی بیش از پیش دشمنان خبیث این مملکت و دنبالههای داخلی آنها منجر شود، دشمنانی که چون انقلاب اسلامی خواب خوش آنها را به هم زده و رویاهای آنها را به کابوس مبدل ساخته است و نقشهها و طراحیهای زیادهخواهانه آنها را در نقاط مختلف جهان بهویژه منطقه غرب آسیا و شرق و شمال آفریقا نقش بر آب کرده است کینهای شدید و دشمنی عمیقی با این انقلاب دارند و از همان اولین روزهای پیروزی انقلاب تا به امروز یکسره و بیامان این دشمنی و کینهتوزی را در شکلها و شیوههای مختلف بروز دادهاند.
۶- تحریمهای اقتصادی و نظامی و... همهجانبه یکی از حربههای کهنه دشمنان بوده است اما چند سالی است و بعد از اینکه همه حربههای به کار بسته شده علیه این ملک و این ملت مقاوم و انقلابی ره به جایی نبرده است و با شکست و رسوایی آنان تمام شده است، تمام نیرو و توان خود را بر مسئله اقتصاد متمرکز کرده است و زندگی و معیشت مردم را به شکل وحشیانه و بیامان مورد حمله قرار داده است. نیازی به تکرار و سیاههنویسی درباره وضعیت کسالتبار و نگرانکننده اقتصاد کشور نیست، همه کم و بیش با این وضع و شرایط آشنا هستیم از فشاری که بر گرده طبقات غیرمرفه جامعه بهویژه طبقات مستضعف و پایین جامعه وارد میآید، کم و بیش رنج میبریم. آنچه نیاز به گفتن و بازگفتن و تکرار کردن است تکیه و تأکید بر این واقعیت است که در چنین شرایطی جز تکیه بر خویشتن و ظرفیتهای درونی راهی وجود ندارد. راهی که سالهاست رهبر معظم و هشیار انقلاب از آن بهعنوان «اقتصاد مقاومتی» یاد میکند و بر جدی گرفتن آن از سوی همه، علیالخصوص مسئولان ارشد و سیاستگذاران و برنامهنویسان تأکید موکد میکنند. بهنظر بسیاری از اهل فن و کارشناسان اقتصادی اقتصاد مقاومتی باطلالسحر توطئهها و خباثتهای دشمن است که در حربههایی مثل تحریم و... تجلی مییابد.
البته بدیهی است اقتصاد مقاومتی با حرف و شعار عملی نمیشود، بلکه اقدام و عمل و تدبیر و برنامه لازم دارد. راه اقدام و عمل را هم همه دستگاههای ذیربط بهویژه مجلس باید با تدابیر و تهمیدات قانونی، تصویب قوانین سلبی و ایجابی مناسب برای برداشتن موانع ساختاری و ساختگی هموار نماید. موانعی که یا ریشه در ساختار غلط اقتصادی به ارث مانده از دوران وابستگیها دارد یا به دلیل کمبودها و مشکلات ضعف مدیریت و... بدتر از همه دلایل سیاسی و امنیتی است. چند روز پیش رئیس مجلس شورای اسلامی برای چندمینبار اعلام کرد که «اکنون در معرض امتحان بزرگ کارآمدی و حل مشکلات معیشتی جامعه قرار داریم» و «دوره کار و پیگیری مشکلات اقتصادی آغاز شده است.» تجربه تاریخ و مطالعه در گذشته کشورهایی که امروز در دنیا از لحاظ اقتصادی جزو کشورهای پیشرفته دنیا محسوب میشوند، نشان میدهد که اینان با وابستگی و دریوزگی نزد این و آن کشور و... هرگز به این وضعیت نرسیدهاند و دلیل اصلی تکیه برداشتههای خویش و استفاده صحیح و بهینه از سرمایههای مادی و انسانی و... مقاومت و روی پای خود ایستادن بوده است.
دلبستن به دشمن سرابی بیش نیست. اگر ژنرالهای نظامی آمریکایی در قرن هجدهم به هنگام تار و مار کردن و قتلعام اهالی بومیآمریکا یعنی سرخپوستان این جمله معروف را مرتب تکرار میکردند که«تنها سرخپوست خوب سرخپوست مرده است» شعار امروز آنها درباره مسلمانان خاصه مسلمانان انقلابی و بهویژه ملت بزرگ ایران هم همان است. پس این واقعیت را باید باور کرد و این پنبه را از گوش باید خارج کرد که دشمنان با مذاکره و کوتاه آمدن و جنتلمن و «نرمال» برخورد کردن و... از مواضع دشمنیشان با انقلابی که عزت و استقلال و آقایی این سرزمین تاریخی و ریشهدار را تضمین کرده است کوتاه بیایند و یار انقلاب شوند و جهت حل مشکلات جامعه انقلابی حرکت کنند و قدم بردارند!!
۷- بدونتردید برای مقابله با مشکلات و اصلاح امور در همه عرصهها خاصه معضلات و تنگناهای اقتصادی بازگشت به قانون و عمل با محوریت قانون یکی از اقدامات اجتنابناپذیر و بسیار تأثیرگذار است.
مجلس یازدهم در اینباره وظیفه سنگین و تعیینکنندهای دارد. مجلسی که با شعارهای انقلاب و اقدامات اولیه و قانونمدارانه خود امیدواریهای زیادی ایجاد کرده و به همین دلیل هم خشم و بغض دشمنان و بدخواهان این آب و خاک و دنبالههای داخلی آنها را باعث شده باید با عمل مسئولانه و شجاعانه و بدون گزک دادن دست پرمدعیان بیهنر به وظایف خود و تعهدی که در قبال ملک و ملت بر عهده گرفته عمل کند تا همان قدر که موجب یأس و نومیدی دشمن شود بیشتر از آن باعث امیدواری و دلگرمیمردم شود. همان کاری که قوهقضائیه در یکسال و اندی اخیر انجام داده و میدهد، و اعتماد مردم را به نظام که سخت مورد کینه و تهاجم دشمن است بیش از پیش جلب کرده است. از آغاز انقلاب تا همین امروز خدشهدار کردن اعتماد میان مردم و مسئولان، مردم و نظام؛ یکی از حربههای دشمن برای رسیدن به اهداف خود بوده است. رهبر انقلاب بارها بر این معنی تاکید فرموده و در آخرین سخنرانی تصویری با مردم (روز عید قربان) از آن بهعنوان هدف کوتاهمدت تحریمها نام بردند...:«دشمن میخواهد(با حربه تحریم)... با خسته کردن و به ستوه آوردن ملت... مردم را آشفته کند تا در خیابانها مقابل نظام بایستند.»
۸- نکته آخر اینکه هر شخصی در این مملکت پست و مقام و مسئولیتی دارد، رئیس است، وزیر است، وکیل است و... باید همواره در نظر داشته باشد که«جمهوری اسلامی یعنی این؛ مردم محورند؛ مقاصد برای مردم است؛ هدفها متعلق به مردم است، منافع مال و ملک مردم است، اختیار در دست مردم است و...»(رهبر انقلاب،۱۴ خرداد ۹۵ در مرقد امام و باز باید توجه داشته باشد که بنا بر قول بنیانگذار جمهوری اسلامی«... ملتفت باشید که اسلام حکومت به آن معنا ندارد. اسلام خدمتگزار دارد، منتهی قوای نظامی هم دارد برای سرکوبی آنهایی که میخواهند خیانت بکنند... مقصد عالی اسلام و همه مکتبهای توحیدی این است که انسان درست بشود...» موضوع خیلی روشن است. جمهوری اسلامی بر خلاف حکومتهای طاغوتی، حکومت خدمت و کار کردن برای مردم است، نه حکومت بر مردم و بهره بردن از مواهب مدیریتی به نفع دنیای خود و اطرافیان خود. مردمی که انقلاب کردهاند و بیش از چهل سال است با همه وجود و هستیشان پای آن ایستادهاند به چنین نظام حکومتی رای دادهاند در برابر هرگونه انحراف در مسیر انقلاب و تحریف در معنا و فلسفه آن کوتاه نیامده و نمیآیند بنابراین هرکس غیراز این فکر و عمل کند خواسته و ناخواسته در زمین دشمنی بازی میکند که میخواهد با شکل دادن به محاسبات و تغییر رفتار مسئولان وزیر و وکیل و... اهداف او را تحقق بخشد و جمهوری اسلامی را از سیرت و ماهیت خود تهی و به اسم و ظواهر و صورتی تبدیل نماید.
محسن حاجی میرزایی پنجشنبه گذشته، به مناسبت افتتاح مجتمع پتروشیمی کیمیای پارس خاورمیانه، در معیت رئیس جمهوری محترم بودم و در آنجا صحبتم را با این پرسش آغاز کردم که وزیر آموزش و پرورش در آیین افتتاح یک پروژه صنعتی و اقتصادی چه میکند؟ پاسخ اجمالی در آن نشست این بود که بنده به عنوان امین و نماینده فرهنگیان در هیأت امنای صندوق ذخیره فرهنگیان که یک بنگاه اقتصادی است، در آنجا حضور داشتم.
اما این موضوع را فتح باب خوبی میدانم تا درباره صندوق، با فرهنگیان عزیز کشور، نکاتی را در میان بگذارم.
۱. این صندوق، مؤسسهای است که در سال ۱۳۷۴ و با هدف کمک به بهبود معیشت فرهنگیان، بخصوص در دوره بازنشستگی تأسیس شد. قرار بوده و هست که این صندوق مبلغی بین یک تا ۵ درصد از حقوق فرهنگیان مایل به عضویت در این صندوق را بهعلاوه مبلغی برابر با آن که توسط دولت برای این دسته از فرهنگیان درنظر گرفته شده، دریافت کند و ضمن انجام فعالیتهای سودآور اقتصادی، مجموع این سه آورده را در زمان بازنشستگی به این عزیزان پرداخت کند. بر این اساس، مشخص میشود که صندوق، ماهیتی کاملاً غیردولتی دارد و متعلق به اعضای آن است.
۲. عملکرد این بنگاه اقتصادی، در طول سالهای فعالیت خود، فراز و نشیبهایی داشته است. پرداختن به گذشته نیز، اگر به قصد احقاق حق تضییع شده یا مجازات متخلفان یا پند گرفتن باشد، منطقی است. خارج از این اهداف، بطالت است و بیحاصل. لذا باید به اطلاع فرهنگیان عزیز رساند که این اهداف و بخصوص احقاق حقوق تضییع شده، بهطور قاطع و جدی و با پروندههای حقوقی که خود صندوق ذخیره فرهنگیان و برخی شرکتهای تابعه به دنبال آن هستند، در حال پیگیری است. اما اگر به عملکرد فعلی بخواهیم نگاه کنیم، مجموع سودآوریها که امسال به ۳۵۰۰ میلیارد تومان میرسد و نیز سرمایهگذاریهای بزرگ و آتیهنگری که در این مؤسسه انجام شده تصویر و چشمانداز بسیار روشنی را پیش روی اعضا قرار میدهد. برای بهبود حکمرانی شرکتی و مقابله با فساد و افزایش شفافیت، کمیتههای سرمایهگذاری برای انتخاب سرمایهگذاریهای بهینه و جلوگیری از پروژههای سفارشی، کمیته ریسک برای مدیریت ریسکها و کمیته حسابرسی برای اعمال نظارتهای مالی راهاندازی شده و کاملاً فعال است. به علاوه، سیاست ورود به بورس هلدینگهای اصلی (انرژی و پتروشیمی، مالی و سرمایهگذاری) که حدود ۸۰ درصد فعالیتهای صندوق را پوشش میدهد، موجب شفافیت هرچه بیشتر فعالیتها و محاسبه دقیقتر دارایی واقعی صندوق و در واقع دارایی اعضا خواهد شد.
۳. افزایش ارزش روز داراییها: همواره فاصلهای بین ارزش دارایی واقعی صندوق و حسابهای دفتری آن وجود دارد. محاسبه این دارایی و احقاق حق همه اعضا طبق قانون با درنظر داشتن ماهیت بیننسلی صندوق، امری در حال پیگیری است که البته بخشی از آن از طریق بورسی شدن هلدینگهای اصلی برآورده میشود و مابقی نیز باید به سرانجام برسد. بهعلاوه، باید بر تکلیف صندوق برای ارائه سهام ترجیحی به اعضا نیز تأکید کنم که دراینباره نیز برنامهریزیهای لازم برای کسب منافع حداکثری اعضا انجام شده است.
۴. ذخایر فرهنگیان در خدمت توسعه ملی: راهاندازی مجتمع کیمیای پارس خاورمیانه و دیگر پروژههای متعلق به صندوق ذخیره فرهنگیان که در خدمت منافع ملی است، دستاورد مشارکت جمعی فرهنگیان عزیزی است که با کسر مبلغی از حقوقشان، ضمن آنکه برای فردای بازنشستگی خود آیندهنگری کرده و سودی ایجاد میکنند، در رشد و توسعه کشور نیز سهیم میشوند. امروز معلمان در هویت جمعی خود، علاوه بر ویژگی نخبگی و انسانسازی برجستهای که داشتهاند، صاحب یکی از بزرگترین هلدینگهای اقتصادی کشور شدهاند و آن را در خدمت اهداف مشترکشان با هدف توسعه و پیشرفت ایران عزیز قرار دادهاند. صندوق ذخیره فرهنگیان در سالیان اخیر، تمام تلاش خود را به عمل آورده است تا سرمایه معلمان عضو صندوق را به صورت شفاف و کارشناسیشده در حوزههای اقتصادی مطمئن سرمایهگذاری کند تا ضمن حفظ سرمایه، بر ارزش آن افزوده و در نهایت حق اعضا را بهطور کامل پرداخت کند. نتیجه اتخاذ چنین رویکردی، بهترین سرمایهگذاریها با چشمانداز بیشترین سودآوری برای اعضای صندوق بویژه در حوزه انرژی و پتروشیمی در قالب هلدینگ پتروفرهنگ بوده است که امروز شاهد نتیجه این تلاشها و به بار نشستن یکی از این سرمایهگذاریها در پتروشیمی کیمیای پارس خاورمیانه هستیم.
۵. مجتمع پتروشیمی کیمیای پارس خاورمیانه: این مجتمع که درآمد سالانه آن 300 میلیون دلار برآورد شده، پس از ۴ سال تلاش بیوقفه و با شکستن سد بزرگ مشکلات و تحریمها، در مدتزمانی منطبق با استانداردهای جهانی و با سرمایهگذاری ۲.۸ میلیارد یوان و ۱۰ هزار میلیارد ریال، در هفتم خرداد ۹۹ با گذراندن با بیش از ۱۴میلیون نفر/ساعت کار بدون حادثه، وارد مدار تولید شد تا بار دیگر ثابت شود ملت ایران با اتکا به دانش و توان داخلی، چرخ توسعه را به حرکت درآورده و در این راه سربلند است. این مجتمع برای تولید روزانه ۵ هزار تن متانول، حدود ۴۵۰۰ متر مکعب گاز طبیعی و ۲۲۰ تن اکسیژن مصرف میکند و باعث اشتغال ۷۰۰ نفر بهطور مستقیم و حدود ۲۰۰۰ نفر غیر مستقیم میشود.
۶. تبدیل صندوق به قطب تولید متانول کشور: یکی دیگر از سرمایهگذاریهای عظیم صندوق ذخیره فرهنگیان، سرمایهگذاری در شرکت انرژی سپهر شامل سه پتروشیمی تولید متانول است. سه پتروشیمی سبلان، دنا و سیراف به عنوان زیرمجموعههای هلدینگ انرژی سپهر، پس از بهرهبرداری هرکدام به صورت مجزا سالانه یک میلیون و ۶۵۰ هزار تن متانول تولید خواهند کرد که مجموع تولید این سه واحد به ۴ میلیون و ۹۵۰ هزار تن در سال خواهید رسید و بیش از ۲ برابر از بزرگترین پتروشیمی تولید متانول کشور، محصول نهایی تولید خواهند کرد. از اینرو در سالهای آتی، هلدینگ پتروفرهنگ و در واقع صندوق ذخیره فرهنگیان، قطب تولید متانول در کشور و حتی جهان خواهد بود و این به معنی سودآوری بیشتر برای فرهنگیان است.
۷. وضعیت کنونی اقتصادی صندوق: نتیجه سرمایهگذاریهای آتیهنگر صندوق ذخیره فرهنگیان، بسیار زودتر از موعد خود را نشان داده است. بهطوری که این سرمایهگذاریها باعث شده نرخ روز ارزش داراییهای مؤسسه با فاصله قابل ملاحظهای نسبت به تورم افزایش یابد. بر این اساس، سودآوری ۲۸۰ میلیارد تومانی صندوق در سال ۱۳۹۶ به ۱۱۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۳۹۸ رسید و پیشبینی آن برای سال مالی ۱۳۹۹ (منتهی به 31/6/99) حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان است. البته همه اینها ابتدای روند رشد سودآوری صندوق ذخیره فرهنگیان است زیرا مدیران این صندوق چشمانداز سودآوری پنج هزار میلیارد تومانی برای سال ۱۴۰۲ را در سال گذشته ترسیم کردهاند.
۸. چند پیشنهاد به همکاران فرهنگی: مجموعه این موارد، به علاوه افزایش ارزش روز داراییها، نویدبخش آیندهای روشن برای اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان است و بر این اساس، چند پیشنهاد به همه عزیزان فرهنگی، ارائه میشود. یکی اینکه ۲۰ درصد باقی مانده از فرهنگیان عزیزی که هنوز عضو صندوق نشدهاند، به عضویت آن درآیند. دوم اینکه سهم کسر از حقوق خود را تا سقف ممکن افزایش دهند تا سود و سهم دولت بیشتری به آنها اختصاص یابد. سوم و آخر اینکه به بازنشستگان عزیز پیشنهاد میشود در صورت امکان با صندوق تسویه نکرده و از امکان حقوقی برای تداوم عضویت خود استفاده کنند تا از سود سرمایهگذاریهای بزرگ انجام شده، بهرهمند شوند. متقابلاً، برای پیشبینی راهکاری در جهت کمک معیشتی این عزیزان و همه اعضای صندوق، ارائه کارت اعتباری به معلمان در حال پیگیری است که انشاءالله اخبار خوش آن نیز بهزودی به اطلاع فرهنگیان عزیز خواهد رسید.
«رئیسجمهور آمریکا میخواهد در هر شرایطی نشان دهد که غیرقابل پیشبینی است»، «دونالد ترامپ از سیاست مرد دیوانه نیکسون استفاده میکند تا خود را غیرقابل پیشبینی نشان دهد»، «نقل قول همیشگی ترامپ مبنی بر اینکه «بگذارید ببینیم چه پیش میآید» مؤید این نکته است که نمیتوان روی کارهای او حسابی باز کرد»؛ اینها همه جملاتی است که درباره رئیسجمهور آمریکا گفته شده تا نشان دهد دونالد ترامپ، در بسیاری از امور و بویژه در سیاست خارجی غیرقابل پیشبینی است. با این حال همواره استثنائاتی هم در این میان وجود دارد و سیاست خارجی او در قبال ایران یکی از این استثنائات است.
شاید بیرون آمدن آمریکا از توافق هستهای با ایران که 2 سال پیش انجام شد، تا حد زیادی شوکهکننده بود و این امر را ثابت کرد که نمیتوان انتظار داشت ترامپ از قاعده یا قانون خاصی در سیاست خارجی پیروی کند اما حالا با گذشت نزدیک به 4 سال از دوران فعالیت او در کاخ سفید، میتوان به روشنی بیان کرد که او طی چند ماه آینده باقیمانده تا زمان انتخابات ریاستجمهوری یا حتی بعد از آن در دوران احتمالی دور دوم ریاستجمهوریاش قرار است چه سیاستی در قبال ایران داشته باشد. ترامپ که این روزها در نظرسنجیهای انتخاباتی بشدت از بایدن عقب افتاده است، سعی دارد عقبماندگیهای خود را در زمینههایی جبران کند که به نظر میرسد دموکراتها حرفی برای گفتن داشتهاند. دموکراتها اگر چه در بسیاری از مسائل چون سیاست داخلی چندان هم ایده جذابی برای اداره آمریکا ندارند اما در سیاست خارجی معمولا دنیا را با خود همراه کردهاند. حالا دونالد ترامپ که نتوانسته میراث دولت قبلی دموکرات را در فضای بینالملل به صورت کامل از بین ببرد، به دنبال هنرنماییهای جدید خود در این عرصه در طول چند ماه آتی است. یکی از این عرصهها، عرصه رویارویی با ایران است. او روز شنبه بیان کرد که بهمحض رأی آوردن در دور دوم انتخابات ریاستجمهوریاش، با ایران به توافق میرسد. این ادعا در حالی بیان میشود که وضعیت فعلی رابطه 2 کشور چنین چشماندازی را پیش پای رئیسجمهور آمریکا نمیگذارد.
ایران بعد از به شهادت رسیدن سردار سلیمانی دیگر دلیلی برای مذاکره با آمریکا نمیبیند و در عین حال فشارهای بیرویه در کمپین فشار حداکثری، تهران را نسبت به انگیزههای دولت ترامپ در این باره بدگمان کرده است. در عین حال مجموع برآیند اقدامات سیاسی، نظامی، رسانهای و امنیتی آمریکا در مقابل ایران نشاندهنده حتی احتمال رسیدن به توافق و انجام شدن مذاکرهای برای رسیدن به توافق نیست. در اینجا این سؤال مطرح میشود که منظور ترامپ از رسیدن به توافق چیست و راهکار او برای کشاندن ایران پای میز مذاکرات جدید هستهای چیست؟ البته قبل از این باید به این سؤال نیز پاسخ داده شود که آیا توافقی که ترامپ به دنبال آن است، شباهتی به توافق پیشین هستهای دارد و آیا فرآیند مذاکرات نیز مانند فرآیند مذاکرات قبلی است؟ نگاهی به وضعیت رابطه تهران و واشنگتن نشان میدهد که 2 کشور تعاریف مختلفی از رسیدن به توافق یا حتی مذاکره دارند. در حالی که عدهای در داخل کشور معتقدند مذاکره به معنای به گفتوگو نشستن نمایندگان 2 دولت و پروسه امتیاز دادن و امتیاز گرفتن است- که در هر مذاکرهای دیده میشود- و در عین حال برخی تصور میکنند که مذاکره آمریکا با ایران به عنوان مذاکره 2 کشور از موضع برابر است، ترامپ چندین بار بیان کرده است که مذاکره در دولت او برای رسیدن به شرایط تسلیم ایران است. او در مدل مذاکراتی خود با کرهشمالی نیز بارها این مسأله را نشان داده است. درباره ایران که این مسائل به صورت آشکارتری مورد بحث قرار گرفته است. مهمترین ایرادات توافق اوباما با ایران در سال 2015 از نظر مشاوران ترامپ، مسأله میزان محدودیتها برای برنامه هستهای ایران، از بین نرفتن کامل این برنامه و دیده نشدن مسائلی چون فعالیتهای دفاعی ایران در حیطه موشکی یا حتی فعالیتهای ایران در منطقه و حتی به رسمیت نشناختن اسرائیل بوده است.
اما ترامپ قرار است برای رسیدن به هدف خود در قبال ایران چطور نمایندگان ایران را پای میز مذاکره مدنظر خودش بکشاند؟ اینجاست که تغییر رئیس گروه اقدام ایران و جایگزینی الیوت آبرامز با برایان هوک بیشتر این مسأله را شکافته و روشن میسازد.
برایان هوک از نزدیکان و همفکران جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی ترامپ بود. او که مسؤول اجرایی کردن کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بود، مانند متحدش در کاخ سفید که نتوانست پروژه تغییر رژیم در ایران را پیاده کند، نتوانست موجبات ضعف یا زانو زدن ایران به واسطه تحریمها را فراهم کند و در نهایت با رفتن جان بولتون، او نیز به عنوان شکستخورده بعدی، کاخ سفید را ترک کرد. بعد از رفتن جان بولتون حالا سیاست خارجی دولت ترامپ به صورت کامل در دستهای مایک پمپئو قرار داده شده است. الیوت آبرامز که از مسؤولان بدنام و قدیمی وزارت خارجه آمریکاست حالا به عنوان رئیس گروه اقدام ایران و در واقع دست راست پمپئو درباره مقابله با ایران قرار داده شده است تا نشان داده شود سیاستهای کاخ سفید در حال شیفت کردن یکباره از بولتون به سمت پمپئو است اما این مسأله نباید فراموش شود که بولتون و پمپئو چندان هم فرقی با یکدیگر در نوع نگاه به ایران، ضرورت تلاش برای تغییر رژیم در ایران و استفاده از نیروهای اپوزیسیون بدنام خارج از ایران ندارند. جان بولتون و رودی جولیانی، 2 یار قدیمی ترامپ که حالا مورد خشم او واقع شدهاند، از طرفداران سرسخت منافقین بودند و مایک پمپئو هزینه تبلیغات رسانهای سلطنتطلبها و دیگر گروههای کوچکتر منفور در بین افکار عمومی را میدهد. اما این نوع طرز نگاه و این جانشینیها درباره آینده روابط ایران و آمریکا چه میگوید؟
مسأله اصلی اینجاست که صحبت ترامپ درباره اینکه «به محض انتخاب شدن در دور دوم ریاستجمهوری، با ایران به توافق میرسیم»، برای او چندان هم بیمنطق نیست. او میداند که از طریق ایده بولتون یعنی کمپین فشار حداکثری به نتیجهای نمیرسد و سعی دارد از طریق عمل کردن به توصیههای پمپئو این کار را جلو ببرد اما درواقع از این اصل نیز غافل است که ایران نه در برابر تحریمها به زانو درمیآید و نه در برابر اقدامات نفوذیها یا حتی اقدامات خرابکارانه گروههای اپوزیسیون در داخل کشور. ترامپ حالا از کسی خواسته برای ایران طراحی فروپاشی نظام داشته باشد که در کارنامهاش انجام چند کودتای ناموفق در آمریکای لاتین، چند کشتار مردم بیگناه در این منطقه و البته یک دروغگویی ماهرانه در مقابل اعضای کنگره را دارد. او در آخرین مأموریت خود در ونزوئلا نیز ناکام بود و جدا از اینکه نتوانست در طراحی سال 2002 خود حکومت هوگو چاوز را با کودتا از بین ببرد، بلکه در سال گذشته میلادی نیز نتوانست برنامهریزی مناسبی برای انجام کودتا در این کشور علیه دولت مادورو داشته باشد و نقشههایش برای حمله نظامی به این کشور نیز نتوانست راهی به وزارت دفاع آمریکا بیابد.
انتخاب آبرامز فرضیه همیشگی درباره شکستخورده بودن کمپین فشار حداکثری را تأیید کرد اما نشان میدهد که ترامپ، نقشههای بیشتری برای ایران دارد و به احتمال زیاد این نقشهها بیشتر از اینکه رویارویی نرمافزاری با ایران یا تحریمهای بیشتر باشد، به سمت تهدیدات سختافزاری میرود. ترامپ تصمیم خود برای تغییر رژیم در ایران را مدتهاست گرفته است. بولتون احتمالا از این مسأله ناراحت باشد، چراکه ترامپ اهداف او را قرار است با فرد دیگری در وزارت خارجه آمریکا اجرایی سازد اما ترامپ همچنان از یک مسأله غافل مانده است؛ ایران هم راهکارهای بولتونی و تهدید نظامی و تحریم اقتصادی را پشت سر گذاشته و از آنها بخوبی تجربه کسب کرده است و هم در طول 40 سال گذشته، با راهکارهایی که گروهکهای ضدانقلاب به کار گرفتهاند آشنایی دارد و از طیف فعالیتهایی که آبرامز پیشنهاد میدهد ترسی به دل راه نمیدهد. تجربه چند سال کار و فعالیتهای دانشمندان هستهای کشورمان در دولت اوباما و زیر سایه تهدید به ترور و استفاده از راههای نفوذ و خرابکاری که توسط دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی به کار گرفته شد، درسهای زیادی به ایران آموخته است.
ایران حالا راه مقابله با این کمپین را نیز به خوبی بلد است و نشان داده توانایی مقابله با این مسأله را نیز دارد. ترامپ همانطور که مشاوران و همکاران سابقش بیان کردهاند، از تاریخ و بویژه تاریخ غرب آسیا و ایران چیزی نمیداند و دقیقا در حال تکرار کارهایی است که رئیسجمهورهای پیش از او نیز همان کارها را کرده و به شکست رسیدهاند. ترامپ شاید در رؤیای رسیدن به توافق تسلیمگونه از سوی ایران باشد اما نمیداند این پروژهها واقعا از قبل قابل پیشبینی بوده و راهکار ایران برای مقابله با این اقدام، میتواند شهرت او را در غیرقابل پیشبینی بودن بشدت زیر سؤال ببرد!
سخنان پرویز فتاح در برنامه نگاه یک تلویزیون را میتوان رونمایی زودهنگام و آرام اصولگرایان از کاندیدای خود در انتخابات ریاستجمهوری 1400 دانست. آنچه را فتاح بر زبان راند میتوان تولیدات و برساختههای گفتمانی اتاق فکر و طراحان انتخابات آینده، برای تصاحب پوپولیسم منفی ارزیابی کرد. فتاح در این گفتوگو کوشید تا معطوف به آنچه در زیر پوست و نبض سیاست در سپهر سیاسی ایران میگذرد، «خود» را در قاب و قالبی نرم و پنهان، بهعنوان «دیگری» اشخاص و جریانهای سیاسیای که در موقعیت گلایه، اعتراض و تنفر توده مردم قرار دارند، رونمایی کند.
نرم و پنهان، از آن جهت که کوشید سخنانش، سویههای سیاسی خشن و آشکاری نیابد، مرزهای مرسوم را درنوردد، از بخشی اشخاص و کانونهای اصولگرایی تنفرزا، فاصله بگیرد و از نقطه عزیمت سلامت و پاکی، با مخاطب سخن بگوید. این پنهانسازی اما آنچنان آشکار است، که خود ایشان نیز نتوانست بدان نپردازد، مخصوصا آنجا که گفت «میگویند من برای تبلیغات پوپولیستی و 1400، اینگونه سخن میگویم، که اهمیتی ندارد.» اما نگفت که آنهایی که این را میگویند، درست تشخیص دادهاند یا نه و نه تنها حضور خود را تکذیب نکرد، که بخشی از پروژه اتاق فکر پشت سر خود را آشکار ساخت.
آنچه اما فتاح و اتاق فکر پشتیبان ایشان در این برنامه نادیده انگاشت، فراتر از آن پنهانسازی آشکار، بیالتفاتی به این نکته مهم بود که «گفتمانسازی» امری فراتر از سخن و گفتار است و سویههای قدرتمندی از کردار، زمینه، زمانه، هارمونی گفتار و کردار و... را شامل میشود. به عبارتی نمیتوان سخن صرف را تحت عنوان گفتمان به خورد سیاست داد و با تکیه صرف بر سخن، گفتمانی برساخت و ساختاری را مفصلبندی کرد.
برعکس میتوان گفت که گفتههای فتاح، ناگفتههایی را عیان ساخت که بیش و پیش از آنکه برای وی و جریان متبوعش برگی برنده باشد، برگهایی قوی را در دست رقیب قرار خواهد داد. او آنجایی که کوشید، فاصله خود را با اشخاصی که تا دیروز هویت سیاسی مشترکی با ایشان داشت، نمایان سازد، در ذهن و ضمیر مخاطب این سوال را پیش میآورد که نسبت ایشان با گذشتهای که بخشی از آن بوده است، چیست؟ در این ارتباط، فتاح نیازمند عیانسازی مناسبات، مقومات و نظام تفاوت گفتمان امروزین خود با گفتمانی است که تا دیروز بخشی از آن به شمار میرفت. سوال بنیادین از فتاح آن است که چگونه میتوان از بطن و متن یک ساختار، در نقش دیگری و اپوزیسیون آن، ظاهر شد؟ آیا پس از رو شدن بازی اصولگرایان در دهه هشتاد و شکلدهی ائتلاف اقتدارگرایی و پوپولیسم منفی، امکان بازتولید آن بازی در قالب پرویز فتاح، امکانپذیر است؟ آیا اقتدارگرایان میتوانند از منتهیالیه درون ساختار، شخصی را آنچنان تجهیز کنند که ژست و صورت اپوزیسیون اختیار کند و از دل متن، حاشیه را علیه متن بشوراند؟ از طرفی از منظر تحلیل گفتمان، میتوان گفت که آنچه فتاح میکوشد از منظر شخصی، با غیریتسازی با اشخاص گوناگون، برای او هویتسازی کند، در مسیر هویتسوزی گفتمانی که خود در بطن و متن آن قرار داشته است، گام برداشته است. در یک کلام، فتاح برای ظهور در گفتمان و پوزیشنی جدید، راهی بس دراز در پیش دارد، راهی که چندان برای او راحت نیست. اتکای صرف به سخن، فتاح را با گذشته گفتمان ایران ویرانکنی که او نیز بخشی از آن است، رها نخواهد ساخت.
شیوع ویروس منحوس کرونا که ضمن آلودهسازی وسیع، موجب تلفات انسانی و خسارتهای سنگین شده، تمامی ابعاد زندگی بشر از جمله مراسم و مناسک دینی و مذهبی را تحتالشعاع خود قرار داده است.
اما در همان حال که ناتوانی بشر در مقابله سریع و قطعی با این ویروس، موجب گرایش معنوی و تقویت احساس دینی و استمرارطلبی ماورایی بشر گردیده، میدان فرصتطلبی دینستیزان را فراهم کرده تا با بهانهجویی و مستمسک قرار دادن رفتار برخی عناصر قشری و متحجر مذهبی، دوگانه مذهب و سلامت را مطرح کنند و به مغایرت مراسم و مناسک مذهبی با سلامت انسانها دامن بزنند.
در واقع این دوگانه کاذب، حاصل ادعای عناصر دینستیز و عملکرد عناصر قشری و متحجر و متصلب است که اولی انصاف و دومی عقلانیت را کنار گذاشته و کرونا هر دو را برای شکلدهی به این دوگانه به هم پیوند دادهاست.
مراسم عزاداری حسینی یکی از عرصههایی است که، چون به طور معمول بهصورت جمعی و گروهی برگزار میشود و با اطعام و نذورات همراه است، یکی از بهانهها برای دامن زدن به این دوگانه موهوم و کاذب بهحساب میآید. از این رو تأکید برخی علما و مراجع مذهبی بر ضرورت برگزاری مراسم عزای حسینی و اعلام برنامه برخی هیئتها و منبریها برای ماه محرم، مستمسکی برای عناصر دینستیز شدهبود که در پوشش نگرانی برای سلامت مردم علیه عقاید مردم هر آنچه میتوانستند عقدهگشایی و اهانت کردند و هیچ حریمی برای مقدسات جامعه باقی نگذاشتند. حال آنکه ضوابط و پروتکلهای بهداشتی بیشتر از هرجا در اماکن مذهبی مراعات میشود و مراجع دینی و مذهبی هم بر رعایت این ضوابط تأکید دارند و خود مقید به مراعات آن هستند، ازجمله رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی که در سخنرانی روز عید قربان بیان داشتند: «در عزاداریها، معیار آن چیزی است که ستاد ملی کرونا اعلام میکند. بنده هرآنچه آنها لازم بدانند، مراعات خواهم کرد. توصیه و تأکید من به همه عزاداران، هیئات، منبریها و مداحان نیز این است که ضوابط ستاد ملی کرونا باید رعایت شود، چرا که اگر همین مقدار مراقبت و کنترل هم سست شود، فاجعهای بزرگ پدید خواهد آمد.» در این رهنمود، پروتکلها و ضوابط اعلامی ستاد ملی کرونا به عنوان معیار در برگزاری عزاداری اعلام گردید و همانگونه که تاکنون مراعات این ضوابط در سیره عملی رهبر معظم انقلاب اسلامی دیده شده، باز تأکید فرمودهاند که بنده هر آنچه لازم بدانند، مراعات خواهم کرد.
تحقق این رهنمود به این معناست که هیچ مغایرتی بین عزاداری حسینی و حفظ سلامت عزاداران وجود ندارد و زمانی که ضوابط و پروتکلهای اعلامی معیار باشد، یعنی سلامت عزاداران تضمین است؛ بنابراین در حالی که کرونا نباید زندگی انسانها را تعطیل کند و جامعه بشری در تمامی ابعاد باید زندگی خود را با این شرایط تنظیم کند و تطبیق دهد و از دوگانه معیشت و سلامت یا نان و جان با رعایت ضوابط و پروتکلهای بهداشتی عبور کند، میتوان مراسم و مناسک مذهبی را که خود به آرامش روانی و تقویت سیستم ایمنی بدن در مقابله با بیماری کمک میکند با رعایت همین ضوابط انجام داد. از سوی دیگر عزاداران واقعی، بندگان مؤمنی به حساب میآیند که حفظ سلامت خود را حق نفس و حفظ سلامت دیگران را حقالناس میدانند؛ بنابراین رعایت اصول و ضوابطی که به این امر مربوط میشود برای آنها یک تکلیف واجب و روضه و عزاداری یک امر مستحب به حساب میآید؛ بنابراین برخلاف این ادعا و القای برآمده از عقده دینستیزانه که روضه و عزای حسینی را مغایر سلامت معرفی میکند، عزاداران واقعی حسینی خود حافظان بهداشت و سلامت هستند و با رعایت موازین و ضوابط بهداشتی از سلامت خود و دیگران صیانت خواهند کرد. اما در این میان برخی دغدغههای دلسوزانه و بجا نیز با تغییر در رویهها قابل رفع و حل شدن است که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- خطرات ناشی از توزیع نذورات که باتوجه به شرایط ناشی از ویروس کرونا و ضرورت مراعات آن در مناسک مذهبی و اصل بودن نیت بانیان میتواند به توزیع ماسک و بستههای غذایی برای نیازمندان در قالب کمکهای مؤمنانه عزاداران حسینی تغییر شکل دهد. ۲- خطرات ناشی از تجمع و ازدحام که با توجه به دسترسی همگانی به ابزار ارتباطی نوین و رسانههای گوناگون به برگزاری در خانهها به عنوان هرخانه، یک حسینیه یا برگزاری با فاصله اجتماعی در اماکن باز و وسیع تغییر شکل دهد و هیچ تهدیدی برای سلامت عزاداران پدید نیاورد. بدیهی است روش جاری یا دستورالعمل و راهنمای هیئتها و عزاداران همان پروتکلهای اعلامی ستاد ملی مبارزه با کروناست که از نگاه کارشناسی دقیق برآمده و همزمان با نیاز روحی جامعه اسلامی به ضرورتهای بهداشتی و سلامت آحاد شهروندان توجه لازم به عمل میآورد.
بنابر شواهد بیشمار، نظام آموزش و پرورش بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب آنگونه که انتظار میرود کارآمد نبوده است. در راستای کارآمدی نظام آموزش و پروش در این موجز به چند نکته کاربردی ارشاراتی کلی و مختصر میشود.
همانطور که میدانیم وظیفه بنیادین نهاد آموزش و پرورش، پرورش شهروندان از طریق آموزش در حوزههای گوناگون است. میتوان این سوال را مطرح کرد پرورش شهروندان به چه منظور؟ پرورش شهروندان با این هدف که شهروندان بتوانند به عنوان یک عضو در آینده در مجموعه ای به نام جامعه در کنار و با مشارکت دیگر اعضا در راستای تحقق اهداف فردی از طریق راهکارها و اهداف جمعی از جمله ایجاد رفاه، آرامش و امنیت ایفای نقش کنند.
در دورهای گوناگون تاریخی تعاریفی خاص از اهداف و وظایف آموزش و پرورش ارایه شده است. شاید یک تعریف فرا زمانی و فرا فرهنگی این باشد که آموزش و پرورش نهاد انسان ساز(شهروند) است. چراکه بنابر شواهد تجربی، انسان از بدو تولد انسان(شهروند) نیست، بلکه موجودی همانند دیگر موجودات است. «انسان» به عنوان یک عضو (شهروند) جامعه مدنی، محصول زیست اجتماعی است. بنیادیترین نهاد انسانساز در جهان معاصر آموزش و پرورش است.
پر بیراه نیست اگر گفته شود که از آینده نسل هایی که در چند دهه اخیر متولد و رشد کردهاند باید نگران بود. چراکه در آموزش و پرورشی با اهدافی غیر کاربردی و عملکردی بسیار ناکارآمد تربیت و آموزش دیدهاند.
کیفیت، کارآمدی و دست آوردهای نهاد آموزش و پرورش برجسته ترین نماد کارآمدی، آینده نگری، درک منافع ملی، صداقت کارگزاران و صاحب منصبان، فهم چیستی انسان و زیست اجتماعی و... یک دولت (حاکمیت) است. به تعبیری، آموزش و پروش جعبه سیاه حکومتها است.
به منظور نجات انسانیت (شهروند اخلاق و قانون مند) ضروری است تا سیاستورزان، صاحبمنصبان، دلسوزان و... ایران زمین؛ رقابتها، توهمات یا آرمانهای غیر کاربردی، عدم صادقت و... را کنار گذاشته و راهکارهایی عاجل برای سامان دهی، کارآمذی، هدفمندی و شفاف کردن وظایف نهاد آموزش و پرورش تدبیر کنند.
با توجه به وجود انواع موسسات به «اصطلاح آموزشی غیر دولتی» که درواقع به هیچ وجه اهداف اجتماعی ندارند بلکه صرفاً اهداف اقتصادی و سیاسی را دنبال میکنند، ضروری است تا پرسش شود، آموزش و پرورش، داریم یا نداریم؟
انسان به مثابه یک شهروند محصول مستقیم شرایط عینی زمان و مکان و نه امور، اندیشهها و وقایع تاریخی یا رویاها و اهداف معطوف به آینده، است. بنابراین آموزش و پرورشی که مبتنی بر اندیشهها و وقایع تاریخی یا رویاهای معطوف به آینده باشد، بیشک منشاء جامعه آشفته و مدیریت کلان ناکارآمد خواهد بود.
آموزش و پرورش نهاد تولید خرد و فهم است. جایی که خرد و فهم باشد، خرافات جایی ندارد. جایی که خرافات نباشد، رفاه، آرامش، امنیت، شادی، توسعه،حاکمیت قانون، عدالت و... وجود خواهد داشت و بالعکس.
حضور و اتمام مراحل گوناگون در آموزش و پرورش باید پیش نیاز و شرط پذیرش شهروندی باشد. آموزش و پرورش تنها سلاح و راهکار مبارزه خرد مندانه، پایدار و کم هزینه با خرافات و جهل که ریشه بیشتر چالشهای اجتماعی (فقر، عملکردفراقانونی، بیاخلاقی و...) و سختیهای انسانی است، میباشد.
کاربردی و سودمند است، اگر آموزش و پرورش در جهان معاصر را اینگونه تعریف کنیم، به بیانی کلی و مختصر، هدف پرورش از طریق آموزش امور گوناگون انسانی و اجتماعی به شهروندان در سنین گوناگون به منظور ایجاد شناخت و دانش از امور عینی ملموس، قابل درک، قابل ارزیابی و سنجش وکاربردی است.
توسعه سیاسی و اجتماعی در امور گوناگون بدون فهم اهمیت و نقش بنیادی آموزش و پرورش به عنوان اصلی ترین نهاد مدنیت به مثابه نهاد انسان ساز (شهروند) بسیار دشوار خواهد بود . پربیراه نیست اگر گفته شود یگانه دلیل و عامل توسعه کشور کشورهای توسعه یافته جدایی تاریج از اذهان نخبگان آن جوامع و محدود کردن تاریخ در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی است.
کارآمدی، هدفمندی، واقع گرایی و... نهاد آموزش و پرورش می تواند کارگزاران و صاحب منصبانی را تربیت کند که منشاء کارآمدی، پایداری و اقتدار مدیریت کلان و توسعه همه جانبه کشور باشند.
این روزها مناسبت سالروز شهادت شهید محمود صارمی را بهانه و انگیزه ای مناسب یافتم برای بررسی هر چند اجمالی نقش خبرنگاران و رسانه ها در تبیین و پیگیری مطالبات مردم از مجموعه مسئولان و حاکمیت. تحقق این مهم قطعا ملزوماتی دارد که به اختصار اشاره می شود.
ویژگی های لازم برای یک خبرنگار
یک خبرنگار حتما و باید از دانش، مهارت و هنر خبرنگاری برخوردار باشد، عشق و علاقه به این حرفه لازمه موفقیت در این عرصه است، تعهد، امانتداری و صداقت مهم ترین ضرورت برای یک خبرنگار است، عشق به دین و میهن و سرافرازی کشور و تلاش مستمر و پیگیری مطالبات مردم از لوازم اصلی فعالیت موفق در رسانه است، شناخت و تشخیص «خبر» از غیر خبر و داشتن «شمّ خبری» و توانایی «تولید خبر» نیز از جمله مهم ترین توانمندی های لازم برای یک خبرنگار موفق است، زندگی با مردم و حضور مستمر در میان اقشار گوناگون جامعه و جست وجوی پیگیرانه در میان اخبار و گزارش های منتشر شده، یکی از شروط اساسی خبرنگار شدن است، برخورداری از روحیه آزادگی، شجاعت، استقلال شخصیت، آزادمنشی، ایثار و فداکاری و عزم جزم و همت والا برای خدمت به مردم از دیگر صفات لازم برای یک خبرنگار است. داشتن هوش لااقل در حد متوسط جامعه، برخورداری از حافظه مناسب، داشتن اطلاعات گسترده، آشنایی قابل قبول با زبان و ادبیات و قندپارسی، برخورداری از قلم روان، قدرت تحلیل مسائل، شناخت حساسیت های ملی، دینی و مذهبی و قومیتی و ... از جمله دیگر ضرورت های موفقیت در عرصه خبرنگاری و رسانه است، آموزش مدام و «به روز»، تسلط به فضای مجازی و ارتقای سواد رسانه ای نیز برای هر خبرنگار خواهان پیشرفت در رسانه و خدمت جزو اصلی ترین ضروریات محسوب می شود. داشتن دقت، سرعت و توجه جدی به صحت مطالب از مهم ترین نکاتی است که باید خبرنگار به آن ها توجه جدی داشته باشد.
وارد شدن به دو یا سه حوزه تخصصی عرصه خبر اعم از فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هنر و ... به تناسب رشته تحصیلی، علاقه، توان و تجربه نیز کمک شایانی به موفقیت و پیشرفت یک خبرنگار می کند، مرور و تسلط «سابقه اخبار» و دسترسی و ارتباط با منابع موثق خبری، لازمه دیگر حرفه خبرنگاری است و البته موارد دیگری در این زمینه قابل برشماری است که برای اختصار به همین مقدار بسنده می کنم. یک نکته اساسی را نباید نادیده گرفت و آن ضرورت حمایت جدی مدیران عامل خبرگزاریها، مدیران مسئول نشریات و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد از رسانه ها و خبرنگاران است، حمایت از خبرنگاران که علی رغم سال ها تلاش، بسیاری از آنان هنوز حتی از «امنیت شغلی» برخوردار نیستند.
خطرهایی که «قلم» و خبرنگار را تهدید می کند
«قلم فروشی»، قلم مزدی، اجیر شدن، تخلیه اطلاعاتی، در زمین دشمن بازی کردن، «تحریف»، بی توجهی به وحدت و انسجام ملی، نادیده گرفتن ارزش های دینی و ملی، توهین، تهمت، دروغ پردازی، «خبرسازی»، افتادن در دام صاحبان ثروت و قدرت، دوری از مردم و بیگانگی با مشکلات و مطالبات جامعه و ... از جمله خطرهایی است که جداً در کمین خبرنگاران است که البته تعهد و بصیرت، امانتداری، وفاداری به دین و میهن، سد و سپر محکمی در مقابله با این خطرهاست. گرچه مطمئنم جامعه خبرنگاران و دست اندرکاران رسانه های کشور ما جزو بهترین و پاک ترین خبرنگاران دنیا هستند اما در عین حال همه افراد در همه مشاغل باید مراقب تهدیدها باشند.
فضای مجازی، تهدید یا فرصت
امروز با پیشرفت علم ارتباطات و گسترش وسایل ارتباط جمعی خصوصا فضای مجازی و ضریب نفوذ اینترنت، بیشتر رخدادها، حوادث، اتفاقات و آن چه در کشور، منطقه و جهان می گذرد به سرعت امواج ماهواره ای در اختیار مردم قرار می گیرد و اگرچه بزرگ ترین تهدید فضای مجازی بعضا دادن اطلاعات غلط و بی مبنا، دروغ پردازی و ترویج شایعه، دامن زدن به شبهات و تحریف واقعیت هاست اما در عین حال این فضا، می تواند زمینه را برای هر چه بیشتر مورد اطمینان قرار گرفتن خبرنگاران و «رسانه های شناسنامه دار» و موثق و حرفه ای فراهم تر کند به شرط آن که خبرنگاران و رسانه ها بیش از پیش حرفه ای، به هنگام، سریع و با دقت به رویدادها و وقایع بپردازند و مسئولان، حرمت جامعه و افکار عمومی را با اطلاع رسانی دقیق، به موقع، صحیح و اقناع کننده نگاه دارند و رسانه ها نیز به وظایف اطلاع رسانی، آموزش، اقناع، پیگیری مشکلات و مطالبات مردم، دیده بانی اجتماعی و نظارت بر حاکمیت به درستی عمل کنند. دقت و سرعت در اطلاع رسانی یکی از مهم ترین و حساس ترین وظایف رسانه هاست، شواهد و مثال های فراوانی داریم که رسانه های داخلی کشورمان به خاطر سهل انگاری و قصور برخی مسئولان نتوانستند و گاه به دلایلی از جمله «خود سانسوری» بی مورد نخواستند خبر برخی اتفاقات و رخدادها را در اسرع وقت به اطلاع مردم برسانند و حاصل این دیرهنگامی، متاسفانه «جلوداری» و «میان داری» رسانه های بیگانه و معاند، گسترش گمانه زنی های غلط، ترویج شایعه و دروغ پردازی و از همه مهم تر تاثیرگذاری و مدیریت لااقل بخشی از افکار عمومی جامعه توسط آن رسانه ها شده است.
بنابراین لازم است مسئولان یک بار برای همیشه عزم خود را جزم کنند و بیش از پیش به سرعت و دقت گزارش اطلاعات، رخدادها و واقعیتها را در اختیار رسانه ها به عنوان پل ارتباطی مردم با حاکمیت قرار دهند و باور کنند که دادن اطلاعات دیرهنگام جز ضرر برای کشور و ضربه زدن به اعتماد و اطمینان عمومی، از دست دادن «سرمایه اجتماعی» و میدان داری رسانه های بیگانه و شبکه های ماهواره ای حاصلی ندارد.
رسانه ها و پیگیری مشکلات و مطالبات مردم
یکی از مهم ترین وظایف رسانه ها شناخت مشکلات و مطالبات مردم و پیگیری آن هاست. خبرنگاران و رسانه ها برای انجام این وظیفه و رسالت مهم، نکاتی اساسی را باید مطمح نظر و وجهه همت خود قرار دهند که از جمله عبارت است از:
1 – زندگی با آحاد مردم و ارتباط چهره به چهره با اقشار مختلف جامعه و شنیدن مسائل و مشکلات از زبان مردم
2 – آگاهی مناسب از شرایط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، منطقه و جهان
3 – دوری از سیاست زدگی، سیاسی کاری و باندبازی
4 – ترجیح قطعی منافع ملی و منافع مردم بر هر امری از جمله منافع جناحی
5 – باورمندی به این که نظام هر چه کارآمدتر شود امید مردم به آینده افزایش می یابد بنابراین در کنار جست وجو و دیدن واقعیت ها و کاستیها و پیگیری حل آن ها از مسئولان، دیدن و تبیین واقعی و باورپذیر پیشرفت ها و دستاوردها در زمینه های گوناگون علمی، پژوهشی، دفاعی، امنیتی، اقتصادی، سازندگی و ... نیز از جمله وظایف رسانه هاست.
6 – اطلاع رسانی درباره عوامل پیشرفت کشورهای موفق در عرصه تولید، اشتغال و رشد اقتصادی البته با در نظر گرفتن شرایط خاص هر کشور
7 – پیگیری دلایل کاهش تولید و تعطیلی برخی کارخانه ها و تولیدی ها
8 – باورمندی به این که رونق و جهش تولید و مقاوم سازی اقتصاد از لوازم اصلی رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و کمک به رفع مشکلات معیشتی مردم است بنابراین رسانه ها می بایست برای بیشتر پاسخ گو کردن مسئولان و تلاش آنان نسبت به پیگیری و حل مشکلات تولید، همت جدی گمارند. تهیه گزارش های میدانی از تولیدی ها، کارگاه ها، کارخانه ها و مزارع راهکاری موثر برای نیل به این مقصود است.
9 – حضور در مراکز خدماتی، درمانی، ادارات و سازمان های دولتی و بانک ها و ... و بررسی نحوه برخورد و راه اندازی کار مردم توسط کارکنان و مسئولان در سازمان ها و ادارات می تواند به شناخت مشکلات و مطالبات مردم و پیگیری آن ها از مسئولان کمک موثر کند. در این باب نکات متعدد دیگری قابل بررسی است که بیان آن ها مجالی مبسوط می طلبد.
نکته آخر این که همه مسئولان در رده های مختلف باید باور کنند که شأن خدمت به مردم و کشور بالاترین شأن و افتخار است و پاسخگویی به مردم و خبرنگاران رسانه ها به عنوان پل ارتباطی و چشم بینای جامعه در نظارت بر عملکرد مسئولان وظیفه ایشان است.
اکثر قریب به اتفاق خبرنگاران و رسانه های کشورمان به روشنی نشان داده اند که با حضور در میان مردم و شناخت مشکلات و معضلات و پیگیری های لازم توانسته اند گام های بسیار موثری برای حل مشکلات مردم و پاسخ گو کردن مسئولان بردارند و در پیشبرد اهداف و رشد و پیشرفت کشور سهم و نقش به سزایی داشته باشند.بنابراین حمایت های جدی قانونی از خبرنگاران خدوم و رسانه های کشور، رسانه هایی که در جهان امروز رکن چهارم مردم سالاری محسوب می شوند، وظیفه مسئولان است، وظیفه ای که بی منت باید برای این «چشمبینا»، «صدای گویا» و عامل مهم نظارتی و دیده بانی اجتماعی انجام شود.
ارسال نظرات