حتی اگر تا ۵ دهک متوسط هم داشته باشیم و ۵ دهک دیگر ثروتمند یا فقیر باشند باز هم نشان دهنده یک ثبات اقتصادی و تصمیم گیری و یک نوع توزیع عادلانه ثروت و درآمد در کشور محسوب میشود.
پایگاه رهنما:
در ماه های اخیر با توجه به رشد قیمت کالاهای اساسی در کنار تبعات اقتصادی شیوع ویروس کرونا و بیکار شدن یا کاهش فعالیت های برخی از شهروندان فشارهای اقتصادی به دهک های پایین درآمدی با افزایش قابل توجهی مواجه بوده است.
به نحوی که تمام آمارها و شاخص های اقتصادی از جمله تورم، رشد اقتصادی، نرخ بیکاری ، میزان سرمایه گذاری داخلی و خارجی و... در حالت نگران کننده ای قرار دارد.
در این شرایط دولت و مجلس نیز با انجام اقداماتی از قبیل پرداخت بیمه بیکاری، وام های معیشتی، تسهیلات کرونایی و طرح موضوعاتی چون پرداخت ودیعه مسکن به مستاجران، واگذاری مرحله دوم سهام عدالت یا ارائه سهام به جاماندگان مرحله اول و... در راستای حمایت از دهک های پایین درآمدی اقداماتی را انجام داده اند. موضوعی که باعث شد بصیرت در گفت گویی با محمد خوش چهره اقتصاددان و نماینده ادوار مجلس به بررسی این موضوع بپردازد.
خوش چهره در این گفتگو این اقدامات را مانند مُسکنی دانسته که اگر چه ممکن است به برخی از اقشار کمک کرده و جنبه حمایتی داشته باشد اما قطعا راهکار نبوده و تکیه صرف بر این اقدامات بدون انجام تغییرات اساسی حال اقتصاد بیمار ایران را بدتر خواهد کرد.
آقای دکتر با توجه به افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم ممکن است برخی از افراد که دارایی هایی دارند از این تورم منتفع شوند اما دهک های پایین درآمدی قطعا متضرر شده و اتفاقا این قشر بیشترین آسیب را از شرایط فعلی خواهند دید. نظرتان درباره روش های حمایتی دولت از دهک های پایین درآمدی چیست؟
پاسخ کوتاه من این است که این کار فایده ای ندارد چرا که مشکلی را حل نمی کند. متاسفانه کسانی طی دو دهه اخیر با سیاستگذاری های اشتباه سیل ویرانگر تورم ، اختلاف طبقاتی و شکاف درآمدی را ایجاد کردند که امروز منتهی به ایجاد یک دو قطبی اقتصادی در کشور شده است. روند اقتصادی کشور حداقل در 15 سال گذشته به گونه ای بوده که گروه های متوسط جامعه از بین رفته اند. برای مثال اگر جامعه را به 10 دهک جمعیتی تقسیم بندی کنیم بهترین ترکیب برای جامعه این است که در نهایت یک دهک فقیر و یک دهک ثروتمند بوده و 8 دهک باقی مانده در دهک متوسط قرار بگیرند.
حتی اگر تا 5 دهک متوسط هم داشته باشیم و 5 دهک دیگر ثروتمند یا فقیر باشند باز هم نشان دهنده یک ثبات اقتصادی و تصمیم گیری و یک نوع توزیع عادلانه ثروت و درآمد در کشور محسوب می شود. اگر چه قرار گرفتن 7 تا 8 دهک جمعیتی در دهک های متوسط بهترین حالت برای یک جامعه است اما تا 5 دهک هم قابل قبول است.
متاسفانه در سال های اخیر دائما از تعداد خانوارهای دهک متوسط کاسته شده است. در این میان درصد محدودی از دهک های متوسط توانسته اند خودشان را به دهک های مرفه و پردرآمد جامعه تبدیل کنند و بخش زیادی از دهک های متوسط به دهک کم درآمدها سقوط کرده اند به طوری که اگر برخی از دارایی های قبلی آن ها نبود اتحت فشارهای اقتصادی اصطلاحا له شده بودند.
در این میان متاسفانه دولت به هیچ وجه به چنین تحلیل هایی که حاکی از افزایش هر روزه ریزش های اقتصادی است توجهی نمی کند.دولت یا کاری نمی کندو یا صرفا به دنبال راهکارهای مُسکن طور است. در حالی که برای درمان باید ریشه ها و علل ایجاد اختلال را پیدا کنیم و بعد از پیدا کردن عالمانه دلایل و ریشه ها، این بیماری را تشخیص داده و سپس به دنبال درمان آن باشیم. طبیعتا درمان نیز باید عالمانه و با توجه به وضعیت بیمار از جمله سن و شاخص های سلامتی بیمار باشد. در سال های اخیر هم دولت فعلی و هم دولت قبل روششان عموما این بوده که نتایج تصمیم گیری ها، سیاستگذاری ها و حتی برنامه هایشان نه تنها عالمانه بلکه حتی مسئولانه هم نبوده است. دولت های ما طی دو دهه اخیر اجازه داده اند پدیده ها ابتدا اتفاق بیفتند و سپس درباره آن تصمیم گیری کنند. هر دولتی هم به روشی با توزیع سبد کالا ، یارانه نقدی، سهام عدالت ، یارانه معیشتی و... سعی کرده از حجم مشکلات بکاهد در حالی که تمام این موارد فارغ از اینکه بخواهیم درست یا غلط آن را بررسی کنیم کاربرد مُسکنی داشته است.
یعنی به نظرتان اقداماتی از جنس اقدامات حمایتی بی فایده است؟
بحث بی فایده بودن نیست . این موضوع ماجرای همان افرادی است که در پایین یک آبشار ایستاده بودند و دیدند یک نفر از آبشار به پایین سقوط کرد و در حال غرق شدن است. افرادی که پایین بودند به سمت این فرد رفتند تا او را نجات دهند دیدند مرتب افراد دیگری از بالای آبشار به پایین می کنند برای همین افراد نجات دهنده مرتب بیشتر شدند این در حالی بود که یک نفر داشت مردم را از آبشار به پایین پرتاب می کرد و این ها به جای اینکه سراغ اصل ماجرا بروند فقط داشتند افراد سقوط کرده نجات می دادند در حالی که اگر فرد خطاکار متوقف می شد دیگر کسی هم به پایین آبشار سقوط نمی کرد.
مقصود این است که ممکن است یک جاهایی برخی از اقدامات مثبت و نجات دهنده باشد و ایرادی هم نداشته باشد اما راهکار و راه حل اساسی نیست بلکه راهکار اصلی این است که جلوی تصمیمات نابخردانه را بگیریم.
برای این کار در درجه اول باید به دنبال اصلاح تصمیم گیری ها باشیم لذا حمایت هایی چون توزیع مجدد سهام عدالت یا افزایش کمک ها یا حمایت های معیشتی و.. اگر چه ممکن است مانند مسکن عمل کرده و بخشی از آلام جامعه را کاهش دهد اما بی شک اقتصاد بیمار ایران را دچار تحول جدی نمی کند.
بنابراین اگر دولت ها به این کمک ها و حمایت ها بسنده کنند و بخواهند خطاهایشان را با این اقدامات بپوشانند مشکلات به فاجعه تبدیل خواهند شد.
این نکته که می فرمایید این قبیل حمایت ها به نوعی مسکن است حرف کاملا درستی است، اما به نظر می رسد با توجه به افزایش این فشارها تبعات اقتصادی منجر به ایجاد برخی از مشکلات اجتماعی شود که این موضوع نگران کننده است.
بله، این تبعات اجتماعی حتی می تواند منجر به تبعات امنیتی شود. اما راه حل این است که نوع سیاستگذاری ها و تصمیمات تغییر کند. من مخالف حمایت از تهدیدستان یا دهک های پایین درآمدی نیستم اما عرضم این است که این ها صرفا جنبه مُسکن دارد.
همانطور که می دانید مسکن درمکان نمی کند بلکه فقط درد را آرام می کند از طرفی ما نمی توانیم به بیمار بگوییم چون مُسکن تو را درمان نمی کند پس حق نداری از آن استفاده کنید. ضمن اینکه بدون شک پزشکی که صرفا مُسکن تجویز کند پزشک حاذقی نیست. وضعیت امروز اقتصاد ایران مانند بیماری است که تومورها در حال رشد هستند و تجویز صرف مُسکن، موجب به تاخیر افتادن درمان می شود.
ارسال نظرات